#الگوی_من 🌷
#شهیده_گلدسته_محمدیان
⭕️پدر این شهیده نقل میکنند:
یکبار #زمان_جنگ رفتم خانه دخترم گلدسته؛(روزهایی بود که بمباران شهرهای کشور خیلی شدید شده بود)
آخر شب موقع خواب، گلدسته را با #حجاب و پوشش #کامل دیدم! 😳
با تعجب پرسیدم: "دخترم کاری پیش اومده؟ جایی میخوای بری؟!!"
گفت: " نه باباجان! اینجا هر لحظه ممکنه بمبارون بشه. #شاید فردا صبح زنده نباشیم. باید آمادگی کامل داشته باشیم تا وقتی خواستن بدنمونو از زیر آوار دربیارن #حجابمون کامل باشه." 🌷🍃
📚 کتاب "چهارفصل عشق"،ص۶۸
#هفته_دفاعمقدس_گرامیباد
🎓 دانشگاه حجاب 🎓
🌺 eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872 🌺
دانشگاه حجاب 🇮🇷
#شهیده_فاطمه_جعفریان 🌷👇🌷👇🌷👇🌷👇🌷
#الگوی_من
#شهید_فاطمه_جعفریان
💁♂زمان شاه بود. داشتیم با هم تو خیابون قدم میزدیم. یه خانم بي حجاب داشت جلومون راه می رفت.
☘ فاطمه رفت جلو و بدون هیچ مقدمه ای ازش پرسید: «ببخشید خانم، اسم شما چیه؟»
🌹 خانم با تعجب جواب داد: «زهرا، چطور مگه؟»
😊فاطمه خندید و گفت هم اسمیم»،
☝️بعد گفت: «می دونی چرا روی ماشینا چادر می کشن؟»
🙄 خانم که هاج و واج مونده بود گفت: «لابد چون صاحباشون می خوان سرما و گرما و گرد و غبار و اینجور چیزا به ماشینشون آسیب نزنه».
💁فاطمه گفت: «آفرین! من و تو هم بنده های خدا هستیم و خدا به خاطر علاقه ش به ما، یه پوششی بهمون داده تا با اون از نگاهای نکبت بار بعضيا حفظ بشیم و آسیبی نبینیم.
🌸خصوصا اینکه هم نام حضرت فاطمه هم هستیم...
🍂 بعدها که دوباره اون خانم رو دیدم، محجبه شده بود».
📚کفش های جامانده در ساحل، صفحه۱۷
🌸رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم هر که امر به معروف و نهی از منکر کند، او جانشین خدا در زمین و جانشین رسول اوست.
مستدرک الوسائل، جلد ۱۲، صفحه ۱۷۹
#هفته_دفاع_مقدس_مبارک
🎓 دانشگاه حجاب 🎓
🌺 eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872 🌺
#الگوی_من
#شهیده_بنت_الهدی_صدر
🌸از وقت تلف کردن خیلی بدش می اومد، همیشه داشت به کار مفیدی انجام می داد.
😌یادمه یه بار به به جلسه خونگی رفته بودیم. صاحب خونه برای مهمونا ساندویچ و چایی و کیک درست کرده بود و خلاصه حسابی زحمت کشیده بود.
😊حین جلسه از صاحب خونه تشکر کرد و با یه لحن مهربون بهش گفت کاش به جای این همه زحمتی که برای اینا کشیدی .
فقط شربت و شکلات تهیه می کردی
و بقیه وقت با ارزشت رو برای آماده کردن یه مطلب مفید می ذاشتی و اون رو تو جلسه می گفتی تا از خونه ت با دست پر بیرون بریم).👌👌
مجله شاهد ياران، شماره۲۷، صفحه ۹۲
#هفته_دفاع_مقدس_مبارک
🎓 دانشگاه حجاب 🎓
🌺 eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872 🌺
دانشگاه حجاب 🇮🇷
#الگوی_من #شهیده_بنت_الهدی_صدر 🌸از وقت تلف کردن خیلی بدش می اومد، همیشه داشت به کار مفیدی انجام م
#الگوی_من
#شهیده_فهیمه_سیاری
کلاس چهارم بود که اسمش رو تو کلاس قرآن نوشتم .
