دانشگاه حجاب
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_هفتم شوکه بودم. عمو: زن عموت رو که دیدی، هر روز هر روز بیرون با
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_هشتم
یک هفته از سفر مشهد میگذره.
امیرعلی رفت اردوی شلمچه.
منم از وقتی برگشتیم، هیچ جا نرفتم.
تو فکر مشهدم. اونجا که بودم یکی رو داشتم که باهاش درد دل کنم.
ولی الان چی؟ حوصلم سر رفته بود ولی دلم نمیخواست از خونه برم بیرون.
عمو هم چند سری زنگ زد ولی هربار بهونهای آوردم و نرفتم.
دیگه دلم نمیخواست با یه مرد هوس باز رابطهای داشته باشم.
خودمم نمیدونم اون همه عشق به عموم که باعث میشد بیستوچهار ساعته خونشون باشم، چی شد؟ ولی میدونم الان اصلا صلاح نیست برم پیشش.
تازه میدونستم اگر هم برم و بفهمه که اون سفر مشهد، با دل من چه کرده؟ کلی مسخرهاممیکنه . کاش امیرعلی بود تا باهاش درددل میکردم.
نت گردی میتونست یکم حوصلم سرجاش بیاره . لپتاب روشن کردم.
نفهمیدم چی شد که یه دفعه سرچ کردم امام رضا؟
خب چه ایرادی داشت میخواستم در مورد دوستی که این آرامش رو مهمون قلبم کرده بود تحقیق کنم.
اول ازهمه عکسای حرم رو دیدم.
وای چقدر دلم تنگ شده بود.
خوندم.
تک به تک سایتارو.
زندگینامه امام رضا رو.
وای الهی بمیرم براش چقدر سخته تو غربت شهید بشی. بعد از خوندن زندگینامشون بیشتر بی تاب شدم وبارون اشکام هم تندتر بارید.
از یه طرف هم خوشحال شدم چون فهمیدم آرامگاه خواهرشون قمه و مامان اینا هم قراربود این هفته برن سالگرد یکی از اقوام که خونه اون ها هم همونجاست.
قرار نبود من برم چون اصلا به این جور چیزا علاقه نداشتم ولی حالا....
وقتی امام رضا انقدر خوب بود، پس خواهرش هم میتونست خوب باشه. میتونست مایه آرامش من باشه.
#ادامه_دارد.
#ح_سادات_کاظمی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
Part10_جان شیعه اهل سنت.mp3
7.16M
📚رمان " جان شیعه، اهل سنت"( 10)
♥️" عاشقانه ای برای مسلمانان"
رویکرد این اثر وحدت شیعه و سنی است. “جان شیعه، اهل سنت” رمانی بلندی است که حکایت از ازدواجی خاص و زندگی مشترکی متفاوت از چیزی که تا به حال در رمان های عاشقانه خوانده ایم، می کند. این کتاب فراتر از تصور مخاطبانش به مفهوم واقعی اتحاد و برادری بین شیعه و سنی پرداخته است.
✍ اثر فاطمه ولی نژاد
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
💠 #زکات_زیبایی
خدا زیباست و زیبایی رو دوست داره
امّا؛
خودِ خالق زیبایی گفته:
مالیات زیبایی؛ #عفاف و #حجابِ
👈 اگه نپردازی زندگی خیلیا رو خراب میکنی...💥
#تولیدی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
برهنگیِ زن اوج مرد سالاریه
اون مرد از خداشه ببینه لذت ببره😒
ولیخدا بهش ضدحال زده و تو وجوده زنحیا گذاشته😁
اگه خدا به زن حیا نمیداد یه زن زنده نمیموند از دست مردها....
ازون طرفم تو وجود مرد غیرت گذاشته( که کسی ناموسشو نبینه)
👈حیای زن که از بین بره غیرت مرد هم از بین میره و زن تبدیل میشه به یه وسیله!
👤استاد رائفی پور
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
#گزارش
#بینالملل
♨️گزارشات #آزارجنسی در وسایل حمل و نقل عمومی لندن نسبت به دو سال پیش۶۱٪ افزایش داشته
🔻این افزایش به دلیل این است که بعد از کشته شدن "سارا اورارد" و "سابینا نسا" نیروهای پلیس موظف شده اند امنیت زنان را تامین کنند و موارد آزار و اذیت جنسی را رصد و گزارش کنند
🔻در لندن ۳۱۳ مورد آزار جنسی در وسایل حمل و نقل عمومی گزارش شده که نسبت به مدت مشابه در سال گذشته که ۱۹۴ مورد بوده افزایش قابل ملاحظه ای داشته
🔻"سارا وایت" رئیس پلیس آگاهی حمل و نقل عمومی میگه: آزار جنسی یک پدیده ای هست که باعث می شه افراد احساس نا امنی کنند و راحت نباشند
🔻از سال ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۰، ۱۸۸۴ مورد آزار جنسی در وسایل حمل و نقل عمومی لندن گزارش شده که بیشتر موارد آزار جنسی در مترو رخ داده
🔻ظاهراً قرار شده یک سری پوسترهایی با هدف مقابله به انواع آزار جنسی شامل نگاه خیره و لمس کردن و غیره نصب بشه
🔻یکی از قربانیان در مصاحبه اش با بی بی سی می گوید: در مترو توسط دو مرد مورد آزار جنسی قرار گرفته،اونها اومدن کنارش نشستن و بهش پیشنهاد های شرم آوری دادن و وقتی که از کنار اونها بلند شده بهش پرخاش کردن و مورد خشونت قرار دادنش.این اتفاق باعث شده همیشه احساس نا امنی داشته باشه
🌐منبع:https://www.standard.co.uk/news/crime/sexual-harassment-london-public-transport-rise-61-percent-tube-b964415.html
#تولیدی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
دانشگاه حجاب
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_هشتم یک هفته از سفر مشهد میگذره. امیرعلی رفت اردوی شلمچه. منم
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_نهم
داشتم از خوشحالی میمردم.
اخ جون.
داشتم میرفتم پیش خواهر همون دوست صمیمیم .
_ مامان. چادر بردارم؟
مامان: اره دیگه مگه نمیگی میخوای بری حرم؟
_ ای بابااااا
مامان: انقدر غر نزن .برو
چادرم برداشتم. گذاشتم تو کیفم. بلندترین مانتوم که تا روی زانو بود رو برداشتم. یه مانتوی سفید با ساپورت و شال مشکی .
مامان :تانیا.
_ بله؟
مامان: بیا تلفن. امیرعلیه.
_ اخ جون. اومدم.
از اتاق زدم بیرون.
_ سلام داداش بی معرفت خودم.
امیرعلی: سلام خواهر خانم خودم. من بی معرفتم انصافا ؟
_ نه بابا دقیقا به اندازه موهای سر حسن کچل معرفت داری داداشی. کجایی حالا؟
امیرعلی: خونه اقا شجاع. شنیدم که دارید تشریف میبرید زیارت بانو؟
_ بلی بلی. خبرا زود میرسه ها. کلاغ داری؟
امیرعلی:بلی. ابجی من الان کار دارم،بازم زنگ میزنم. فعلا.
_ باشه بی معرفت. بای
امیرعلی: یا حق.
.
.
.
.
.
مامان: مطمئنی میتونی بری خودت؟
_ آره مامان جان بچه که نیستم. میپرسم میرم. بابای.
بابا: مواظب خودت باش. خداحافظت.
روبه روی حرم ایستادم. سلام کردم و وارد شدم.
#ادامه_دارد.
#ح_سادات_کاظمی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