دانشگاه حجاب
من #جوان كم سنے هستم اما آرزو هاے بزرگے دارم و نميتوانم خود را از #نگاه كردن بـہ دختران جوان منع كنم
#داستانک 📚
#حتما_بخونید👌
🚶جوانے نزد شیخے آمد و از او پرسيد:
😔 من #جوان كم سنے هستم اما آرزو هاے
بزرگے دارم و نميتوانم خود را از #نگاه كردن
بـہ دختران جوان منع كنم، چـاره ام چـيست❓
⚱ شیخ نيز كوزه اے پر از شير بہ او داد و
توصيہ كرد كہ كوزه را بہ سلامت
بہ جاے معینے ببرد و هيچ چيز از #كوزه نريزد...
👊 و از یکے از شاگردانش نیز درخواست كرد
او را همراهے كند واگر یک قطره از شير را
ريخت جلوے همہ #مردم او را حسابے كتڪ بزند❗️
👌 جوان نيز شير را بہ سلامت بہ مقصد
رساند و هيچ چيز از آن نريخت❗️
وقتي شیخ از او پرسيد چند #دختر را در سر راهت ديدے❓
😌 جوان جواب داد هيچ، فقط بہ فكر آن بودم
كہ شير را نريزم كہ مبادا در جلوي مردم كتڪ بخورم و در نزد آنہا خـوار و خفيف شوم...
🌸 شیخ هم گفت: اين #حكايت انسان مؤمن است كہ هميشه #خداوند را ناظر بر كارهايش ميبيند 🌸
🚫 وحواسش را جمع میکند تا سمت
#گناه کشیده نشود و از روز #قيامت بيم دارد...
🎓 دانشگاه حجاب 🎓
❣ eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872 ❣