﷽
#مسیحاےعشق
#پارت_دویستنود
نوبت مامان است،با خنده جلو میآید و دوباره میبوسدم.
جعبه ای کوچک و قرمز به سمتم میگیرد.
دستش را بلند میکنم و میبوسم.
با مهربانی،جعبه را از دستش میگیرم و روبانش را باز میکنم.
فندک طلا..
به مامان نگاه میکنم:ممنون مامانجان...واقعا ممنون...
مامان لبخند میزند:به امید اینکه بیست وشش سالگیت،سیگار رو ترک کنی!
مانی میخندد:مامانجان ضد و نقیض عمل میکنین!فندک کادو میدین و انتظار ترک کردنش رو
دارین..
مامان با خنده از روی شانه ام میزند:خب واقعیت اینه که من ناراضی نیستم از سیگار
کشیدنش...
خب البته خیلیم خوشگل،سیگار میکشی!
همه میخندیم.
مامان دوباره جلو میآید و صورتم را میبوسد.
مانی میخندد:مامان جان،شمام مثل نیکی مریض میشیها...
باز هم صدای خندهی جمع بلند میشود.
زیر چشمی،نگاهی به نیکی میکنم.
سرش را پایین انداخته و ملیح میخندد.
مامان،جعبه ای از کیفش درمیآورد و اینبار به طرف نیکی میرود.
جعبه ای با روکش مخمل قرمز.
مامان با احترام نیکی را میبوسد و میگوید:تقدیم به عروس خوشگلم که امشب،اینجا بودنمون
رو بهش مدیونیم.
ازت ممنونم نیکیجان.ممنون که کنار مسیح من هستی.
نیکی خجول میگوید:اختیار دارین مامانشراره.این حرفا چیه؟همش انجاموظیفه بود.
واقعا راضی به زحمتتون نبودم.
و مامان را میبوسد.
در جعبه را که باز میکند،چشمانش میدرخشد.
دوباره میگوید:ممنونم،واقعا نمیدونم چی بگم..
مانی با کنجکاوی سرک میکشد و میگوید:خب منم میخوام ببینم چی خریدین؟
نیکی با لبخند جعبه را به طرف ما میگیرد.
یک دستبند ظریف طلا، با آویزهای یکی در میان حروف انگلیسی اِم و اِن.
چشم من هم درست مثل چشمان نیکی برق میزند.
کاش روزی آن دستبند را در دستانش ببینم.
آن روز ایمان میآورم که نیکی هم مرا دوست دارد.
مامان،که سر جایش مینشیند،عمومسعود به طرفم میآید.
با هیبت و غروری که ستایشش میکنم،از جیب کت خاکستری اش، یک پاکت طلایی بیرون
میآورد:تولدت مبارک!
تشکر میکنم و با کنجکاوی پاکت را از دستش میگیرم.
نگاهم روی برگه ی تور مسافرتی خشک میشود.
دو بلیت به نامهای من و نیکی به مقصدِ امارات.
باورم نمیشود.
یک سفر دونفره.
واقعی واقعی...
برای روز سوم فروردین ماه سال آینده.
نمیتوانم خوشحالیام را پنهان کنم.
عمو را محکم بغل میگیرم.
عمو،دستش را پشت کمرم میکوبد و میگوید:ماه عسلتون به خاطر درگیری کاری تو،کوتاه شد.
گفتم این سفر،برای ریلکسیشن هردوتون خوبه.
راستش میخواستم یه مقصد بهتر در نظربگیرم،ولی متاسفانه همه ی پروازهای فرستکلس دم
عیدی بسته شده ان.
نیکی هم خیلی وقته دبی نرفته.
امیدوارم برید و یه مسافرت به یادموندنی بسازید.🦋🦋🦋🦋🦋
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#محرم
#سلامبرحسین
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