eitaa logo
دانشگاه حجاب 🇮🇷
12.6هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
4.2هزار ویدیو
224 فایل
نظرات 🍒 @t_haghgoo پاسخ به شبهات 🍒 @abdeelah تبلیغ کانال شما (تبادل نداریم) 🍒 eitaa.com/joinchat/3166830978C8ce4b3ce18 فروشگاه کانال 🍒 @hejabuni_forooshgah کمک به ترویج حجاب 6037997750001183
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️ بنام‌خدا - بیادخدا - برای‌خدا امروز سالروز شهادت امام باقر(ع) بود و البته سالروز وفات یکی از شاگردان مکتب آن امام همام، گنابادی. همون مبارز شجاعی که در دوران رضاخانی با تمام وجود پای عفت و حیای زنان این مرز و بوم ایستاد و یکی از شخصیتهای تاثیرگذار واقعه گوهرشاد بود. نثار آقاجانمون امام‌باقر (؏) و علامه بهلول یه دسته گل صلوات هدیه کنید 🌸 امــــــــــا 😍👇🏻 امشب در خدمت عزیزانی هستیم از شهر در استان یزد توضیح خودشون رو بخونید 💕👇🏻 توزیع بسته‌ها خانوم‌های محجبه بود🧕 چون روز عفاف و حجاب بود. سعیمون این بود وقتی به خانومها هدیه بدیم که حتما یه خانوم کم‌حجاب هم اون اطراف باشه که بشه حجابش رو درست کنه 😉 بعضی از خانومهای باحجاب انقدر تعجب کرده بودن که فکر میکردن ما دست فروشیم و میخواستن بهمون پول هم بدن 😐😂 اما وقتی میدادیم که هدیه است کلی تشکر میکردن و بودن😍 وقتی کارمون داشت تموم میشد یه خانم مغازه‌دار رو دیدیم با مانتوی و حجاب نامناسب ولی مشتریش یه نوجوان باحجاب بود. رفتیم داخل تا به خانوم باحجاب هدیه بدیم؛ فروشنده گفت: منم چادر میپوشم☺️ منم گفتم: ان‌شاءالله خدا قبول کنه؛ ما باز هم میایم ان‌شاءالله سری بعد شما رو با چادر ببینیم حتما بهتون هدیه میدیم" 🌹 …………………………… پ.ن: خوش به حالتون که جزو مدافعان حجابید و پیرو راه اهل‌بیت و شهدای گوهرشاد اگه شما هم کاری برنامه‌ای داشتید برامون بفدستید @Panahande ……………………………………… 🌸 @hejabuni|دانشگاه‌حجاب 🎓
دانشگاه حجاب 🇮🇷
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ✿❀بِسْـمِـ الرَّبِ الشُّہَــداءِ وَالصِّدیـقین ✿❀ ✿❀رمان #واقعی ✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_ب
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ✿❀بِسْـمِـ الرَّبِ الشُّہَــداءِ وَالصِّدیـقین ✿❀ ✿❀رمان ✿❀ ✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵ ✿❀قسمت ایوب داشت به خرده کارهای خانه می رسید... پریز برق و شیر آب را خودش انجام می داد و این کارها را دوست داشت. گفتم: _"حاجی، من درسم تمام شد دوست دارم بروم سر کار"☺️ _ مثلا چه جور کاری؟ + نیست، کاری باشد.👌 سرش را بالا انداخت بالا و محکم گفت: _"نُچ، خانم ها یا باید شوند، یا و استاد، باقی کارها یک قِران هم نمی ارزد." ناراحت شدم:😞 _"چرا حاجی؟" چرخید طرف من _"ببین شهلا، خودم توی اداره کار می کنم، میبینم که با خانم ها چطور رفتار می شود.... هیچ کس ی روحیه لطیف آن ها را نمی کند.... حتی اگر به عهده ی زن هست نباید مثل یک مرد از او بازخواست کرد.... او باید برای خانه هم توان و انرژی داشته باشد.... اصلا میدانی شهلا، باید را کشید، نه اینکه ناز رئیس و کارمند و باقی آدم ها را بکشد.☺ چقدر ناز آدم های مختلف را سر کردن های ایوب کشیده بودم و نگذاشته بودم متوجه شود. هر مسئولی را گیر می آوردم برایش می دادم که نوع بیماری ایوب با بیماران روانی متفاوت است. مراقبت های خودش را می خواهد. به و احتیاج دارد، نه اینکه فقط دوز قرص هایش کم و زیاد شود. این تنها کاری بود که مدد کارها می کردند. وقتی اعتراض می کردم، می گفتند: _"به ما همین قدر حقوق می دهند" اینطوری ایوب به ماه نرسیده بود بستری می شد ‎‌✾࿐༅ https://eitaa.com/hejabuni