eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
6.3هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺✨🌺 ﷽ 🌺✨🌺 ✅ توبه در قرآن (4⃣) ✅💐 تأخیر توبه، کار شیطان 💐✨ باز شدن درِ توبه به روی بندگان، در واقع باز شدن باب رحمت است که زمینه پاکسازی روح و نادیده گرفتن گذشته سیاه بندگان را فراهم می کند و به این وسیله، گناهان قبلی که با وسوسه شیطانی انجام گرفته، نابود خواهد شد. اینجاست که شیطان وقتی نقشه های قبلی خویش را نقش بر آب می بیند، دست به حیله جدیدی می زند که عبارت از تأخیر توبه و تسویف و امروز و فردا کردن آن است. 💐💫 وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ يُصِرُّوا عَلَىٰ مَا فَعَلُوا وَهُمْ يَعْلَمُونَ (آیه 135 سوره آل عمران) و آنها که وقتی مرتکب عمل زشتی شوند، یا به خود ستم کنند، به یاد خدا می‌افتند؛ و برای گناهان خود، طلب آمرزش می‌کنند و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد؟-و بر گناه، اصرار نمی‌ورزند، با اینکه می‌دانند. ✅💐 از امام صادق (ع) نقل شده است وقتی که آیه فوق نازل شد، ابلیس بالای کوهی در مکه رفت و با صدای بلند فریاد کشید و سران لشکرش را جمع کرد. گفتند: ای آقای ما! چه شده است که ما را فرا خواندی؟ گفت: این آیه نازل شده (آیه ای که پشت مرا می لرزاند و مایه نجات بشر است)، چه کسی می‌تواند با آن مقابله کند؟ ✅💐 یکی از شیاطین بزرگ گفت: من می‌توانم، نفشه‌ام چنین است و چنان. ابلیس طرح او را نپسندید. دیگری برخاست طرح دیگری داد که آن هم مقبول نیفتاد. در اینجا «وسواس خنّاس» برخاست و گفت: من از عهده آن برمی‌آیم. ابلیس گفت: از چه راه؟ گفت: آنها را با وعده ها و آرزوها سرگرم می کنم تا آلوده گناه شوند و هنگامی که گناه کردند، توبه را از یادشان می‌برم. ابلیس گفت: تو می‌توانی از عهده کار برآیی و این مأموریت را تا دامنه قیامت به او سپرد. 🌹به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹   ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
تلفن را روی صندلی پرت میکنم و فرمان را بین مشتم فشار میدهم... )من شام نخوردم... از قیمه ی ظهرت داری به یه آدم گرسنه ی دیگه بدی؟( ترمز میکنم. ماشین ها،با بوق ممتد از کنارم رد میشوند. (دیگه تو خونه چادر سر نکن( سرم را روی فرمان میگذارم.. (اصلا من پشیمونم... اشتباه کردم.. میخوام برگردم( نه..من همان مسیحم... نمیگذارم روحم را دختری به بازی بگیرد... قلبم را اسیر کسی نمیکنم که قلبش برای من نیست... استارت میزنم و تمام ناراحتی هایم را روی پدال فشار میدهم. *نیکی* صدای باز و بسته شدن در میآید. قفل دستبندم را میبندم و شالم را سر میکنم. تولد فرشته است،دخترخاله ی فاطمه.. بعد از مدت ها آشفتگی،این مهمانی دوستانه میتواند شادابم کند. از اتاق بیرون میروم. مسیح به طرف اتاقش میرود. همان شلوار سرمه ای و کاپشن زرشکی سرمه ای را به تن دارد. :_سلام پسرعمو به طرفم برمیگردد. سرمای نگاهش،استخوان هایم را آتش میزند. سر تکان میدهد. از نگاهش میترسم..برق چشم هایش،هولناک شده... با بیتفاوتی و اخم میگوید :+خب؟ جا میخورم.. :+کاری داری؟؟ نه،این مسیح نیست... آب دهانم را قورت میدهم. :_ماکارونی تون رو گرم کردم برمیگردد :+نمیخورم بریزش آشغال پلکم میپرد. احساس ضعف و تنهایی به قلبم هجوم میآورد. به طرف اتاقم برمیگردم. صدای مسیح از پشت در میآید. :+میشه یه چند لحظه بیای اینجا؟ :_الان میام. کادو را داخل کیف میگذارم،کیف و موبایلم را برمیدارم تا به فاطمه پیام بفرستم و از اتاق خارج میشوم.در اتاق مشترک،نیمه باز است. از کنارش رد میشوم که صدای مسیح از داخل اتاق میآید. :+نیکی اینجام. در را باز میکنم و داخل میشوم. :_کاری داشتین؟ :+آره، بشین روی صندلی میز توالت مینشینم،او هم روی تخت. :_گوش میدم :+راستش ما قراره امروز فردا از ماه عسل برگردیم دیگه..گفتم اگه اشکالی نداره، مامان اینای من رو با عمواینا دعوت کنیم اینجا با هم آشتی کنن. :_اصال اشکالی نداره.. خیلی هم خوبه .. :+به هرحال هرچه زودتر جدا بشیم بهتره :_همینطوره🌼🌼🌼 🌹به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹   ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
↷❈🔅❂🌙❂🔅❈↶ 💫امام محمد باقر علیه السلام: هر چیز بهاری دارد و بهار قرآن ماه رمضان است.✨               @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
↷❈🔅❂🌙❂🔅❈↶ 💫امام صادق علیه السلام فرمود: هر كس روزه دارى را افطار دهد، براى او هم مثل اجر روزه دار است.✨               @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
انسان شناسی ۴۶.mp3
11.78M
قرآن می‌فرماید ؛ دو ویژگی ، دو خْلق ، دو روحیه ، اگر در جانِ انسان، ریشه داشته باشند ؛ 🔥 حتماً حتماً حتماً جایی انسان را روبروی خدا، قرار می‌دهند! این دو خُلق هست در ما، یا نه؟               @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
۱ -آغاز آفرینش آسمان و... عجز انسان از شناخت ذات خدا سپاس خداوندی را كه سخنوران از ستودن او عاجزند، و حسابگران از شمارش نعمت‏های او ناتوان، و تلاشگران از ادای حق او درمانده‏اند. خدایی كه افكار ژرف اندیش، ذات او را درك نمی‏كنند و دست غوّاصان دریای علوم به او نخواهد رسید. پروردگاری كه برای صفات او حدّ و مرزی وجود ندارد، و تعریف كاملی نمی‏توان یافت و برای خدا وقتی معیّن، و سر آمدی مشخّص نمی‏توان تعیین كرد. مخلوقات را با قدرت خود آفرید، و با رحمت خود بادها را به حركت در آورد و به وسیله كوه‏ها اضطراب و لرزش زمین را به آرامش تبدیل كرد. ادامه دارد 🌹به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹   ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
‌🌷مهدی شناسی ۲۱۴🌷 🌹...و مهبط الوحی...🌹 🔹زیارت جامعه کبیره🔹 🔶ﻣﻬﺒﻂ ﺍﺯ ﺭﯾﺸﻪ ﯼ ﻫﺒﻮﻁ ﻭ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻣﺪﻥ است. 🔶ﻣﺜﻞ ﭼﺘﺮﺑﺎﺯ‌ﻫﺎ.ﭼﻘﺪﺭ ﻧﺮﻡ ﻭ ﻣﻼ‌ﯾﻢ ﻓﺮﻭﺩ ﻣﯽ‌ﺁﯾﻨﺪ.ﺍﯾﻦ ﻫﺒﻮﻁ ﺍﺳﺖ. 🔶ﻣﻬﺒﻂ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﺤﻞ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻣﺪﻥ.ﻫﺮ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﭼﺘﺮ ﺑﺎﺯ ﻓﺮﻭﺩ ﻣﯽ‌ﺁﯾﺪ ﺁﻥ ﺟﺎ ﻣﻬﺒﻂ است. 🔶ﺁﻥ ﻣﻌﻨﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺟﺎ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻭﺣﯽ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺁﺳﻤﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ.ﺍﺳﺮﺍﺭ ﺍﻟﻬﯽ ﺍﺳﺖ. 🔶"ﻣﻬﺒﻂ ﺍﻟﻮﺣﯽ" ﯾﻌﻨﯽ ﻫﺮ ﺧﺒﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺮ ﺳﯿﻨﻪ ﯼ ﺍمام زمان علیه السلام ﻓﺮﻭﺩ ﻣﯽ‌ﺁﯾﺪ. 🔶یعنی ﻫﯿﭻ ﺧﺒﺮﯼ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ نیست مگر این که نزد امام مهدی علیه السلام است. 