#کرونا
#حرز
#تب
سيّد ابن طاووس در كتاب «مهج الدعوات» از سلمان روايتى نقل كرده كه: در آخر روايت مطلبى آمده به اين مضمون: حضرت فاطمه عليها السلام كلامى به من آموخت كه از حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله فراگرفته بود، ايشان آن را در صبح و شام میخواند به من فرمود: اگر میخواهى هرگز در دنيا دچار تب نشوى بر آن مداومت كن.
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
بِسْمِ اللّهِ النُّورِ بِسْمِ اللّهِ نُورِ النُّورِ بِسْمِ اللّهِ نُورٌ عَلى نُورٍ بِسْمِ اللّهِ
بنام خدا نور (عالم ) بنام خدا نور نور (جهان هستى ) بنام خدا که نورى است فوق نور بنام خدایى
الَّذى هُوَ مُدَبِّرُ الاُْمُورِ بِسْمِ اللّهِ الَّذى خَلَقَ النُّورَ مِنَْ النُّورِ اَلْحَمْدُ لِلّهِ
که تدبیرکننده کارهاست بنام خدایى که نور (عالم ) را از نور (خود) آفرید ستایش خاص خدایى است
الَّذى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ وَاَنْزَلَ النُّورَ عَلىَ الطُّورِ فى کِتابٍ
که آفرید نور را از نور و نازل فرمود نور را بر کوه طور در میان نامه
مَسْطُورٍ فى رَقٍّ مَنْشُورٍ بِقَدَرٍ مَقْدُورٍ عَلى نَبِی مَحْبُورٍ اَلْحَمْدُ لِلّهِ
نوشته شده و ورقه اى گشوده به اندازه معین بر پیامبرى دانشمند، ستایش خاص خدایى است
الَّذى هُوَ بِالْعِزِّ مَذْکُورٌ وَبِالْفَخرِ مَشْهُورٌ وَعَلَى السَّرّاَّءِ وَالضَّرّاَّءِ
که او به عزت و شوکت یاد شده و به فخر مشهور است و در هر حال در خوشى و ناخوشى
مَشْکُورٌ وَ صَلَّى اللّهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ
سپاسگزارى شده و درود خدا بر آقاى ما محمد و آل پاکیزه اش باد
سلمان فرموده: چون آن را از حضرت فاطمه (سلام الله علیها) آموختم به خدا آن را به بيش از هزار نفر از مردم مكه و مدينه كه دچار تب بودند تعليم دادم، پس همه آنان به اذن خداى تعالى شفا يافتند.
«مهج الدعوات»📒📝✏️📚
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
#کرونا ❗️
#گناه
#توبه
شخصی به نام #معتب که در خانه ی #امام_صادق علیه السلام خدمت
می کرد می گوید :
روزی یکی از فرزندان حضرت که #اسماعیل نام داشت ، #تب شدیدی کرد و #بیمار شد .
هنگامی که امام صادق علیه السلام از تب و بیماری اسماعیل خبردار شد به من فرمود : به نزد اسماعیل برو و از او بپرس :
« ... فسله أيّ شيء عملت اليوم من سوء فجعل الله عليك العقوبة؟ ... »
امروز چه #گناهی از تو سر زده است که خداوند متعال اینگونه تو را مجازات کرده است؟! »
معتّب می گوید : به نزد اسماعیل رفتم در حالی که او از شدّت تب و بیماری به خود می پیچید . از او درباره ی این موضوع سؤال کردم.
او در جواب سکوت کرده و پاسخی به سؤال من نداد .
من در این باره از اهل خانه سؤال کردم .
آنها به من گفتند :
اسماعیل امروز دختر #زلفا را با دست خود #کتک زد و آن دختر بر اثر ضربه به چارچوب در برخورد کرد و صورتش خراش برداشت.
معتّب می گوید : بعد از آگاهی از این قضیه ، خدمت امام صادق علیه السلام رفتم و جریان را برای حضرت بازگو نمودم.
حضرت فرمود :
الحمدلله که خدای متعال در #مجازات فرزندان ما تعجیل می نماید و آن را در همین دنیا قرار می دهد .
سپس امام صادق علیهالسلام آن دختر را به نزد خود طلبید و به او فرمود :
اسماعیل را بخاطر اینکه تو را کتک زده است #ببخش و از او درگذر .
آن دختر در جواب گفت : من او را حلال کرده و او را بخشیدم.
در این هنگام امام #هدیه_ای به آن دختر عطا فرمود . سپس به من فرمودذ:
به نزد اسماعیل برو و از حال او جویا شو .
معتّب می گوید : در این هنگام به نزد اسماعیل رفته و دیدم که او بهبود یافته و تب او قطع شده است .
🗂✏️📒📚منبع :
التمحیص ابن همام اسکافی ، ص ۳۷
رياض الأبرار ، ج ۲ ، ۲۱۶
بحارالانوار ، ج ۶۷ ، ص ۲۶۸
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110