دانشگاه حجاب
⚘﷽⚘ #رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_بیست_و_نهم به روایت امیرحسین آخیش. چقدر آروم شدم همیشه هئیت
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_سی_ام
به روایت حانیه
چقدر دلم میخواست با یکی حرف بزنم ، یکی که درکم کنه و چه کسی رو بهتر از امیرعلی سراغ داشتم ؟ برادری که در کنار همه اذیت های من همیشه و همه جا پشتیبانم بوده و هست.
تق تق تق
امیرعلی: جانم؟
آروم درو باز کردم و وارد شدم. طبق معمول پشت میزش نشسته بود و کتاب میخوند.
_ وقت داری یکم حرف بزنیم؟
امیرعلی: علیک سلام. بله من برای خواهرگلم همیشه وقت دارم. سر خوش نشستم رو تختش و شروع کردم به تعریف کردن اتفاقاتی که تفریحمون رو نا تموم گذاشت. با هر کلمه من اخمای امیرعلی بیشتر میرفت توهم. و در آخر
امیرعلی: نگفتم بزار باهم بریم؟ بعدش هم ابجی چه دلیلی داره که تو جواب یه عده..... بعد هم کلافه "استغفرالله " ای گفت.
_ حالا ببخشید دیگه. امیر تو با حرف اون آقا موافقی؟ خودت که میدونی من هرچقدر هم بدحجاب باشم اهل اینجور چیزا نیستم. یعنی قیافه من انقدر غلط اندازه؟
امیرعلی با پاش رو زمین ضرب گرفته بود و جوابی بهم نداد ، یعنی اونم همین فکر رو میکرد؟ عصبی از سر جام بلند شدم.
_ آره؟ آره؟ تو هم فکر میکنی خواهرت از اون دختراییه که محتاج نگاه چهارتا پسره؟ فکر کردی من اینجوری تیپ میزنم که پسرا بهم تیکه بندازن ؟
امیرعلی: واه خواهر من . چرا عصبانی میشی من کی همچین حرفی زدم؟
دیگه برخوردام دست خودم نبود ، دلم نمیخواست دیگران درموردم همچین فکری بکنن ، شاید بدحجاب بودم ولی عقده ای نبودم . زدم زیر گریه و سریع پناه بردم به اتاق خودم، درو قفل کردم و خودمو انداختم و رو تخت و هق هق گریم رو آزاد کردم. چند ثانیه بعد صدای در و امیرعلی و گریه من و بعدش هم صدای نگران مامان بود که میخواست ببینه چی شده .
امیرعلی: خواهرگلم. من که چیزی نگفتم. تو سکوت من رو برای خودت معنا کردی و اشتباه برداشت کردی. درو بازکن باهم حرف بزنیم.
مامان: عه. خوب یکی بگه چی شده ؟
امیرعلی: هیچی مامان جان. منو حانیه باهم بحثمون شده. چیزخاصی نیست که.
مامان: شما کی بحث کردید که این دفعه دومتون باشه ؟ دروغ نگو امیرعلی.
امیر علی: مامان جان بزارید حالش خوب بشه براتون توضیح میدم.
مامان_ از دست شماها . خیلی خب.
امیرعلی: درو باز کن باهم حرف بزنیم. این راهش نیست. با این کارت هیچ چیز درست نمیشه.
_ میشه تنهام بزاری؟
امیرعلی: میشه باهم حرف بزنیم؟
_ نه.
امیرعلی: خیلی خب پس من همینجا میشینم تا زمانی که تو قصد حرف زدن داشته باشی.
میدونستم وقتی یه چیزی میگه امکان نداره حرفش عوض بشه.
به ناچار بلند شدم و درو باز کردم و بعد هم پشت به امیرعلی نشستم رو تخت. اونم درو بست و اومد نشست کنارم.
امیرعلی: ببین خواهری وقتی تو اینجوری تیپ میزنی انگار اون مردای هوس باز رو داری تشویق میکنی که یه چیزی بهت بگن. فکر کردی حجاب برای چیه؟ اصلا تو میدونی چرا باید حجاب داشته باشی ؟
سوالی نگاش کردم و سرم رو به نشونه منفی تکون دادم.
امیرعلی: حجاب ، حالا نه صرفا چادر، فقط و فقط برای امنیت خودته. وقتی تو بدحجاب باشی داری به همه قبلتم میدی که هرجور دلشون میخواد با تو برخورد کنن، داری میگی من هیچ مالکیتی نسبت به خودم ندارم ، داری زیبایی هات رو حراج خاص و عام میکنی.