🔷تمام اخبار عالم در اختیار اهل بیت است،اما ﭘﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺎﻟﺐ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﻣﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ. 🔷مثلا ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﯿﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩند:"لکل هم فرج" یعنی ﻫﺮ ﻏﺼﻪ ﺍﯼ،ﻫﺮ ﺍﻧﺪﻭﻫﯽ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻟﺶ ﯾﮏ ﻓﺮﺝ ﻭ ﮔﺸﺎﯾﺶ ﺍﺳﺖ.ﯾﻌﻨﯽ ﺍﮔﺮ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ،ﺍﮔﺮ ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ،ﺍﮔﺮ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ،ﺍﮔﺮ ﻣﻀﻄﺮﺑﯽ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻧﺒﺎﺵ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻟﺶ ﻓﺮﺝ ﻭ ﮔﺸﺎﯾﺶ ﺍﺳﺖ. 🔷گفتن این که ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﯼ ﻫﻢ‌ﻫﺎ ﻭ ﻏﺼﻪ‌ﻫﺎ ﻓﺮﺝ ﻭ ﮔﺸﺎﯾﺶ ﺍﺳﺖ،ﺑﺪﻭﻥ ﺍﺣﺎﻃﻪ ﺑﻪ ﻏﯿﺐ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ. 🔷ﺷﻤﺎ ﻣﮕﺮ ﻫﻤﻪ ﯼ ﻫﻢ‌ﻫﺎ ﻭ ﻏﻢ‌ﻫﺎ ﺭﺍ ﭼﮏ ﮐﺮﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﯽ‌ﮔﻮﯾﯿﺪ ﻟﮑﻞ ﻫﻢ ﻓﺮﺝ؟! ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﻏﯿﺐ ﺍﺳﺖ.ﯾﮏ ﺧﺒﺮ ﻏﯿﺒﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ،ﻫﺮ ﺩﻝ ﺗﻨﮕﯽ ﻭ ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ،ﻏﻢ ﻭ ﺍﻧﺪﻭﻫﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎلش ﻓﺮﺝ ﻭ ﮔﺸﺎﯾﺶ ﺍﺳﺖ. 🔷ﻣﺜﻞ ﻫﯿﺌﺖ‌ﻫﺎﯼ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ.ﺍﻭﻝ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﻣﯽ‌ﺁﯾﺪ ﭼﺎﯾﯽ ﻣﯽ‌ﺩﻫﺪ.ﭼﺎﯾﯽ ﺗﻠﺦ ﺍﺳﺖ. ﺧﯿﻠﯽ ﻃﻮﻝ ﻧﻤﯽ‌ﮐﺸﺪ که ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﻫﻢ ﻣﯽ‌ﺁﯾﺪ ﯾﮏ ﮐﺎﺳﻪ ﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﻗﻨﺪ ﺩﺳﺘﺶ ﺍﺳﺖ و ﻣﯽ‌ﺁﻭﺭﺩ. یعنی بعد از هر تلخی شیرینیست... 💖💖💖💖💖💖💖💖💖 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ پرچم اسقاطیل رو آتش میزنن کیا؟ ایرانیا؟ نه فلسطینیا؟ نه مسلمونا؟ نه اینا یهودیانی هستن که با رژیم اشغالگر و ضد انسانی اسقاطیل مخالفند و خواستار آزادی فلسطین هستند ساده تر اینکه برای حمایت از مظلومین فلسطین نیاز نیست مسلمان باشی انسان باشی و باشرف کافیه               @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
🔰خوشرویی با اهالی منزل ✍️حاج اسماعیل دولابی: وقتی می‌خواهی از منزل خارج شوی، اهل خانه را خشنود کن و بیرون بیا. وقتی هم خواستی وارد خانه شوی، بیرون در استغفار کن صلوات بفرست هر ناراحتی داری بیرون بگذار و با روی خوش داخل شو.               @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
Joze 26-Aghaie Tahdir_1395-8-18-9-52.mp3
33.41M
📖 تلاوت تحدیر (تندخوانی) 🌺 📥توسط استاد معتز آقایی ⏲ «در 34 دقیقه یک جزء تلاوت کنید» 📩 به دوستان خود هدیه دهید. 🌙 هر روز ماه مبارک رمضان در کانال : 💖🌹🦋
┄┅─✵💝✵─┅┄ الهی... تو را سپاس میگويم از اينکه دوباره خورشيد مهرت از پشت پرده ی تاريکی و ظلمت طلوع کرد و جلوه ی صبح را بر دنيای کائنات گستراند " سلام صبح عالیتان متعالی " 💖🌹🦋