یه روز وقتی رفتم از کلاس بیارمش معلمش جلوم رو گرفت
و پرسید : تو خونه با فهمیه قرآن کار می کنید ؟؟ گفتم : نه
چطور ؟؟ گفتت : آخه خودش قرآن رو بلده ، بیشتر سوره ها
رو تو کلاس می خونه من و بچه ها گوش می دیم . طوری مسلطه
که غلطهای بچه ها رو زودتر از من می فهمه . با تعجب به فهیمه
نگاه کردم سرش رو انداخته بود پایین و چادرشو گرفته بود زیر چونه اش .
بهش گفتم قرآن رو از کجا بلدی ؟ گفت : قبل از کلاس یه بار می خونم
و یاد می گیرم.تو مسجد بعد از نماز به همه می گفت : هر کی
دوست داره بمونه تا از همدیگه قرآن یاد بگیریم.نمی گفت : یادتون بدم
تا به کسی بر نخوره .
شهیده فهیمه سیاری
تولد 1339
شهادت : 1359
علت شهادت : بمباران کردستان
#هفته_دفاع_مقدس_مبارک
🎓 دانشگاه حجاب 🎓
🌺 eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872 🌺
#الگوی_من
#شهیده_خاتون_حسینی_نژاد
😐هر کاری کردیم از شهر بیرون نرفت که نرفت حتی تو بمباران های شدید برای رزمندگان هر کاری از دستش برمیومد میکرد
💁♂یه روز یکی از اقوام بهش گفت : چرا شما مثل بقیه همسایه ها و فامیل ها از آبادان نمیرین؟
😔خیلی ناراحت شد و اشک تو چشماش جمع شد و بهش گفت :(مگه اهل بیت امام حسین (ع) رو تنها گزاشتن که ما امام مون رو تنها بزاریم ؟
🌸اگه ماهم بریم کی هوای این جوونا رو داشته باشه دیگر غیر از این چه تکلیفی داریم ؟
📚عروس خاک صفحه ۲۱
#هفته_دفاع_مقدس_مبارک
🎓 دانشگاه حجاب 🎓
🌺 eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872 🌺
دانشگاه حجاب 🇮🇷
#شهیده_مهین_دانشیان
#الگوی_من
#شهیده_مهین_دانشیان
با چشمان کاملا باز
🍂هنوز بعضی از همکارانش تو بیمارستان بی حجاب بودن.
همینطور بعضی از زنهای فامیل ، ولی مهین همیشه
🌸حجابش رو حفظ می کرد . واسه همین ، بعضیا بهش توهین می کردن و می گفتن : از توبعیده که اینقدر ساده باشی و تحت تاثیر جو انقلاب قرار بگیری . آخه این چیه سرت کردی؟؟
💁مهین هم می گفت : من به بقیه کاری ندارم و برای حجابم هدف دارم . چون مسئله حجاب رو از ته دل درک کردم و اصلا از روی سادگی و نادونی با حجاب نشدم .
😔به خونوادش هم که به خاطر این توهین ها ناراحت می شدن
می گفت :مطمئنم یه روز همینایی که به حجاب اهمیت نمی دن بیشتر از من بهش مقید میشن !!
🌷شهادت : 1359
🔷علت شهادت : بمباران آبادان
🎓 دانشگاه حجاب 🎓
🌺 eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872 🌺
🔺تهذیب نفس به سبک شهید هادی🔺
🔰جعفر جنگروی تعریف میکرد که یکبار پس از هیئت نشسته بودیم و داشتیم با بچهها حرف میزدیم. ابراهیم توی اتاق دیگه تنها نشسته بود و توی حال خودش بود.
