eitaa logo
دانشگاه حجاب
13.6هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
3.8هزار ویدیو
184 فایل
نظرات 🍒 @t_haghgoo پاسخ به شبهات 🍒 @abdeelah تبلیغ کانال شما (تبادل نداریم) 🍒 eitaa.com/joinchat/3166830978C8ce4b3ce18 فروشگاه کانال 🍒 @hejabuni_forooshgah کمک به ترویج حجاب 6037997750001183
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دانشگاه حجاب
#خوابهای_پریشان 🎭🔪🚬🎲 قسمت دوازدهم مامور نگاهی به من انداخت و روبه سرهنگ گفت: نکاتی راجع به این پرون
🎭🔪🚬🎲 قسمت سیزدهم ساعتهایم را بیهوده تلف میکردم تا ساعت چهار که باید صدای زنبور مانند مشاور را تحمل میکردم. نمی خواستم با من حرف بزند. نمی خواستم با او حرف بزنم. ☹️ احساسم را در چهره و رفتارم با بی توجهی اظهار می کردم. بلاخره به ستوه آمد و گفت: توصیه میکنم کارگاههای مهارت آموزی رو بیای، لااقل یکی شونو...😬 به چشم های بی روحش زل زدم و از ذهن گذراندم: توصیه میکنی یا مجبورم میکنی؟ معلوم بود چشم های ریز و کشیده ام کمان خوبی شده اند برای پرتاب تیر افکارم، چونکه حرصش گرفت و گفت: از این همه سکوت خسته نشدی؟😠 نفسم را با بی حوصلگی بیرون دادم و نگاهم را به طرف سقف چرخاندم. با عصبانیت بلند شد و گفت: نیم ساعت دیگه کارگاه خیاطی شروع میشه میخوام اونجا ببینمت...به سلامت.😡 بی تفاوت بلند شدم و از اتاقش بیرون رفتم. درِ اتاقش را هم از قصد باز گذاشتم تا بیشتر حرص بخورد. رفتم طرف دستشویی به خودم که آمدم دیدم دارم زیادی دستهایم را می شویم.😓 خاطرات گذشته مثل صاعقه بر سرم فرود می آمدند و من در واکنش به فشارهای عصبی بی آنکه متوجه باشم کارهایم را تکرار میکردم. نه اینکه از تنبیه شدن یا محرومیت بترسم اما برای نجات خودم از شر خیالاتی که محاصره ام کرده بودند، تصمیم گرفتم در کلاسها شرکت کنم البته نه در کارگاه خیاطی بلکه در کلاس درس.📚 با خودم فکر کردم اینطور میتوانم لااقل یک هفته درمیان به بهانه درس و امتحان از زیرجلسات مشاوره دربروم. آن روزها چقدر دلم آغوش امنی برای پناه گرفتن میخواست. گوشهایی برای شنیدن درد دل ها و خاطری که به جای قضاوت کردنم بگذارد یک دل سیر کنارش گریه کنم. 😭 سه، چهار ماه گذشت. درس خواندن راه گریز کوتاه و مشغولیت بی ضرری بود که میگفتند سود هم دارد. اما حوصله میخواست که من نداشتم. هرطور بود موافقت مدیر را برای زودتر امتحان دادن پایه اول، گرفتم. 📝 نمراتم بد نبود در واقع قبولی برایم کافی بود. اما خانم مدیر گفت بلافاصله باید خواندن پایه دوم ابتدایی را شروع کنم. برای اولین بار درموردم اظهار امیدواری کرد که خیلی زود میتوانم جایگاه تحصیلی که از آن محروم شده بودم را بدست بیاورم.✅ آن روز همه مان را در نمازخانه جمع کردند. گوشه ای نشستم و بعد از تمام شدن نمازشان، دیدم خانم مدیر رو به جمعیت ایستاد و گفت: از امروز یه نفر میاد اینجا که امیدواریم با حضورش حال و هوای گرفته و سرد اینجا رو عوض کنه...☺️ دهن همه باز مانده بود آخر اینجا جایی نبود که برای تازه وارده ها مراسم استقبال بگیرند اهل تشکر هم نبودند.مگر اینکه کسی به خواست خودش پا به اینجا گذاشته باشد ولی چه کسی حاضر میشد اینجا بیاید؟🤔 صدای کشیده شدن درب کشویی نگاه همه مان را به ورودی نمازخانه متمرکز کرد.😳 ادامه دارد.... " را هر شب در کانال دنبال کنید" به قلم ✍️: سین. کاف. غفاری @hejabuni
دانشگاه حجاب
📖 انسان وقرآن 📌 آیات درمورد شناخت انسان 🔺حقایقی که انسان برآن اِشراف ندارد ،کشف میکند. ❤️ جاذبه
2.mp3
18M
📖 انسان وقرآن 📌پرورش استعدادها 🔺تفاوت تن پروری و ورزش ✅ انسان، مکلف به آگاهیست واگاهی شرطِ تکلیف است 👤اثر استاد شهید مطهری 🎵استاد،محمدتقی مختار ملکی 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
«بسم او که عاشق زیاد دارد» 🍃دلدار من سلام... باز هم من، همان عبد سراپا تقصیر و سرشکسته ات به بارگاهت آمده ... 🍂چندیست شیطان با تمام قوا، شمشیر به دست گرفته و به جنگ با دل کوچکم برخاسته و ذهنم را مشوش ساخته، 🍂میترسم از لغزش و سقوط در پرتگاه دوری و فراموشی تو ... که برایم صدبار بدتر از جهنم است و آتش.. جانانم تو خود میدانی... 💓و میدانم حتی اگر لب نگشایم تو از صدای تپش های قلب کوچکم حال دلم را میفهمی ... از سرّ نهانم باخبری... گویی تمام اعضاو جوارحم با تو سخن میگویند و تو پاسخ میدهی... آری... 💚من وجودت را احساس میکنم در هر دم و بازدمم گویی صدای توست که میگوید: نترس نگران چیزی نباش .. من هستم... دلبرا.... 💠این روزها ورد زبانم شده است: ... أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ (٩٧/مؤمنون) «خدایا پناهم ده از دست فتنه ها و وسوسه های شیطان....» 🔺صبر کن... به گمانم «اعوذ» معنایی فراتر از پناهگاه دارد یعنی آغوشی امن، پس به زبان ساده بگویم خدایا مرا در آغوش پرمهرت بگیر که سخت محتاجم ...❤️ 🏴 @hejabuni I دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 🌹 ◀️ آقا، خانم قربون صدقه رفتن بلدی؟ ‌ یعنی تو برام مهمی ❤️راضیم بهم توهین کنی، اما نزارم بیفتی تو چاه😍 🔺امر به معروف، واجب فراموش شده 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
✅ اساس بدحجابی بر دو چیز است: . ❌ جهل . ❌ مغالطه . یکی از این مغالطه‌ها با جوابش را در عکس می‌خوانید. . 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🕓 ... 🖋امام خمینی (ره) : زیارت اربعین حسینی در ردیف نمازهای واجب و مستحب نشسته است و شاید بتوان چنین استظهار کرد که اگر نماز ستون بر پا دارنده دین و شریعت است، زیارت اربعین و در پس آن حادثه کربلا نیز، خیمه ولایت را بر پا داشته است🍃 🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤🥀 2⃣روز تا ... ویژه اربعین 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دانشگاه حجاب
#داستانک #داستان_کوتاه بـا مـــــن بمـــــان❤️ ... پارت دوم..... 🔸تو آینه آسانسور نگاهی به خودم
بـا مـــــن بمـــــان ❤️ ... . دیگه همه من رو میشناختن....از نگهبان دم در...تا مسئول ان آی سی یو... مانتومُ درآوردم..گان به تن کردم.... تو بخش،بیست و چهارتا بچه بودن.اما حال "آوین" کجا؟! .....از همه شون بدتر بود. با هیچ مادری دوست نبودم. با اینکه از همه باسابقه تر بودم. تنها یه نوزاد بود که توجه ام رو به خودش جلب کرده بود. تخت شماره هشت... زیر پنجره بود. هیچ همراهی نداشت. روز دهم که اتاق خالی بود،بچه مدام گریه میکرد.من کنار کابین آوین نشسته بودم،انگار نه انگار صدایی میشنوم. پرستار اومد.نگاهی به من انداخت و گفت:"عزیزم...میشه یه کمک بدی؟" مثل آدم آهنی رفتم پیشش. شیشه شیر کوچیکی رو داد ."