12.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️پیامبر اعظم (صلےاللهعلیهوآلهوسلم)فرمودند:
♡|🍃إذا جاءَکمْ مَنْ تَرضُونَ خُلْقَهُ وَ دینَهُ فَزَوَّجُوهُ...إلاّ تَفْعَلُوهُ تَکنْ فِتْنَةٌ فی الأَرْضِ وَ فَسادٌ کبیرٌ
♡|🍃اگر فردی برای خواستگاری(دخترتان) آمد، دینش و اخلاقش مورد پسند بود؛ او را رد نکنید و اگر این کار را بکنید، زمین پر از فتنه و فساد بزرگ خواهد شد!
📚وسائل الشیعة، ج ۲، ص ۷۸
#ازدواج_آسان
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
#سن_اعضای_کانال
سلام 😍👋
خوبین؟
میشه به این سوال جواب بدین؟ 👇
فقط 🔟 ثانیه وقت میخواد
📝 https://EitaaBot.ir/poll/mdrj
ممنونم که جواب دادین 😘
❤️ @hejabuni | دانشگاهحجاب ❤️
#معرفی_کتاب📚
📔عنوان: قصه های حنانه
✍نویسنده: علی باباخانی
📑ناشر: به نشر(انتشارات آستان قدس رضوی)
مجموعه ۱۱ جلدی «قصه های حنانه» داستان هایی کوتاه برای دختر بچه هاست که با مضامین مذهبی، حجاب و... همراه شده است.🌼
علی باباخانی، نویسنده ی این مجموعه، داستان هایی درباره ی دختری به نام حنانه را روایت می کند.🌼
برای مثال: در یکی از داستان ها، حنانه که می خواهد برای مراسم جشن تکلیف مدرسه با موضوع حجاب، روزنامه دیواری درست کند، چیز زیادی در این باره نمی داند و به سراغ کمک گرفتن از دیگران می رود...
عناوین برخی از جلدها:👇
🌸بوی گل🌸
🌸عروسک موطلایی🌸
🌸روزنامه دیواری🌸
🌸حنانه گزارشگر می شود🌸
🌸هدیه جشن تکلیف🌸
🌸مامان گل🌸و...
هر یک از کتاب های مجموعه «قصه های حنانه»، در قالب 12صفحه مصور رنگی برای گروه سنی «ب»(یعنی پیش از دبستان و سال های ابتدای دبستان)چاپ شده است.🌼
[مناسب برای هدیه ی جشن تکلیف😃🌸]
جهت سفارش کتاب:
☘ @sefaresh_ketab ☘
(معرفی کانال فروش کتاب از سوی ما صرفا پیشنهاد بوده و اعتبارسنجی آن با خود شخص است)
🌸 @hejabuni | دانشگاهحجاب 🎓
دانشگاه حجاب
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_سی_و_یکم 💠 تمام تن و بدنم در هم شکست، وحشتزده چرخیدم و از آنچه دیدم سقف ا
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_سی_و_دوم
💠 چشمانم را بستم و با همین چشم بسته، #سر بریده حیدر را میدیدم که دستم روی ضامن لرزید و فریاد عدنان پلکم را پاره کرد. خودش را روی زمین میکشید و با چشمانی که از عصبانیت آتش گرفته بود، داد و بیداد میکرد :«برو اون پشت! زود باش!»
دوباره اسلحه را به سمتم گرفته بود، فرصت انفجار #نارنجک از دستم رفته و نمیفهمیدم چه شده که اینهمه وحشت کرده است. از شدت خونریزی جانش تمام شده و حتی نمیتوانست چند قدم مانده خودش را به سمتم بکشد که با تهدیدِ اسلحه سرم فریاد زد :«برو پشت اون بشکهها! نمیخوام تو رو با این بیپدرها تقسیم کنم!»
💠 قدمهایم قوت نداشت، دیوارهای سیمانی خانه هر لحظه از موج انفجار میلرزید، همهمهای را از بیرون خانه میشنیدم و از حرف تقسیم غنائم میفهمیدم #داعشیها به خانه نزدیک میشوند و عدنان این دختر زیبای #شیعه را تنها برای خود میخواهد.
نارنجک را با هر دو دستم پنهان کرده بودم و عدنان امانم نمیداد که گلنگدن را کشید و نعره زد :«میری یا بزنم؟» و دیوار کنار سرم را با گلولهای کوبید که از ترس خودم را روی زمین انداختم و او همچنان وحشیانه #تهدیدم میکرد تا پنهان شوم.
💠 کنج اتاق چند بشکه خالی آب بود و باید فرار میکردم که بدن لرزانم را روی زمین میکشیدم تا پشت بشکهها رسیدم و هنوز کامل مخفی نشده، صدای باز شدن در را شنیدم.
ساکم هنوز کنار دیوار مانده و میترسیدم از همان ساک به حضورم پی ببرند و اگر چنین میشد، فقط این نارنجک میتوانست نجاتم دهد.
💠 با یک دست نارنجک و با دست دیگر دهانم را محکم گرفته بودم تا صدای نفسهای #وحشتزدهام را نشنوند و شنیدم عدنان ناله زد :«از دیشب که زخمی شدم خودم رو کشوندم اینجا تا شماها بیاید کمکم!» و صدایی غریبه میآمد که با زبانی مضطرب خبر داد :«دارن میرسن، باید عقب بکشیم!»
انگار از حمله نیروهای مردمی وحشت کرده بودند که از میان بشکهها نگاه کردم و دیدم دو نفر بالای سر عدنان ایستاده و یکی #خنجری دستش بود. عدنان اسلحهاش را زمین گذاشته، به شلوار رفیقش چنگ انداخته و التماسش میکرد تا او را هم با خود ببرند.
