دانشگاه حجاب
تجربه پس از مرگ 🎵جلسه بیست وششم #شرح_و_بررسی_کتاب_سه دقیقه_درقیامت #براساس واقعیت 🔺تجربه نزد
سه دقیقه در قیامت 27.mp3
38.15M
تجربه پس از مرگ
🎵جلسه بیست وهفتم
#شرح_و_بررسی_کتاب_سه دقیقه_درقیامت
#براساس واقعیت
🔺تجربه نزدیک به مرگ یک جانباز #مدافع_حرم
👤استاد امینی خواه
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
🔵اجبار در حجاب /// الزام در حجاب🔵
📝مقدمه: حجاب امری فطری، فراملی و فرامذهبیه؛ در همه تمدنهای کهن و ادیان الهی پوشش و #حجاب زنان، جایگاه خاصی داشته(۱)یکی از وظایف اصلی و اساسی حکومت اسلامی هم اجرای احکام و فرمانهای الهی میان بندگان خداونده،یکی از اونها پوشش در اجتماع هست که در تحکیم نظام اسلامی جامعه و دفع مفاسد نقشی اساسی داره.
🔰اجبار از ریشه جبر هست؛ جبر در لغت بهمعنای اصلاح همراه با قهر و زور هست(۲)
🔰و الزام در اصطلاح بهمعنی پایبندی به تکلیف و تعهده(۳)
🔹گاهی به کسی میگیم “لازمه این کار رو انجام بدی” ولی گاهی می گیم” تو مجبوری انجامش بدی” ☝️
همونطور که می بینید معنی دو جمله یکیه ولی بارمعناییشون خیلی متفاوته .
🧐نتیجه ی این نوع صحبت چی میشه؟
🔹فرض کنید بگیم مدرسه #اجباری، غذا خوردن اجباری، برای درمان بگیم داروی اجباری و مواردی ازین دست… همه این کارها به نوعی اجباری هستن ولی تا حالا دیدیم کسی این پسوند رو براشون استفاده کنه؟
📛این شیطنت مخالفان نظام اسلامیه که از بار روانی کلمه سوء استفاده میکنن❗️
🔻 اگر خاطرتون باشه،قبلا کسی که به خدمت مقدس سربازی میرفت میگفتند “سرباز وظیفه” ولی برای اینکه کشور رو تو حوزه امنیت وارد چالش کنن مدت هاست از واژه خدمت اجباری استفاده میکنن!
که بار روانی خوشایندی برای هیچ جوانی نداره.😔(۴)
۱) عبدالرحمان جزیری،الفقه علی المذاهب الربعة،ج۱،ص۱۷۲
۲) محمدبن مکرم،لسان العرب،ج۴،ص۱۱۳
۳) موسسه دائرة المعارف اسلامی ، الموسوعه الفقهیه، ج۱۶،ص۳۶۰
۴) عباس سیدنژاد
#تولیدی_کامل
#حجاب_اجباری #الزام_حجاب
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
8.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.🔵 از عشق رامبوتاشناخت اسلام
🔴 از بچگی عاشقRAMBO بودم
🔻درخانه را باز کردم دیدم مامور FBI هستد
🕋 نفرت از اسلام تنها چیزی بود که منو زنده نگه می داشت
🔺 یک روز در فروشگاه دوزن با برقع سیاه رادیدم🧕 همان موقع دعا کردم خدا بمن قدرت بده تا گردن هردو را خرد کنم😱
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
⚠️ لباسی که اگر آن را بپوشیم، از نگاه خدا محروم خواهیم شد!
➖ما باید در میان مردم با لباسی آراسته ظاهر شویم، ولی نباید به خاطر تحسین مردم و یا فخرفروشی و قرار گرفتن در مرکز نگاهها خودمان را آراسته کنیم یا لباس زیبا بپوشیم. رسول گرامی اسلام(ص) میفرمایند: « اگر کسی لباسی بپوشد تا به وسیلۀ آن به مردم مباهات کند تا مردم به او نگاه کنند، خدا به او نگاه نمیکند تا زمانی که آن لباس را از تنش خارج کند.»
➖یک وقت ما برای چشم مردم ارزش قائل هستیم، میگوییم: «اینها انسان هستند و نباید یک صحنۀ نامرتب ببینند» و به همین دلیل لباس خوب میپوشیم تا مردم یک ظاهر آراسته ببینند؛ این خوب است. یک وقت ما برای شخصیت ایمانی یا انسانی خودمان احترام قائل هستیم، مثلاً میگوییم: «من مذهبی هستم و مذهبیها باید آراسته باشند» و به این دلیل لباس خوب میپوشیم؛ این هم خوب است. ولی بعضی اوقات به این دلیل که مردم ما را ببینند و به دلیل لباسمان در میان مردم جایگاه و موقعیتی پیدا کنیم، لباس آراسته میپوشیم؛ این خطرناک است.
➖عزیز شدن تنها به دست خداست. خدا تصمیم میگیرد که مردم چه کسی را دوست داشته باشند و چه کسی در میان مردم عزیز باشد. حال اگر کسی برای عزیز شدن، خدا را حذف کند و بخواهد با پوششِ خود از مردم دلبری کند، این از مواردی است که غضب خدا را برمیانگیزد و سبب میشود که خدا به این بندۀ خود تا زمانی که در این لباس است توجهی نکند.
📕بخشی از کتاب باران خوبیها
#باران_خوبیها
🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🔔زنگ تفریح
تصویری دیده نشده از اب خوردن
تریلی😂
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
#خاطره_امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
سلام
در وبیناری با موضوع سبک رفتار جرأتمندانه، که از طرف دانشگاه تهران برنامه ریزی و ارائه شده بود شرکت کرده بودم😊
خانم دکتری که ارائه ی دهنده ی مطالب بود، خانمی جوان و شل حجاب بودند🙃
تصمیم گرفتم به نحوی رعایت موازین اسلامی رو گوشزد کنم... اما چطور؟؟🤔
هر چه اینور اونور محیط اسکای روم رو بررسی کردم که گزینه ای پیدا کنم بصورت شخصی یادآوری کنم، چیزی یافت نشد🙄
گفتم خدایا الآن تو محیط جمعی، از چه طریق من به این موضوع ورود کنم؟؟
بالاخره راهش رو پیدا کردم و این جمله رو تایپ کردم...👇👇
سلام خانم دکترخوب صحبت میکنن و تحلیل خوبی از سبک های ارتباطی داشتن اما یه جاهایی هم نه نگفتن خیلی خوبه...کاش به قوانین الهی نه نمیگفتیم. مثل قانون حجاب
پیام ها رو میخوندم و منتظر عکس العمل بقیه بودم🤔
اولین واکنش(با فاصله ی چند ثانیه): با حال گفتی👌
دومین نفر: اینم یک انتخابه
سومی... احسنت
در جواب دومی گفتم: درسته انتخابی خوبه که به نفع ما و دیگران باشه
چهارمین واکنش: 👌
پنجمین... البته در رابطه با پروردگار چیزی به عنوان من وجود نداره و همه چیز اوست... البته این مرتبه والایی است که ان شاءالله خودش روزیمان گرداند.
برای لحظاتی تصویر خانم دکتر قطع شد و فقط صدا و تصویر پاور ارایه شده رو داشتیم 😳
و بعد خانم دکتر رو دیدیم که مقنعه اش رو جلو کشیده بود و درحال صحبت بود😇
به همسرم گفتم ببین یه نفر یه جمله گفت و باعث ایجاد تغییر شد😍
تایید کرد و گفت علت سکوت خیلی ها عدم جراتمندیه( یعنی همون موضوع مورد گفتگو و آموزش)😅
و من خوشحال از اینکه تونسته بودم تأثیرگذار باشم☺️👌
ارسالی اعضاء
اهواز
سه شنبه ۱۱ آذر ۹۹
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
#گزارش
#بینالملل
💢عذرخواهی مجری ایتالیایی بابت توهین به زنان در برنامه تلویزیونی
🔻یک برنامه سبک زندگی محبوب که در تلویزیون ایتالیا روی انتن میرفت، یک بخش به نام "چگونگی خرید با جذابیت های جنسی" رو پخش کرد. نکات پیشنهادی شامل پوشیدن کفش پاشنه دار، راه رفتن به شیوه جذاب، چگونگی برداشتن یک محصول از قفسه های پایین و... برای جلب توجه مردان بود
🔻این برنامه مورد توجه خیلی از افراد قرار گرفت و گفتند که توهین آمیزه و صدای طرفداران فمینیسم رو بلند کرد.
