eitaa logo
دانشگاه حجاب
13.4هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
3.9هزار ویدیو
188 فایل
نظرات 🍒 @t_haghgoo پاسخ به شبهات 🍒 @abdeelah تبلیغ کانال شما (تبادل نداریم) 🍒 eitaa.com/joinchat/3166830978C8ce4b3ce18 فروشگاه کانال 🍒 @hejabuni_forooshgah کمک به ترویج حجاب 6037997750001183
مشاهده در ایتا
دانلود
مرام پیامبر_5886749095783040861.mp3
3.76M
🌹در مسیر بندگی ✅ معلم یهودی که پیامبر تابهشت بدرقش کرد. 🎵 استاد عالی 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
#حجاب_آمریکایی #آزادی_و_استقلال #قسمت_ششم _ببین من الان میگم اینکه مدام چوب نصیحت و تذکر برداری و ب
صبر داشته باشه دختر خوب تا بگم😏 به نظر من شما داری جو میدی به قضیه...😶 شمایی که بدون ذره ای مطالعه داری بر علیه دین و قرآن حرف میزنی😐 اتفاقا خدا تو قرآن اول به مرد ها گفته چشماتون رو از نگاه حرام ببندید😎 بعد به خانم ها گفته زینت های خود را بپوشانید تازه در ادامه گفته که این کار برای سلامت جسمی و روحی زن مناسب تر است🙂 و اینکه میگی کی رو جهنمی کردی و کی رو از زن و بچه‌ش دلسرد؟!🤔 مگه حتما همون لحظه باید داد و فریاد راه بندازه و بگه که متوجه شی؟🙄 یه لحظه...فقط یه لحظه خودت رو اینطوری که میگم تصور کن شما خودت اگه همسرت تو جامعه حضور داشته باشه و هر روز هزار تا زن آنچنانی 👠💄از جلو چشماش عبور کنن دلت نمی لرزه؟ تازه فکر کن که یه درصد شما زیبا هم نباشی و بقیه خانم های تو جامعه عین طاووس بمونن چه حالی بهت دست میده🤦‍♀ بعدم قطعا همه چی گردن خانم های بی حجاب نیست و آقایون هم مقصرن ولی الان طرف صحبت من شمایی من الان اینجا آقایی نمی‌بینم که بخوام از وظایفش بهش بگم باید شمارو هوشیار کنم...فکر نمیکنی اگه همه بگن اول فلانی انجام بده بعد من انجام میدم چه اتفاقی می افته؟!😩 هرکسی باید وظیفه خودش رو انجام بده و اینکه خوب خواهر گلم... شما مطمئنی اون دنیا میتونی جواب گناهای خودت رو بدی؟🤔 (همونطور با ناراحتی بهم نگاه می‌کرد😒) _معلومه اون دنیا آدم برای گناه خودش هم میمونه😢چه برسه که یک آقا پسر یا دختر خانم با ظاهر نامناسب و حرف های محرک و زننده بیاد با چشم و دل و گوش هزار نفر دیگه گناه کنه😰 بعدشم کلا بحث من با شما این بود که شما که چادری هستی دیگه چرا آرایش و بی حجابی؟😲 آرایش و زینت های یک خانم زیر چادر پاک نمیشه😥 فقط این شیء ارزشی و میراث دختر پیامبر بی حرمت میشه! همونطور که باید ببینی کی نشسته زیر عمامه و لباس پیامبر مثلا امام حسن نشسته یا معاویه؟ باید ببینی زیر لباس زنان اهل بیت کی نشسته و با چه شکلی نشسته حضرت زهرا یا.....؟🤕 اینکه شما بیای با چادر آرایش کنی و عطر ملیح به لباست بزنی،دستات رو بدون ساق دست در معرض دید قرار بدی و با نگاه عشوه آمیز و مثلا پر از نجابت ،تو ملاء عام راه بری.هم با چشم و گوش بقیه گناه کردی و حق الناس به گردنته😧 هم ارث مادر سادات رو بی حرمت کردی و حق الله ... ⬅️ادامه دارد ... 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◼️کشف حجاب کجا خوب است؟؟ استاد رحیم پور ازغدی 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🔴 بایکوت به دلیل وطن پرستی! ✅ اینها معیارشون حجابه، نه نخبه بودن بانوی نخبه‌ی ایرانی، جزء چهل استاد برتر دنیا به دلیل حمایت از استادان دانشگاه شریف و و تعهد نسبت به خاک وطن در بایکوت خبری قرار گرفته است 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🕯 قربون کبوترای حرمت امام رضا قربون این همه لطف و کرمت امام رضا 💔😢 | | 🏴@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