میشه به این نوزاد شیر بدی؟"با اکراه شیشه رو گرفتم "پس مادرش کجاست؟" پرستار در حالی که داشت اتاق رو ترک میکرد گفت "نمیدونم والا" بچه گرسنه بود.با تموم شدن شیر خوابش برد. شیشه رو بردم ایستگاه پرستاری. خانم هرمزی گفت:"دستت درد نکنه گلم....خدا خیرت بده...این بچه زردی داشت...زدی بالای بیست وسه...تو خونه بهش داروهای سرخود دادن ، بعد مسمومیت هم اضافه شد به زردی اش... آوردنش اینجا،خون ش رو عوض کردیم اما مغزش آسیب دیده بود... رهاش کردن اینجا و رفتن" دوباره نگاهش کردم. دلم براش میسوخت؟؟؟! نه! ...مطمئن بودم میمیره... اصلا کاش منم میمردم... چقدر خسته م... ادامه دارد... 📝نویسنده : مریم حق گو 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب
♨️این همه اسلام ستیزی می کنن آخر هم میان از احادیث اسلامی ما استفاده می کنن 🎶خواننده آمریکایی بخاطر استفاده از حدیث پیامبر(ص) در ترانه خودش از سوی مسلمانان مورد انتقاد قرار گرفت 🔻مسلمانان این کار را بی احترامی به دین اسلام دونستن چون این حدیث در جایی استفاده شده که در حال رقصیدن و با لباس های نامناسب هستن 📌 هرکدومشون یجوری میخوان خودشون رو به مسلمون ها وصل کنن از جو بایدن گرفته تا این خواننده 🌐منبع:https://www.middleeasteye.net/news/rihanna-islam-hadith-show-outrage 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
بنام‌خدا-بیا‌دخدا-برای‌خدا 🌸 سلام به همه هستم 😊 مثل همیشه باخبرای خوب خوب 💕 اگر "منطق حجاب" به خوبی تبیین بشه مانع کاهش سطح حجاب تو جامعه میشه.✅ • یکی از جاهای خوب هم برای این کار تو همین خانگیه. باورش سخت نیست اگه بگم عده قابل توجهی از ما محجبه‌ها درمورد حجاب هیچوقت قانع نشدیم. 😕 حالا چرا دنبالش نبودیم رو هرکسی خودش باید بگه ولی این یه خطره. یه تهدیده... این روضه‌ها فرصت خوبیه برای مرور منطق حجاب و حل مشکلات فکری آدما. ✅ چه از طرف سخنران و مداح چه از طرف صاحب روضه. عکسهایی که میبینید محصول تلاش مقدس و خالصانه‌ی صاحب روضه‌ای تو شهر فریمان خراسانه که برای پامنبری‌های روضه خونگیشون حجاب رو تبیین کردن... 😍 مهم نیست اهل شهرهای بزرگ باشی یا کوچیک... مهم اینه که دلت برای غربت حجاب تو مملکت امام زمان بسوزه... 😭 🌷 ارسالی از یک عزیز از شهر فریمان - خراسان رضوی ــــــــــــــــــــ شما هم اگه کاری برای حجاب کردید گزارششو برامون بفرستید: @Panahande 🌸 @hejabuni | دانشگاه‌حجاب 🌸
دانشگاه حجاب
#خوابهای_پریشان 🎭🔪🚬🎲 قسمت سیزدهم ساعتهایم را بیهوده تلف میکردم تا ساعت چهار که باید صدای زنبور مانن
🎭🔪🚬🎲 قسمت چهاردهم از پشت درب شیشه ای فقط یک هاله مشکی می دیدیم. صدای خانم مدیر بر هم همه غالب شد: خانم حسینی از حوزه علمیه خواهران تشریف آوردن. 😂😳 همه هو کشیدند. انتظار داشتم یک پیر زن با چادر مقنعه مشکی وارد شود اما با ورودش لحظه ای سکوت و بعد دوباره همهمه فضا را در برگرفت.😇 صورت ظریفش در  روسری شکلاتی رنگی که با چشم هایش همنوازی میکرد و  آن چادر مشکی که روی قامت متوسطش انداخته بود،  مثل یک ماه میدرخشید. چرا چنین فکری کردم؟ شاید فقط تضاد رنگ سفید و سیاه یادآور چنین مثالی شد.🌕 یکدفعه صدای نازکش بادباک افکارم را که محو آسمان چهره اش بود، آزاد کرد: سلام دخترا...