eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
6.4هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃 🍃 🌹 🍃 ❤️ توسل امروز ❤️ به حضرت زهرا سلام الله علیها و امیرالمؤمنین علیه السلام يَا أَبَا الْحَسَنِ، يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، يَا عَلِىَّ بْنَ أَبِى طالِبٍ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🦋🦋 يا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، يَا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ، يَا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكِ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِي لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🍃 🌹 🍃 🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 @hedye110
🪴 🪴 🌿﷽🌿 مسجد محل امنی بود و هیچ وقت مانع حضورش نمی‌شدم نگرانی من فقط به خاطر این بود که اتفاقی برایش نیفتد من هم مثل مادرهای دیگر دوست داشتم درخت تازه به ثمر رسیده‌ام میوه و بر بدهد طبیعی بود که نگرانش باشم چند روزی بود که حالم اصلا خوش نبود و احوال پریشانی داشتم وقتی غلامحسین علت دلواپسیم را جویا شد چیزی غیر از آنچه خودش هم به آن فکر می‌کرد، نبود یعنی دغدغه حضور محمدحسین در جمع انقلابیون و بروز خطرات احتمالی برای او غلامحسین گفت دیشب که برای اقامه نماز به مسجد رفته بودم با چشمان خودم دیدم که محمد حسین اعلامیه‌ها و نوارهای امام را در پیراهنش پنهان می‌کند همسرم همه چیز را به خدا بسپار *فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین* کم‌کم فعالیت انقلابیون از گوشه و کنار کشور به گوش می‌رسید و همه مردم در جریان فعالیت‌ها و تظاهرات قرار می‌گرفتند بعضی از خانواده‌ها نوارهای سخنرانی و اعلامیه‌های امام را در خانه‌های خود تحلیل و بررسی می‌کردند و آن‌ها را در بین مردم پخش می نمودند و گاهی از سوی نیروهای رژیم مورد آزار و اذیت قرار می گرفتند در خانه ما هم غلامحسین به همراه بچه ها به تجزیه و تحلیل اعلامیه ها و سخنرانی های امام می‌پرداخت یادم می آید آن روز داخل باغچه مشغول چیدن سبزی بودم رادیو را روشن کردم و خودم را در باغچه ها سرگرم کردم ناگهان خبری توجهم را به خود جلب کرد رادیو از سرکوبی تظاهرات جمعی از مردم بی‌گناه تهران در میدان ژاله خبر داد و همه کسانی را که از ظلم شاه به تنگ آمده بودند خلافکار و ضد رژیم تلقی می‌کرد مرتب هشدار می‌داد از تجمع بپرهیزید و به پدران و مادران اخطار می کرد که مراقب رفتار فرزندان خود باشند چون دولت هیچ گونه مسئولیتی در برابر عواقب ناشی از خرابکاری آنها را نمی‌پذیرد آن روز تنها چیزی که در ذهنم مجسم شد رفت و آمدهای مشکوک محمدحسین و محمدهادی بود مطمئن بودم آنها در جمع انقلابیون فعالیت هایی دارند زیرا آنها تحت تعلیم پدر و برادران بزرگتر با انقلاب آشنا شده بودند توان از دست و پاهایم گرفته شد دلشوره عجیبی در دلم افتاد دلم به حال مردمی که عزیزانشان را در این واقعه از دست دادند بسیار می‌سوخت از جو حاکم و ظلم ظالمان متنفر شده بودم فقط برای سلامتی همه انقلابیون دعا می‌کردم با نزدیک شدن مهرماه آرامش نسبی پیدا کردم و با خود گفتم مدرسه ها باز می شود و بچه ها مشغول درس ومدرسه، کمتر خطر تهدیدشان می‌کند اما غافل از اینکه برای بچه ها مقابله با ظلم و فریاد مخالفت علیه ظالم زمان نمی شناسد محمدحسین در اوج نوجوانی بود که روزهای پرشور انقلاب آغاز و حضور او در جمع انقلابیون پررنگ‌تر شد رفتار و کردار محمدحسین نشان می داد که فکرش مشغول چیزی هست از او پرسیدم پسرم اتفاقی افتاده که اینقدر آشفته ای؟ گفت امام یک هفته قبل از آغاز سال تحصیلی در سخنرانیهایش دستور تعطیلی مدارس و دانشگاه‌ها را داده‌اند مردم تهران نیز اعلام آمادگی کرده‌اند اما در کرمان حرکت های دانش آموزی منسجمی شکل نگرفته خیلی از بچه ها خبر ندارند و موضع بی‌طرفی دارند نمی‌توانم بی‌تفاوت باشم و هیچ اقدامی نکنم گفتم پسرم با یک گل بهار نمی شود مبادا دست به کاری بزنی که برایت دردسر شود خندید: قول نمی‌دهم اما سعی خودم را می‌کنم نزدیک غروب شد وضو گرفت و داشت از خانه بیرون می رفت سراسیمه دنبالش دویدم محمدحسین نمازت را خواندی زود برگرد فردا یکشنبه اول مهر است همین طور که می‌رفت به عقب نگاه کرد چشم قول نمی دهم اما سعی می کنم زود برگردم شب فرا رسید همه برگشتند و طبق معمول محمدحسین نبود خجالت می‌کشیدم بپرسم محمدحسین را در مسجد دیدید یا ندیدید اما اینقدر حرف زیرو رو کردم تا فهمیدم هنوز داخل مسجد است زمان می گذشت و از آمدنش خبری نبود وقت شام شد بچه‌ها گرسنه بودند شام خوردیم و هر کسی رفت سراغ کار خودش اما چشم من از روی عقربه های ساعت برداشته نمی‌شد زمان برایم سخت و سخت‌تر می‌گذشت ساعت از ۱۱ گذشت خبری از او نشد بلند شدم با قرآن و دعا خودم را سرگرم کردم مطمئن شدم باید اتفاقی افتاده باشد با خودم گفتم اگر انشاالله سالم برگردد خیلی دعوایش می‌کنم.... به خاطر این تاخیرش باید تنبیه بشود همانطور که در عالم خیال با او دعوا می‌کردم از راه رسید وقتی چشمم به قیافه مظلوم و خسته اش افتاد یادم رفت که از دستش عصبانی بودم گفتم مادر تا این وقت شب کجا بودی؟ به ساعت نگاه کردی؟ گفت خیلی شرمنده‌ام مادر ببخش بعداً برایت تعریف می کنم فعلا بخواب پدر بیدار نشود صبح که برای نماز بیدار شد فرصتی دست نداد قبل از هفت از خانه بیرون زد تا به مدرسه برود 🇮🇷 🇮🇷             @hedye110 🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
❣کمال بندگی❣
#حسین‌پسرِ‌غلام‌حسین🪴 #قسمت‌دهم🪴 🌿﷽🌿 مسجد محل امنی بود و هیچ وقت مانع حضورش نمی‌شدم نگرانی من
⤴️⤴️ادامه به پدرش گفتم ماجرای دیشب را از طریق بچه های مسجد پیگیری کند او قول داد ته و توی این تاخیر را در می‌آورم نگران نباش خیره انشاالله... ظهر که همسرم از مدرسه برگشت نشست با صبر و حوصله از زبان علیرضا رزم‌حسینی یکی از دوستا 🇮🇷 🇮🇷             @hedye110 🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
انسان شناسی ۱۸۷.mp3
11.83M
➖ اگر قرار به بهشت رفتن بود، که چرا خداوند ما را از اول در بهشت نیافرید؟ ➖ اساساً چه لزومی داشت اینهمه آزار و اذیت را تحمل کنیم برای اینکه در نهایت به بهشت برگردیم؟ 🇮🇷🇮🇷             @hedye110     🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨امام علی(علیه‌السلام) فرمودند: براى جان هاى شما بهايى جز بهشت نيست، پس آنها را جز به بهشت مفروشيد.✨ 🇮🇷🇮🇷             @hedye110     🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
و چنین فرمود مهربان پروردگار وای بر کسانی که با فریب، دین را به دنیا می‌ فروشند. (کافی2/299) 🇮🇷🇮🇷             @hedye110     🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
انسان شناسی ۱۸۹.mp3
11.65M
⚡️امانتها را باید برگرداند! باید سالم برگرداند! بدون کم و کاست ... ⚡️قرآن هشدار می‌دهد: در امانت خدا، خیانت نکنید! منظور از امانت خدا چیست؟ چگونه می‌توان آنرا سالم به صاحبش برگرداند؟ 🇮🇷🇮🇷             @hedye110     🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸 به‌شکرانۀ حضور پرشکوه و وحد‌ت‌آفرین و دشمن‌شکن مردم انقلابی ایران در لبیک به ندای الهی حضرت امام خامنه‌ای روحی‌فداه امروز روز وحدت و روز حضور بود روز شکوه، روز شرف، روز شور بود "فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست"۱ امروز آسمان وطن غرق نور بود شد غرق شادی و شعف امروز کشورم هر گوشه‌اش تجلی شور و شعور بود در جشن عزت چهل‌وچارسالگی چشم پلید دشمن و بیگانه کور بود گل کرد بیست‌ودوم بهمن نهال ما یوم‌اللَهی که در دل مردم سرور بود آغاز حاکمیت الله بر جهان۲ پایان سلطۀ زر و تزویر و زور بود شد اتحاد ملی ما خار چشم خصم در روزهای وحدتمان، فتنه دور بود با صبر، سهم مردم ما مهر و نور شد دشمن خوراک مار و گرفتار مور بود۳ پیروزی است عاقبت صبر، بی‌گمان این فتح، مزد مردم ناب و صبور بود تا با ولایتیم نداریم ترس و غم این درسی از خمینی پاک و غیور بود ✍️، ۱۴۰۱/۱۱/۲۲ ۱. پروین اعتصامی. ۲. امام خمینی قدس‌سره: ۲۲ بهمن سرآغاز حکومت الله بر جهان است. ۳. امام خامنه‌ای مدظله: خیلی‌ از آنها (دشمنان انقلاب) استخوان‌هایشان هم خاک شد، بدنشان هم در زیر خاک خوراک کرم و مور و مار شد؛ اما جمهوری اسلامی همچنان خواهد ایستاد.  🇮🇷 # ایران‌قوی🇮🇷             @hedye110 🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