دانشگاه حجاب
#پرسش_پاسخ #علل_انحرافات_جنسی ❓چه عواملی منجر به بروز انحرافات جنسی در جامعه می شود؟ ♻️قسمت اول
❓چه عواملی باعث افزایش انحرافات جنسی در جامعه میشه؟ ♻️قسمت دوم ⏭گفتیم که بی تقوایی نقش مهمی در بروز انحرافات جنسی داره.چراکه فردی که نفسش رو آزاد گذاشته و هیچ تلاشی برای خویشتن داری نمی کنه هرکار اشتباهی ازش سر می زنه « یعنی پرهیز با حرکت نه پرهیز با سکون، یک وقت هست شما در حال سکون پرهیز می‌کنید، یعنی برو در خانه‌ات بنشین و کاری به کار چیزی نداشته باش؛اسلام این را به شما توصیه نمی‌کند. بلکه می‌گوید در سینه‌ی قضایا و واقعیت‌ها با حوادث روبرو بشوید و در عین حال پرهیز کنید۱۳۷۰/۰۷/۲۴» ✨بعضی از اوصاف متقین در نهج‌البلاغه 💠دیده‏ هایشان را بر آنچه خداوند تبارک و تعالی حرام کرده می‏ بندند.خداوند در اندیشه آن ها بزرگ و غیر خدا در دیدگانشان کوچک و حقیر هستند. هماره دل های شان محزون است. مردم از دست و زبانشان در امانند. بدن های شان نحیف و حاجات شان خفیف است و افرادی هستند. ⛔️روابط پیش از ازدواج ♨️یکی دیگه از عواملی که منجر به انحرافات جنسی می شه داشتن روابط حرام قبل از ازدواج هست."شهید پاک نژاد" در این باره می فرماید: «اولین عشق، اثر مخصوصی بر روان دارد و نفوذ خود را در ادامه زندگی؛ چه به صورت خوب و چه بد، از دست نمیدهد. نباید اجازه داد دختر و پسر احساسات و هیجانات موفق خود را جز نزد کسی که باید تا پایان عمر با او شریک زندگیش خواهد بود مصرف نماید. اگر پسر و دختری چیزی را خیلی بیشتر و بهتر از لذت جنسی در زندگی پذیرفته اند؛نباید قبل از ازدواج با هم رفیق و رفیقه باشند» ادامه دارد... 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دانشگاه حجاب
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_هفتم 💠 اعتراض عباس قلبم را آتش زد و نفس زن‌عمو را از شدت گریه بند آورد. ز
✍️ 💠 دستم به دیوار مانده و تنم در گرمای شب ، از سرمای ترس می‌لرزید و صدای عباس را شنیدم که به عمو می‌گفت :«وقتی با اون عظمتش یه روزم نتونست کنه، تکلیف آمرلی معلومه! تازه اونا بودن که به بیعت‌شون راضی شدن، اما دست‌شون به آمرلی برسه، همه رو قتل عام می‌کنن!» تا لحظاتی پیش دلشوره زنده ماندن حیدر به دلم چنگ می‌زد و حالا دیگر نمی‌دانستم تا برگشتن حیدر، خودم زنده می‌مانم و اگر قرار بود زنده به دست بیفتم، همان بهتر که می‌مُردم! 💠 حیدر رفت تا فاطمه به دست داعش نیفتد و فکرش را هم نمی‌کرد داعش به این سرعت به سمت آمرلی سرازیر شود و همسر و دو خواهر جوانش داعش شوند. اصلاً با این ولعی که دیو داعش عراق را می‌بلعید و جلو می‌آمد، حیدر زنده به می‌رسید و حتی اگر فاطمه را نجات می‌داد، می‌توانست زنده به آمرلی برگردد و تا آن لحظه، چه بر سر ما آمده بود؟ 💠 آوار وحشت طوری بر سرم خراب شد که کاسه صبرم شکست و ضجه گریه‌هایم همه را به هم ریخت. درِ اتاق به ضرب باز شد و اولین نفر عباس بود که بدن لرزانم را در آغوش کشید، صورتم را نوازش می‌کرد و با مهربانی همیشگی‌اش دلداری‌ام می‌داد :«نترس خواهرجون! موصل تا اینجا خیلی فاصله داره، هنوز به تکریت و کرکوک هم نرسیدن.» که زن‌عمو جلو آمد و با نگرانی به عباس توصیه کرد :«برو زودتر زن و بچه‌ات رو بیار اینجا!» عباس سرم را بوسید و رفت و حالا نوبت زن‌عمو بود تا آرامم کند :«دخترم! این شهر صاحب داره! اینجا شهر امام حسنِ (علیه‌السلام)!» و رشته سخن را به خوبی دست عمو داد که او هم کنار جمع ما زن‌ها نشست و با آرامشی مؤمنانه دنبال حکایت را گرفت :«ما تو این شهر مقام (علیه‌السلام) رو داریم؛ جایی که حضرت ۱۴۰۰ سال پیش توقف کردن و نماز خوندن!» 