دانشگاه حجاب
رمان واقعی«تجسم شیطان» #قسمت_هفتاد_ششم 🎬: خبر کتک خوردن محمود به روح الله رسید و عاطفه هنگامی که ای
ادامه دارد..
═ೋ۞°•📚دانشگاه حجاب📚•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
هدایت شده از مکالمه عربی | ترنم حیات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
آهااای! بهشت رو دارن تقسیم میکننا‼️
🎬 نیت کن؛ بعد رندم یکی رو باز کن.
از اطعام زوار امام رضا جا نمونی
اینجا خرج نکنی کجا خرج کنی!
امشب ۱۰۰۰ عدد ساندویچ کالباس
در مسیر زائرین پیاده پخش شد.
الحمدلله فردا هم برنامه داریم.
میخوای شریک بشی بسم الله
مجتبی مختاری
6273811174047115نیاز به ارسال رسید نیست، کارت برا هیئته از ۴۰ میلیون ۲۱ میلیونش جور شده ۱۹ میلیون کسری داریم. یا علی مدد به ترویج مکتب اهل بیت کمک کن 📲 @speak_Arabic | @hejabuni 📲 @kanaldari | @Herzeebnoreza 📲 @mookab313 حامیان رسانه ای
هدایت شده از مکالمه عربی | ترنم حیات
نمیخوای برا امام رضا دست به جیب بشی ؟!
حیفه ها... معلوم نیست تا فردا زنده باشیم.
راستی شنیدم میگن امام رضا بعد مرگ میاد.
خوش به سعادت اونی که سفارشی آقا باشه.
مجتبی مختاری
6273811174047115نیاز به ارسال رسید نیست، کارت برا هیئته ۱۷ میلیون برا تامین مبلغ یاد شده کسری داریم. اطعام جسم و روح زوار علی بن موسی الرضا اسمت رو در لیست بانیان و خادمین ثبت کن. 📲 @speak_Arabic | @hejabuni 📲 @kanaldari | @Herzeebnoreza 📲 @mookab313 حامیان رسانه ای
هدایت شده از مکالمه عربی | ترنم حیات
گدای کوی رضا شو که این امام رئوف
به سینهی احدی دست رد نخواهد زد.
حرم امام رضا علیه السلام به یادتونم
تکتک قدم ها رو باهتون شریک میشم
هر کی بانی شده، هر که عاشقه حضرته
هر کی دوست داشت الان حرم میبود.
این سلام آخر رو به نیابت از شما میدم.
روزی همتون. لطفا برا منم دعا کنید.
مجتبی مختاری
6273811174047115نیاز به ارسال رسید نیست، کارت برا هیئته داریم واسه زائرین سلطان غذا تهیه میکنیم در اطعام روح و جسم زائرین شریک شو. 📲 @speak_Arabic | @hejabuni 📲 @kanaldari | @Herzeebnoreza 📲 @mookab313 حامیان رسانه ای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀امام رضا(ع): گناهان کوچک، راه هایى به سوى گناهان بزرگ اند و کسى که از خداوند در اندک، ترس نداشته باشد، در زیاد نیز از او نمى ترسد.
📚عیون أخبار الرضا(ع): ج۲ ص۱۸۰ ح۴، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۴۸۴
◾️شهادت امامرضا(ع) را به تمامی شیعیان و دوستداران امام مهربانیها تسلیت عرض مینماییم.🖤
#استوری #تولیدی #ضامن_آهو
═ೋ۞°• دانشگاه حجاب •°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
مداحی آنلاین - نماهنگ آرامش - مجتبی رمضانی.mp3
4.51M
••••••••🎧•••••••
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ ↻
از همون بچگیهام
بهترین خاطرههام از حرمه
خداروشکر میکنم
سایهی امامرضا رو سرمه
#مداحی
═ೋ❅🍁❅ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a87
#مجتبی_رمضانی
#شهادت_امام_رضا(ع)
هدایت شده از مکالمه عربی | ترنم حیات
با کمک و لطف جمع آوری شده از شما تا الان
۱۵۰۰ عدد ساندویچ کالباس با سس 😁❤️
بین زائران و عاشقان آقا توزیع شد.
حدود ۲۰۰۰ ساندویچ، شله زرد، پلو قیمه،
هنوز در دست پخت و آماده سازی است
تعدادی هم کتاب کودک و بزرگسال
جهت توزیع بین مردم خریداری شده
مجتبی مختاری
6273811174047115نیاز به ارسال رسید نیست، کارت هیئته پول بعضی از این ها رو هنوز ندادیم🙈 فقط سفارشش انجام شده. پول برسونید. به لطف امام رضا ان شاءالله جور میشه. 📲 @speak_Arabic | @hejabuni 📲 @kanaldari | @Herzeebnoreza 📲 @mookab313 حامیان رسانه ای
سلام رفقا ✋
تسلیت ایام🖤
اگر این چند روزه نیستم به خاطر ایناست👇
فعلا درخدمت زوار آقاییم
تا بعد...
هر سال بعد از ماه محرم و صفر که میشد مرحوم علامه امینی خطاب به عزاداران سیدالشهدا -ع- میفرمودند:
کبوتربازها وقتی یه کبوتر از بازار میخرند، چند روزی بال و پرش رو میبندند، روی پشت بام خونه بهش آب و دانه میدن، بعد چند روز بال و پرش رو باز میکنند و پروازش میدن، اگه اون کبوتر رفت و مجددا برگشت روی همون پشتبام نشست، میگن هنر داره و رگه داره، اما اگه برنگشت و رفت روی پشتبام کس دیگهای نشست، میگن بیهنر و بیرگ بود!
توی این دو ماه امام حسین-ع- ماها رو خرید، بال و پرمون رو بست پیش خودش نگه داشت، در این دو ماه میهمان امام حسین-ع- بودیم و هرجا دعوتمون کردند به احترام امام حسین-ع- بود و در واقع از آب و نان امام حسین-ع- خوردیم. حالا بعد از دو ماه بال و پرمون رو باز کرده که پرواز کنیم، نکنه که بیهنر و بیرگ باشیم، بریم روی بام کسی دیگه بشینیم، نکنه نانونمک بخوریم و نمکدون بشکنیم ...
____💌____________
📜 eitaa.com/joinchat/517996909Ced1efe55e2
هدایت شده از مکالمه عربی | ترنم حیات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خیابانهای مشهد همچنان غوغاست
مجتبی مختاری
6273811174047115نیاز به ارسال رسید نیست، کارت هیئته هنوز فرصت کمک به موکب هست در حال آماده سازی و توزیع هستیم ولی چیزهایی که خریدیم تسویه نکردیم برا هزینه هاش نیاز به کمکتون هست خرج دوا درمون ندی ان شاءالله 📲 @speak_Arabic | @hejabuni 📲 @kanaldari | @Herzeebnoreza 📲 @mookab313 حامیان رسانه ای
دانشگاه حجاب
رمان واقعی«تجسم شیطان» #قسمت_هفتاد_هفتم 🎬: روح الله و فاطمه در راه مهماتی بودند، مهمانی عجیب با دعوت
رمان واقعی«تجسم شیطان»
#قسمت_هفتاد_هشتم🎬:
با ورود دوباره فتانه به زندگی محمود، ورودی که قرار بود خروج باشد، اوضاع زندگی روح الله و فاطمه هم کمی دگرگون شده بود، آنها اصلا نفهمیدند که منور،زنی که محمود عاشقانه دوستش داشت چگونه از زندگی محمود بیرون رفت؟ و فتانه چگونه صاحب تمام زندگی و وسائل منور شد؟! چیزی که همه را متعجب کرده بود، اما واقعیتی بود که وجود داشت.
منور آنچنان بی سرو صدا رفت که انگار هیچ وقت نیامده بود، فتانه محمود را مجبور به بازنشستگی پیش از موعد کرده بود و زندگی را داشت آنگونه که بر وفق مرادش بود می ساخت، حالا دیگر خیالش بابت هوو راحت شده بود و می خواست تمام توانش را بگذارد تا فرزندان مطهره، آب خوش از گلویشان پایین نرود، انگار او عهدی کرده بود تا زندگی عاطفه و روح الله را به آتش بکشد و تا آتش نمیداد، دست بردار نبود.
فتانه که زنی کینه جو بود چون چندین بار شنیده بود که روح الله و فاطمه به خانه منور آمد و شد داشتند و گاهی در مجالس مختلف فاطمه با منور دیده شده بود و به گوش فتانه هم رسیده بود، حس نفرت عجیبی به فاطمه داشت و فاطمه که به خواستهٔ پدر شوهرش، منور را تحویل میگرفت نمی دانست که فتانه چه نقشه هایی برایشان چیده است.
فاطمه که همزمان دانشگاه و حوزه می خواند و همه جا عنوان می کرد که به خواندن درس علاقهٔ شدیدی دارد به طوریکه زمان بارداری هم باز از دانشگاه رفتن صرفنظر نمی کرد، الان با ورود دوباره فتانه به زندگیشان، هر روز باید بابت درس خواندنش به آنها جواب پس میداد.
چندین بار فتانه علنی از فاطمه خواست که دور درس خواندن را خط بکشد، انگار به فاطمه نه به چشم عروس بلکه به چشم هوویش نگاه می کرد و نمی خواست فاطمه به جایی برسد و روح الله به همسرش افتخار کند، اما هر چه فتانه اصرار می کرد، فاطمه انکار می کرد و پیگیر درس و دانشگاه و حوزه بود.
بعد از یک ماه پر از التهاب، زینب اولین فرزند روح الله پا به دنیا گذاشت، دخترکی زیبا که صورتش ترکیبی از روح الله و فاطمه بود، دختری که با ورودش خیر و برکت را به زندگی این زوج سرازیر کرد، روح الله مشغول کار جدیدی در حوزه تخصصی خودش شد و علاوه بر حقوق طلبگی، درامدی دیگر اضافه شد و آنها توانستند، آن زیرزمین کوچک و نمور را ترک کنند و خانه ای بزرگ و دلباز اجاره کنند، زمزمه هایی بود تا موتوری که روح الله با پس انداز طلبگی گرفته بود تبدیل به پرایدی سفید رنگ شود، همه چیز خوب بود تا اینکه روزی فتانه و محمود برای سر زدن به خانهٔ انها در قم آمدند..
ادامه دارد
📝به قلم:ط_حسینی
═ೋ۞°•📚دانشگاه حجاب📚•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872