eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
6.5هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃 🍃 🌹 🍃 ❤️ توسل امروز ❤️ يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ أَيُّهَا الزَّكِىُّ الْعَسْكَرِىُّ ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🍃 🌹 🍃 🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 @hedye110
1_898400391.mp3
1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍 ❤️ با صدای استاد : 👤فرهمند 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 @hedye110
🪴 🪴 🌿﷽🌿 راننده و پاسدارهای خرمشهر هم با مسئولین ماهشهر صحبت کردند. توی دلم باز به درایت برادر جهان آرا آفرین گفتم و خدا را شکر کردم بعد همه به امامت امام جمعه ماهشهر به شهدا نماز خواندیم. توی برداشتن و گذاشتن شهدا اجازه ندادند ما دست بزنیم و گفتند: همه کارها به عهده ما. هر چه گفتیم؛ ما هم برای و دفن کمک کنیم، گفتند: نه ما هستیم. بعد یک سطل شربت آبلیمو آوردند و به ما شربت تعارف کردند. با اینکه روی شربت کلی گرد و خاک نشسته بود، ولی شربت خنکی بود و در آن گرما خیلی چسبید. وقتی لیوان شربت را سر میکشیدم به خاطر داد و بیدادهای توی پمپ بنزین و بعد حرف زدن و گاهی داد زدن موقع صحبت بالای وانت، گلویم درد گرفته بود و می سوخت. از آن طرف دلم می خواست بچه های جنت آباد هم از این شربت می خوردند. بعد ما را به سپاه ماهشهر بردند. سفره صبحانه مفصلی پهن بود. نان، پنیر، کره، مربا و ....... را که دیدیم، خنده مان گرفت که اینجا اصلا قابل مقایسه با خرمشهر نیست. چون برای برگشت عجله داشتیم، خورده نخورده از سر سفره بلند شدیم. موقع بیرون آمدن، فرمانده سپاه که از قبرستان بر می گشت ما را دید. تعارف کرد بمانیم و استراحت کنیم. ما هم تشکر کردیم و گفتیم: زودتر باید برگردیم. آمدیم سوار ماشین بشویم که دیدیم وانت را شسته اند و باک آن را هم پر از بنزین کرده اند. از همان موقع که سوار ماشین شدم، دلشوره عجیبی توی وجودم افتاد. هم دوست داشتم زودتر برسیم، هم دلم نمی خواست ماشین راه بیفتد. فکر کردم شاید این بی قراری مال این باشد که قرار است توی راه اتفاقی بیفتد. هدف راکت هواپیما قرار بگیریم، تصادف کنیم یا توی جاده آبادان - خرمشهر توپ و خمپاره عراقی ها به ما اصابت کند. فکر این ها را که می کردم، میدیدم از این چیزها نمی ترسم. ولی چه چیزی این طور آزارم می داد هم برایم گنگ و مبهم بود. ساکت و دل نگران کف وانت نشسته بودم. حوصله نداشتم به حرفهای حسین و عبدلله که یک ریز فک می جنباندند، جواب بدهم عبدلله میگفت: آبجی اگه این جوری آدم تو خرمشهر بریزه، اسلحه هم داشته باشند دیگه عراقی ها یه متر هم نمی تونن پیشروی کنن، حسین می گفت: ها. همین طوره بی توجه به آنها یک دفعه به ذهنم آمد نکند برای لیلا اتفاقی افتاده باشد. ماشین شان چپ شده باشد یا هواپیماهای عراقی مورد هدف قرارشان داده باشند. یا برای دا و بچه ها که به گفته لیلا در مسجد شیخ سلمان پناه گرفته بودند مساله ای پیش آمده باشد. از ماهشهر دور میشدیم و دل من هزار راه می رفت. شروع کردم به ذکر گفتن، بلکه آرام بگیرم. به خرمشهر که نزدیک شدیم تصمیم گرفتم اول سری به مسجد جامع بزنم و بعد بروم جنت آباد 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
🪴 🪴 🌿﷽🌿 فصل نهم ساعت سه، چهار بعدازظهر بود که به خرمشهر رسیدیم. من توی چهل متری سر خیابان انقلاب پیاده شدم و مستقیم رفتم مسجد جامع مسجد خلوت تر از روزهای دیگر بود. هیچ مجروحی روی تخت درمانگاه نبود. دخترها برخلاف تصورم هرکدام گوشه‌ایی به کاری مشغول بودند. سلام و علیک کردم. خیلی گرم جوابم را دادند. به نظرم آمد برخوردشان با دیروز خیلی فرق کرده، کسی سر به سرم نگذاشت. نگفتند: غرغرو آمد. یا مثل جنازه ها شدی. برعکس همه با مهربانی و صمیمیت تحویلم گرفتند و با ملاطفت خاصی حرف زدند. از رفتارشان تعجب کردم. با خودم گفتم: حتما کاسه ایی زیر نیمه کاسه است. چون غیر از نحوه برخوردشان چند بار حس کردم نگاهشان به من است ولی وقتی برمی گشتم، نگاهشان را از من می دزدند و با هم پچ پچ میکنند. حتی حس کردم کار کردن هایشان هم خیلی جدی نیست، فقط به نوعی خودشان را مشغول نشان می دهند. زهره فرهادی با ژ - سه ایی که دستش بود ور می رفت. صباح پنبه الكل درست می کرد. آن یکی روی میز را دستمال میکشید. با خنده گفتم: ها چی شده؟ مشغولید، حالا که خبری نیست. مجروح ندارید که گفتند: داریم جمع و جور میکنیم اگر مجروح آوردند آماده باشیم.باز توی صدایشان مهربانی خاصی حس کردم. پرسیدم: میشه بگید چه خبره؟ این قدر مهربون شدید؟زهره گفت: هیچی از صبح تا حالا ندیدیمت دلمون برات تنگ شده. گفتم: آره، شما گفتید و من هم باور کردم یک دفعه شنیدم اسمم را دارند از بلندگوی مسجد صدا میکنند. رفتم توی حیاط. آقای ابراهیمی جلوی در، پشت میز نشسته و میکروفن دستش بود. سلام کردم و پرسیدم؛ با من کاری دارید؟ از پشت میز بلند شد. خیلی ملایم و با احترام گفت: یه آقایی اومده بود اینجا با شما کار داشت. نبودید رفت پرسیدم: کی بود؟ جواب داد: اسمش را نگفت پرسیدم: نگفت؛ چه کار داشت؟ گفت: درست نمی دونم، می گفت یکی از اقوام شما مجروح شده تعجب کردم، به نظرم آمد راست می گوید، چون کسی می توانست با من کار داشته باشد که آشنا باشد. اینکه یک ناشناس سراغم را بگیرد تعجب آور بود. انتظار داشتم یگویند توپ به مسجد مسلمان خورده دا و بچه ها مجروح شده باشند یا حتی بابا مجروح شده باشد، ولی اینکه یکی از اقوام ما مجروح شده باشد و یک آدم ناشناسی دنبالم بیاید، برایم باور کردنی نبود، از ابراهیمی پرسیدم: کدوم اقوام ما؟ فامیل های ما که همشون از شهر رفتن. کسی شونده این آقا نگفٹ کی مجروح شده؟ و گفت: نه. چیزی نگفت. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
دوستان عزيز سلام طبق قرارمون شب جمعه تا جمعه غروب ختم صلوات داریم 🌹 به نیت سلامتی و ظهور امام زمان عجل الله و پیروزی رزمندگان غزه نجات همه ي مظلومان عالم و شفای مریض ها هدایت و عاقبت بخیری همه جوان ها و همه ی اعضای کانال و حاجت روائی همه ي اعضای کانال و ثواب صلوات ها هدیه به ۱۴ معصوم،امام رضا علیه‌السلام و حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها...... 🌹🌹🌹🌹 تعداد صلوات هاتون رو به آیدی زیر ارسال کنید بسم الله ⤵️⤵️ @Yare_mahdii313
14.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مجید صمدیان مدیر عامل بنیاد سادات دعوت از همه اقشار برای دادن رای قاطع به ؛ مجتبی رحماندوست با افکار بلند و پخته و تجربیات گرانبهای خویش در مجلس آینده نقش آفرین خواهد بود. https://eitaa.com/rayehalal
Dua Kumayl [128].mp3
28.55M
دعای پر فیض کمیل با همنوایی زیبای استادان علی فانی ، فرهمند و مصطفی الموسوی@hedye110
🔴 ختم مجرب جهت حاجت روایی در صبح جمعه 🔵 در کتاب عده الداعی از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله سلم روایت شده است هر کس صبح جمعه بعد از نماز صبح و قبل از طلوع آفتاب ده بار سوره کافرون را بخواند و ۱۰۰ صلوات به این طریق بفرستد: اَللَْهُمَّ صَلِّ عَليَ النَبيِّ الاُمي مُحَمَّدٍ وَ آلهِ وَسَلِّم و بعد از آن حاجت خود را خداوند بخواهد هر مطلبی که داشته باشد ( اگر صلاح باشد) بدون شک برآورده خواهد شد.( راوی حدیث گوید من تجربه کردم و به نتیجه رسیدم). 📚 کتاب هزار و یک ختم ص ۹۴ ختم ۱۵۲ 🟢 خوشا به حال افرادی که این عمل را با حاجت تعجیل در امر فرج انجام می‌دهند.@hedye110
استاد مطهری✍🏻 @hedye110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 خواص شگفت انگیز آیت الکرسی : 1️⃣ هنگام خارج شدن از منزل ؛ هفتاد هزار فرشته نگهبان شما خواهند بود... 2️⃣ هنگام ورود به منزل ؛ قطحے و فقر هرگز به منزل تان نرسد... 3️⃣ بعد از وضو ؛ هفتاد مرتبه درجه را بالا مے برد... 4️⃣ قبل از خواب ؛ فرشته ها تمام شب محافظ شما باشند... 5️⃣ بعد از نماز واجب ؛ فاصله بین شما و بهشت فقط مرگ مےشود... --------------------------------------------------- با ارسال این پست به دیگران در ثوابش شریک باشید ➥ @hedye110
┄┅─✵💝✵─┅┄ خدایا، کمک کن دیرتر برنجم، زودتر ببخشم، کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم ... سلاااام الهی به امیدتو صبحتون بخیر💖 ➥ @hedye110 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸🌸🌸🌼🌺🌼🌸🌸🌸 جمعه یعنی عطر نرگس در هوا سر میکشد جمعه یعنی قلب عاشق سوی او پر میکشد جمعه یعنی روشن از رویش بگردد این جهان یعنی انتظار مَهدی صاحب زمان 🌸@emame_mehraban            🕊🕊🕊🕊