007.mp3
2.16M
🎙 رابطه صحیح زن و شوهر
🌴 بخش هفتم
⭕️ وضعیت و نگاه به زن در دنیای غرب
🔴 #دکتر_حبشی
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
═ೋ۞°•دانشگاه حجاب•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
🌝🌸''
-
-
- . . . که اگه نباشه؛ نه دخترانِچادری مذهبی محسوب میشن و نه پسرانِریشدار تسبیح به دست!
#زن_حیا_افتخار
═ೋ۞°•دانشگاه حجاب•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 بهترین شفیع زن در روز قیامت
🎙حجت السلام #رفیعی
🗣سخنرانی های عالی و رفیعی
#زن_عفت_افتخار
═ೋ۞°•دانشگاه حجاب•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
متاسفانه حزب الله طی یک بیانیه رسمی از شهادت سید هاشم صفی الدین اطلاع دادند. با غم بزرگ و جانکاهش برای مومنین کاری ندارم.
می خوام بگم واقعا چقدر حزب الله ساختار قوی ای داره ماشاءلله...
با این اوصاف که فرماندهان و رهبران اصلیشو از دست دادن اما رزمنده هاشون مثل شیر در حال نبرد هستن. کم چیزی نیستا.
تصور کنید زمان جنگ ایران و عراق مثلا امام رو میزدن. بعد رهبری رو هم میزدن، اکثر فرمانده های اصلی رو شهید می کردن... چه اتفاقی می افتاد؟!
جبهه می موند؟! روحیه می موند؟!...
حتی اخیرا کلیپی از رهبری دیدیم که از زمان جنگ بود و می فرمودند با اینکه امام به خاطر اینکه من یه وقت در جبهه چیزی نشم و جبهه دچار تحقیر نشه، منو نمی فرستاد در مناطق جنگی.
اما استدلال کردم که رزمنده ها انگار ترسی در وجودشون هست و من باید برای شکستن این ترس فقط برم در دل جنگ.
و امام راضی شدند و اجازه دادند که ایشون با رعایت جوانب احتیاط برن منطقه عملیاتی که خب با شهید دکتر چمران همراه بودند.
اینطوری دل رزمنده ها رو گرم نگه می داشتند حالا جدای از وجود مبارک حضرت امام و نفس گرمشون در اون برهه حساس...
حالا واقعا چه چیزی به حزب الله قدرت میده؟! هر ساختار و تشکیلاتی جای حزب الله بود زمینگیر میشد. واقعا چه ساختاریه که باصلابت داره ادامه میده؟!
من فقط یک احتمال میدم که دل رزمنده های لبنان واقعا به نفس یک نفر گرمه و اون امام خامنه ای عزیز هست.
✍علی اکبر غلامی
دانشگاه حجاب
رمان واقعی«تجسم شیطان۲» #قسمت_نوزدهم 🎬: شب و روز روح الله شده بود کار و فعالیت، روزها که کار اداری
رمان واقعی«تجسم شیطان۲»
#قسمت_بیستم🎬:
روح الله ساعت ها فکر کرد و تنها راه نجات از دست حمله شیطانک ها را کشتن ملک اصلی آنها که همان ملکه عینه بود، می دانست. پس قاضی الجن را احضار کرد، شکایتش را از دست اذیت و آزارهای ملکه عینه ابراز کرد و حکم جهاد با ملکه عینه را از قاضی الجن گرفت.
سپس به لشکری بزرگ از اجنه علوی امر کرد تا به جنگ با ملکه عینه بروند.
دقایق و ثانیه ها به کندی می گذشت، روح الله روی سجاده نشسته بود و مدام ذکر و قران به لب داشت و گوشش به زنگ بود.
بالاخره بعد از گذشت ساعتی، همان پیرمرد نورانی به خدمت روح الله رسید و مژدهٔ نابودی ملکه عینه را به او داد.
روح الله همانطور که تسبیح به دست داشت، دستانش را بالا برد و خدا را شکر کرد و سر به سجده نهاد، اما همچنان حضور و عطر پیرمرد را حس می کرد.
پس از دقایقی سر از سجده بلند کرد و رو به روحانیت علوی گفت: من واقعا از شما ممنونم، آیا در این جنگ تلفاتی هم دادیم؟!
