Part01_جان شیعه اهل سنت.mp3
5.29M
📚رمان " جان شیعه، اهل سنت" (1)
♥️" عاشقانه ای برای مسلمانان"
رویکرد این اثر وحدت شیعه و سنی است. “جان شیعه، اهل سنت” رمانی بلندی است که حکایت از ازدواجی خاص و زندگی مشترکی متفاوت از چیزی که تا به حال در رمان های عاشقانه خوانده ایم، می کند. این کتاب فراتر از تصور مخاطبانش به مفهوم واقعی اتحاد و برادری بین شیعه و سنی پرداخته است.
✍ اثر فاطمه ولی نژاد
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
هدایت شده از برنامه تلویزیونی چراغ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹مهمان امشب برنامه ی چراغ یکی از بانوان جوان و فعال کشورمان هستند.
🔹سرکار خانم تدین سعدی؛ دانشجوی دکترای رشته حقوق خصوصی و مدرس دانشگاه که سابقه ی کار در حوزهی قضایی بعنوان قاضی خانم در کسوت دادیار دادسرا و مشاور قضایی دادگستری و دادگاه خانواده را دارند.
💥برنامه ی چراغ امشب، حوالی ساعت ۲۲ از شبکه پنج سیما.
✨ چراغ؛ همـراهی برای درست تـر دیدن ✨
🔻 بــرنامه تـلویـزیـونی چــــراغ 🔻
[بله][ایتا][اینستاگرام][آپارات][تلوبیون][تلگرام]
📝 درسهایی از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها بویژه برای خانمها👇
🔰قسمت اول
1⃣ما باید تا اونجا که میتونیم قدرت روحی خودمون رو بالا ببریم و اون کاری که درست هست رو انجام بدیم حتی اگه همه مردم با ما مخالف بودند و حتی اگه مجبور شدیم از آبرو و جایگاه اجتماعی خودمون بگذریم...
❇️ حضرت زهرا سلام الله علیه میتونستند توی خونه بشینند و جایگاه اجتماعی شون به عنوان دختر پیغمبر حفظ بشه ولی خودشون رو به آب و آتیش زدند تا اسلام ناب در طول تاریخ باقی بمونه...
2⃣تلاشمون رو برای اقامه حق انجام بدیم حتی اگه به ظاهر شکست هم خوردیم اما باز هم به کارمون ادامه بدیم. حتما خداوند متعال اجر همه تلاش هامون رو خواهد داد.🌷
3⃣انسان مومن، زودرنج و لوس نیست و در راه دفاع از حق بی نهایت صبور و اهل تحمل درد هست.
💢 توی زندگی شخصمون نباید تا ذره ای سختی بهمون رسید آه و ناله مون بلند بشه و از زمین و زمان شکایت کنیم.
⭕️ گاهی گرانی و مشکلات اقتصادی و ظلم های اطرافیان و برخی مشکلات موجب میشه که آدم دهان به ناسپاسی و ناشکری باز کنه که این اصلا با مکتب حضرت زهرا سلام الله علیها سازگار نیست.
