eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.6هزار دنبال‌کننده
15.2هزار عکس
7هزار ویدیو
39 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
آثار ترس همچنان در چهره اش عیان است. زیر لب میگویم:مگه اینکه دستم بهت نرسه،مانی! پشتسر نیکی وارد سالن میشوم. مامان با لبخندی معنادار نگاهم میکند. کنار نیکی میایستم. صدای عطسه ی نیکی از پشت سرم میآید. با نگرانی به طرفش برمیگردم. :+نیکی؟خوبی؟؟ نیکی دستش را جلوی دهانش گذاشته و چشمانش را بسته. دست راستش را بالا میآورد و اشاره میکند که خوب است. مانی با شیطنت میخندد:نگفتم؟! نیکی چشمانش را باز میکند،با خنده رو به جمع "ببخشید" میگوید و جلوتر از من به طرف جمع میرود. همچنان که روی مبل مینشیند صدایم میزند:مسیح؟همه منتظرن... به خودم میآیم. نگاهم را از نیکی میگیرم و به طرف کیک میروم. در فاصله ی رفتنمان تا اتاق و برگشتنمان، روی میز چند جعبه ی بزرگ و کوچک رنگی و کادوپیچ شده،چیده اند. روی مبل مینشینم. دیگر این بازی به اندازه ی نیمساعت پیش برایم جذاب نیست! الان فقط منتظرم مهمانها بروند... من باشم و نیکی.. آنگاه بگویم راز دل بیقرارم را... نیکی به لبهایش اشاره میکند و میگوید:لبخند بزن.. میخندم،از ته دل... در قبال داشتنش،خندیدن حداقل کاری است که از دستم برمیآید. بی امان از این دل وجدان.. چنان خودش را به در و دیوار میکوبد که صدای آه و ناله ی استخوانهایم بلند شده.. مانی برفشادی را طرفم میپاشد. با دست،صورتم را پاک میکنم و عصبی میگویم:مانی! لبخند میزند:نوبت کادوهاست...اول نیکی خانم.. نیکی با دستپاچگی میگوید:راستش کادوی من،یعنی...اگه اجازه بدین،بعدا خودم بهش میدم. مانی میخندد :بزنین به افتخارشون، کادو خصوصیه...💐💐💐💐💐 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸 🏴🏴🏴🏴