131-anam-ta-2.mp3
3.76M
#کتابدا🪴
#قسمتچهارصدبیستششم🪴
🌿﷽🌿
رفتم نزدیک تر جلوی در ورودي اتاق، حالت راهرو ماندی بود.
وارد که شدم داخل ترفتم. کنار یخچال کوچکی که آنجا گذاشته
بودند، ایستادم و نگاه کردم. سه تا تخت توی اتاق بود که روی
دوتایش مجروح خوابیده و تخت وسطی خالی بود. پرستاره تحت
کنار پنجره را نشان داد و گفت: برادرتان آنجا بستری بود،
یک آن یاد علی افتادم و تمام دلتنگی هایم زنده شدند. طاقت
نیاوردم. زدم زیر گریه و به سرعت از اتاق بیرون آمدم.....
مجروحها هاج و واج مانده بودند.
خانم پرستاری که همراهم بود، برای آن ها توضیح داد که قضیه
از چه قرار است. سعی کردم به خودم مسلط باشم.
خواهش کردم اجازه بدهند، دوباره توی اتاق بروم قول دادم باعث
ناراحتی دیگران نشوم. سعی کردم خوددار باشم و دم نزنم. برادر
مجروحی روی تخت على خوابیده بود، برایم صحبت کرد و گفت:
من افتخار میکنم جای کسی خوابیده ام که به شهادت رسیده و...بعد پرستار تعریف کرد انجمن اسلامی بیمارستان برای شهادت
علی در یکی از صبهای جمعه مراسم ختمی برگزار کرده و آقای
فلسفي، واعظ معروف را برای سخنراني مراسم دعوت کرده اند.
پرستارها پوسترها و اطلاعیه هایی که راجع به شهادت علی به دړ
و دیرار بیمارستان زده بودند، نشانم دادند. بعد عکس هایی را که
برادرهای سپاه از علی گرفته برنده دیدم. برگه اطلاعیه مراسم
شهادت علی قرمز رنگ بود. تصویری از او با لباس بوستان چاپ
شده بود. تیتر اطلاعیه این بود
برادر شهید، سید علی حسینی شهیدی از تبار هابیل بانه در ادامه هم
توضیح داده بودند که چطور به خرمشهر رفته و به شهادت رسیده.
یکی از
اطلاعیه ها را گرفتم.اون روز چون دکتر متخصص بیمارستان نبود. برایم
نوبت زدند. از طرفی چون چند ماهی از مجروحیتم میگذشت نیازی
نبود بستری ام کند. دکترها فقط می خواستند بدانند جای ترکش
در ستون فقرانم کجاست و خطر قطع نخاع شدنم در اثر حرکت
ترکش چه وضعیتی ست
بعد از بیمارستان به محل اقامت خانواده آقای محمدی که انتهای
تهران نو بود، رفتیم. آنجا به خاطر انقلاب فرهنگی، دانشگاه ها
تعطیل بود. خانواده آقای محمدی با تعدادی از خانواده های جنگزده را
در یک دانشکده افسری اسکان داده بودند. دانشکده افسری در
منطقه حفاظت شده مثل پادگان قرار داشت. همه جا سرباز دیده می شد. ورود و خروج را هم کنترل می کردند کلاس های دانشکده
بزرگ بودند و هر کلاس را به یک خانواده داده بودند. خانواده آقای
یدی، خانواده پدرخانمش و همین طور خانواده پدری اش همین جا
زندگی می کردند. من مدت اقامتم در تهران در اتاق مادر آقای
محمدی، کنار خواهرانش ماندم آن روزها هوا خیلی سرد بود.
کلاس های دانشکده ظاهر شوفاژ داشت ولی به دلیل کمبود سوخت
کار نمی کرد. آب لوله کشی سرد بود و ما چون عادت نداشتیم،
دست مان زیر آب سرد ورم می کرد مادر آقای محمدی که دید من چیزی ندارم، تنم کنم و دائم از
سرمای هوا حرف می زنم و میلرزم، ژاکت مشکی کشبافتی بهم
داد. ژاکت برای من تنگ بود و نمی شد دکمه هایش را ببندم یک
گوشه ژاکت سوخته و قهوه ایی رنگ شده بود. یک قسمت آستین
هم دانه هایش در رفته و سوراخ بود. این ژاکت مستعمل را همراه
چند تکه لباس دیگر از طرف ستاد جنگزدگان به آنها داده بودند.