💠 یعنی ارتش و نیروهای مردمی بهقدری نزدیک بودند که دیگر عدنان از خیال من گذشته و فقط میخواست جان #جهنمیاش را نجات دهد؟ هنوز هول بریدن سر حیدر به حنجرم مانده و دیگر از این زندگی بریده بودم که تنها به بهای #نجابتم از خدا میخواستم نجاتم دهد.
در دلم دامن #حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها) را گرفته و با رؤیای رسیدن نیروهای مردمی همچنان از ترس میلرزیدم که دیدم یکی عدنان را با صورت به زمین کوبید و دیگری روی کمرش چمباته زد.
💠 عدنان مثل حیوانی زوزه میکشید، #ذلیلانه دست و پا میزد و من از ترس در حال جان کندن بودم که دیدم در یک لحظه سر عدنان را با خنجرش برید و از حجم خونی که پاشید، حالم زیر و رو شد. تمام تنم از ترس میتپید و بدنم طوری یخ کرده بود که انگار دیگر خونی در رگهایم نبود.
موی عدنان در چنگ همپیالهاش مانده و نعش نحسش نقش زمین بود و #داعشیها دیگر کاری در این خانه نداشتند که رفتند و سر عدنان را هم با خودشان بردند.
💠 حالا در این اتاق سیمانی من با جنازه بیسر عدنان تنها بودم که چشمانم از وحشت خشکشان زده و حس میکردم بشکهها از تکانهای بدنم به لرزه افتادهاند.
رگبار گلوله همچنان در گوشم بود و چشمم به عدنانی که دیگر به #دوزخ رفته و هنوز بوی تعفنش مشامم را میزد. جرأت نمیکردم از پشت این بشکهها بیرون بیایم و دیگر وحشت عدنان به دلم نبود که از تصور بریدن سر حیدرم آتش گرفتم و ضجهام سقف این سیاهچال را شکافت.
💠 دلم در آتش دلتنگی حیدر پَرپَر میزد و پس از هشتاد روز #فراق دیگر از چشمانم به جای اشک، خون میبارید. میدانستم این آتشِ نیروهای خودی بر سنگرهای داعش است و نمیترسیدم این خانه را هم به نام داعش بکوبند و جانم را بگیرند که با داغ اینهمه عزیز دیگر #زندگی برایم ارزش نداشت.
موبایل خاموش شده، حساب ساعت و زمان از دستم رفته و تنها از گرمای هوا میفهمیدم نزدیک ظهر شده و میترسیدم از جایم تکان بخورم مبادا دوباره اسیر #شیطانی داعشی شوم.
💠 پشت بشکهها سرم را روی زانو گذاشته، خاطرات حیدر از خیالم رد میشد و عطش #عشقش با اشکم فروکش نمیکرد که هر لحظه تشنهتر میشدم.
شیشه آب و نان خشک در ساکم بود و اینها باید قسمت حیدرم میشد که در این تنگنای تشنگی و گرسنگی چیزی از گلویم پایین نمیرفت و فقط از درد دلتنگی زار میزدم...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
ج6 هنر زن بودن.mp3
44.7M
🦋هنر زن بودن (قسمت 6 )
♨️داوری های نادرست و غیر عادلانه و ظلم و تحقیر زن باعث شده که زن:
🚫_جایگاه خود را نداند.
🚫_به زن بودنش افتخار نکند.
🚫_برای مردگونه بودن تلاش کند.
✅ مباحثی که ان شاء الله قرار است در "هنر زن بودن" بررسی شود
🎵استاد محمدجعفرغفرانی
🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🔰الگوبرداریازدواجازحضرتمعصومه سلاماللهعلیها
🔹درسته که ائمه همه برای ما الگو هستن ولی شرایط اونا و اوضاع زمانشون در رفتار و سبک زندگیشون رو باید مدنظر داشته باشیم
🔹خیلی از دخترها که از ازدواج طفره میرن میگن خب #حضرت_معصومه هم هیچوقت #ازدواج نکرد و دینش رو نگه داشت؛ حتما نباید که برای حفظ از #گناه ازدواج کرد‼️
✅میخوام بگم اولا استثناها کلیت رو زیر سوال نمی بره؛ همه چهارده معصوم ازدواج کردن وسیره اولیا ومؤمنان در پیروی از سنت حسنه ازدواج هست.
🔸ثانیا به دلایل دشمنی حاکم وقت هارون الرشید با حضرت کاظم کمتر کسی جرٵت میکرد به خانه حضرت ، رفت وآمد کنه چه برسه که بخواد داماد حضرت بشه وبه این خاطر هفت دختر #امام_کاظم مجرد موندن👌
🔸ثالثا شما کجا دختری به #تقوا و #علم حضرت معصومه پیدا می کنین که بخوایید با این همه تبلیغات #شهوت انگیز از فضای حقیقی و مجازی دینتون رو حفظ کنید⁉️
🔹دلایل زیاد دیگری رو هم از جمله ثبات شخصیت و اخلاق، اجتماعی شدن بالارفتن آستانه تحمل در مشکلات و تخلیه عاطفی و روانی رو که در آدمای مجرد خیلی به ندرت وجود داره....رو میشه به این موارد اضافه کرد که 👇
اصلا انتخاب مجرد موندن طبق الگوی زندگی حضرت؛ حرف قابل قبولی نیست❌❌❌❌
#تولیدی_کامل #سن_ازدواج
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
7.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا