eitaa logo
دانشگاه حجاب 🇮🇷
12.6هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
4.2هزار ویدیو
224 فایل
نظرات 🍒 @t_haghgoo پاسخ به شبهات 🍒 @abdeelah تبلیغ کانال شما (تبادل نداریم) 🍒 eitaa.com/joinchat/3166830978C8ce4b3ce18 فروشگاه کانال 🍒 @hejabuni_forooshgah کمک به ترویج حجاب 6037997750001183
مشاهده در ایتا
دانلود
فراخوان حضور سراسری امت حزب الله در راهپیمایی دشمن شکنانه بعد از نمازهای جمعه کشور 📺 تلاش امپراطوری رسانه‌ای شیطان برای تحمیل روایت مخدوش و ایجاد شبهه مردمی و عمومی بودن اقدامات خرابکارانه، هنجارشکن و ضدامنیتی عناصر سازمان یافته و آموزش‌دیده ضدانقلاب طی روزهای اخیر، اقتضاء می‌نماید امروز شاهد شکوه حضور مردمی و تجلی وحدت میان همه گروه‌ها و سلایق مردم شریف در نمازجمعه و راهپیمایی دشمن‌شکن و انسجام‌آفرین، با هدف محکومیت توطئه جبهه معاند خارج‌نشین، پس از رویداد نمازجمعه باشیم. ✊نمازجمعه اول مهر ۱۴۰۱ شاهد حضور همه مردم شریف و هم‌وطنان متدین از همه گروه‌ها، اقشار و سلایق خواهد بود و در راهپیمایی پس از نمازجمعه از امنیت و انسجام ملی یکپارچه دفاع خواهیم کرد. شورای سیاست گذاری ائمه جمعه کشور
💠 امیر سلحشوران • نتانیاهو بخصوص با اقدامات جنون آمیز اخیر از انفجار پیجرها تا ترور سیدمقاومت و تهدید ترور رهبر انقلاب، غیر از ژست پیروزی دنبال ایجاد ارعاب بود. • اگر وعده صادق۲ اتفاق نمی افتاد، سید حسن، شهید ارعاب بود! جای روح سلحشوری و اباء از ضیم و ننگ، ترس می آفرید؛ لکن ورق برگشت. • علیرغم احتمال تلافی و تهدید رسمی ترور رهبری، آمدن این هفته حضرت آقا به نماز جمعه، اثرش از موشکهای سه شنبه شب کمتر نیست؛ طرح ارعاب نتانیاهو را کامل به هم می زند. یکبار دیگر امیر سلحشوران بعد از زدن عین الاسد و تهدید ترامپ جلسه زنده گذاشت و دشمن را در جنگ روانی شکست داد. • چنانچه قبلا نوشتم حضور میلیونی مردم ایران بعد از وعده صادق۲ در خیابان ها و بخصوص در نماز جمعه این هفته تهران بالاترین قدرت بازدارندگی را ایجاد می کند. • چه آنهایی که دنبال محو اسرائیل اند چه آنهایی که نمی خواهند ایران در جنون های نتانیاهو آسیب ببیند، این جمعه را غنیمت شمارند. حضور میلیونی همزمان تصویر مقاومت و بازدارنگی مردم پایه است. 📝 محسن قنبریان ۱۴۰۳/۷/۱۱
دانشگاه حجاب 🇮🇷
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ✿❀بِسْـمِـ الرَّبِ الشُّہَــداءِ وَالصِّدیـقین ✿❀ ✿❀رمان #واقعی ✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_ب
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ✿❀بِسْـمِـ الرَّبِ الشُّہَــداءِ وَالصِّدیـقین ✿❀ ✿❀رمان ✿❀ ✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵ ✿❀قسمت هر روز با هم می رفتیم بیرون... 😍 دوست داشت پیاده برویم و توی راه حرف بزنیم ،من تنبل بودم... کمی که راه می رفتیم دستم را دور بازویش حلقه می کردم، او که می رفت من را هم می کشید. _ نمیدانم من بارکشم؟ زن کشم؟ این را می گفت و می خندید.😁 _شهلا دوست ندارم برای خانه ی خودمان بگیریم. + ولی دست باف ماندگارتر است. _ دلت می آید؟ دختر های بیچاره شب و روز با نشسته اند پای دار قالی. نصف پولش هم توی جیب خودشان نرفته، بعد ما چه طور آن را بیاندازیم ؟؟ از خیابان های نزدیک دانشگاه تهران رد می شدیم. جمعه بود و مردم برای می شدند. همیشه آرزو داشتم وقتی ازدواج کردم با همسرم بروم دعای کمیل و نماز جمعه. ولی ایوب سرش زود درد می گرفت. طاقت شلوغی را نداشت. در بین راه سنگینی نگاه مردم را حس می کردم که به دستبند آهنی ایوب خیره می شدند. ایوب بود. من جایش بودم،از اینکه بچه های کوچه دستبند آهنیم را به هم نشان می دادند، ناراحت می شدم. ایوب دوزانو روی زمین نشست و گفت: _ بچه ها بیایید نزدیکتر بچه ها دورش جمع شدند ایوب دستش را جلو برد: _ بهش دست بزنید، از آهن است این را به دستم می بندم تا بتوانم حرکتش بدهم. بچه ها به دستبند ایوب دست می کشیدند.. و او با حوصله برایشان توضیح می داد. https://eitaa.com/hejabuni