💠 چشم‌هایش هنوز خیس بود و حالا از نور ایمان می‌درخشید که به نگاه نگران ما آرامش داد و زمزمه کرد :«فکر می‌کنید اون روز امام حسن (علیه‌السلام) برای چی در این محل به رفتن و دعا کردن؟ ایمان داشته باشید که از ۱۴۰۰ سال پیش واسه امروز دعا کردن که از شرّ این جماعت در امان باشیم! شما امروز در پناه پسر (سلام الله علیهما) هستید!» گریه‌های زن‌عمو رنگ امید و گرفته و چشم ما دخترها همچنان به دهان عمو بود تا برایمان از کرامت (علیه‌السلام) بگوید :«در جنگ ، امام حسن (علیه‌السلام) پرچم دشمن رو سرنگون کرد و آتش رو خاموش کرد! ایمان داشته باشید امروز آمرلی به برکت امام حسن (علیه‌السلام) آتش داعش رو خاموش می‌کنن!» 💠 روایت عمو، قدری آرام‌مان کرد و من تا رسیدن به ساحل آرامش تنها به موج احساس حیدر نیاز داشتم که با تلفن خانه تماس گرفت. زینب تا پای تلفن دوید و من برای شنیدن صدایش پَرپَر می‌زدم و او می‌خواست با عمو صحبت کند. خبر داده بود کرکوک را رد کرده و نمی‌تواند از مسیر موصل به تلعفر برسد. از بسته بودن راه‌ها گفته بود، از تلاشی که برای رسیدن به تلعفر می‌کند و از فاطمه و همسرش که تلفن خانه‌شان را جواب نمی‌دهند و تلفن همراه‌شان هم آنتن نمی‌دهد. 💠 عمو نمی‌خواست بار نگرانی حیدر را سنگین‌تر کند که حرفی از حرکت داعش به سمت آمرلی نزد و ظاهراً حیدر هم از اخبار آمرلی بی‌خبر بود. می‌دانستم در چه شرایط دشواری گرفتار شده و توقعی نداشتم اما از اینکه نخواست با من صحبت کند، دلم گرفت. دست خودم نبود که هیچ چیز مثل صدایش آرامم نمی‌کرد که گوشی را برداشتم تا برایش پیامی بفرستم و تازه پیام عدنان را دیدم. همان پیامی که درست مقابل حیدر برایم فرستاد و وحشت حمله داعش و غصه رفتن حیدر، همه چیز را از خاطرم برده بود. 💠 اشکم را پاک کردم و با نگاه بی‌رمقم پیامش را خواندم :«حتماً تا حالا خبر سقوط موصل رو شنیدی! این تازه اولشه، ما داریم میایم سراغ‌تون! قسم می‌خورم خبر سقوط آمرلی رو خودم بهت بدم؛ اونوقت تو مال خودمی!» رنگ صورتم را نمی‌دیدم اما انگشتانم روی گوشی به وضوح می‌لرزید. نفهمیدم چطور گوشی را خاموش کردم و روی زمین انداختم، شاید هم از دستان لرزانم افتاد. 💠 نگاهم در زمین فرو می‌رفت و دلم را تا اعماق چاه وحشتناکی که عدنان برایم تدارک دیده بود، می‌بُرد. حالا می‌فهمیدم چرا پس از یک ماه، دوباره دورم چنبره زده که اینبار تنها نبود و می‌خواست با لشگر داعش به سراغم بیاید! اما من شوهر داشتم و لابد فکر همه جایش را کرده بود که اول باید حیدر کشته شود تا همسرش به اسیری داعش و شرکای درآید و همین خیال، خانه خرابم کرد... ✍️نویسنده: 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
مداحی آنلاین - از شدت شوق عاشقت صد بار جان داد - صابر خراسانی.mp3
1.5M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷   ㅤ 🎼 از شدت شوق عاشقت صد بار جان داد وقتی برایم پرچمت دستی تکان داد 🎤 ⏳مدت زمان : 1:27 ▪️ ▪️ 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا