eitaa logo
هیئت دانشجویی مهدويون دانشکدگان فارابی دانشگاه تهران
238 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
480 ویدیو
19 فایل
﷽ حسينيه مجازى هيئت مهدويون دانشکدگان فارابــى دانشگاه تهــــران 🔷 ارتباط با ادمین کانال: 🔷 @Mahdi_shmsd 🔸️کانال تلگرام🔸️ https://t.me/heiat_mahdavion 🔸️کانال اینستاگرام🔸️ https://instagram.com/farabi_hmq
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم تعالی ✨ 🔹️کانال انتشار «مباحث دین فطری» و اطلاع‌رسانی موسسه فرهنگی به‌سوی بی‌نهایت https://eitaa.com/dinefetri 📌پیشنهاد خانم دکترکاشانی سخنران هیئت مهدویون (خواهران) 🗓جمعه ۱۴٠۱/۹/۴
با سلام لطفا ایده و پیشنهادات خود را در موضوعات مشخص شده در آدرس مربوط به آن که برای ایام فاطمیه می باشد بنویسید. ایده ها تا اواسط هفته ی پیش رو جمع آوری و دسته بندی خواهد شد و در اختیار شما قرار خواهد گرفت (آخرین مهلت: ۷ آذر ماه) پیشنهادات پیرامون شعار مشترک تا اوایل هفته آینده جمع آوری خواهد شد و شعار های منتخب به رای گیری گذاشته خواهد شد. شعار مشترک https://survey.porsline.ir/s/QB3aOK7 فرهنگی https://survey.porsline.ir/s/S3Z547F رسانه ای https://survey.porsline.ir/s/ninMjQu اجرایی https://survey.porsline.ir/s/NFN7Klr 🔸 هیئت دانشجویی 🔗@heyat_daneshjoe Eitaa: 🆔️ @mahdavion_pardisfarabi Telegram: 🆔 t.me/heiat_mahdavion instagram🆔️ http://instagram.com/mahdaviyoon.pardisfarabi
📣📣📣📣📣📣📣📣 🔹 اردوی زیارتی سیاحتی کرمان —-—{ ویژه خواهران }—-— ♦️ تجدید میثاق دانشجویان دانشکدگان فارابی با شهید حاج قاسم سلیمانی در روز دانشجو 🗓 15 لغایت 18 آذرماه 1401 🖌🖌 علاقمندان جهت ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر به اداره امور فرهنگی دانشکدگان فارابی (طبقه همکف دانشکده الهیات- اتاق 119- خانم شریفی) مراجعه نمایند. مهلت ثبت نام 👈 دوشنبه 7 آذرماه 1401 ————————————— https://eitaa.com/mdf_farabi Eitaa: 🆔️ @mahdavion_pardisfarabi Telegram: 🆔 t.me/heiat_mahdavion instagram🆔️http://instagram.com/mahdaviyoon.pardisfarabi
آلارم‌گوشیتُ‌بذارواسه‌نمازصبح، وقتی‌بیدارشدی وخواستی‌خاموشش‌کنی ودوباره‌بخوابی این‌جمله‌رویادت‌بیار؛ •[یه‌روزی‌انقدرمیخوابی که‌دیگه‌کسی‌نیست‌صدات‌کنه خودت‌به‌فریادخودت‌برس رفیق!🌱✨]• ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ Eitaa: 🆔️ @mahdavion_pardisfarabi Telegram: 🆔 t.me/heiat_mahdavion instagram🆔️http://instagram.com/mahdaviyoon.pardisfarabi
▫️مراسم جشن ایام ولادت حضرت زینب(س) -ویژه‌برادران 🔺روایتگری طنز برادر حسین ملات 🔻سخنران: حجت الاسلام مهدی دهبان 🔻مولودی خوانی: کربلایی محمد اکبری 📆 یکشنبه ۶ آذر ماه از ساعت ۲۰ 📍مسجد الغدیر دانشگاه قم 🔸هیئت دانشجویی محبین الحسین(ع) @mohebbinalhosein Eitaa: 🆔️ @mahdavion_pardisfarabi Telegram: 🆔 t.me/heiat_mahdavion
معاونت فرهنگی دانشگاه تهران برگزار می کند: 🔹 اردوی ویژه نودانشجویان دانشگاه تهران 🏵 با برنامه های متنوع فرهنگی و ورزشی در 📍لواسان ▫️ آقایان 👈 چهارشنبه و پنجشنبه 9 و 10 آذرماه ▫️ خانم ها 👈 پنجشنبه و جمعه 10 و 11 آذرماه 🖌🖌 نودانشجویان عزیز جهت ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر به اداره امور فرهنگی دانشکدگان فارابی (طبقه همکف دانشکده الهیات- اتاق 119- خانم شریفی) مراجعه نمایند. ⏳ مهلت ثبت نام 👈 تا پایان وقت اداری یکشنبه 6 آذرماه 1401 Eitaa: 🆔️ @mahdavion_pardisfarabi Telegram: 🆔 t.me/heiat_mahdavion
💎 راهکاری برای جبران گذشته 🔻امام هادی علیه‌السلام: اُذْكُرْ حَسَراتِ التَّفريطِ بِاَخْذِ تقديمِ الحَزْمِ ❇️ افسوس‌ كوتاهى‌ كارهاى‌ گذشته‌ را با تلاش‌ در آينده‌ جبران‌ كنيد. 📚 مسند الامام الهادي، ص ۳۰۴ Eitaa: 🆔️ @mahdavion_pardisfarabi Telegram: 🆔 t.me/heiat_mahdavion
🌿بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌿 +پات نزار رو قبر... با صدای خانم مسنی که منو مخاطب قرار داده به خودم میام. _عذر میخوام، پسر شماست؟ +نه پسرمن چند تا قبر اونور تر خوابیده، خب که چی حالا که مادرش نیستم باید پا تو بزاری؟ بلاخره این شهیدم مادر داره... از لحن تندش هم شوکه میشم هم خندم میگیره. _ ببخشید مادر، چشم دیگه حواسم هست. یه چشم غره بهم میره وچادر گلدار تیره رنگشو رو سرش جابه جا میکنه وباهمون چهره نمکیش از کنارم رد میشه. خط نگاهمو ازش نمیگیرم، با اه وناله قدم بر میداره از حالت هاش متوجه میشم که پا درد داره. دوربین و جابه جا میکنم انگار سوژه ی امروزم پیدا شده به آسمون نگاه میکنم، از ته دل یه الحمدلله میگم و به سمتش میرم. _مادر میخواید کمکتون کنم؟ دستمو سمت کیسه کرمی رنگی که دستشه و به زور داره حمل میکنه میگیرم.  + خدا خیرت بده ننه، مگه راهت این وریه؟ _بله هم مسیریم، بدید کمکتون میکنم. یه نگاه بهم میندازه وکیسه رو میگیره سمتم. کیسه رو از دستش میگیرم و باهاش هم قدم میشم تا مزار شهیدش. عکس پسرشو که تو قاب آهنی بی روح میبینه، چشماش پراشک میشه، با دست های لاغر و نحیفش دستی روی عکس و بعد هم یه آه از ته دل میکشه. به سمتم بر میگرده و میگه + همش 20سالش بود،میخواستم براش زن بگیرم که پاشو کرد تو یه کفش که میخوام برم جبهه، درس و دانشگاه و ول کرد و رفت. اشکاشو از رو گونه های چروک افتاده اش پاک میکنه و ادامه میده: +همین یه پسرو خدا با هزار تا نذر و نیاز بهم داده بود، باباش که فوت کرد به دندون گرفتمش تا بزرگش کنم اما آخرش چیشد؟ من موندم و تنهایی. از تو کیسه اش یه دستمال و یه بطری آب در میاره و شروع میکنه به تمیز کردن خاک روی مزار. چشمم قفل میشه رو کلمه شهید، صحبت های مادرش تو سرم اِکُو میشه همش 20سالش بود.... +راستی ننه تو چند سالته؟ عکاسی؟ واشاره میکنه به دوربین روی دوشم _ 20سالمه مادر، بله عکاسی میکنم. +خدا برا مادرت نگهت داره پسرم، هم سن و سال محمد منی. سرشو میندازه پایین که اشکاشو نبینم،دلم آتیش میگیره از مظلومیت و حیاش.... برای اینکه حالشو عوض کنم لنز دوربین و سمتش میگیرم _مادر منو نگاکن، بگو سیبببب... وقاب دوربین من منورمیشه به اُم محمدومزارشهیدش🌷 ...🖋 Eitaa: 🆔️ @mahdavion_pardisfarabi Telegram: 🆔 t.me/heiat_mahdavion