_ خوب چرا خانما حجاب داشته باشن؟ مردا میتونن نگاه نکنن .
امیرعلی: تو در خونت رو باز میذاری میگی دزد نیاد چرا من در خونم رو ببندم؟
_ نه خب . اون فرق داره.
امیرعلی: خب چه فرقی عزیز من ؟ اون راه خودش رو انتخاب کرده دوست نداره به سعادت برسه ولی تو که نباید بگی به من چه که اون نگاه میکنه مشکل اونه. نمیتونی همچین حرفی بزنی چون مشکل تو هم هست. چون امنیت تو هم در خطره.
_ اگه خدا میخواسته زیبایی های یک زن رو کسی نبینه پس چرا اون رو زیبا افریده؟ اصلا چرا مرد نباید حجاب داشته باشه؟
امیرعلی: اولا که زیبایی های یه زن فقط برای همسرشه. وحجاب هم دربرابر محارم اجبار نیست . در مورد سوال دوم هم مرد ها هم باید حجاب داشته باشن ولی حد حجاب مرد و زن باهم فرق داره چون نوع آفرینششون باهم فرق داره.
با حرفاش موافق بودم تا حالا هیچوقت به حجاب اینجوری نگاه نکرده بودم ولی هنوز هم با حجاب بودن برام غیر ممکن بود.
_ یعنی برای امنیت داشتن حتما باید باحجاب باشی؟
امیرعلی: یه راه دیگه هم داری
_ چیییی؟
امیرعلی:بشینی تو خونه با هیچ کس هم در ارتباط نباشی.
_ مسخررررره
امیرعلی: نظر لطفته.
#ادامه_دارد
#ح_سادات_کاظمی
🇮🇷 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙فهیمه دانش آشتیانی خواهر شهید درباره خواهرش میگوید👇
🔰محبوبه خیلی دختر خاصی بود. همیشه فکر میکنم چقدر خوب رفت و خوش به حالش که بسیاری از چیزها را ندید. اینها با رفتنشان راه را باز کردند. اگر آنها نمیرفتند، پایههای انقلاب محکم نمیشد. واقعا چه چیز بالاتر از اینکه انسان بداند دارد در راهی جانش را فدا میکند که شاید وضعیت بهتری برای آنهایی که پشت سرش میمانند، ایجاد کند.
🔰در روز شهادتش وقتی همه به طرف خیابان کوکاکولا میرفتند، مردها به محبوبه گفته بودند: «شما برو اینجا نمان.» محبوبه به آنها جواب داده بود: «اگر کار درستی است که زن و مرد ندارد. اگر هم کار غلطی است که شما هم نباید بروید.»
در اوج راهپیمایی جمعه ی سیاه، در میدان ڙاله یکی از ماموران شاه، او را با گلوله هدف گرفته و به شهادت رساند.
#اولین_شهیده_انقلاب
#عکس_تولیدی
🇮🇷 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
Part19_جان شیعه اهل سنت.mp3
4.8M
📚رمان " جان شیعه، اهل سنت"(19)
♥️" عاشقانه هاای برای مسلمانان"
رویکرد این اثر وحدت شیعه و سنی است. “جان شیعه، اهل سنت” رمانی بلندی است که حکایت از ازدواجی خاص و زندگی مشترکی متفاوت از چیزی که تا به حال در رمان های عاشقانه خوانده ایم، می کند. این کتاب فراتر از تصور مخاطبانش به مفهوم واقعی اتحاد و برادری بین شیعه و سنی پرداخته است.
✍ اثر فاطمه ولی نژاد
🇮🇷 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
❌ نقدی بر فمنیست و تاملی بر عملکرد خودمان :👇👇👇
🔰 مشکل عمیق سکولاریزم و فمنیست لیبرالی، این است که کاملا انسان را محدود کرده اند به چند سال زندگی در دنیا
⬅️ در اینصورت بخش اعظم زندگی انسانها را نادیده گرفته اند. دنیا شد و لذت جویی مادی و چند روزه...
🧠 ما هم عقلمان را داده ایم دستشان و فقط بر اساس منافع عقلانی و آثار دنیایی حجاب و حجب و حیا و زندگی بر مدار خانواده سخن می گوییم‼️
✅ هر چند برتری استدلال ما قوی تر است و ارائه ی مباحث عقلی لازم ، ولی مشکل اینجاست که عقل همیشه حریف نفس سرکش نمی شود ❌
🔰اگرچه عقل بگوید خویشتن داری قبل از ازدواج باعث دوام زندگی زناشویی می شود ولی باز نفس انسان می خواهد کامجویی های خارج از خانواده را تجربه کند و وقتی این خواسته نفسانی با تشویق فیلمها و سریالها و تصاویر و انواع ویدئوهای مستهجن واقع می شود، دیگر نمی شود چندان به توفیق عقل و خرد امیدوار بود😥
🔰همان مقدار کمش را هم با انواع مسکرات و مشروبات می خشکانند تا انسان بماند و تمایلات نفسانی اش که روز به روز جسمش را ارضا می کند و روحش را تباه😰
💯شاید باید قدری روی اعتقادات کار کرد. شاید باید در مورد قیامت بیشتر صحبت کرد. با ابزار رسانه قدری بهشت و جهنم را به ذهن نزدیک کرد. از خدا و حقیقت مبدا و معاد سخن گفت تا انسان امروز برای دنیای چند روزه زندگی ابدی خودش را به فنا ندهد.
⁉️چند رمان و فیلم و سریال خوب در مورد حقیقت عالم وجود ساخته ایم؟
#تولیدی | #فمینیست |#عقل_ناقص
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥یکی بالاخره حرف دل مارو هم زد
⏪ هرسال به مناسبت پیروزی انقلاب #اسلامی !
فرش قرمز میندازیم و تشکر میکنیم از خانمایی که بدترین پوشش رو دارند !
جشنواره فیلم فجر جشنواره ایست که هیچ سنخیتی با انقلاب اسلامی ندارد.
کثافت خانه ای است برای دیده شدن یک مشت سلبریتی بی هویت که هنوز ارزش انسانی خودشان را هم نمیفهمند.
#جشنواره_فیلم_فجر
#جشنواره_مدولباس
🏴@hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
هیچ بحثے دربارھ پوشش زن🙍
از هجوم تبلیغاتی غرب📽📷😱
متاثر نباشد;😊
مثلا : حجاب داشتہ باشیم😌
اما چادر نداشتہ باشند❗️😯
💢این فڪر غلطے است😓
چادر بهترین نوع حجاب است💖
یڪ نشانہ ملے ماست.🇮🇷☝️
#مقام_معظم_رهبری
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🇮🇷| #از_نگاه_دیگران (۲)
🔘انقلاب رهبر کبیر از نظر روزنامه هرالد تریبون...
#تولیدی | #دهه_فجر
🇮🇷@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 #استوری
◾️اَلسَّلامُ عَلیْکَ یا وَلیَّ النِّعَم
#السلام علیکَ یا هادیَ الْاُمَمْ
#السلام عَلیک یا سَفینَةُ الْحِلْم
#السلام علیک یا اَبَا الاِمامِ الْمُنْتَظَر
◼ *#سالروز شهادت دهمین نور ولایت حضرت امام علی نقی(ع) را تسلیت عرض می کنیم.*🥀
◼ *#امام هادی علیه السلام فرمودند:*
فروتنی آن است که با مردم چنان رفتار کنی که دوست داری با تو چنان باشند.🥀
(الکافی، ج۲، ص۱۲۴)
--------------------------
🏴@hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
#پرسش_پاسخ
#حجاب_اختیاری
❓آیا حذف الزام حجاب باعث بهبود وضعیت حجاب در کشور میشه؟
🧐میگن هر چیزی که به صورت اجبار دربیاد تمایل نسبت بهش کم میشه و نوعی لجبازی و مخالفت رو به دنبال داره. مثل همین حجاب که در کشور ما اجباری هست
❌خب اولاً این پوششی که خانم های مخالف حجاب دارن که اصلاً حجاب محسوب نمیشه که بخوان ناراحت باشن. مانتوشون که فقط دوتا آستینه و پوشش سرشون که دیگه بدتر از اون،فک می کنن با کمترین میزان پوشش بازم قانون رو رعایت کردن
🤕مثلا یه نوار باریک تل مانند میذارن رو سرشون و فکر می کنن دارن به قانون کشورشون احترام میذارن(بیشتر بلاگرا این کار رو می کنن) که این کار بیشتر تمسخر حجاب هست تا رعایت حجاب
2⃣دوماً اگه حجاب اجباری بده بی حجابی اجباری هم بده. چطور زمان شاه چادر از سر خانم ها می کشیدن و به اونها اجازه نمیدادن با حجاب به مدرسه و دانشگاه برن،پس اجبار یک روش خیلی خوب و موثر بوده دیگه چون یه سری الان به این نتیجه رسیدن زمان شاه خیلی اوضاع ما خوب بوده
3⃣سوما حجاب جز قانون کشور ماست و هر قانونی تو هرجای دنیا یه سری مخالف داره ولی در نهایت به تشخیص قانون گذاران تصویب میشه و نمیشه با سلیقه ی همه افراد جور دربیاد
⏪با همه این اوصاف اگر الزام قانونی حجاب برداشته شد و عده ای تا مرز برهنگی پیش رفتن تکلیف کسانی که مخالف این بی بندوباری هستن چی میشه؟ مگه نباید به نظر اونها هم احترام گذاشته بشه؟
📰اگر مراجعه کنیم به خبرگزاری های غربی به راحتی می تونیم از سرنوشت زنان در کشورهای آزاد مطلع بشیم و نتیجه ی آزادی پوشش رو ببینیم
#تولیدی_کامل
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
دانشگاه حجاب
🔴به روز باشیم 🔆 افشاگری از پشت پرده فعالیت های ضد ایرانی گروهک منافقین از زبان مسئول سابق حفاظت مسع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴به روز باشیم
💢تعداد امامزادگان پس از انقلاب اضافه شده است؟/ آیا امامزاده بیژن داریم؟
♦️پاسخ معاون اداره اوقاف به برخی حرف و حدیث ها درباره امام زادگان
👈از کانال پاسخبهشبهاتفــجازی
🇮🇷@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
#گزارش
#بینالملل
♨️چیزی که در کشورهای غربی عادی شده تجاوز و آزار جنسی هست نه بدپوششی خانم ها
🔻دختری که در شهر "فیلادلفیا" (بزذگترین شهر ایالت پنسیلوانیای آمریکا )سوار مترو شده بود، مورد تجاوز قرار می گیره و چیزی بسیار زشت و آزار دهنده بود این بود که مسافران مترو نه تنها به کمکش نمیرن بلکه شروع به فیلمبرداری می کنن
🔻فقط یکی از کارکنان مترو که ساعت کاریش هم تموم شده بود حین مشاهده این صحنه پلیس رو خبر می کنه
🔻قربانی به پلیس گفته داشته از سر کار برمی گشته که این اتفاق افتاده واسش. قبل از سوار شدن به مترو به کافه رفته و مقداری آبجو نوشیده و بعد هم مترو و تنها صحنه ای که در خاطرش مونده این بود که پلیس سعی داشت مرد متجاوز رو ازش جدا کنه
➕و کاملاً مطمئن هست که هیچ آشنایی با مرد متجاوز نداشته و اجازه ی این کار رو به او نداده بود
🌐منبع:https://www.inquirer.com/news/septa-rape-case-philadelphia-video-victim-fiston-ngoy-20211101.html
#تولیدی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
دانشگاه حجاب
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_سی_ام به روایت حانیه چقدر دلم میخواست با یکی حرف بزنم ، یکی که
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_سی_و_یکم
به روایت حانیه
.........................................
حرفای امیرعلی رو باور داشتم ولی من همین جوری هم به زور شال سرم میکردم دیگه چه برسه به این که بخوام ده دور دور خودم بپیچمش. هوف. ولی چاره ای نبود ، آدمی نبودم که حرف مردم برام مهم باشه. ولی ظاهرا تنها برداشتی که از ظاهر من میشد داشت این بود که از خدامه موردتوجه پسرای لات قرار بگیرم ؛ از طرفی دلم نمیخواست همش نگران تیکه های پسرا باشم. پس بلاخره بعد از کلی فکر کردن و درگیری ذهنی تصمیم گرفتم یه مانتوی بلندتر بپوشم و حداقل یکم شالمو بکشم جلوتر .
_ ماااماااان. مااااماااان.
مامان:جونم ؟
_ میای بریم خرید؟
مامان: باهم؟؟؟؟؟؟؟
از این لحن متعجبش خندم گرفت خب حق داشت؛ من کی با مامان رفته بودم خرید که این دفعه دومم باشه ؟ همیشه با بچه ها میرفتم.
_ اره . میخوام مانتو بخرم.
مامان: خب چرا با یاسمین اینا نمیری؟ چیزی شده؟
_ واه چی شده باشه؟ میخواستم مانتوی بلند بگیرم .نمیای با اونا برم.
مامان: تو ؟ مانتوی بلند؟
_ مامانی بیست سوالی میپرسی حالا؟
مامان:خیلی خب برو حاضر شو بریم.
وقتی با مامان بودم که کسی نمیتونست حرفی بزنه پس نیاز به پوشیده تر بودن نبود.
یه بلوز سفید آستین سه ربع با یه کت حریر نازک مشکی با یه ساپورت مشکی وشال و سفید. مثله همیشه پرفکت. مامان با دیدن من دوباره شروع کرد به سوال پرسیدن
مامان: حالا مانتوی بلند میخوای چیکار؟
_ میخوام بخورمش.
مامان : نوش جونت 😒. خب مثله ادم برای چی میخوای ؟
_واه مامان خوب میخوام هروقت تنها رفتم بیرون بپوشم که انقدر بهم گیر ندن. حالا بیا بریم. راستی ددی برده ماشینو؟
مامان: هوف. از دست تو. اره برده. زنگ زدم آژانس
_ فداااات شم مامی جونم .
.
.
.
.
نمیدونم امروز مردم تغییر کردن یا من حساس شدم. انگار قبلا اصلا این پسرای هیزو نمیدیم از در خونه که اومدیم بیرون تا الان 10.20 نفر یا چشمک زدن یا تیکه انداختن. هوف. خوبه مامان همرامه. فکر کنم باید تجدید نظر کنم و همیشه از این مانتو مسخره ها بپوشم.
مامان _ حانیه بگیر بریم دیگه. الان دو ساعته داری میگردی فقط یه روسری گرفتی.
_ عه به من چه هیچکدومشون خوشگل نیستن. عه عه عه مامان اونجا رو نگاه کن. اون مانتو مشکیه خوشگله . بیا.....
و بعد دست مامان رو گرفتم و دنبال خودم کشیدم به سمت اون مغازه . مانتوهاش عالی بود. یه مانتوی سفید بود که قسمت سفیدش تا روی زانو بود و روش پارچه حریر مشکی که تا زیر زانو بود جلوه خاصی بهش داده بود به خصوص حویه کاری های پایین پارچه مشکیه. با روسری مشکی که گرفته بودم عالی میشد. بلاخره بعد از 2 ساعت گشتن موفق شدم.
.
.
.
مامان در خونه رو باز کرد و منم دنبالش وارد خونه شدم. کفشای امیرعلی پشت در نشونه حضورش تو خونه بود با ذوق و انرژی دوباره که گرفته بودم مثله جت از کنار مامان رد شدم و کفشام رو در اوردم و رفتم تو . امیر رو مبل نشسته بود و تلویزیون نگاه میکرد.
_ سلااااام.
امیرعلی: علیک سلام. چی.....
حرف امیرعلی تموم نشده بود که دستشو کشیدم و بردمش تو اتاق.
امیرعلی: چته؟؟؟؟
_ چشاتو ببند. سرررریع
سریع کت حریر رو لباسم رو در اوردم و مانتو و روسری که گرفته بودم رو سرم کردم. نمیشد موهامو نریزم بیرون که یه دسته از موهای لختمو انداختم رو پیشانیم و رو به روی امیرعلی وایسادم .
_ خب . باز کن.
با دیدن من لبخند زد و حالت چهرش رنگ تحسین گرفت و بعد بلند شد رو به روم ایستاد و موهام رو هل داد زیر روسریم.
امیرعلی: اینجوری بهتره.
یه لبخند دندون نما تحویلش دادم و گفتم _ خب دیگه تشریف ببر بیرون میخوام استراحت کنم.
.........................................................
بیا دل را بده صیقل بدین سان
که بیعفت بدان بیشک به خواب است!
#ادامه_دارد
#ح_سادات_کاظمی
🇮🇷 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
Part20_جان شیعه اهل سنت.mp3
4.09M
📚رمان " جان شیعه، اهل سنت"(20)
♥️" عاشقانه هاای برای مسلمانان"
رویکرد این اثر وحدت شیعه و سنی است. “جان شیعه، اهل سنت” رمانی بلندی است که حکایت از ازدواجی خاص و زندگی مشترکی متفاوت از چیزی که تا به حال در رمان های عاشقانه خوانده ایم، می کند. این کتاب فراتر از تصور مخاطبانش به مفهوم واقعی اتحاد و برادری بین شیعه و سنی پرداخته است.
✍ اثر فاطمه ولی نژاد
🇮🇷 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