eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.6هزار دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
7.1هزار ویدیو
39 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
ما را کبوترانه وفادار کرده است آزاد کرده است و گرفتار کرده است بامت بلند باد که دلتنگیت مرا  از هر چه هست غیر تو بیزار کرده است @emame_mehraban           🕊🕊🕊🕊
@Maddahionlinمداحی آنلاین - یاد یار - استاد عالی.mp3
زمان: حجم: 2.62M
♨️یاد یار! 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.@hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
┄┅─✵💝✵─┅┄ خدایا آغازی که تو صاحبش نباشی چه امیدیست به پایانش؟ پس با نام تو آغاز می کنم روزم را الهی به امید تو💚 ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
شوق تو به باغ لاله جان خواهد داد عطـر تو به گلهــا هیجان خواهد داد فـــردا کـه بـه آفـاق بپیـچــد نـــورت تکبیــــر تو کعبــه را تکان خواهد داد @emame_mehraban           🕊🕊🕊🕊
Farahmand1_898400391.mp3
زمان: حجم: 1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍 ❤️ با صدای استاد : 👤فرهمند 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 @hedye110
سوره مبارکه نوشته استاد انصاریان - منبع: پایگاه (https://erfan.ir) ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
Valizadeh & Ghaderpanah4_5877683059771311018.mp3
زمان: حجم: 1.97M
🔸ترتیل صفحه 76 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده_مقام بیات 🔸به همراه ترجمه گویای فارسی با صدای مرحوم استاد اسماعیل قادرپناه ☘️☘️☘️☘️ ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
صفحه 76 بخش اول076-aleemran-ta-1.mp3
زمان: حجم: 3.39M
سوره مبارکه بخش اول مفسر: استاد قرائتی ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
صفحه 76 بخش دوم076-aleemran-ta-2.mp3
زمان: حجم: 4.09M
سوره مبارکه بخش دوم مفسر: استاد قرائتی ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
صفحه 75 بخش دوم075-aleemran-ta-2.mp3
زمان: حجم: 5.51M
سوره مبارکه بخش سوم مفسر: استاد قرائتی ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🪴 🪴 🌿﷽🌿 فصل بیست و هفتم روزهای آخر حال و هوای خاصی داشتم، خودم را فراموش کرده بودم. دیگر اصلا خودم را نمی دیدم، هر جا می رفتم، هر کاری می کردم، فقط بابا و علی را می دیدم. بیشتر چهره على جلوی نظرم بود، نمی دانم شاید داغش تازه تر بود که خودش را بیشتر حس می کردم. کلافه و دلتنگش بودم. دیگر نه میل به غذا داشتنم نه می خواستم استراحت کنم. هیچ چیز برایم مهم نبود، کارهایی که می کردم، مسیرهایی که می رفتم، بر طبق عادت بود. توی ذهنم مدام با آنها حرف می زدم، تصور می کردم جواب مرا می دهند. سنگینی قدم ها و حضورشان را حس می کردم همه این ناراحتی هایم با دیدن وضعیت شهر که دیگر کاملا چهره جنگی به خود گرفته بود، تشدید می شد. شرایط بحرانی تر و بدتر شده بود. هر چه از مسجد جامع فاصله میگرفتیم، ترددها کمتر و محله ها خلوت تر می شد. هر جا پا میگذاشتم، آثار خرابی و آوار به چشم می خورد، دیگر کمتر خانه ایی بود که ویران شده یا زخمی برنداشته باشد. ماشین های مردم که توی خانه ها یا کنار خیابان ها به خاطر نبودن بنزین مانده بودند، درب و داغان شده بودند. رفتار حیواناتی که تک و توک می دیدیم، عجیب شده بود. آنها که تا آن موقع با دیدن آدم ها دنبالشان می دویدند و سعی می کردند کنار آنها پناه بگیرند، حالا تا آدم می دیدند وحشت زده فرار می کردند، توی مسیرهایی که می رفتیم لاشه خیلی از حیوانها را می دیدم که این طرف و آن طرف افتاده است. باد می وزید و خار و خاشاک را در کوچه ها و خیابان های خالی این طرف و آن طرف می برد همه چیز کابوس شهر ایران در حال سقوط را تداعی می کرد هواپیماها هم خیلی راحت در ارتفاع پایین پرواز می کردند. دیگر از چند پدافندی که روزهای قبل کار می کردند هم، خبری نبود و خلبان های دشمن مانورشان را می دادنده دیوار صوتی را می شکنند و اگر بمباران هم نمی کردند، صدای فرشی جنگنده های شان شیشه های باقیمانده را می‌شکست صدای شکستن دیوار صوتی سردردهای بدی ایجاد می کرد توی مطب تعداد دخترها کم شده بود. من، زهره فرهادی، صباح وطن‌خواه و مریم امجدی با بلقیس ملکیان و مهرانگیز دریانورد تنها دختران مطب بودیم. دیگر جرأت نمی کردیم توی خیلی از خیابان ها و کوچه ها پا بگذاریم. حتی محله طالقانی که آن را خوب می شناختم هم برایم خیلی ترسناک شده بود. تنها چیزی که سکوت وهم انگیز آنجا را برهم می زد، صدای خمپاره ها و توپخانه دشمن بود. دیگر با ترس و لرز مسیر جنت آباد را طی می کردم. همه اش منتظر بودم توی کمین عراقی ها بیفتم..... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef