eitaa logo
دانشگاه حجاب
13.4هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
3.9هزار ویدیو
188 فایل
نظرات 🍒 @t_haghgoo پاسخ به شبهات 🍒 @abdeelah تبلیغ کانال شما (تبادل نداریم) 🍒 eitaa.com/joinchat/3166830978C8ce4b3ce18 فروشگاه کانال 🍒 @hejabuni_forooshgah کمک به ترویج حجاب 6037997750001183
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part06_نمایش آن بیست و سه نفر.mp3
17.13M
پایان 📚این کتاب، از آنجا که در برگیرنده خاطرات و رشادت های نوجوانان رزمنده و مقاومت آنان در اردوگاه های ارتش بعث است، ناگفته های بسیاری از دوران اسارت دارد. 💚💚💚عید امامت وولایت مبارک 🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دانشگاه حجاب
🤭 همین دوره رو جای دیگه باید ۴۰۰ تومن پول بدید! ❤️ ما با ۵۰ تومن برگزار کردیم. 😊 با همون استاد دو
🙄 عه! ما هم میخواستیم ثبت نام کنیم! 🤭 فراموش کردیم! نمیشه یه فرصت دیگه بدید! ❤️ الان یادآوریتون کردیم. 🔰 هفته آینده شروع دورمون هست. ✅ تا دیر نشده ثبت نامتون رو تکمیل کنید. 🌱 eitaa.com/joinchat/644284519C6e5d0dbf9a
56.4K
🌸🌸🌸 🌾جمعه های انتظار 🌸@hejabuni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
15.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😳عجیب ولی واقعی👌 این ویدئو را فقط بببنید و درباره آن تأمل کنید که پاسخ بسیاری از سؤالات شما را در خود دارد: - چرا غرب به انحاء و اشکال مختلف وبا تمام امکانات به دنبال بدنام کردن اسلام است و آیا در نهایت موفق شده است؟ - نظم نوین جهانی آیا بر وفق مراد کشورهای سلطه گر به پیش می رود؟ - جمهوری اسلامی ایران به عنوان پرچمدار اسلام ناب، در آینده جهان چگونه جایگاهی خواهد داشت؟ - با نگاه آینده نگرانه، برنامه حوزه و دانشگاه و سایر نهادهای دینی و فرهنگی برای انجام رسالت خود در قبال خیل مشتاقان حقیقت از سراسر جهان چگونه باید باشد؟ و... 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
بخش هفتم ⭕️ بر خلاف تصوری که رسانه ها از تمدن غرب درست میکنند این تمدن شکست خورده و فروپاشیده. 🔶 الان کشورهای غربی حتی برای تامین گرمای خانه مردمشون هم درمانده شدن. مالیات های سنگین و کمرشکن موجب شده که مردم مدام توی خیابون ها بریزن و تظاهرات کنند. هزینه های یک زندگی معمولی در کشورهای اروپایی بسیار بالاست و اکثر مردم برای سیر کردن شکم خودشون مجبورن شبانه روز کار کنند. 💢 بله در هر شهری ممکنه چند تا خانواده پولدار پیدا بشه ولی اکثریت مردم دچار مشکلات مالی شدید هستند. 🔺 از نظر فرهنگی هم کشورهای غربی دچار مشکل هستند و هیچ هویتی ندارند. برای همین آمار حرامزادگی در این کشورها بسیار بالاست و هر روز شاهد رفتارهای عجیب و غیر انسانی مانند تبدیل شدن آدم ها به سگ های خانگی هستیم. 📌ادامه دارد۔۔۔۔ 🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
6.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عــــــهد میبندم✋ دیگہ اشڪاتو درنیارم ... @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دانشگاه حجاب
⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️ ⭐️ ستاره سهیل قسمت چهارم وسایل کیفش را که روی زمین پخش‌شده بود، به‌سرعت جمع کرد. درد پ
⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️ ⭐️ ستاره سهیل (۵) دلسا بیرون مسجد ایستاده بود و مدام سرک می‌کشید. پوزخندی روی لبانش، جا خوش کرده بود. اما وقتی ستاره نزدیک‌تر شد، با دیدن صورت آرایش‌کرده‌اش، خشکش زد. حسادت مانند اسبی وحشی به چشمانش تاخت. اما سعی کرد طوری برخورد کند که انگار با چند دقیقه قبل تفاوت چندانی نکرده‌است. گرهی در ابروانش انداخت تا اعتراضش را به این‌همه تأخیر نشان دهد: - معلومه کجایی؟ نکنه رفتی دو رکعت نماز به کمرت بزنی که الان اومدی؟ و بعد خیلی سریع، حالت چهره‌اش را تغییر داد و قاه‌قاه خندید. -ولی جونِ ستاره! خیلی جذاب پرت شدی رو زمین. کاش جزوه‌ای، چیزی هم دستت بود و یکی از برادرهای مسجد برات جمع می‌کرد... و بعد فیس تو فیس و... جمله آخر، به قدری صدایش را نازک کرد که انگار داشت صحنه‌ی عاشقانه فیلم هندی را تعریف می‌کرد. ستاره دندان‌قروچه‌ای به دلسا رفت: «تو حرف نزنی نمی‌گن لالی. برو ماشین بگیر بریم، دیر شده.» -نوکر خانمم شدیم. هرچند تو عرضه ماشین گرفتنم نداری. بعد انگار در یک مسابقه خیلی مهم پیروز شده باشد، جلو افتاد تا دربست بگیرد. یک پژو نقره‌ای، جلویشان توقف کرد. دلسا با اشاره دست به ستاره که عقب‌تر ایستاده بود، فهماند که ماشین گرفته است. صدای بوق ماشین‌ها بلند شد‌؛ پژو نقره‌ای با توقف دوبلش راه خیابان را بند آورده بود. ستاره قدم‌هایش را تند کرد و سوار ماشین شد. راننده مرد میان‌سالی بود. از آینه جلو ماشین، نگاهی به عقب انداخت و از دلسا پرسید: «خانما! کجا تشریف می‌برین؟» و بعد هم لبخند معناداری نثار دلسا کرد. ستاره داشت با تعجب به رفتار مرد راننده نگاه می‌کرد. دلسا، پشت چشمی نازک کرد. انتخاب شدن دلسا برای پاسخ به این سؤال، از نظر او برتری‌اش نسبت به ستاره، در همه زمینه‌ها مخصوصاً زیبایی به حساب می‌آمد. بر اساس محاسبات خودش در این برتری با عشوه پاسخ داد: «رستوران سرو.... نا....ز» راننده هم انگار که جواب مثبتی از دلسا گرفته باشد، ضبط ماشینش را روشن کرد و هر از گاهی، از آینه نگاهی معنادار به دلسا می‌انداخت. دلسا احساس می‌کرد، در کانون توجه کره زمین قرار گرفته است. گاهی روسری‌اش را باز می‌کرد و دوباره می‌بست. ستاره نگاهی به دلسا انداخت که داشت در آینه کوچکش خط چشمش را کنترل می‌کرد. با دست روی پایش زد و گفت: «یعنی خاک بر سرت!» دلسا خنده مستانه‌ای کرد. انگار که ستاره به او گفته باشد، دوستش دارد. بعد با اشتیاق بیشتری به کارش ادامه داد. چهل دقیقه بعد، جلوی یک رستوران پیاده شدند. ستاره نگاهی به راننده انداخت تا خداحافظی کند. اما وقتی دید، نگاه راننده از آینه روی صورت دلسا متوقف شده، منصرف شد. بدون هیچ کلامی پیاده شد و در ماشین را محکم بست. نگاهش به تابلوی بزرگ سردر رستوران افتاده بود؛ رستوران سروناز. بعد از پنج دقیقه، دلسا هم به او پیوست و در حالیکه تکه کاغذ کوچکی را در کیفش جا می‌داد گفت: «بریم، بریم.» ستاره، بی‌توجه به حرف دلسا، نگاهش را به فضای بیرون رستوران داد. اکثر مشتریان رستوران گروه‌‌های دختر و پسری بودند؛ جوانانی که دسته‌دسته برای گذراندن اوقاتشان، به آن‌جا پناه می‌بردند. قبل‌از ورود به رستوران، داخل پیاده‌رو، نورپردازی ویژه‌ای به چشم می‌خورد. چراغ‌های طلایی سلطنتی که رقص نور زیبایی را اجرا می‌کرد. دور تا دور چراغ‌ها آویزهای آبی طلایی زیبایی بود که موقع رد شدن مشتری‌ها، صدای دل‌انگیزی ایجاد می‌کرد. سطح پیاده‌رو نیز، چمن‌کاری شده بود. و یک نوازنده گیتار کنار درخت بید مجنون، با نواختنش باعث جذب مشتری زیادی شده بود. ستاره و دلسا که محو فضای بیرونی رستوران شده بودند، از روی چمن‌ها گذاشتند. پله‌ها را بالا رفتند. درِ چشمی که باز شد، باد خنک کولر، همراه با صدای موسیقی تندی به استقبالشان آمد. باد کولر، موهایشان را در هوا به حرکت درآورد. روسری نارنجی دلسا از روی سرش سر خورد و روی شانه‌اش افتاد. در دلش از باد کولر، قدردانی کرد و خودش را به باد تندی سپرد که چنین تقدیری را برایش رقم زده‌است. کمی که جلوتر رفتند، پسری قدبلند با موهای نسبتاً فر، از آن‌ها استقبال کرد. ❌کپی به هر نحو ممنوع! در صورت ضرورت به این آیدی پیام دهید.👇 @tooba_banoo 🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
این معمایی که پلیس آمریکا بعد از ۶۰ سال حل کرده، احتمالا الان دیگه شاکی نداره!! تمام افراد این پرونده عمرشونو دادن به شما. 😂😂😂 ادای پیروزها رو درنیارید... @Hejabuni