🎐 انتخاب کلماتش هوشمندانه بود. مثلا اگر برای شروع از لفظ بچه ها استفاده میکرد بیشتر منفور می شد. همانطور که با تردید نگاهش میکردم به حرفهایش گوش دادم: اسم من فاطمه ست...☺️ زیرلب با ناراحتی گفتم:  خدا همه چیو به یکی داده!😒☹️ دوباره متوجه حرفهایش شدم.. لبخندی زد و با صدای بلندتری گفت: اگر موافق باشید میخواییم هر روز ظهر بعد از نماز یه دورهمی جمع و جور داشته باشیم... بعد زیر چشمی نگاهی به خانم مدیر انداخت و آهسته تر گفت: البته خودمونی...😁 همه خندیدند. بی مزه بود. چه چیز خنده داری وجود داشت؟ در ذهنم پرسیدم: اصلا مگه از ما می پرسین موافقیم یا نه؟ مگه نظرمون براتون مهمه؟!😑 یکدفعه جنبیدن لبهایش بی صدا شد. روی زانو هایم جلوتر رفتم باخودم فکر کردم من نمی شنوم اما واقعا صدایی نمی شنیدم. دوباره سعی کرد چیزی بگوید اما بازهم لب هایش بی صدا تکان خورد. خانم مدیر گفت: الان میگم  براتون چایی بیارن. 😅 همینکه مدیر بیرون رفت. فاطمه صدایش را صاف کرد و آهسته گفت: قرار نیست از هم بپرسیم فقط میخواییم حرف بزنیم. همین!😎 به خودم آمدم دیدم مثل بقیه جذب کلامش شده ام. بقیه برای اینکه حرفهایش را بهتر بشنوند دورش حلقه زده بودند.  احساس کردم فقط دارد جلب توجه میکند. بلند شدم و بیرون رفتم. من را دید اما هیچ واکنشی نشان نداد. انگار که برای او هم نامرئی بودم. مثل همه، مثل همیشه!😞 مدتی تنها روی تخت دراز کشیدم و دستم را روی چشم هایم گذاشتم. کمی این پهلو به آن پهلو چرخیدم بعد بلند شدم. دو سه هفته ای بود که  درد دندانم باعث شده بود مثل آدم حسابی ها هر روز مسواک بزنم. مسواکم را برداشتم و رفتم طرف شیرهای آبی که پشت آشپزخانه بودند، اما با کمال تعجب فاطمه را دیدم که دستهایش را می شست. من را که در آیینه دید. روسری اش را درآورد.👩🏼 ادامه دارد.... " را هر شب در کانال دنبال کنید" به قلم ✍️: سین. کاف. غفاری @hejabuni 
دانشگاه حجاب
تجربه پس از مرگ 🎵جلسه دوم #شرح_و_بررسی_کتاب_سه دقیقه‌_درقیامت #براساس واقعیت 🔺تجربه نزدیک به
03.mp3
19.57M
تجربه پس از مرگ 🎵جلسه سوم دقیقه‌_درقیامت واقعیت 🔺تجربه نزدیک به مرگ یک جانباز 👤استاد امینی خواه 🏴@hejabuni|دانشگاه حجاب🎓
مچگیری ممنوع میگفت : "جامعه خیلی خراب شده، شوهرم تا بره سرکار و برگرده، دلم هزااار راه میره چاره ای ندارم... برای اینکه خیالم راحت باشه، گاهی جیب و کیف و گوشی ش رو پنهونی چک میکنم ❗️" ➕ :"بعدش آرومم میشی❓" ➖"واقعیتش نه، چون هم عذاب وجدان میگیرم، هم گاهی ی چیزای مشکوکی میبینم بیشتر ذهنم آشفته میشه! و باعث بحث و جدل بینمون میشه😔 " ➕" میدونی؟ از قدیم گفتن :«زیباترین باغچه رو هم بیل بزنی، حداقل یه کرم توش پیدا میکنی❗️» بعدم این کار هم گناهه، هم با مچ‌گیری مطمئن باش نه تنها همسرت راست گو نمیشه بلکه خودت ازش یه دروغگوی قهار میسازی❗️ 💓بجاش با منطق و محبت با رفتارت پالس مثبت بفرست به سمتش و بهش بگو بهش داری، ازش تقدیر و تعریف کن... نترس پررو نمیشه😉، مطمئن باش نتیجه ی بهتری داره 👌 یمدت امتحان کن، ضرر نداره" 😎😉 🏴 @hejabuni I دانشگاه حجاب 🎓
27.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😭😭 نماهنگ | من ایرانم و تو عراقی | 🗣 محمد حسین پویانفر 😭😭چه فِراقی،چه فِراقی 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