دعای روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ فَضْلَ لَیْلَةِ القَدْرِ وصَیّرْ أموری فیهِ من العُسْرِ الی الیُسْرِ واقْبَلْ مَعاذیری وحُطّ عنّی الذّنب والوِزْرِ یا رؤوفاً بِعبادِهِ الصّالِحین. خدایا، در این ماه، فضیلت شب قدر را روزی ام ساز و کارهایم را از سختی به آسانی برگردان و پوزش هایم را بپذیر و گناه و بار گران را از گُرده ام بریز، ای مهربان به بندگان شایسته. التماس دعای فرج 💖🌹🦋
کی خزانم میشود مولا بهار؟ کی کناره میرود گرد و غبار؟ یک سوال از طعمم بغض و اشک و آه کی به پایان میرسد این انتظار؟               @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
🌺✨🌺 ﷽ 🌺✨🌺 ✅ توبه در قرآن (5⃣) ✅💐 حال تائب (فرد توبه‌کننده) ✅ حضرت آدم (ع) 💐✨ نقطه آغازین توبه که سخت تحول ساز و تربیت آفرین و اثر ساز و اعجازگر است، حال توبه می باشد، یعنی همان انقلاب درونی که در درون تائب ایجاد می شود و نشان آن اشکهای روان و ناله های بی پایان و نفرت و ندامت شدید از گذشته و امید به آینده است و اینکه بداند جز خدا کسی نمی تواند این گذشته را جبران کند و تازه این جبران از فضل و کرم اوست، نه استحقاق تائب. 💐✨ در قرآن کریم نیز حال تائبان از ترک اولی، یعنی انبیاء (ع) و برخی از افراد دیگر مورد اشاره قرار گرفته است. ✅💐 با اینکه آدم (ع) و حوا (ع) ترک اولایی انجام دادند، با این حال به شدت از گذشته خویش پشیمان شدند و نخستین گام را اعتراف به ظلم و ستم بر خویشتن، در پیشگاه الهی قرار دادند و سالها اشک و ناله کردند. در آیات 23 سوره اعراف و 37 سوره بقره اینگونه آمده است: 💐💫 قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ (آیه 23 سوره اعراف) گفتند: «پروردگارا! ما به خویشتن ستم کردیم! و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی، از زیانکاران خواهیم بود!» 💐💫 فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (آیه 37 سوره بقره) سپس آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت؛ (و با آنها توبه کرد.) و خداوند توبه او را پذیرفت؛ چرا که خداوند توبه‌پذیر و مهربان است. 🌹به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹   ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
در با صدای بلندی بسته میشود و کلید داخل قفلش میچرخد. قلبم از جا کنده می شود.مسیح به سمت در میپرد. میدوم وکنارش میایستم. صدای آرام مانی میآید. :_بچه ها اروم باشید با مامان اومدم،سرو صدا نکنین الان میاد تو. از صدای بلند کوبیده شدن در،ضربان قلبم بالا رفته. نفس نفس میزنم. دستم را جلوی دهانم میگذارم و سعی میکنم خودم را آرام کنم. نگاهم به مسیح میافتد،شوکه شده ولی مثل همیشه آرام است. روی تخت مینشیند،من هم کنار در سقوط میکنم. صدای کفش های پاشنه بلند،در سالن خانه میپیچد،گوشم را روی در میگذارم. صدای زنعمو میآید :_اینجا که مثل دسته ی گل میمونه.. تا حالا باید گرد و خاک رو وسایل مینشست.. صدای مانی را میشنوم. :+آره ولی من دیشب تمیز کردم.. گفتم که لازم نیست،شما بیاید... حالا دیگه بریم.. :_ بذا یه نگاهی به اتاقا بندازم.. :+مامان اتاق جای خصوصیه.. درست نیست...عه مامان با شمام؟ صدای کفش ها نزدیک میشود. از جا میپرم،مسیح هم بلند میشود.قدم ها نزدیک و نزدیک تر میشوند. نگران،به مسیح نگاه میکنم. صدای کفش ها دقیقا از پشت در میآید و بعد دستگیره ی در،پایین کشیده میشود. ناخواسته بلند نفس میکشم. مسیح انگشت اشاره اش را روی بینی اش میگذارد:هیس. دوباره دستگیره بالا و پایین میشود. :_مانی این در قفله؟ :+آره مامان جان،قفله... :_واسه چی؟ :+همون شب،مسیح در رو قفل کرد کلیدشم برد... :_قربون پسر خوش غیرتم بشم الهی ناخواسته نگاهم به مسیح میافتد. او هم مرا نگاه میکند،لبخند میزند و شانه بالا میانداز د. صدای پاهای زنعمو از اتاق مشترک دور میشود و به طرف اتاق من میرود.. چند لحظه که میگذرد،صدایشان از دورتر میآید. :_عه مانی از جلو در بکش کنار.. :+مامان محاله بذارم بری تو این اتاق... انگار اتاق مرا میگوید،در دل مانی را تحسین میکنم.اگر زنعمو داخل این اتاق شود و وسایل من را ببیند... :_چرا؟ :+مسیح تأکید کرده هیچ کس تو این اتاق نره.. حتی من :_چرا؟ :+چیزه... یعنی.. عکساشون تو در و دیوار این اتاقه 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
Tahdir joze27.mp3
4.02M
📖 تلاوت تحدیر (تندخوانی) 🌺 📥توسط استاد معتز آقایی ⏲ «در 33 دقیقه یک جزء تلاوت کنید» 📩 به دوستان خود هدیه دهید. 🌙 هر روز ماه مبارک رمضان در کانال 💖🌹🦋
۲ دین و شناخت خدا سر آغاز دین، خداشناسی است، و كمال شناخت خدا، باور داشتن، او، و كمال باور داشتن خدا، شهادت به یگانگی اوست و كمال توحید (شهادت بر یگانگی خدا) اخلاص، و كمال اخلاص، خدا را از صفات مخلوقات جدا كردن است، زیرا هر صفتی نشان می‏دهد كه غیر از موصوف، و هر موصوفی گواهی می‏دهد كه غیر از صفت است، پس كسی كه خدا را با صفت مخلوقات تعریف كند او را به چیزی نزدیك كرده، و با نزدیك كردن خدا به چیزی، دو خدا مطرح شده و با طرح شدن دو خدا، اجزایی برای او تصوّر نموده و با تصّور اجزا برای خدا، او را نشناخته است. و كسی كه خدا را نشناسد به سوی او اشاره می‏كند و هر كس به سوی خدا اشاره كند، او را محدود كرده، به شمارش آورده. و آن كس كه بگوید «خدا در چیست» او را در چیز دیگری پنداشته است، و كسی كه بپرسد «خدا بر روی چه چیزی قرار دارد» به تحقیق جایی را خالی از او در نظر گرفته است، در صورتی كه خدا همواره بوده، و از چیزی به وجود نیامده است. با همه چیز هست، نه اینكه همنشین آنان باشد، و با همه چیز فرق دارد نه اینكه از آنان جدا و بیگانه باشد. انجام دهنده همه كارهاست، بدون حركت و ابزار و وسیله، بیناست حتّی در آن هنگام كه پدیده‏ای وجود نداشت، یگانه و تنهاست، زیرا كسی نبوده تا با او انس گیرد، و یا از فقدانش وحشت كند. 🌹🌹 🌹به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹   ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
✊️ ✊️ و دركتاب آسمانى‌ به فرزندان اسرائيل خبرداديم كه: «قطعاً‌ دوبار در زمين فساد خواهيد كرد، و قطعاً به سركشىِ بسيار بزرگى برخواهيد خاست.» (اسراء/4)               @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
4_5877336490270263586.mp3
5.92M
☆ فلسطین کلید رمزآلود ظهور ! 💥 حوادث فلسطین، برای کسانی که احوالات آخرالزمان را می‌شناسند؛ یک بشارت است! 💢 رهبر انقلاب؛ هیچ کس نمی‌تواند بگوید؛ ظهور نزدیک نیست! علیه‌السلام               @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
↷❈🔅❂🌙❂🔅❈↶ 💫امام على علیه السلام فرمود: خداوند روزه را واجب كرد تا به وسیله آن اخلاص خلق را بیازماید.✨               @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