🌸بسم رَبِّ الشُّهَداءِ وَالصِّدّیقین🌸 دلنوشته ای برای 🌷سردار شهید سلیمانی🌷 سلام!... سلام ای عاشقی که نهایت عاشقی را معنا کرده ای؛ سلام ای سرداری که پا در راه ❣عشق سید الشهداء❣ گذاشته و چون 🦋پروانه🦋، دور 🕯شمع ولایت🕯 چرخیدی و در این راه، گرانمایه ترین داشته ات را تقدیم کردی؛ چه داشته ای برتر از جان؟ لکن تو با فدا کردن بهترین داشته ات، بهترین نداشته ها را به دست آوردی: ❤️دیدار محبوب حقیقی❤️ 🌸🍇💐قدم نهادن در باغ های بهشتی💐🍇🌸 👳‍♂و هم کلام شدن با بزرگان👳‍♂ 🌷ای سردار دل ها🌷 چقدر مخلصانه به انسانیت خدمت کردی... چقدر شجاعانه در برابر دشمنِ انسانیت (داعش) ایستادی... چقدر عاشقانه دعوت حق را لبیک گفتی... و چه دلبرانه با رفتنت، از کودک تا پیر، مجذوب خودت کردی... تو با رفتنت میلیون ها حاج قاسم را با خودت همقدم کردی؛ حاج قاسم هایی که خطاب به 💚صاحب الزمان💚 (روحی و ارواحنا فداه) نوای پرشور و شعورِ سلام 💚فرمانده💚 سر دادند و این نوای زیبا، بین میلیاردها انسان طنین انداز شد... چشم به روزی بسته ام که بین سپاهیانِ 💚مهدی موعود💚، بیایی و اگر لایق باشم، کنارت، 🤛شمرهای زمان🤜 را به 🗡هلاکت🗡 برسانم... در پایان از تو خواستارم: این لیاقت را از ❤️خداوند منّان❤️ برایم طلب کنی ای 🌷سردار فراموش ناشدنی🌷... ✍حسین تیموری Eitaa: 🆔️ @mahdavion_pardisfarabi Telegram: 🆔 t.me/heiat_mahdavion
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتم: «محسن جان! دیر میای بچه‌ها نگرانتن». لبخندی زد و حرف از صمیم قلبش بیرون آمد؛ حرفی که زبانم را قفل زد. غیرتمند گفت: «هرچی من بیشتر کار کنم، نتانیاهو کمتر خواب راحت به چشمش میاد؛ پس اجازه بده بیشتر کار کنم».  معنای این حرفش را زمانی فهمیدم که شهید شد؛ وقتی که نتانیاهو توئیت زد و برای یهودی‌ها شنبه خوبی را آرزو کرد. از شنبه آرام در اسرائیل گفت؛ از شنبه بعد از محسن فخری‌زاده». ... (خاطرات همسر شهید) 🌹هفتم آذر سالگرد شهادت دانشمند هسته ای شهید محسن فخری زاده🌹 Eitaa: 🆔️ @mahdavion_pardisfarabi Telegram: 🆔 t.me/heiat_mahdavion
بسم رب النور✨ 🌸قائم مقام فاطمه آمد ادب کنید 🌸 🌸 از او سعادت دو جهان را طلب کنید 🌸 💕جشن ولادت حضرت زینب(سلام الله علیها) 🎁همراه با اهدای جوایز اردوی شبی با شهدا 🎙️سخنران: حجت‌الاسلام والمسلمین پور قلی «متخصص در حوزه خانواده و ازدواج» 🎤 همراه با مولودی خوانی: ذاکر اهل بیت جناب آقای شیخ زاده 📆زمان: سه شنبه ۸ آذر ۱۴۰۱ _ ساعت ۲۰ 🕌مکان: تالار امام خمینی (ره) «روبه رو سلف خواهران» 🔸اطلاع رسانی فراموش نشود. Eitaa: 🆔️ @mahdavion_pardisfarabi Telegram: 🆔 t.me/heiat_mahdavion
🌹|شهید یوسف سجودی ✍️ مرغ سفت ▫️یوسف بعد از مدت‌ها خرید کرده بود. بهم گفت: خانوم! ناهار مرغ درست می‌کنی؟ هنوز آشپزی بلد نبودم. اما دل رو زدم به دریا و گفتم: چشم... مرغ رو خوب شستم و انداختم توی روغن. سرخ و سیاه شده بود که آوردمش سرِ سفره. یوسف مشغول خوردن شد. مرغ رو به دندون گرفته بود و باهاش کلنجار می‌رفت. مرغ مثلِ سنگ شده بود و کنده نمی‌شد. تازه فهمیدم قبل از سرخ کردن باید آب‌پزش می‌کردم. کلی خجالت کشیدم. اما یوسف می‌خندید و می‌گفت: فدای سرت خانوم! 📚 مجموعه طلایه داران جبهه حق ۷ کتاب شهید یوسف سجودی Eitaa: 🆔️ @mahdavion_pardisfarabi Telegram: 🆔 t.me/heiat_mahdavion