🔻"امیلی انجلو" مجری این برنامه بعدا عذرخواهی کرد و از تمام زنانی که احساس توهین کردند پوزش خواست
🔻ایتالیا این برنامه تلویزیونی رو به حالت تعلیق دراورد
🌐منبع: http://independent.co.uk/news/world/europe/italy-shopping-sexy-detto-fatto-rai-b1762617.html
#تولیدی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
#ابوحلما💔
قسمت اول: غریبه
به یک پلک تـــو مـیبخشم تمـــام روز و شبها را
که تسکین میدهد چشمت غم جانسوز تبها را
بخوان! با لهجهات حسّی عجیب و مشترک دارم
فضا را یک نفس پُر کن بـــه هــــم نگذار لبها را
به دست آور دل من را چه کارت با دلِ مردم!
تو واجب را به جا آور رها کن مستحبها را
دلیلِ دلخوشـــیهایم! چه بُغرنج است دنیایم!
چرا باید چنین باشد؟... نمیفهمم سببها را
بیا اینبار شعرم را به آداب تو میگویم
که دارم یاد مــیگیرم زبان با ادبها را
غروب سرد بعد از تو چه دلگیر است ای عابر
برای هــر قدم یک دم نگاهــی کن عقبها را
.
.
.
کیفش را باز کرد و موبایلش را بیرون آورد، داشت از سنگ قبر عکس می انداخت که با شنیدن صدای بمی موبایل از دستش افتاد:
_چیکارمیکنی خانم؟
+ببخشید من فقط داشتم...
-دیدم داری عکس میگیری واسه چی؟
+ شعرِ...قشنگیه خواستم داشته باشمش...اگه ناراحت شدین عکسی که گرفتم پاک میکنم
مرد جوان چند قدم جلو آمد و کنار دختر قرار گرفت و گفت:
-نه مسئله ای نیست...اون شعر... از کتابی بود که خودش بهم داد... روز اول!
+ببخشید
-نه شما ببخشید من این روزا حال خوشی ندارم
+هیچکس اینجا حال خوشی نداره
-آره درسته فقط عادت ندارم وسط هفته کسی رو اینجا ببینم. شما او...
+اومده بودم کنار شیر آب این بطریا رو پر کنم بعد شعرِ روی این قبر توجهمو جلب کرد...نمی خواستم...
-میشه یکی از این بطریا رو قرض بگیرم؟...برای شستن قبر همسرم
+بله...خدا رحمتشون کنه
-مگه شما میدونی؟...میشناختیش؟
+نه، چی رو؟
-اینکه همسرم باردار بود، آخه گفتی خدا رحمتشون کنه!
+وای...نه...متاسفم...من صرفا از جهت احترام اینطوری گفتم
دختر چادرش را جمع کرد و یک بطری را از زیر شیر آب برداشت و دومی را زیر شیر آب گذاشت بعد رو به مرد جوان گفت:
+پر که شد برش دارید
-ممنون، ببخشید اگه ترسوندمت
+خداحافظ
-یه دقیقه صبر کنید خانم...گوشیت، زمین افتاده بود
+بله یادم رفت ممنون
-شماهم کسی رو اینجا داری؟
+بله پدرم همین قطعه جلوییه
-اون قطعه که...قطعه شهداست!
+بله...بازم تسلیت میگم ان شاالله غم آخرتون باشه، با اجازه
-تشکر، خداحافظ
ناگاه صدای گرفته ای از پشت سرشان بلند شد:
آقای کوروش مغربی؟
دختر و مرد جوان هر دو به طرف عقب برگشتند. یک سرباز کم سن و سال همراه پلیس میانسالی در ده قدمی شان ایستاده بودند...
❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀
به قلم✍؛ بانو سین. کاف. غفاری
@hejabuni