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
#چرا_چادری_شدم؟
دلم میخواست چادر سر کنم
بسم الله الرحمن الرحیم✨
سلام به همه ی عزیزان
یادم میاد سال دوم دانشگاه بودم و دلم میخواست چادر سر کنم. شب به خدا گفتم خدایا اگه این چادر حقه بیا بزار رو سرم و دیگه برش ندار اگه هم نیست که هی نرم تو فکرش. تو همین فکرا بودم که یه فال زدم به حافظ اومد که آخر این ماه حاجتت رو میگیری چون فرشته های آسمون دعات کردن. فردا رفتم دانشگاه دخترخاله ام با من همکلاس بود و اون چادری بود به من گفت امروز استاد نمیاد بیا بریم یه جایی گفتم پایه ام فقط بریم بگردیم کوهی پارکی کافی شاپی دختر خاله ام گفت امروز می خوام ببرمت یه جلسه ی مذهبی گفتم بی خیال من نیستم گفت خیلی خوبه یه بار امتحان کن گفتم میام ولی چادر سر نمیکنم گفت باشه فقط همراهت بیار گفتم باشه. رفتیم جلسه، خانوم بالای مجلس داشت تفسیر می گفت. تو همون جلسه، افراد جدید الورود مانتویی بسیاری بودن اما نگاه کرد به من،گفت یکی این آیه ی حجاب رو تفسیر کنه، آیه ی ۵۹ سوره ی احزاب که جلابیب بود و گفت جامه ای که انسان رو در خود فرو بپوشاند. من تازه شروع کرده بودم به خوندن قرآن با معنی، اما هنوز به این آیه نرسیده بودم. اون روز خانوم گفت به من این آیه ی حجاب ، دلمون می خواد دوستانی که چادر همراهشون آوردن چادر ها رو به سر کنن. منم به دختر خاله ام نگاه کردم گفتم تو میدونستی امروز قضیه چیه،گفت نه واقعا من فقط یه بار اومده بودم و خوشم اومده بود از مطالبشون. خلاصه اون روز تولد امام رضا علیه السلام بود چادر رو سر کردم و از مجلس که خارج شدیم بارون قشنگی به سرم بارید یاد فالم افتادم آخر ماه بود و فرشته ها برام دعا کرده بودن.
یا امام رئوف یا امام رضا جان علیه السلام
📝۴۰ ساله از تبریز
ـــــــــــــــــــــ
🌸ارسال خاطرات: @f_v_7951
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
#گزارش
#بینالملل
📚 روایتِ پدیده ی سالمند آزاری در غرب 😱
♨️سالمند آزاری مشکلی خاموش است که حیثیت و امنیت سالمندان را سلب کرده و در برخی موارد به قیمت جان آنها تمام می شود.
◀️ سالمند آزاری شامل آزار جسمی، آزار عاطفی، سوء استفاده جنسی، بی توجهی و ... است. مرتکبین شامل فرزندان، سایر اعضای خانواده، و همسران و همچنین کارکنان خانه های سالمندان و ... هستند. ☹️
◀️ سالانه بیش از پنج میلیون سالمند آمریکایی مورد سو استفاده و آزار قرار میگیرند .😱
◀️ سوءاستفاده ی مالی از سالمندان سالانه حداقل سی و شش و نیم میلیارد دلار تخمین زده میشود .😕
◀️ سالمندانی که مورد آزار قرار گرفته اند، در مقایسه با سالمندانی که مورد بدرفتاری و سالمندآزاری قرار نگرفته اند، 300 درصد بیشتر در معرض خطر مرگ هستند.😞
◀️ تقریباً یک نفر از هر 10 آمریکایی بالای 60 سال، نوعی سالمند آزاری را تجربه کرده است.🙄
🌐منبع : https://www.ncoa.org/article/get-the-facts-on-elder-abuse
#تولیدی
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
ج14هنر زن-1.mp3
28.77M
🦋هنر زن بودن (قسمت 14)بخش 1
♨️داوری های نادرست و غیر عادلانه و ظلم و تحقیر زن باعث شده که زن:
🚫_جایگاه خود را نداند.
🚫_به زن بودنش افتخار نکند.
🚫_برای مردگونه بودن تلاش کند.
✅ مباحثی که ان شاء الله قرار است در "هنر زن بودن" بررسی شود
(باعرض پوزش بدلیل تدوین مجدد ،با تاخیربار گزاری شد)
🎵استاد محمدجعفرغفرانی
🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
ج14هنر زن-2.mp3
25.25M
🦋هنر زن بودن (قسمت 14)بخش 2
♨️داوری های نادرست و غیر عادلانه و ظلم و تحقیر زن باعث شده که زن:
🚫_جایگاه خود را نداند.
🚫_به زن بودنش افتخار نکند.
🚫_برای مردگونه بودن تلاش کند.
✅ مباحثی که ان شاء الله قرار است در "هنر زن بودن" بررسی شود
🎵استاد محمدجعفرغفرانی
🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
#حجاب_استایل
⚠️ هر چقدر عکسای حجاباستایلها رو بالا و پایین میکنم، نمیتونم خودمو قانع کنم که تو پیجاشون "حجاب" رو تبلیغ میکنن!!!!
حس میکنم به اسم #حجاب، دارن خودشونو تبلیغ میکنن... ✅
بنظرم خانمایی هم که همچین پیجایی رو دنبال میکنن عاشق حجاب نیستن، عاشق جلب توجهن اونم از نوع محجبه بودن... 😑
📌پ.ن:
واقعا آرایشهای آنچنانی و پوشیدن لباسای جذاب(ولو پوشیده) مقابل نامحرم جزء فرهنگ دینی ماست؟؟
قضاوت با خودتون✋
#تولیدی
🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨
*🔹حجاب های مبتذل!♨️*
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
🎥 همراه باشیم با :👇🏻
*دکتر سیدمحمدصالح هاشمی گلپایگانی(قائم مقام رئیس و دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر کشور)*
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
📝 درسهایی از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها بویژه برای خانمها👇 🔰قسمت اول 1⃣ما باید تا اونجا که
🔰قسمت دوم:
4⃣خانم ها اگرچه ظاهرا از نظر بدنی ضعیف تر از مرد ها هستند ولی واقعیت اینه که بزرگ ترین اتفاقات تاریخ رو خانم ها رقم زدند.
🥀 سخت ترین و تلخ ترین لحظات بعد از شهادت پیامبر به یک بانوی 18 ساله رسید و ایشون صبورانه و عالمانه این سختی ها رو تحمل کردند و به شهادت رسیدند...
🌱خانم ها هم در فرزندآوری و تربیت فرزند و همسرداری و هم در صحنه های اجتماعی و سیاسی میتونن مهم ترین نقش ها رو داشته باشند. هیچ کسی نباید به حد کمی از رشد و پیشرفت قانع باشه.
5⃣در زمینه های سیاسی خیلی وقت ها مردم متوجه نیستند که اثر انتخاب یک آدم بد چقدر گسترده هست و چقدر ولایت به خاطر انتخاب های بد مردم اذیت میشه.
💢باید بدونیم که نتیجه برخی انتخاب ها اگرچه به ظاهر ممکنه زیاد مهم نباشه ولی اون انتخاب ممکنه کار رو به جایی برسونه که فرزند پیامبر در کربلا با فجیع ترین وضع ممکن به شهادت برسه...
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
1_685043054.mp3
5.13M
📚رمان " جان شیعه، اهل سنت" (2)
♥️" عاشقانه ای برای مسلمانان"
رویکرد این اثر وحدت شیعه و سنی است. “جان شیعه، اهل سنت” رمانی بلندی است که حکایت از ازدواجی خاص و زندگی مشترکی متفاوت از چیزی که تا به حال در رمان های عاشقانه خوانده ایم، می کند. این کتاب فراتر از تصور مخاطبانش به مفهوم واقعی اتحاد و برادری بین شیعه و سنی پرداخته است.
✍ اثر فاطمه ولی نژاد
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🔴حضرت زهرا(س) #سیاسی_ترین زن تاریخ بشر هستند #گریه_های_سیاسی و #شهادت حضرت زهرا(س) در متن و صحنه ی سیاست رخ داد.دردهای حضرت زهرا(س) ناشی از #درک او بود؛ درک او از #آینده_ای که مردم داشتند برای خودشان می ساختند..
🔻علت #مظلومیت حضرت، #ضعف_فهم_سیاسی مردم بوده است.