هر چی بود، از هیچی بهتر بود، برای من که دائم می لرزیدم
خیلی به درد خورد. این ژاکت را زیر مانتوام پوشیدم، چند روز
بعد آقای محمدی از خوزستان به تهران آمد و یکروز من و
برادرش را به عبدالعظیم و مجلس شورای اسلامی برد.
آن روزها رفتن به مجلس مثل این روزها آنقدر سخت نبود آزادانه
و بدون هیچ تشریفاتی توانستیم همراه آقای محمدی وارد مجلس
شوم. آقای محمدی مرا به آقایان رفسنجانی و کروبی معرفی کرد و
جریان کارهایم را توضیح داد. آقای رفسنجانی گفت ما افتخار می
کنیم به چنین خواهران و دخترانی که این طور شجاعانه در جبهه
بوده و هنوز هم هستند. آقای کروبی هم خیلی از من دلجویی کرد.
بعد معرفی نامه ای به من داد و گفت به بنیاد شهید مراجعه کنم و پیش آقای مازندرانی بروم
در طول دو، سه نوبتی که به مجلس رفتم آقای خامنه ایی، دکتر دیالمه، دکتر آیت و حجت لاسلام محمد منتظری را هم دیدم و با
آنها راجع به جنگ، فداکاری های مردم و اوضاع خرمشهر
صحبت کردم. آنها می گفتند کسانی که باید این صحبت ها و
واقعیت ها را به گوش أمام برسانند کوتاهی می کند. امثال شما باید
بیایند و خبر رسانی کنند. شخصیت آقای خامنه ایی و دکتر دیالمه
خیلی در نظرم محکم و در عین حال لطیف آمد، با دکتر دیالمه که
حرف می زدم، خضوع و فروتنی اش آدم را شرمنده می کرد،
معصومیت خاصی در چهره اش وجود داشت. خیلی آرام صحبت
می کرد. می گفتند دکتر دیالمه جزء اساتید دانشگاه تهران است. او
کسی است که اولین دعای کمیل را در تهران به راه انداخته است
توی یکی از جلسات مجلس شاهد صحبدی بودم آن روز به رابطه
با آمریکاین نمایندگان در گرفته بود. نمایندگان مخالفي ارتباط با
آمریکا می گفتند: دولت آمریکا که دارایی ها و سرمایه های ایران
را بلوکه و غصب کرده است، به عنوان ایجاد حسن ظن در روابط
دو کشور می توانست این اموال و سرمایه ها را به ایران برگرداند
ولی این حداقل گام مثبت را هم برنداشته است و تمام سیاست ها را صرفا در جهت منافع خودش طراحی می کند..یک عده دیگر که آقای محمدی می گفت این ها ملی گراها هستند، با
این نظریه به شدت مخالفت می کردند و خواهان از سرگیري رابطه
با آمریکا بودند
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#کانالکمالبندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
مظهر صبر.mp3
8.64M
#تلنگری
#استاد_شجاعی
#استاد_عالی
☜ بعضیها با یک مصیبت کوچک کلِ شیرازه ایمانشان از هم گسسته میشود!
☜ بعضیها هم در دلِ مصیبتهای بزرگ آنچنان رشد میکنند که رشک عالم و آدم را برمیانگیزند!
💥چه رازی در دلِ این واکنشهای متفاوت نهفته است؟!
اصلا فلسفه مصیبت چیست و چرا سر راه ما قرار میگیرد؟
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅─┄
قرب به اهل بیت ۴۵.mp3
11.11M
#حرف_آخر :
✘ تنها راهکار ساده و تنها نشانیِ سرراست برای اینکه خدا رو ازخودت راضی کنی!
#والسلام
مجموعه #قرب_به_اهل_بیت (علیهماالسلام) ۴۵
#استاد_شجاعی
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅─┄
┄┅─✵💝✵─┅┄
خدایا
آغازی که تو
صاحبش نباشی
چه امیدیست به پایانش؟
پس با نام تو
آغاز می کنم روزم را
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
الهی به امید تو💚
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅─┄
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#سلام_امام_زمانم 💚
سلام من به مهدی و به قلب آسمانی اش
سلام من به پاکی و به لطف و مهربانی اش
سلام من به لحظه ای که می رسد ظهور او
سلام من به لحظه ای که می رسد عبور او
#اللهم_عجل_لوليک_الفرج
#دعا_برای_ظهور
➥ @emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊
1_898400391.mp3
1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍
#دعای_عهد ❤️
با صدای استاد : 👤فرهمند
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
#التماسدعایفرج
➥ @hedye110
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃
💟دعا برای شروع روز💟
ا🍃💕🍃
💙بسم الله الرحمن الرحیم💙
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة
ا🍃💕🍃
💠امين يا رب العالمین💠
التماس دعا 🙏🙏🙏🙏
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃
@hedye110
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️
🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻
💕💕💕💕💕💕💕💕
🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸
🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻
💕💕💕💕💕💕💕
🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸
@hedye110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃
🍃
🌹
🍃
❤️ توسل امروز ❤️
به حضرت زهرا سلام الله علیها
و امیرالمؤمنین علیه السلام
يَا أَبَا الْحَسَنِ، يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، يَا عَلِىَّ بْنَ أَبِى طالِبٍ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🦋🦋
يا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، يَا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ، يَا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكِ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِي لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🍃
🌹
🍃
🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
@hedye110
#متن_عربی #متن_ترجمه #صفحه_132 سوره مبارکه #انعام
#سوره_6
#جزء_7
نوشته استاد انصاریان - منبع: پایگاه
(https://erfan.ir)
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅─┄
4_6041950651011827053.mp3
2.13M
🔸ترتیل صفحه 132 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده_مقام صبا
🔸به همراه ترجمه گویای فارسی با صدای مرحوم استاد اسماعیل قادرپناه
☘️☘️☘️☘️
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅─┄
132-anam-ta-1.mp3
5.5M
132-anam-ta-2.mp3
6.37M
#کتابدا🪴
#قسمتچهارصدبیستهفتم🪴
🌿﷽🌿
رییس مجلس، آقای رفسنجانی، آن روز به خاطر تشدید درد محل
جراحتش که مربوط به حادثه ترورش می شده به مجلس نیامده بود
و آقای سحابی که او هم جزه ملی گراها بوده مجلس را اداره می
کرد. وقتی بحث خیلی بالا گرفت یکی از موافقین این موضوع با
عصبانیت جلو آمد، به طرف حجت الاسلام منتظری حمله برد، بقه
اش را گرفت و همچنان که داد می کشید او را تکان می داد. حجت
منتظری هیچ عکس العملی نشان نداد و حرفی نزد، فقط او
را نگاه می کرد. یک دفعه نفر دومی از گروه ملی گراها جلو آمد و
سیلی محکمی توی گوش حجت الاسلام منتظری خواباند
او هم فقط گفت: اینه منطق ملی گراها؟!
همیشه این وسط یک عده از کسانی که انگار به قصد برهم زدن
فضای مجلسی آمده و
عده دوم نشسته بودند، از خدا خواسته به آتش جنجال ها و هیاهوها
دامن می زدند : از اینکه این قدر راحت افراد اجازه حضور در
مجلس را پیدا میکنند و نظم و کار قانونگذاری را مختل می کنند،
عصبانی می شدم. به خودم می گفتم ما در حال جنگیم. تصمیماتی که اینجا گرفته می شه، با جان و مال مردم این کشور سر و کار
دارد. چرا اجازه میدن یه عده که اگه اسمشون را منافق نذاریم، یقینا
نادان و کوته فکر هستند، همه چیز را به مسخره بگیرند.
بالاخره بعد از ترورهای پی در پی منافقین، مخصوصا جریان هفتم
تیر و هشت شهریور و از دست دادن آن همه افراد زیبنده و دلسوز،
مسئولین به فکر افتادند امنیت مجلس را تامین کند و برای مناطقی
که لازم است پست های بازرسی بگذارند. نماینده های مردم در
مجلس آن روزها، انسانهای ساده و بی تکلفی بودند که مردم به
راحتی می توانستند با آنها ملاقات
کند و حرف هایشان را بزنند چند باری که من در مجلس غذا خوردم،
غذای شان خیلی ساده و معمولی بود. نماینده ها بدون هیچ محافظ و راننده ای خودشان می آمدند و می رفتند
یکبار که با آقای محمدی از مجلس بیرون آمدیم، دکتر آیت با ماشین
پیکان خودش آمد و در یکی از کوچه های ضلع شمالي مجلسی
پارک کرد. یکدفعه یک عده از منافقین که انگار از قبل منتظرش
بودند، به طرفشي هجوم بردند، چند لحظه بعد کسانی که داخل مجلس بودند، آمدند و آنها را متفرق کردند. نماینده های آن دوران چنین
بودند و خیلی از آنها از جمله دکتر دیالمه در انفجار حزب جمهوری
به شهادت رسیدند. دکتر آیت هم در جلوی خانه اش ترور شد و به
شهادت رسید
آقای محمدی هم مرد بی خوبی بود، سال بعد باز من به خانه شان
رفتم، از شدت سرما خانواده اش مریض شده بودند یک قطره نفت
نداشتند توی بخاری بریزند. کف خانه را موکت انداخته و رویش پتو
پهن کرده بودند. حال زن آقای محمدی آنقدر بد بود که نمی توانست
بچه کوچکش را به راحتی شیر بدهد. من یک هفته خانه آنها بودم.