┄┅─✵💝✵─┅┄ به نام خداوند لــــوح و قلم حقیقت نگـــار وجود و عـــدم خـــــدایی که داننده رازهاست نخســــــتین سرآغاز آغازهاست باتوکل به اسم اعظمت الهی به امید تو💚 💖🌹🦋
آقاترین سکوت مرا غرق نور کن ما را قرین منت و لطف حضور کن وقتی گناه کنج دلم سبز می شود آقا شفاعت این ناصبور کن می ترسم از شبی که به دجال رو کنیم آقا تو را قسم به شهیدان ظهور کن. اللهم عجل لولیک الفرج.               @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
:_عکساشون مگه آماده است؟دیروز به آتلیه زنگ زدم گفتن هنوز آماده نیست.. :+نه.. یعنی... عکسای قبل از عقدشون اینجاست.. هجوم خون به رگ های صورتم،پوستم را میسوزاند. سرم را پایین میاندازم. صدای آرام مسیح میآید :مانی؟؟ زنعمو میخندد. :_عجب... زنعمو دورتر میرود،مانی هم به دنبالش. صدای کفش هایشان واضح است. صدای زنعمو را میشنوم :این آشپزخونه بوی زندگی میده مسیح با تحسین نگاهم میکند،سرم را پایین میاندازم. مانی میگوید:بسه دیگه مامان.. بیا بریم.. مثل اینکه زنعمو راضی به رفتن میشود. :_خیلی خب،برو تو ماشین رو روشن کن،منم الان میام مانی میگوید:نه اول شما.. خانما مقدم ترن... زنعمو میگوید:چه جنتلمن شدی.. بیا برو این حرف ها اصلا بهت نمیاد... مانی اعتراض میکند:آخه مامان... صدای باز شدن در راهرو میآید و بعد صدای زنعمو: برو بیرون... کم حرف بزن.. و صدای بسته شدن آرام در... چند لحظه میگذرد،هیچ صدایی از بیرون نمیآید. نگاهی به مسیح میاندازم. جلو میآید و دستگیره را بالا و پایین میکند. سرم را با تاسف تکان میدهم:قفله.. میگوید:چرا باز نکرد.. دیوونه.. و عصبی،در را فشار میدهد.روی تخت مینشینم:بی فایده است پسرعمو.. اون در قفله.. زندانی شدیم... مسیح،عصبی لگدی نثار در میکند و کنار تخت، با فاصله از من روی زمین مینشیند. میگوید:لعنتی...حتی موبایلم هم اینجا نیست که.. سریع موبایلم را به طرفش میگیرم:از این استفاده کنین موبایل را میگیرد و دست هایش را روی صفحه حرکت میدهد،شماره ی مانی را میگیرد و به انتظار میماند. بیشتر از چند ثانیه نگذشته که میگوید :الو مانی... پس کجا رفتی؟؟ چند لحظه میگذرد، آرام میپرسم :چی میگه؟ موبایل را،در حالت اسپیکر میگذارد. صدای مانی را میشنوم:سلامت باشین آقای احسانی،قربان شما ؟خانم بچه ها خوبن؟ جاتون راحته؟ مسیح عصبانیست:چی داری میگی؟؟ زود برگرد ببینم... مانی دوباره میگوید :بله آقای احسانی متوجه موقعیتتون هستم.. باشه،من الان مادرعزیزم رو برسونم منزل،خدمت میرسم.. صدای زنعمو،از ان طرف میآید:مانی بیخودی قول امروز رو به هیچ کس نده.. من باهات کار دارم.. انگار موبایل را از گوشش دور میکند،چون صدایش ضعیف میشود:مامان این بنده ی خدا،کارش گیر کرده،من باید برم... زنعمو محکم میگوید:نه مانی.. بگو امروز نمیتونی بری مانی اصرار میکند:مامان،باور کن کارواجبه باید برم... زنعمو با حالت قهر میگوید:اگه مسیح بود،حتما باهام میاومد... و این چنین پیروز میشود.. مانی آه میکشد:آقای احسانی متوجه شدین؟امروز نمیتونم بیام... مسیح فریاد میکشد:مـــــــــــانی؟ از صدایش میترسم،نگاهش میکنم. مانی میگوید:سلامت باشین آقای احسانی.. خدمت میرسم،خدانگه دار و تلفن را قطع میکند. 🌹به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹   ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