@Clad_girls
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#داستانک
#تولیدی
فقط 13 سال داشت
معلم گفته بود نباید به خانم های نامحرم نگاه کند و او از آن روز در پی خریدن چشم پاک میگشت
از خانه بیرون رفت
نگاهش خیره به زمین و خیالش عاری از هرگونه ناپاکی
بوی عطری دلش را مست کرد پسرک خواست برگردد یادش افتاد .... نه!
موهایی پریشان به جثه ی کوچکش برخورد کرد او فقط چشم پوشاند...
نگاهش به زمین بود... چه ناخن های زیبایی! قرمز،نارنجی،سرخابی،طلایی،اکلیلی
پسرک تاب نداشت
گوشه ی خیابان ایستاد و چشمهایش را بست
اشک هایش پشت پلک ظریفش جمع شده بودند
و دست های گره کرده اش فریاد میزدند کمک!
~~~~~~~~~~~~~~
میدونستی بی حجابی باعث میشه پاکی چشم سخت بشه؟ 🙂💔🍃
یادت نره که یه روزی یکی از همون مردها شوهر تو یا پسرت میشه پس مهمه که هیز باشه یا چشم پاک💎
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
#گزارش
#بینالملل
💑ازدواج عجیب و غریب
😳زنی که در اعتراض به قطع درختان با یک درخت ازدواج کرده از شریک زندگیش راضیه و گفته روز به روز علاقه شون به همدیگه بیشتر میشه
🔻این زن هفته ای ۵ روز به دیدن این درخت می ره و برای کریسمس تزیینش کرده
#تولیدی
🌐منبع:https://www.dailymail.co.uk/femail/article-10325917/Woman-married-TREE-form-protest-2019-says-pair-going-strong.html
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
#رمان_مسیحا
#قسمت_چهلم_ویکم
﷽
حورا:
خبر نداشتم کیلومترها دورتر در غرب کرمانشاه یک تیم جستجو برای پیدا کردنم راه افتاده! نمیدانستم چه آتشی به جان خانم قدیریان و خانواده ام انداخته ام. از جمع همسفرهایم و دعای توسل خواندنشان برای پیدا شدنم، بیخبر بودم. به خیالم اصلا گم نشده ام که بخواهم پیدا شوم. آنقدر به خطر نزدیک بودم که موج آشوبی که بالای سرم بلند شده بود را نمیدیدم.
خسته از تماس ها و پیام های مکرر و بی جواب، پیامی برای ایلیا فرستادم و بعد تلفنم را خاموش کردم:
”کافرِ عشقم و تسلیم مسلمانی تو
آمدم اینهمه تا جاده ی طولانی تو
شهره ی عشق شدم تا دلِ خود را بِبَرم
مثل یوسف به رَهِ غربتِ کنعانی تو"
کمی در اطراف چرخیدم نزدیکای ظهر بود که یک سفره خانه سنتی پیدا کردم. رفتم گوشه ای نشستم و منتظر پیش خدمت شدم. وقتی پیش خدمت سفارش گرفت، پرسیدم: میگم برادرای... سپاه کدوم جاده رو دارن تعمیر میکنن؟ یعنی کجا؟»
پیش خدمت پس از مکث نسبتا طولانی با بهت گفت: «چرا میپرسی؟»
خودم را جمع و جور کردم و خیلی عادی با صدای بلندتری گفتم: «هیچی فقط شنیدم که...»
پیش خدمت سرش را کمی کج کرد و جلو تر آورد و گفت: «نمیدونم... »
بعد کمرش را راست کرد و درحالی که دور میشد گفت: «غذا تمام شده شرمنده. »
با اینکه تعجب کرده بودم نمی دانستم چرا ته دلم ترسیدم. احساس کردم نگاه بقیه به سمتم
چرخیده. صدای پچ پچ در گوشم پیچید. بلند شدم و بیرون رفتم. تا اذان ظهر، در بازارچه ماندم و خودم را مشغول نشان داد.