پیرمرد آه کوتاهی کشید و گفت: نزدیک به یک میلیون اجنه علوی کشته شدند اما در مقابل ملکه عینه و صدها میلیون اجنه شیطانی که همه خدمتگزار ملکه عینه بودند نابود شدند.
بغضی سنگین به گلوی روح الله نشست و برای روحانیت های علوی که در این جنگ کشته شده بودند باران چشمانش شروع به باریدن کرد، هر چه گریه می کرد سبک نمی شد و آنقدر گریست که متوجه نشد کی خوابش برد...
صدای روح بخش اذان در فضا پیچید و روح الله همزمان با صدای اذان از خواب بلند شد، از جا برخواست و خودش را روی سجاده دید، باز به یاد ساعاتی قبل افتاد، چقدر سخت و نفس گیر بود، برای گرفتن وضو به سمت سرویس ها رفت..
نماز صبح را خواند و مشغول تعقیبات نماز بود که متوجه شد گوشی اش زنگ می خورد، سجاده را بهم آورد و به سمت میز عسلی کنار مبل رفت، نگاهی به صفحه گوشی انداخت، باورش نمی شد ، یکی از اساتیدی بود که در علوم غریبه او را راهنمایی می کرد.
روح الله با تعجب تماس را وصل کرد، اخر این وقت صبح سابقه نداشت..
روح الله با صدای گرفته گفت: سلام استاد، صبح به خیر...
استاد که با صدایی سرشار از هیجان گفت: سلام، ان شاالله حالت خوب باشه، ببخشید این موقع صبح مزاحم شدم، اما خبر مسرت بخشی بود که حیفم اومد بهت نگم
روح الله لبخند کمرنگی زد و گفت: نفرمایید استاد، شما مراحمید، اتفاقی افتاده؟!
استاد با لحنی ملکوتی گفت: بله اتفاق افتاده اونم چه اتفاقی...دیشب به من خبر رسید که در آسمان ها بین روحانیت های علوی جشنی بزرگ برپا بود، انگار جنگی بین اجنه در گرفته و یکی از دختران ابلیس که سهم بزرگی در گمراهی انسان ها داشته و تقریبا میشه گفت یکی از بزرگترین ابلیس های جادوگری بوده که اغلب جادوگران برای سحر و طلسم به او متوسل میشدند به درک واصل شده، این ابلیس نامش ملکه عینه بوده، الان باید بگم دست خیلی از ساحرانی که موکلشون این ابلیس بوده از سحر و جادو کوتاه شده و ....
روح الله دیگه حرفهای استادش را نمی شنید و دوباره گریه اش شروع شد و این اشک ها، هم اشک شوق بود و هم دلتنگی...
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
براساس واقعیت
═ೋ۞°•دانشگاه حجاب•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
25_1.mp3
3.4M
🔻پاسخ به این سوال کـــــه👇
اگه امربه معروف و نهی ازمنکر کنیم
به ناچار ممکنه ابروی فرد گناهکار بــــــــــــــــــره!🤌🏻👀🙎🏻♂
تکلیف شرعیمون درمورد اینکه آبروی فرد
گناهکار میره چیه!؟😕☹️
═ೋ۞°•دانشگاه حجاب•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سرعهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند....❉سوره احزاب، آیه ۲۳❉
🌷🌷 سید هاشم صفی الدین رهبر بزرگ و رئیس شورای اجرایی حزب الله در حمله جنایتکارانه رژیم صهیونیستی به مقام عظمای شهادت رسید.
#مقاومت_نمیمیرد
═ೋ۞°•دانشگاه حجاب•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #پنجره | یک امتحان بزرگ
🎤 گفتوگوی آقا با مهدی، فرزند شهیدان عواضه و کرباسی
🍁 من مهدی هستم، پسر شهید رضا عواضه و شهیده معصومه کرباسی. الحمدلله، شکر خدا، غیر از تربیت و ارشاد کردن به راه مقاومت و راه ولایت، به هیچ راه دیگری ما را ارشاد نکردند. واقعاً علاقهی خیلی خاصّی به همدیگر داشتند؛ حتّی در لحظهی شهادتشان هم دستشان در دست یکدیگر بود.
#شهیده_معصومه_کرباسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
🎥 "عوامل مزاحم در #تربیت(۷)"
🌐 پایگاه حفظ و نشر آثار "استاد تراشیون"
═ೋ۞°•دانشگاه حجاب•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
روحت شاد مادر ۵ فرزند
برای عاقبت بخیری مادران سرزمینت هم دعا کن
شهیده معصومه کرباسی
اولین بانوی شهید ایرانی درلبنان
پیرو سخن ولایت فقیه بود در امر فرزندآوری ، عاقبت به خیر هم شد...
═ೋ۞°•دانشگاه حجاب•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
سوال یکی از اعضا👆
اگر میشناسید یا خودتون اجرا میکنید
بهم بگید لطفا🌹
#ازدواج_آسان
@t_haghgoo
دانشگاه حجاب
سوال یکی از اعضا👆 اگر میشناسید یا خودتون اجرا میکنید بهم بگید لطفا🌹 #ازدواج_آسان @t_haghgoo
گفتن ساکن استان زنجان
شهرستان طارم هستن
دانشگاه حجاب
🎥 #پنجره | یک امتحان بزرگ 🎤 گفتوگوی آقا با مهدی، فرزند شهیدان عواضه و کرباسی 🍁 من مهدی هستم، پسر
.
🔴 شیرل ۲۲ ساله بعد از حادثه ۷ اکتبر بیماری روانی میگیرد و خودکشی می کند
🟢 مهدی عواضه فرزند ۱۷ ساله شهیده معصومه کرباسی میگوید: اگر ما اندازه این مسئولیت و امتحان نبودیم قطعا خدا ما را اینطور امتحان نمی کرد !
🔹زندگی پوچ با دلخوشیهای مادی
🔸و زندگی همراه با #معنویت؛
🔺کدام پیروز خواهد شد❓
✍ میثم ایرانی
دانشگاه حجاب
رمان واقعی«تجسم شیطان۲» #قسمت_بیستم🎬: روح الله ساعت ها فکر کرد و تنها راه نجات از دست حمله شیطانک ه
رمان واقعی«تجسم شیطان»
#قسمت_بیستم_یکم 🎬:
شراره که انگار سرتا پایش در آتشی سوزنده بود و به رسم کودکی شروع به جویدن ناخن هایش کرد، اصلا حواسش نبود که خون زیر ناخن هایش را که جاری شده بود، می خورد.
شراره دستی توی موهای بهم ریخته و شرابی رنگش کشید، از روی تخت بلند شد و به سمت کمد لباس رفت و داخل آینه روی در کمد لباس خودش را نگاهی انداخت با مشت به آینه کوبید و گفت: چررررا وشوشه ها از کار افتادن، چرا خبر برام نمیارن...
چرا موکلم خبری ازش نیست؟! من که به تعهداتم عمل کردم...چرا؟!
و با زدن این حرف به سمت گوشی اش رفت، گوشی را از روی پاتختی برداشت، داخل مخاطبین رفت و اسم استاد را لمس کرد و صدایی در گوشی پیچید: مشترک مورد نظر در حال مکالمه است..
شراره اوفی کرد و دوباره روی تخت نشست، در حرکاتش اثری از یک جنون بود، دوباره شماره استادش را گرفت و باز هم همان و دوباره و دوباره...
آخرش گوشی را محکم روی تخت پرت کرد، باید کاری می کرد که آرام بشود، از جا بلند شد روبه روی تخت پشت میز جلوی سیستم نشست، روشنش کرد و وارد پوشهٔ آهنگ ها شد، آهنگ تندی را انتخاب کرد و صدای اسپیکر را تا جایی که راه داشت باز کرد.
به سمت تخت برگشت و خودش را روی تخت انداخت، چشمانش را بست و شروع به همخوانی با آهنگ کرد...
حرکاتش دست خودش نبود، دوست داشت تیشه ای برمی داشت و توی قلب روح الله و فاطمه فرو می کرد، نفهمید که چه مدت گذشت،با تکان های شدید شانه اش چشمانش را باز کرد.
زیور به طرف میز رایانه رفت و همانطور که صدای دستگاه را کم می کرد گفت: چه خبرته شراره؟! یادت رفته ما اینجا توی خونه آپارتمانی مستأجر هستیم؟! بابات خونه ویلاییش را به نام اون زنیکه زده و من و تو و خواهرات هم انگار به چشم نمی یومدیم، حالا تو اینقدر صدای این آهنگ را زیاد کن که از همین جا هم عذرمون را بخوان و بیرونمون کنن..
شراره روی تخت نیم خیز شد و گفت: مامان کمش کردی برو بیرون، سر به سر من نذار، اعصابم داغونه...داغون میفهمی؟!
زیور که برای اولین بار بود حالات شراره را اینجور میدید به سمتش آمد و همانطور که روی تخت می نشست، دست شراره را توی دستش گرفت و گفت: چی شده دخترم؟! مشکلی پیش اومده؟! هر چی شده به من بگو..
شراره چشمهایش را خیره به نقطه نامعلومی روی دیوار کرد و گفت: مامان وشوشه من از کار افتاده، موکلم که کلی برای استخدامش زحمت کشیدم هم یک دفعه ناپدید شده، دارم دیوونه میشم...
زیور آه بلندی کشید و گفت: عه...یعنی چی شده؟! وشوشه منم کار نمی کنه...اما موکلم هنوز هست..
نکنه مثل همین اختلال های امواج تلفن، وشوشه ها دچار اختلال شدن؟!
شراره خندهٔ جنون آمیزی کرد و گفت: چی میگی مادرمن؟! مگه اجنه فضا مجازی هست که از کار بیافته؟! اونا واقعی هستن فقط انسان ها نمی تونن ببیننشون همین..
زیور دست شراره را نوازش کرد و گفت: می خوای دوباره به روح الله و فاطمه حمله کنی؟!
شراره سری به نشانه بله تکان داد و زیور ادامه داد: خوب بگوچکار کنم؟! من به موکلم میگم انجام بده..
شراره آه کوتاهی کشید وگفت: تو هر کار دستت میرسه برای سلب آرامش این دو تا آب زیر کاه انجام بده، اما کارهایی که من می خوام کنم باید یه موکل قوی داشته باشه...من باید استادم را ببینم و اینبار نه بچه شیطان بلکه خود ابلیس را به خدمت بگیرم...
در همین حین گوشی شراره زنگ خورد و نام استاد روی آن نقش بسته بود.
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
براساس واقعیت
═ೋ۞°•دانشگاه حجاب•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
هدایت شده از سراب نما
از رنجی که می بریم، تا گنجی که می خریم.
خبر این هست که ترکیه با وتوی هند نتوانست عضو بریکس شود.
البته خبر خوبیست برای ما. اما این بده که همش چند تا کشور قدرتمند از غرب و شرق واسه خودشون اتحادی تشکیل بدن و کشورهای اسلامی با اینهمه ظرفیت باید درخواست حضور در اون اتحادیه ها رو داشته باشن.
اگر اختلافات انگلیسی نبود کشورهای اسلامی باید اتحادیه تشکیل می دادن و اول از همه دهن صهیونیستا رو سرویس می کردن و بعد چنان قدرتمند میشدن که دیگر کشورها باید التماس حضور در این اتحادیه رو می کردن...
نمی خوام دلایل اینکه چرا تا حالا نشد رو بگم و یا دلیل اینکه چه فرقی بین اتحادیه مسلمین و هم افزایی واقعی بین اونها و تولید قدرت مستقل و ظرفیتهای همین الانشون برای شروع تا حصول نتیجه کامل با یه مسخره بازیهایی مثل اتحادیه عربی رو بیان کنم که خیلی مفصله.
اما به شدت ایمان و اعتقاد داریم که این خلا بزرگ با ماجرای جدیدی که محور مقاومت در حال رقم زدنش هست با وجود همه ی سختیها در حال رقم خوردنه...
همین یمن پابرهنه و لبنان زخم خورده در کنار سوریه و عراق به رهبری ایران قدرتمند، چنان تولید قدرت و بعد تولید ثروت کنند که بسیاری از کشورها درخواست عضویت بدهند و همین یمن بعد از بررسی ها آیا عضویتشون رو به رسمیت بشناسونه یا وتو کنه...
و صدالبته همه اینها مقدماتیست برای ظهور امام عصر و تشکیل قدرت بلامنازع جهانیشون.
تودنیا خبرهاییه...
✍علی اکبر غلامی
به کانال ما بپیوندید 👇
@sarab_nama