Part17_داستانهای شگفت.mp3
1.17M
📚داستانهای شگفت انگیز
🥀داستان هفدهم
🔺پایان
📌کتاب" داستانهای شگفت" شامل داستان اخلاقی و اعتقادی از شهید محراب آیت الله سید عبدالحسین دستغیب می باشد.
آیت الله دستغیب در مقدمه می فرمایند: چون هریک از این داستان ها موجب تقویت ایمان به غیب و رغبت قلوب به عالم اعلی و توجه به حضرت آفریدگار است آنها را ثبت کردم تا فرزندانم و سایر خوانندگان بهره مند شوند و خصوصا در شداید و مشکلات دچار یاس نشوند.
#صوتی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
سلام به شما عزیزان....🖐😊
🔸نکته قابل تامل درباره دشمنان اسلام، صبر و حوصلهی آنها برای ترویج بیبندوباری ست ...
🔹به عنوان مثال با برنامه ریزی ۴۰،۳۰ ساله روسری ها کمکم عقب رفت و مانتوها اول کوتاه و الان جلوباز و آستین کوتاه شدند و شلوارها تنگ و کوتاه و پاره ....پوشاک آقایان هم که ...
🔸و حالا این برنامهی ریز و صبور وارد مرحله جدیدی شده....
🔹به طوری که بعد از تغییر آرام در سبک زندگی و پوشش مناسب بانوانمان تلاش میکنند ریشه غیرت و مردانگی که به طور طبیعی در وجود آقایان وجود دارد را هرس کنند....😱
🔸و اگر از همین حالا با تبلیغ و نشر گسترده فرهنگ رفتار و پوشش اسلامی جلویش را نگیریم باید منتظر باشیم تا در آینده ای نزدیک کشور ماهم مانند کره ، چین و دیگر کشورها شاهد چهرهی جدیدی از مردانمان باشد...😵😢
🔹 مردانی که نه تنها در باطنشان غیرت کمرنگ شده بلکه ظاهر مردانه خود را هم از دست دادهاند.....🤕🤒
#تولیدی_کامل
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
5.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این کلیپ رو برای بانوان می ذارم تا قدر دستورات اسلام رو بدونن و به یاد داشته باشن این اسلام بود که زن ها رو از دوران جاهلیت تا امروز از خرافه و بدبختی نجات داد
و به اونها عزت داد و اگر هم گفته #حجاب رو رعایت کنید قطعا بدونید برای عزت بخشیدن به خود زن ها هست💚
♨️مراسمی در یکی از روستاهای هند که #دختران و #زنان را در حد مرگ کتک میزنن برای درمان بیماراییها
#حجاب
#زن
#خرافه
#فمنیست
#تصویری
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🔸🌼🔸|•°•
#آیتالله_بهجت
🔸هیچ ذڪرے بالاتر و مہمتر از عزم پیوسته و همیشگے بر ترڪ گناه نیست؛
یعنے تصمیم داشته باشید اگر خداوند صدسال هم به شما عمر داد، حتے یڪ گناه نڪنید.
🔸همچنان که اگر صد سال عمر ڪنید، حاضر نخواهید شد یڪ بار تَهِ استکانی زهر بنوشید.
♨️حقیقت و واقع گناه هم، زهر و سَمّ اسٺ.
#عکس_تولیدی
#پروفایل
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
#معرفی_کتاب📚
📖عنوان: سفید سیاه
✍نویسنده: زهیر احمدی(با نظارت دکتر رضا مهکام)
💥تحلیل و بررسی پدیده نوظهور #ازدواج_سفید با رویکردی دینی و روان شناختی💥
#ازدواج_سفید، به عنوان #آسیب_اجتماعی نوین چندسالی است وارد فرهنگ ایرانی شده، علاقه منداني يافته و در تقابل با سنت #ازدواج قرار گرفته است.
در این بین جوانان و خانوادههایی بر اثر عدم آگاهی از زوایای این معضل اجتماعی، به آن مبتلا و سرانجام #پشیمان شدهاند.
در اين ميان بعضي آن را مفيد! و کارآمد! و گروهي آن را ضدارزش و آسيب مي خوانند.