چون می دیدم وضعیت مسئولین مثل وضع و زندگی خودمان است،
مشکلاتی که داشتیم برایمان آسان و پذیرفتنی بود،.....
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#کانالکمالبندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
#کتابدا🪴
#قسمتچهارصدبیستهشتم🪴
🌿﷽🌿
آقای محمدی گاهی اوقات تکه گویی هایی هم داشت. مثال یک بار از مجلس تا میدان انقلاب پیاده می آمدیم، در راه به من و برادرش
گفت: بچه ها شما می دانید سچفخا چیست؟
گفتیم؛ این اسم مخفف شده سازمان چریکهای فدایی خلق گفت: نه ،
سچفخا یعنی ساواکی چاقوکی فراری خائن آمریکایی
یکی از روزها با نامهایی که آقای کروبی به من داده بود، پیش آقای
مازندرانی رفتم. نمی دانستم آقای کروبی برای چه مرا به بنیاد شهید
معرفی کرده است. بعد از صحبت با آقای مازندرانی، او خیلی با
احترام مرا به قسمت دیگری راهنمایی کرد. مسئول آن قسمت سه تخته پتو و پانزده هزار تومان پول جلویم گذاشت. چا خوردم و قبول
نکردم. به او گفتم: من اینجا نیامده ام که چیزی بگیرم
گفت: ولی شما در شرایطی هستید که چیزهایی لازم دارید و باید
تهیه کنید من می گفتم نمی خواهم. او می گفت باید ببرید
خجالت می کشیدم، پول و پتوها را بردارم. با اینکه کلی در زحمت
و مضیقه بودیم، طبعم اجازه نمی داد آن ها را بپذیرم. بالاخره با کلی
توجیه و توضیح متقاعدم کردند. باز به سختی هدایا را برداشتم.
وقتی دیدم پول به دستم رسیده، با خودم گفتم: خوب است اؤل مانتو
بگیرم. به خیاطی مردانه ایی در میدان امام حسین رفتم و سفارش
دوخت دو تا مانتو دادم. گفتم یکی از مانتوها اندازه خودم و یکی را
برای ما کوتاهتر و گشادتر بدوزد. بعد از بیرون آمدن از خیاطی
فکر کردم هنوز که برایم امکان تهیه چادر هست، دوباره برگشتم و
به خیاط گفتم تا می تواند مانتوها را گشاد بدوزد
دو، سه روز بعد رفتم و مانتوها را گرفتم خیلی خوب دوخته بود.
دو تا مانتوی سرمه ایی رنگ که قیمتش روی هم چهار صد تومان
شد. بالاخره مانتویی که الهه حجاب به من داده بوده از تنم بیرون
آوردم و به عنوان یادگاری نگه داشتم.....
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#کانالکمالبندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
ساده نگذر از کنار پوتین های بی پا
که پاهایشان بدن ها را بردند
تا تو آسوده قدم برداری...
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅─┄
جلسه بیست و ششم عنوان بصری.mp3
20.94M
💌نکاتی در باب ترک گناه
🔖گناه، جنگ با خدا
🏷معنای وسیع تکبر
📝جمع بندی نکات امام
📜سه مانع در دنیا
#عنوان_بصری
#رضا_مهدوی
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅─┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ شبهه : توسل شرکه یعنی خدا احتیاج داره یکی این وسط بیاد کمکش کنه
پاسخ به شبهات دختری که این روزا تو فضای مجازی دائما شیعه رو زیر سوال میبره و میگه مشرک...
شیخ حسین مرادی
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅─┄
کدام شیعه! کدام سنی ؟.mp3
2.01M
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینا از آزادی همینو میخوان ....
از حجاب اجباری میرسند به شورت اجباری ....
🌀این روزها #جهاد_تبیین همان همراهی مسلم در زمان امام حسین(ع) است
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅─┄