وقتی بچهها رفتن. اومدم پیش ابراهیم، هنوز متوجه حضور من نشده بود. با تعجب دیدم هرچند لحظه یکبار سوزنی را به صورتش و به پشت پلک چشمش میزنه. یکدفعه گفتم: “چیکار میکنی داش ابرام؟!”
🔰انگار تازه متوجه حضور من شده باشه از جا پرید و از حال خودش خارج شد. بعد مکثی کرد و گفت: “هیچی، هیچی، چیزی نیست”.
🔰گفتم:”به جون ابرام ولت نمیکنم. باید بگی برا چی سوزن زدی تو صورتت”
مکثی کرد و خیلی آرام مثل آدمهایی که بغض کردهاند گفت:
♨️“سزای چشمی که به نامحرم بیفته همینه.”
🔰اون زمان نمیفهمیدم که ابراهیم چکار میکنه و این حرفش چه معنی داره!
ولی بعدها وقتی تاریخ زندگی بزرگان رو میخوندم. دیدم که اونها برای جلوگیری از آلوده شدن به گناه (حتی یک نگاه به نامحرم که برای خیلی از ماها عادی شده)چنین تنبیههائی برای خودشون داشتن.
🍃🌼به بهانه اول اردیبهشت ،
سالروز تولد شهید هادی🌼🍃
#قهرمان_من
#الگوی_من
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🖌خاطرهی شهید محمدعلی خورشاهی🌹
#محاسبه
🔹شبها که خانه بود، کاغذی را دست میگرفت و علامت میزد.
شبی صدایم زد و گفت:
«عیال، این کاغذ رو دیدهای؟»
گفتم: «نه. چی هست؟»
گفت: «نامهٔ عملمه. حساب و کتاب کارهام!
میخوم بدونم هر روز، دل چند نفر رو شکستهم.
با چند نفر خوب بودم و چه کارهایی کردهام.
همهٔ اینها رو مینویسم. گفتم نشان تو هم بدم؛ شاید دوست داشتی برای خودت درست کنی.»
📕کتاب طلایهداران نور
ماه مبارک فرصت خوبیهایه ما هم شروع به محاسبهی کارهامون کنیم✨
#قهرمان_من
#الگوی_من
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🔺تهذیب نفس به سبک شهید هادی🔺
🔰جعفر جنگروی تعریف میکرد که یکبار بعد هیئت داشتیم با بچهها حرف میزدیم. ابراهیم توی اتاق دیگه تنها نشسته بود و توی حال خودش بود.
وقتی بچهها رفتن. اومدم پیش ابراهیم، هنوز متوجه حضور من نشده بود. با تعجب دیدم هرچند لحظه یکبار سوزنی را به صورتش و به پشت پلک چشمش میزنه. یکدفعه گفتم: “چیکار میکنی داش ابرام؟!”
🔰انگار تازه متوجه حضور من شده باشه از جا پرید و از حال خودش خارج شد. بعد مکثی کرد و گفت: “هیچی، هیچی، چیزی نیست”.
🔰گفتم:”به جون ابرام ولت نمیکنم. باید بگی برا چی سوزن زدی تو صورتت”
مکثی کرد و خیلی آرام مثل آدمهایی که بغض کردهاند گفت:
♨️“سزای چشمی که به نامحرم بیفته همینه.”
✅اون زمان نمیفهمیدم که ابراهیم چکار میکنه و این حرفش چه معنی داره!
ولی بعدها وقتی تاریخ زندگی بزرگان رو میخوندم. دیدم که اونها برای جلوگیری از آلوده شدن به گناه (حتی فقط یک نگاه به نامحرم که برای خیلی از ماها عادی شده)چنین تنبیههائی برای خودشون داشتن.
🍃🌼 به بهانه اول اردیبهشت ،
سالروز تولد شهید هادی 🌼🍃
#قهرمان_من #عکس_تولیدی
#الگوی_من #برادر_شهیدم
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