کتاب سفیدِ سیاه اولین کتابی است که با #رویکرد_دینی و روانشناختی این پدیده را بررسی کرده است. مباحث این کتاب که در ۳۵۴ صفحه توسط انتشارات موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) به چاپ رسیده است، در قالب شش فصل تنظیم شده است:
🍃فصل اول، شامل مسائل مربوط به ازدواج، #خانواده، تعریف و اهمیت آنها در بین دانشمندان و ادیان الهی
🍃فصل دوم، تعریف و #تاریخچه_ازدواج_سفید و نحوۀ شکلگیری آن
🍃 فصل سوم، بررسی #علل گرایش به همخانگی و تبیین #دلایل تمایل به ازدواج سفید از زبان موافقان این نوع زندگی با همان #توجیهات و ادبیات
🍃فصل چهارم، بررسي و نقد ماهیت همخانگی و #پیامد های ناشی از این نوع زندگی
🍃فصل پنجم، ارائه راهکارهایی برای #مقابله با این چالش فرهنگی
🍃فصل ششم، نتیجهگیری
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
🌿|°•
استیڪࢪ #ࢪایگان #گروهدارے ، #کانالـــدارے ، #تبادلـــــ ، #ࢪوزشمارعیدغدیࢪ و کلے محتواے دیگہ میخواے⁉️
یه سر بزن 👈 @afagh_graphi 🙃
دانشگاه حجاب
#رمان_راز_درخت_کاج... 🌲🍃 #قسمت_سیزدهم از خانم کچویی شنیدم که امام جمعه شاهین شهر، زینب را میشناسد
#رمان_راز_درخت_کاج...🌲🍃
#قسمت_چهاردهم
#فصل_سوم
#نگاهی_به_گذشته
من تنها فرزند مادرم بودم که او با نذر و نیاز و دعا و التماس از امام حسین(ع) گرفته بود. مادرم، تاج ماه طالب نژاد در آبادان زندگی می کرد.
وقتی خیلی جوان بود و من در شکمش بودم، شوهرش را از دست داد.
او زن جوانی بود که کس و کار درستی هم نداشت و یک دختر بدون پدر هم روی دستش مانده بود.
برای همین مدتی بعد از مرگ پدرم با مردی به نام درویش قشقایی ازدواج کرد.
درویش قبلا زن و دو پسر داشت، اما پسرهایش در اثر مریضی از دنیا رفتند و زنش هم از غصه مرگ پسرهایش به روستای خودشان که دور از آبادان بود برگشت.
درویش که نمی توانم به او نابابایی بگویم آمد و مادرم را گرفت. درویش مرد خیلی خوبی بود و واقعا در حق من پدری کرد.
مادرم بعد از ازدواج مجددش، یک بار دیگر باردار شد، اما بچه اش سقط شد و او همچنان در حسرت داشتن فرزندان دیگری ماند.
یادم هست که وقتی بچه بودم، همیشه دهه ی اول محرم در خانه روضه داشتیم، یک خانه ی دو اتاقه ی شرکتی در جمشید آباد آبادان داشتیم. من که خیلی کوچک بودم، در خانه همسایه ها می رفتم و از آنها می خواستم که برای #روضه به خانه ی ما بیایند.
من نذر امام حسین(ع) بودم، و مادرم تمام محرم و صفر لباس سیاه می پوشید. مادرم در همان دهه ی اول برای سلامتی من آش نذری درست میکرد و به در و همسایه می داد او همیشه دلهره سلامتی من را داشت و شدیدا به من وابسته بود.
مادرم عاشق بچه بود و دلش می خواست بچه های زیادی داشته باشد، اما خدا همین یک اولاد را بیشتر به او نداد، تازه آن هم با نذر و #شفاعت آقا امام حسین(ع).
من از بچگی عاشق و دلداده امام حسین (ع) و حضرت زینب(س) بودم. زندگی ام از پیش از تولد با آنها گره خورده بود، انگار دنیا آمدنم، نفس کشیدنم همه به امام حسین(ع) و #کربلا بند بود.
پنج ساله بودم که برای اولین بار همراه مادرم، قاچاقی و بدون پاسپورت از شلمچه به کربلا رفتیم. مادرم نذر کرده بود که اگر سلامت به دنیا بیایم مرا به کربلا ببرد. اما تا پنج سالگی نتوانست نذرش را ادا کند.
مادرم از سفر کربلا دو قصد داشت، یکی ادای دینش و قصد دیگرش این بو د که با از امام حسین(ع) اولاد دیگر طلب کند.
تمام آن سفر و صحنه هد را به یاد دارم.
مثل این بود که به همه ی کس و کارم رسیده باشم. توی شلوغی و جمعیت حرم، خودم را رها می کردم. چند تا مرد توی حرم نشسته بودند و قرآن می خواندند.
مادرم یک لحظه متوجه شد که من زیر دست و پای مردم افتاده ام و نزدیک است که خفه بشوم ، بلند فریاد زد یا امام حسین(ع) من آمده ام بچه ازت بگیرم، تو کبری راهم که خودت به من بخشیده ای ، میخواهی از من پس بگیری؟
مردهای قرآن خوان بلند شدند و من را از میان جمعیت بالا کشیدند. توی همه ی مدت سفر عبای عربی سرم بود.
#نویسنده_معصومه_رامهرمزی
#ادامه_دارد....
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
🛑به روز باشیم ⭕️ در حالیکه مدیریت جهادی از جیپ به خودروی فوق پیشرفته ی رویین تن نزاجا رسیده، مدیریت
10.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا