دانشگاه حجاب
💥برای اولین بار در دانشگاه حجاب.. 🎙 کارگاه یک روزه «فن بیان و هنر سخنوری» 💻 بصورت آنلاین 📉 با
به مناسبت روز جهانی حجاب از سه شنبه به مدت ۳ روز با تخفیف بیشتر ثبت نام انجام میشه
هدایت شده از دانشگاه حجاب
❤️ آموزش مکالمه عربی
♻️ مجازی، ارزان و با کیفیت
🍀 eitaa.com/joinchat/644284519C6e5d0dbf9a
🍃 این کانال وابسته به کانال دانشگاه حجاب میباشد
🚫اختلاط دختر و پسر ممنوع🚫
💠 شریفه۲۳ مبارکه قصص
🔰مکتب اسلام در عین اینکه اجازه فعالیت اجتماعی رو در عرصه اجتماع به #زن می ده او رو از اختلاط در عرصه کار و فعالیت نهی می کنه.
👈 اسلام میگه نه حبس و نه اختلاط
✅بلکه حریم.
🔰 سنت جاری مسلمانان از زمان رسول خدا همین بوده که #زنان از شرکت در مجالس و مجامع منع نمی شدن ولی همواره اصل «حریم» رعایت شده.
🔰در #قرآن هم اشاره شده که #دختران حضرت شعیب با وجود اینکه شغل چوپانی داشتن هنگام سیراب کردن گوسفندان خود، ابتدا به کناری می رفتن تا چوپانان دیگه آب از چاه کشیده و حیوانات خود رو سیراب کنن و اونجا رو ترک کنن، بعد به سیراب کردن حیواناتشون می پرداختن،
حتی هنگامی که می خواستند همراه موسی به خانه خود برن حضرت #موسی پیشاپیش اون ها قدم بر می داشت. تا به پشت اونها نظر نکنه، و تغییر جهت مسیر رو با پرتاب سنگ نشان میدادن که حتی سخن گفتن با نامحرم هم به حد ضرورت باشه.
#تولیدی_کامل
#اختلاط_بانامحرم
🇮🇷 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سطل آشغال زنان در دوران پهلوی
قابل توجه کسانی که معتقدند جامعه باید یک سطل آشغال داشته باشه تا فساد جمع بشه.
عموجان! اساساً مردم ایران برای نجات از بوی تعفن همین سطل آشغال ها انقلاب کردند.🇮🇷
✨ چراغ؛ همـراهی برای درست تـر دیدن ✨
🇮🇷 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🔰زن و مرد از هم جدا نیستند
🔺رهبرانقلاباسلامی: اين يك چيز قهرى است كه در جوامعى كه خانواده بنيان مستحكمى دارد و محيط خانوادگى و كانون خانوادگى به شكل انسانى خودش رونقى دارد، زن و مرد از هم جدا نيستند. در دو محيط نمیتوانند فكر كنند، با دو بينش نمیتوانند با مسائل زندگى روبرو بشوند، اگر مرد بايد مبارزه بكند زن بايد مبارزه را و مبارزهی او را پذيرا باشد و مشكلات او را كه بيشتر هم متوجّه زنان بهخصوص همسران بود تحمّل كند. اين بخش عظيم تلاش زنان دوران مبارزه بود در طول سالهاى اوّل مبارزه.
#دهه_فجر
#پرچم_افتخار
#انقلاب_اسلامی
🗓 ۱۳۶۶/۱۱/۱۷
🇮🇷 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
💠#ولادت_امام_محمد_باقر✨💙
آقای من مهر تو را واجب نوشتهاند
یعنی تو را بر غیر تو غالب نوشتهاند
سال هزار و سیصد و اندی گدایی است
روزی ماها از همین چندی گدایی است
من چهارده قرن دنبال شمایم
مال خودم هم نیستم مال شمایم
ماه رجب تا که به تو آغوش وا کرد
با آبرو شد، خویش را ماه خدا کرد
شاعر:جوادحیدری
#تولیدی| #پروفایل
🌻@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
#گزارش
#بینالملل
🤚 دست از سر حجاب زنان مسلمان بردارید
📓مجله معروف مد «وُگ» پس از انتشار پستی در رسانههای اجتماعی که بسیاری از کاربران آن را توهینی به زنان مسلمان آن هم در میانه گسترش اسلام هراسی در فرانسه بهشمار آوردهاند مورد انتقاد قرار گرفته است
🔻این مجله روز جمعه عکسی را در اینستاگرام از «جولیا فاکس» بازیگر و مدل در حال ورود به نمایش هفته مد مردان در پاریس با کت چرم بالنسیاگا با روسری مشکی و عینک آفتابی به اشتراک گذاشت و به عنوان متن آن نوشته بود: «بله به روسری».
🔻این پست با واکنش کاربران اینستاگرام مواجه شد و آنان از مجله «وُگ» به دلیل اتخاذ یک استاندارد دوگانه و تمجید از فاکس به خاطر پوشیدن روسری در کشوری که به طور فعال زنان مسلمان را از این کار منع میکند انتقاد کردند.
🔻با توجه به محدودیتهایی که برای زنان مسلمان در فرانسه اعمال شده کاربران رسانههای اجتماعی پست مجله «وُگ» فرانسه را بهعنوان «ناشنوایی ناامیدکننده» قلمداد کردهاند. یک کاربر منتقد نوشته است: «بله به روسری؟ این نشان میدهد «وُگ» واقعا نسبت به ممنوعیت حجاب در فرانسه و تحقیر زنان مسلمان به دلیل نوع پوشششان و نظارت دائمی آنان توسط پلیس بیتفاوت و فاقد هرگونه حساسیت است».
🔻یک کاربر دیگر نوشته است: «پس روسری برای غیر مسلمانان خوب است؟ مد مجاز است، اما مذهب نه؟ آزادی انتخاب فقط برای سفیدپوستان است»
🌐منبع:https://www.middleeasteye.net/news/france-french-vogue-headscarf-hijab-hypocritical-double-standards-instagram-julia-fox
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
دانشگاه حجاب
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_بیست_و_هشتم روایت امیرحسین با صدای موبایل از خواب بیدار شدم. _
⚘﷽⚘
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_بیست_و_نهم
به روایت امیرحسین
آخیش. چقدر آروم شدم همیشه هئیت مسکن من بود. خدا توفیق این نوکری رو از ما نگیره ان شاالله.
حاج آقا: امیرحسین جان. یه لحظه بیا.
_جانم حاج آقا ؟
حاج آقا : اتفاقی افتاده این چندوقته خیلی تغییر کردی؟
رازدار تر و راهنما تر از حاج آقا کی رو میتونستم پیدا کنم ؟ دل رو زدم به دریا و گفتم. از همون دو سال پیش تا الان. البته حاج آقا در جریان مشکل مالی که برای بابا پیش اومده بود ، بودن ولی این که این مشکلات تونسته رو اعتقاداتش تاثیر بزاره برای حاج آقا هم حیرت آور بود. ولی مشکل من علاوه بر اعتقادات بابا این بود که اجازه نمیداد من برم .
حاج آقا : میدونستم رفتن برات مهمه ولی نه انقدر که اینجوری تغییرت بده . ولی امیرجان شرط اول رضایت والدینه تو سعی خودت رو بکن و بقیش رو بسپار به خدا مطمئن باش همیشه بهترین هارو برات رقم میزنه
حرفای حاج آقا همیشه برای من بشارت دهنده آرامش بودن. حرفاش از جنس زمین نبود حرفاش آسمونی بود.....
.
.
.
دوباره زیر لب صلواتی فرستادم و زنگ زدم. در که باز شد استرس من هم بیشتر شد .
پرنیان: عه داداش چته ؟ چیزی شده؟
_ ها؟ نه. چیزه. یعنی قراره بشه.
پرنیان: امیر عاشق شدیا.
_ابجی چی میگی؟
پرنیان: هیچی خوش باش.
ای بابا . عشق من الان فقط و فقط شهادت بود. با دیدن مامان و بابا تو پذیرایی دیگه استرسم به اوج رسید . میترسیدم از این که دوباره همون حرفای همیشگی رو بشنوم.
_ سلام. بابا میشه حرف بزنیم؟
مامان: سلام. قبول باشه. خیر باشه مادر.
بابا: سلام بابا جان. اره بیا بشین.
_ ان شاالله که خیره.
دوباره زیر لب صلوات فرستادم و نشستم رو مبل کنار بابا .
بابا: خب؟
_ها؟ چی؟
با این برخورد من همه زدن زیر خنده و پرنیان هم کم لطفی نکرد و گفت _ نگفتم عاشق شدی؟
_ نه. حواسم نبود خب. عه.
مامان: عه بچمو اذیت نکنید ببینم. بگو مامان جان.
_ بابا ، چرا نمیزارید من برم ؟
بابا: این بحث قبلا تموم شده.
_ نه برای من
بابا: هزار بار گفتم بریز دور این مسخره بازیا رو.
دوباره همون آش و همون کاسه. شروع شد.
_ حداقل یه راه پیش پام بزارید.
بابا:بیخیال شو.
_ اگه راهتون اینه ؛ نه.
بابا: پس ازدواج کن.
_ میخواید دست و پام بسته بشه؟
بابا: آقای دین دار و با ایمان ، ازدواج مگه سنت پیامبر نیست؟
_ نه برای من که قرار نیست بمونم.
بابا: ازدواج کن بعد اگه زنت گذاشت برو. من که حرفی ندارم .فقط من اجازه نمیدم.
_شب به خیر
بابا: شب به خیر
مامان : امیرحسین پسرم بیا و بیخیال شو.
_ شب به خیر مامان
مامان: شبت به خیر
با رفتن من به سمت اتاق پرنیان هم دنبالم اومد من که وارد اتاق شدم پرنیان دم در وایساد,و گفت _ میخوای باهم حرف بزنیم ؟
_ بزار برای فردا
پرنیان : باشه . شب خوش
_ شبت به خیر
#ادامه_دارد
#ح_سادات_کاظمی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 امام محمدباقر(ع):
💐💐زبان کلید هرخوبی وبدی است
🌼ای دوّمین محمد و ای پنجمین امام
از خلق و از خدای تعالی تو را سلام
چشم و چراغ فاطمه خورشید هفت نور
روح و روان احمد و فرزنـد چـار امــام🌼
🇮🇷 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از دانشگاه حجاب
#چی_شد_چادری_شدم
میشه برامون تعریف کنید چی شد چادری شدید؟ 😍
👉🏻 @f_v_7951
منتظر خاطرات جذابتون هستیم 🤩
🔅 @hejabuni♢دانشگاه حجاب🔅
┄═❁﷽❁═┄
از: مهدیه
به: حضرت مادر
فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها)
سلام مهربانترین مادر
بیبیجان زمانی که در آن الهام شیرین به من فرمودید: "ظهور فرزندم مهدی نزدیک است؛ برای فرزندم قدمی بردارید و در فراگیری احکام الهی کوشا باشید و آنچه در این مسیر فرا گرفتید به دیگران هم یاد دهید و فرمودید آن وسیلهای که امت پدرم را در شرق و غرب عالم به گمراهی میکشاند ماهواره و برنامههای شیطانی آن است؛ خانه هایتان از وجود آن پاک کنید و با علی باشید تا گمراه نشوید."
بیبیجان ببخشید کم گذاشتم در آنچه که ازم خواستید. بی بی خیلی دلم میخواست همه بدونن که آقا رسول الله (صل الله علیه و آله و سلم) چقدر غصه دار بودن از پدران امت در آخر الزمان که فرزندانشان را بی دین بار میآورن.
مادران هم غافلن از اینکه در اثر کوتاهی در تربیت دخترانشان در حفظ حجاب و حیا و عفت مورد عذاب الهی قرار می گیرن.
مادر جان کمکم کن دوباره پیروی مولا علی علیه السلام باشیم. نهج البلاغه بخوانیم ، احکام دینمان را بیاموزیم و امر به معروف و نهی از منکر را احیاء کنیم تا مهدی فرزندتان هر چه زودتر از زندان گناهانمان خلاص شود و اجازه ی ظهور پیدا کند.
دوستت دارم مهربانترین مادرم
ــــــــــــــــــــ
من حقیقتش ده سال پیش از خداوند طلب هدایت و شناخت حضرت مهدی علیه السلام رو کردم و اون موقع خانم فاطمه ی زهرا سلام الله علیها این حرفها رو به من در حالت ادراک قلبی فرمودند👆
و تشکر از زحماتتون بابت حجاب و عفاف
اجرتون با بی بی دو عالم خانم فاطمه ی زهرا سلام الله علیها
● ارسالی از مهدیه ... ساله از ....
ــــــــــــــــــــ
ارسال خاطرات: @f_v_7951
🇮🇷@hejabuni | دانشگاهحجاب 🎓
🇮🇷| #از_نگاه_دیگران (۱)
🔘تایمز لندن در توصیف حضرت امام(ره) مینویسد...
#تولیدی | #دهه_فجر
🇮🇷@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
دانشگاه حجاب
⚘﷽⚘ #رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_بیست_و_نهم به روایت امیرحسین آخیش. چقدر آروم شدم همیشه هئیت
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_سی_ام
به روایت حانیه
چقدر دلم میخواست با یکی حرف بزنم ، یکی که درکم کنه و چه کسی رو بهتر از امیرعلی سراغ داشتم ؟ برادری که در کنار همه اذیت های من همیشه و همه جا پشتیبانم بوده و هست.
تق تق تق
امیرعلی: جانم؟
آروم درو باز کردم و وارد شدم. طبق معمول پشت میزش نشسته بود و کتاب میخوند.
_ وقت داری یکم حرف بزنیم؟
امیرعلی: علیک سلام. بله من برای خواهرگلم همیشه وقت دارم. سر خوش نشستم رو تختش و شروع کردم به تعریف کردن اتفاقاتی که تفریحمون رو نا تموم گذاشت. با هر کلمه من اخمای امیرعلی بیشتر میرفت توهم. و در آخر
امیرعلی: نگفتم بزار باهم بریم؟ بعدش هم ابجی چه دلیلی داره که تو جواب یه عده..... بعد هم کلافه "استغفرالله " ای گفت.
_ حالا ببخشید دیگه. امیر تو با حرف اون آقا موافقی؟ خودت که میدونی من هرچقدر هم بدحجاب باشم اهل اینجور چیزا نیستم. یعنی قیافه من انقدر غلط اندازه؟
امیرعلی با پاش رو زمین ضرب گرفته بود و جوابی بهم نداد ، یعنی اونم همین فکر رو میکرد؟ عصبی از سر جام بلند شدم.
_ آره؟ آره؟ تو هم فکر میکنی خواهرت از اون دختراییه که محتاج نگاه چهارتا پسره؟ فکر کردی من اینجوری تیپ میزنم که پسرا بهم تیکه بندازن ؟
امیرعلی: واه خواهر من . چرا عصبانی میشی من کی همچین حرفی زدم؟
دیگه برخوردام دست خودم نبود ، دلم نمیخواست دیگران درموردم همچین فکری بکنن ، شاید بدحجاب بودم ولی عقده ای نبودم . زدم زیر گریه و سریع پناه بردم به اتاق خودم، درو قفل کردم و خودمو انداختم و رو تخت و هق هق گریم رو آزاد کردم. چند ثانیه بعد صدای در و امیرعلی و گریه من و بعدش هم صدای نگران مامان بود که میخواست ببینه چی شده .
امیرعلی: خواهرگلم. من که چیزی نگفتم. تو سکوت من رو برای خودت معنا کردی و اشتباه برداشت کردی. درو بازکن باهم حرف بزنیم.
مامان: عه. خوب یکی بگه چی شده ؟
امیرعلی: هیچی مامان جان. منو حانیه باهم بحثمون شده. چیزخاصی نیست که.
مامان: شما کی بحث کردید که این دفعه دومتون باشه ؟ دروغ نگو امیرعلی.
امیر علی: مامان جان بزارید حالش خوب بشه براتون توضیح میدم.
مامان_ از دست شماها . خیلی خب.
امیرعلی: درو باز کن باهم حرف بزنیم. این راهش نیست. با این کارت هیچ چیز درست نمیشه.
_ میشه تنهام بزاری؟
امیرعلی: میشه باهم حرف بزنیم؟
_ نه.
امیرعلی: خیلی خب پس من همینجا میشینم تا زمانی که تو قصد حرف زدن داشته باشی.
میدونستم وقتی یه چیزی میگه امکان نداره حرفش عوض بشه.
به ناچار بلند شدم و درو باز کردم و بعد هم پشت به امیرعلی نشستم رو تخت. اونم درو بست و اومد نشست کنارم.
امیرعلی: ببین خواهری وقتی تو اینجوری تیپ میزنی انگار اون مردای هوس باز رو داری تشویق میکنی که یه چیزی بهت بگن. فکر کردی حجاب برای چیه؟ اصلا تو میدونی چرا باید حجاب داشته باشی ؟
سوالی نگاش کردم و سرم رو به نشونه منفی تکون دادم.
امیرعلی: حجاب ، حالا نه صرفا چادر، فقط و فقط برای امنیت خودته. وقتی تو بدحجاب باشی داری به همه قبلتم میدی که هرجور دلشون میخواد با تو برخورد کنن، داری میگی من هیچ مالکیتی نسبت به خودم ندارم ، داری زیبایی هات رو حراج خاص و عام میکنی.
_ خوب چرا خانما حجاب داشته باشن؟ مردا میتونن نگاه نکنن .
امیرعلی: تو در خونت رو باز میذاری میگی دزد نیاد چرا من در خونم رو ببندم؟
_ نه خب . اون فرق داره.
امیرعلی: خب چه فرقی عزیز من ؟ اون راه خودش رو انتخاب کرده دوست نداره به سعادت برسه ولی تو که نباید بگی به من چه که اون نگاه میکنه مشکل اونه. نمیتونی همچین حرفی بزنی چون مشکل تو هم هست. چون امنیت تو هم در خطره.
_ اگه خدا میخواسته زیبایی های یک زن رو کسی نبینه پس چرا اون رو زیبا افریده؟ اصلا چرا مرد نباید حجاب داشته باشه؟
امیرعلی: اولا که زیبایی های یه زن فقط برای همسرشه. وحجاب هم دربرابر محارم اجبار نیست . در مورد سوال دوم هم مرد ها هم باید حجاب داشته باشن ولی حد حجاب مرد و زن باهم فرق داره چون نوع آفرینششون باهم فرق داره.
با حرفاش موافق بودم تا حالا هیچوقت به حجاب اینجوری نگاه نکرده بودم ولی هنوز هم با حجاب بودن برام غیر ممکن بود.
_ یعنی برای امنیت داشتن حتما باید باحجاب باشی؟
امیرعلی: یه راه دیگه هم داری
_ چیییی؟
امیرعلی:بشینی تو خونه با هیچ کس هم در ارتباط نباشی.
_ مسخررررره
امیرعلی: نظر لطفته.
#ادامه_دارد
#ح_سادات_کاظمی
🇮🇷 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