زینت خانه‌ی مهتاب به دنیا آمد💐 زینبِ حضرت ارباب به دنیا آمد💐 ولادت با سعادت بانوی صبر و استقامت ، بنت امیرالمؤمنین ، حضرت زینب کبری(س) و روز پرستار مبارک.🌺 Eitaa: 🆔️ @mahdavion_pardisfarabi Telegram: 🆔 t.me/heiat_mahdavion
بسم الله الرحمن الرحیم غروب نزدیک میشود و گویی کنار آنهایی قدم برمیدارم که تقدیر تاریخی زمین (مدرنیته) را به سُخره گرفتند و تقدیری دیگر بر فراز تاریخ ظلمان و نیهلیسمِ مدرنیته رقم زده بودند؛ مدرنیته ای که با هلهله و همهمه و جیغ های بی امان و کَر کننده اش روزگارانی را تحمیل میکرد که نور در حجاب آن پیدا نبود و امیدها را به یأس بدل کرده بود و انسانهایی میخواست که میانمایه و خوار و ذلیل باشند تا نتوانند از این شرایط معبری به سوی نور و حقیقت بزنند و همواره بنده شیطان و زر و زور و تزویر باشند؛ و اتفاقاً برای همین است که هرگاه کنار یاران آخرالزمانی امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف راه می بروم احساس میکنم چقدر راحت تر می توانم از تقدیرِ نحسِ غربزدگی فاصله بگیرم؛ و این امر آنجایی مهمتر جلوه می کند که دهه پایانی قرن چهاردهم شمسی و به خصوص سالهای پایانی آن به نحوی عجیب و باور نکردنی یأس و ناامیدی ای بر جامعه ایران رخ نمود که از قضا سرچشمه آن رُعب و خودباختگی ای بود که برخی نسبت به غرب داشتند و میخواستند ما را در پروژه وابستگی به غرب، اعتلا ببخشند، اعتلا که نیافتیم هیچ؛در چاهی عمیق افتادیم که یأس و ناامیدی مردم میوه آن بود. در این لحظات منتهی به غروب که من با همه غم هایم شهدای بهشت زهرا را طواف میکنم و جان میگیرم، به لحظه رسیدن بر مقبره شهید حسن باقری لحظه ای خشکم میزند، جا خورده ام، انتظارش را نمی کشیدم، در آنی هر آنچه از او میدانم در ذهنم مرور میشود؛ 27 سال بیشتر نداشت و 27 ماه از آن چه ها که نکرد؛ انگار باطل السحر تاریخ مدرنیته در کار و روح این بچه ها پیدا میشود و همین است که اینها کمتر از معجزه نیستند، و روحم کنار اینهاست که انگار توان برای پریدن میگیرد و همه یأس و ناامیدی ای که غربزدگی و مدرنیته بر شانه هایم انداخته به ناگاه فرومیریزد. سنگنوشته مقبره شهید دو دستنوشته از خودش است، و انگار جوابی است برای همه غم ها و غصه ها و قصه هایم: «باید به خود جرأت داد...» این تک جمله آنقدر بر روح خسته ام کارگر بود که چندروزی است که حصار قلب مرا شکسته و همواره در دلم حضور داشته است و مدام در ذهنم تکرار میشود، انگار رمز پیروزی و فتح بر قلب شهید حسن باقری افتاده بود و با قلم ایشان صادر شده است؛ و چقدر همین جمله با ما حرف دارد و ما را از ناامیدی و رخوت و سستی می رهاند؛ پندار من این است که در رقم زدن تاریخی دیگرهمواره این جمله باید دستگیرمان باشد. دگر نوشته چنین بود: «این جنگ فرصت های طلایی بسیاری جهت رشد استعدادها به ما داده است. نیروهای ما با توجه به بعد انقلابی که دارند و چشم و گوش بسته تابع قانون های از خارج آمده نیستند میتوانند از قالب های پیش ساخته خارج شوند و با فکر سازنده خویش روشهایی ابداع کنند که دشمن نخواهد توانست به سادگی و با این نیروها در مقابل آن برخیزد.» 31/2/1360 و همین بود که توانستند همه قواعد را به نفع خودشان تغییر دهند و چیزی شبیه معجزه رقم بزنند که فرمانده 27 ساله ما در 27 ماه کاری کرد که همه استراتژیست های نظامی را انگشت به دهان گذاشت. روحیه ای که در ما هم نبیاست خاموش شود و تقدیر نحسِ مدرنیته نبایست ما را از پا درآورد و بتوانیم از قالب های آن عبور کنیم و تقدیر تاریخیِ خودمان را رقم بزنیم... من که از ابتدا برای دیدار با معشوق خویش پا به بهشت گذاشته بودم، کم کم به لحظه وصل نزدیک میشدم؛ خدایا لحظه وصل باید باشکوه باشد و آنچنان عاشقانه ای میخواهم که قلب من از این همه فراق تسلّی یابد؛ شب شده است و آسمان پیش از من بغضش ترکیده است و اشک می ریزد، و لحظه به لحظه شدیدتر گریه میکند، به مقبره سیدالشهدای اهل قلم که نزدیک میشوم، ضربان قلبم تندتر میزند و نرسیده بر سر مزار معشوق باران چشم هایم نشانی از قلبم هستند، همان که میخواستم شد، به آقا مرتضی آوینی چنان رسیدم که زمین و زمان همراهم بودند و با قلب من نوحه میخواندند و با اشک من می باریدند، نمیدانم اشک های من بیشتر می بارید یا آسمان بیشتر اشک میریخت..... ✍️ مرتضی سعیدی Eitaa: 🆔️ @mahdavion_pardisfarabi Telegram: 🆔 t.me/heiat_mahdavion
آیت الله ناصری که از اولیای الھی و از دوستان قدیمی آیت الله بھجت می‌باشند پس از پیروزی تیم ملی ایران مقابل آمریکا، در سخنرانی خود با گریه فراوان فرمودند: شب گذشته در آسمان شور و غوغای عجیبی از دعای اهل زمین به وجود آمده بود... آنگاه پس از گریه شدید، فرمودند: والله اگر مردم فقط یک مرتبه این طور برای فرج امام زمان (عج) دعا میکردند، حضرت می آمدند... همزمان با مسابقه فوتبال بین ایران و آمریکا علاوه بر دعای پیروزی ایران دعا برای فرج امام زمان عج فراموش نشود... Eitaa: 🆔️ @mahdavion_pardisfarabi Telegram: 🆔 t.me/heiat_mahdavion
به نام خالق یکتا هر وقت اسم شهید ابراهیم هادی را می شنیدم تو دلم میگفتم چقدر ازش تعریف میکنن 😔 خیلی شهدای دیگه هم هستند که کرامات دارن، چرا فقط این شهید معروف شده 😔 دیروز وقتی رفتیم کنار مزارش تو بهشت زهرا نمیدونستم کدوم شهیده 😔 اما اشنا بود عکسش باهام حرف زد، وقتی نگاهم به عکس شهید افتاد یک لحظه حس کردم بهم میگه اینجا چکار میکنی، توچرا اومدی کنار مزارم 😔 حالا که اومدی خوش اومدی، بیا بنشین ، بیا منو ببین😔 بغص گلومو فشرد و اشکمو درآورد ، از روی نوشته سنگ مزار و توضیح بعضیا فهمیدم مزار شهید ابراهیم هادی هست 😔 عطر خاصی حس کردم عطری که تا حالا نبوییده بودم، بدنم یخ کرد باورم نمیشد با همون حالت ازش عذرخواهی کردم و مات و مبهوت خداحافظی 😔 ان شاءالله که منو ببخشه و شفاعت کنه 🤲😔 ✍🏻خانم ساجده مسلمی
📣 🕌سرویس شب جمعه (پنجشنبه شب)  برای حرکت به حرم مطهر حضرت معصومه(س) 🙏👈لطفا توجه داشته باشید : ساعت حرکت : نهایتاً ۱۸:۴۰  از مقابل درب اصلی دانشگاه ساعت بازگشت: ساعت ۲۱:۰۰ از مقابل پل آهنچی 📌 لذا ۱۵ دقیقه قبل از حرکت در محل مورد نظر حضور داشته باشید. 🚩 هیئت دانشجویی مهدویون 🌱🌸🌸🌸🌸🌱 Eitaa: 🆔️ @mahdavion_pardisfarabi Telegram: 🆔 t.me/heiat_mahdavion instagram🆔️http://instagram.com/mahdaviyoon.pardisfarabi