موقع نماز از مردم محل مسجد را پرسیدم. وقتی به مسجد رسیدم، ترس و اضطرابم فروریخت. آنچه باید از نشانه ها میفهمیدم ماندن در آن مکان مقدس بود. اما پس از آنکه در صف یکدست جماعت کنار دست های بسته و باز، نماز خواندم، از مسجد بیرون رفتم و برای کامل شدن تقدیر، خطرناک ترین راه را
انتخاب کردم.
از صحبتهای مردم فهمیده بودم جاده تعمیری نزدیک مرز است. اینبار دیگر ذره ذره وجودم ترس را به مغزم مخابره میکردند اما زده بود به سرم و دست بردار نبودم!
شکمم از گرسنگی درد گرفته بود، تا از کنار خانه ها عبور کنم، بوی غذای خانگی سرمستم کرده بود. دهانم هنوز از مشت آبی که در مسجد خورده بودم، خنک بود. در سرم صدا های مختلف چرخ میزدند.
مثل بچه هایی که قهر میکنند، راهم را کشیدم و رفتم. فکر میکردم راه را درست پرسیدم اما از ویرانه ای شبیه قبرستان سردرآوردم. آنجا بود که تازه به خودم آمدم. زیر لب به خدا التماس میکردم که فقط از آنجا بیرونم ببرد. صدای پارس سگ های ولگرد باعث شد پاهایم خشک شوند.
می خواستم فرار کنم اما نمی توانستم حرکت کنم. خودم را به طرف تپه هایی که نزدیک بودند، کشیدم و موبایلم را بیرون آوردم.
روشنش کردم اما آنتن نمی داد. یکدفعه نجوای آرامی به گوشهایم نشتر زد، شنیدم دو نفر باهم حرف میزنند یکی با لهجه کُردی و دیگری به فارسی:
-بازم از دستور تمرد کردی
×چه کار کنم در خانه نبود فقط یک بچه...
-خب همون بچه رو میکشتی بلاخره ضربه ای زده بودیم بهشون
×جبران میکنم
-حالا وقت جبرانه باید تونلو تموم کنین
×به من شک کردن...
-فرق ما با مجاهدیای ترسو چیه پس، باید تونلو امشب تموم کنین به هرقیمتی انفجار باید سه صبح انجام بشه...
زیرزانوانم سست شد. سینه خیز چند قدمی از تپه دور شدم هنوز خیلی دور نشده بودم که تلفنم زنگ خورد. برگشتن و دیدن چهره هاشان لازم نبود، همینکه صدای پریدن دو نفر از
روی تپه را شنیدم، بلند شدم و با همه توان به جلو دویدم. صدای نفس نفس زدن ها و قدمهای سنگین لحظه به لحظه به گوشم نزدیکتر میشد. آنجا زمان انتخاب بود، همان چیزی که مدتها در مورد چگونه ممکن بودنش فکر کرده بودم. به هرحال گرفتار میشدم اما برای نجات بقیه چه کاری از من برمی آمد؟!
همانطور که میدویدم گوشی ام بیرون آوردم به ناچار سرعتم را کمتر کردم تا قفل صفحه را باز کنم. آخرین تماس بی پاسخم را گرفتم. شماره ایلیا این بار برخلاف قبلخاموش نبود و بوق آزاد میخورد. به محض اینکه تلفن جواب داده شد. همزمان دردی را پشت کتف راستم احساس کردم، چیزی شبیه برق گرفتگی. دستم داغ کرده بود. گوشی را با دست چپ
گرفتم و همه توانم را در زبانم به کار گرفتم و گفتم:
«میخوان خونه های مردمو منفجر کنن ساعت سه صب... یه تونل دارن.... »
یک گلوله دیگر به طرف شلیک شد و به زانوی چپم خورد. افتادم روی زمین گوشی ام دورتر افتاد. رسیدند بالای سرم. تیر خلاص نزدند، نمی خواستند درجا بمیرم میخواستند زنده بگیردنم و این وحشتناک ترین چیزی بود که ممکن بود اتفاق بیفتد...
به قلم سین کاف غفاری
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