eitaa logo
دانشگاه حجاب
13.9هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
3.7هزار ویدیو
183 فایل
نظرات 🍒 @t_haghgoo پاسخ به شبهات 🍒 @abdeelah تبلیغ کانال شما (تبادل نداریم) 🍒 eitaa.com/joinchat/3166830978C8ce4b3ce18 فروشگاه کانال 🍒 @hejabuni_forooshgah کمک به ترویج حجاب 6037997750001183
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🌸🌸علمدار خوش آمد🌸🌸🌸 🎙️ حاج محمود کریمی ❤️ 🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
♨️در آستانه ی روز جهانی زن و چالش حضور زنان در عرصه های علمی 🔻دکتر کریس وِل استاد دانشگاه کمبریج انگلستان می گوید با کمبود زنان در علوم مختلف مثل ریاضی و تکنولوژی و علوم زیستی روبرو هستیم 🔻علت این کمبود این است که آنها آینده شغلی خودشان را روشن نمی بینند.در جدیدترین تحقیقات معلوم شد که فقط ۱۲/۸٪ زنان به عنوان نیروی کار در علوم مختلف مشغول هستند 💸طبق اعلام دستمزد تمام وقت هفتگی زنان ۵۵۸ پوند هست در مقایسه با ۶۵۲ پوند برای مردان 📌میگن بی حجابی باعث پیشرفت علمی زنان میشه! حالا انگلیس که خانما حجاب ندارن چرا در عرصه های علمی وارد نمیشن؟ 🌐منبع:https://www.bbc.co.uk/news/uk-england-cambridgeshire-60516870.amp 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
از جهنم تا بهشت 🌺👇
دانشگاه حجاب
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_پنجاه_و_ششم به روايت حانيه ......................................
به روايت حانيه ................................................... فاطمه: حانیه جان ، عزیزم گلم عشقم نفسم دیروقته ، خواهشا بیا بیخیال شو. شب بمون همین جا دیگه. یا حداقل بزار زنگ بزنم بابات یا اقا امیرعلی. _ واه فاطمه کجا دیروقته؟ تازه ساعت هفته ، ساعت نه هوا تاریک میشه. فاطمه: خب تاحالا پیاده نرفتی یه وقت گم میشی ، حالا هوس پیاده روی زده به سرت؟ _ خداحافظ فاطمه:حانیه _ خداحافظ بی توجه به صداکردنای فاطمه خداحافظی کردم و راه افتادم. با اینکه از صبح پیش فاطمه بودم ولی دلم گرفته بود و نیاز به پیاده روی داشتم. بیخیال می‌رفتم تو کوچه پس کوچه هایی که نمیدونستم کجا میرن. شدیدا نیاز به کسی داشتم که بتونم باهاش حرف بزنم. کسی که بتونم بهش بگم همه چیز رو. نگرانی هامو، دلهره هامو، حسی که نمیدونستم چیه و کی بود بهتر از خدا؟ شروع کردم به گفتن.همه چیزهایی که خودش میدونست رو براش تکرار کردم ؛ و عجب مسکنی بود این درد و دل برای دل بی تاب من. به خودم که اومدم دیدم ساعت هشت و نیمه و هوا تاریک. نگاهی به اطرافم انداختم ، هیچ آشنایی با اینجا نداشتم ، یه کوچه تاریک و خلوت . سریع گوشیم رو دراوردم . یک درصد بیشتر شارژ نداشت. ده تماس بی پاسخ از فاطمه ، نه تماس بی پاسخ از امیرعلی. ای وای. گوشیم بی صدا بوده و نشنیده بودم حتما حسابی نگران شدن ، شماره فاطمه رو گرفتم ، یه بوق خورد و گوشیم خاموش شد، بهتر از این نمیشد؛ من یه دختر تنها ، تو یه کوچه خلوت تاریک که نمیدونم کجاست ، با خانواده ای که شدیدا نگرانم شدن مطمئنا . هرچی میرفتم به انتهای کوچه نمیرسیدم ، انگار کوچش بی انتها بود . با صدای بوقی که از پشت سرم میومد ، با ترس برگشتم عقب ، یه بی ام وه سفید، که رانندش دوتا پسر بودن ، دیگه نتونستم تحمل کنم و اشکام دونه دونه جاری شدن رو صورتم. یکی از اون پسرا: جون خانوم خوشگله گریه چرا؟ کاریت نداریم که ، فقط نیازمند کمی حال هستیم همین . و اون یکی: اره جیگر. بپر بالا. به توام حال میدیما. حالم داشت از این همه جسارت به هم میخورد. با نفرت دندونام فشار دادم و گفتم: برو گمشو. اما اونا پرو تر ازاین حرفا بودن ، پسری که سمت راننده نشسته بود ، پیاده شد و بند کولم رو کشید ، با نفرت از دستش کشیدم ، بعد گوشه شالم رو گرفت و قبل از این که بتونم کاری انجام بدم از سرم در اوردش ، اشکام دیگه امون نمیدادن، رفتم طرفش که شالمو ازش بگیرم که سریع منو کشید به سمت خودش ، با تمام قدرتم پسش زدم و بیخیال شالم شروع کردم به دوییدن ، اون دوتا هم بدون ماشین دنبالم دوییدن ، هق هق گریم سکوت کوچه رو بهم میزد و عجیب بود که تو اون کوچه ، هیچکس نبود و با این همه سر و صدا هم هیچکس از خونش نیومد ببینه چه خبره ، فقط میدوییدم و تو دلم ناله میکردم که پس چرا این کوچه تموم نمیشه؟ کلیپسم حسابی شل شده بود و موهام باز شده بود ، وقتی متوجه خیابون اصلی شدم ، سرعتمو بیشتر کردم و رفتم سمت پیاده رو که بپیچم تو خیابون اصلی ، که پام به میله ای گیر کرد و افتادم زمین ، کلیپسم از سرم افتاد و همه موهام باز شد، از درد چشمامو بستم ، اما با یاداوری اون دوتا سریع چشمامو بازکردم که یه جفت کفش مردونه جلوم بود ، گفتم دیگه کارم تمومه ، حتما یکی از اون پسران ، سرمو که اوردم بالا ، نمیتونستم چیزی رو که جلوی چشمامه رو باور کنم ، چندبار چشمامو باز و بسته کردم و بعد بی اختیار گوشه شلوارشو چنگ زدم ، شدت گریم بیشتر شده بود و نفس کشیدن برام مشکل........ تو آن تك بيت نابي كه غزل هايم به پایش سجده کردند...... شعر: افسانه صالحی 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐💐💐💐 💐💐💐 💐💐 عاشقانه مستی کن که علمدار باوفا امد 🎵 سرکار خانم خدایاری 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🌛ومارٵیت‌الاجمیلا🌜 🔸بانگ ✨ومارایت الاجمیلا✨ به گوش می رسد ... اما نه در کربلا ... عرشیان حسین (ع)را به فرشیان هدیه دادند و فطرس آمده که پروبال خود را به گهواره‌اش گره زند. 🔹زینب(س) حسین کوچک را در آغوش کشید و تپش قلبش مرهمی می‌شود بر اشک های حسین ع 🔸 شاید زینب اول بار دراین لحظه گفت مارایت الا جمیلا اری! زینب با دیدن جلوه ی جمال الهی در وجه الحسین جز زیبایی ندید . و فقط زیبایی دید و زیبایی دید تا کربلا... 🔹تا آن روز که عباس بن علی ؛ کوه ادب و رشادت ؛ هم‌رکاب و فدایی ولایت، تمثال غیرت و آیینه ی‌ وفا و نجابت ؛ جان فدای حسین و اهل بیت و دین می‌کند... 🌻زینب جان 🤲چشمان ما را نیز زیبابین بفرما 👌یکی از این زیبایی‌های حقیقی ، و و است . ……………………………………………… 🦋 اعیاد شعبانیه بر همراهان کانال دانشگاه حجاب مبارک باد🦋 علیه السلام علیه‌السلام 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌👌👌پیشنهاد دانلود 🌸ولادت باسعادت حضرت ابوالفضل‌العباس (ع) ، کوه غیرت ، اسوه ی وفادادی و روز جانباز تبریک وتهنیت باد. 🌸 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚🍀💚🍀💚🍀💚🍀💚🍀💚🍀 شیرزنان انقلاب و دفاع مقدس نشان دادند که الگوی سوم، «زن نه شرقی، نه غربی» است. زن مسلمان ایرانی تاریخ جدیدی را پیش چشم زنان جهان گشود و ثابت کرد که می‌توان زن بود، عفیف بود، محجبه و شریف بود و درعین حال، در متن و مرکز بود. روز بسیج جامعه زنان گرامی باد. 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
🔴به روز باشیم ‏اين كليپ صحبت هاي ولاديمير پوتين رييس جمهور روسيه با زیر نویس دروغین در بسیاری از ک
🔴به روز باشیم 🔆 تحلیل "جان مرشایمر" (استاد معروف آمریکایی روابط بین الملل)؛ چرا بحران اوکراین حاصل خطای غرب است؟ 🗣 مرشایمر می گوید: غرب می بایست بی طرفی اوکراین را حفظ می کرد و آن کشور را به عنوان منطقه ای حائل بین خود با روسیه به رسمیت می شناخت و امکان می داد اوکراینی ها ضمن انتخاب خود، توان مصالحه و سازش با روسیه را حفظ کنند. اما جهان غرب به آنها القاء می کرد که شما سرانجام در ما ادغام خواهید شد و روس ها سرانجام شکست خواهند خورد و.... و ما با این القائات، آنها را به سوی عدم مصالحه با روسیه و اتخاذ سیاست های تند راندیم و سرانجام موجب تحریک روسیه و بحران حاضر شدیم. ✅ مرشایمر رفتار غرب در اوکراین را به آن تشبیه می کند که اگر چین در کنار سرمایه گذاری در کانادا، به تحریک این کشور به تقابل با آمریکا روی آورد؛ آمریکا چگونه برخورد خواهد کرد؟ از کانال مسعود اسداللهی. 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
📣 #مطالبه رعایت قانون حیا و عفاف در اماکن عمومی 🔴 کمپین پیگیری #کشف_حجاب در مراکز خرید بزرگ مثل های
رفیق ❌ ۲ ساعت دیگه مهلت پیگیری تموم میشه ✔ هم خودت شرکت کن ✔ هم تو گروه‌هایی که عضوی ارسال کن واجبت قضا نشه❗️ بسم الله🌱
از جهنم تا بهشت 🌺👇
دانشگاه حجاب
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_پنجاه_و_هفتم به روايت حانيه .....................................
یه هفته از اون اتفاق میگذشت و من جرأت نداشتم از خونه برم بیرون ، فقط فاطمه و بچه ها چندبار اومده بودن دیدنم و جالب بود برام که بین شقایق و یاسمین و نجمه تنها کسی که به نمازخوندن و حجاب من ایراد نمیگرفت شقایق بود. عموهم که هرچی بهش زنگ میزدم بر نمیداشت و این بیشتر نگرانم میکرد. . . . مامان: حانیه جان. مامان. بیا تلفن _ کیه؟ مامان: فاطمه سریع دوییدم سمت تلفن. _ سلام . فاطمه: سلام خانوم. خوبی؟ _ مرسی عزیزم تو خوبی؟ فاطمه:فدات. باخوبیت. میگما خانوم گل. امروز کلاس میای؟ _ مگه چهارشنبس امروز؟ فاطمه:اره _ وای نه فاطمه. میترسم. فاطمه: از چی میترسی ؟ اون موقع تنها بودن خطرناک بود، وگرنه اگه از کوچه های خلوت نری و دیروقت هم نباشه که چیزی نمیشه. تازه من با بابام میایم دنبالت . _ نه مزاحم نمیشم فاطمه: ساعت چهارونیم حاضر باش .خدانگهدارت. منتظر هیچ مخالفتی از جانب من نشد و زود تلفن رو قطع کرد. منم دیگه بیشتر تو خونه موندن رو جایز ندونستم و بیخیال این ترس مسخره شدم. _ مامان. من بعدازظهر با فاطمه میرم کلاس. مامان: باشه. راستی میخوام به امیرعلی بگم به دوستش زنگ بزنه دعوتشون کنه، که یه تشکریم کرده باشیم، بلاخره اگه اون نبود الان...... بدون اینکه حرفش رو تموم کنه،پشتش رو به من کرد و مشغول ادامه گردگیریش شد. نمیدونم چرا ولی دوست داشتم دوباره اون پسره رو ببینم ولی از طرفی نمیتونستم غرورمو بشکنم و دوباره تشکر کنم. _ حالا نمیشه بیخیال شیم. مامان: خجالت بکش. خیر سرت جونتو نجات داده. از ادب و نزاکت به دوره. _ اوو. حالا انگار منو از تو دهن اژدها دراورده. مامان: کمتر از دهن اژدها نبوده ، اگه اون نرسیده بود معلوم نبود الان کجا بودی. راست هم میگفت، اگه اون نبود معلوم نبود چه بلایی سر من میومد. مثل بچه های تخص شونمو بالا انداختم و گفتم_ هرجور دوست داری. . . . در رو که باز کردم، همزمان فاطمه اینا رسیدن . شیشه رو کشید پایین. فاطمه: سلام خانوم ترسو. چپ چپ نگاهش کردم، اما جلوی باباش روم نشد چیزی بهش بگم. سوار شدم و بدون کوچیک ترین توجه ای به فاطمه رو به باباش گفتم :سلام. خوبید؟ خاله جان خوبن؟ بابای فاطمه:سلام دخترم. ممنون شما خوبی؟ خاله هم خوبن سلام رسوندن. _ ممنونم. فاطمه: قدیمیا میگفتن که جواب سلام واجبه ظاهرا _ علیک فاطمه: خب؟ چه خبرا؟ خوش میگذره خوردن و خوابیدن؟ _ بزار برسیم کاملا خبرا رو برات شرح میدم پرو خانوم. . . . با دیدن مسجد دوباره اون اتفاق برام تداعی شد. "ای خدا اخه من چرا همش باید ضایع بشم جلوی این پسره؟" 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part30_جان شیعه اهل سنت.mp3
12.44M
📚رمان " جان شیعه، اهل سنت"(30) ♥️" عاشقانه هاای برای مسلمانان" رویکرد این اثر وحدت شیعه و سنی است. “جان شیعه، اهل سنت” رمانی بلندی است که حکایت از ازدواجی خاص و زندگی مشترکی متفاوت از چیزی که تا به حال در رمان های عاشقانه خوانده ایم، می کند. این کتاب فراتر از تصور مخاطبانش به مفهوم واقعی اتحاد و برادری بین شیعه و سنی پرداخته است. ✍ اثر فاطمه ولی نژاد 🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💖 تقدیم به همسران فداکار جانبازان💖 🔸میخندد ... از آن خنده‌هایی که همیشه نشاط میبخشد و امید ، از آن خنده هایی که به جان مینشیند و حک میشود در قلب ها ... او همیشه میخندد . پای صحبت هایش که می‌نشینم غرق میشوم در آرامش ... آرامشی که از اعماق وجودش سرچشمه میگیرد . میگوید خدا او را جور دیگری دوست دارد ، هدیه ای خاص به او داده ، او را برای ماموریتی بزرگ انتخاب کرده و همسفری ناب برایش در نظر گرفته ، ❤️میگوید حکایت ثانیه هایش ، حکایت دلدادگیست دلدادگی به قهرمانی که خوش نوشت مشق عشق ، ایثار و ایمان را ؛مردی که روزی رفت تا ما بمانیم ، تا عزت ، ایمان و آزادی مان را اجنبی ها به تاراج نبرند میگوید افتخار می‌کند به وجود همسرش ؛ به خدمت به همسر ِ جانبازش و شوق این خدمت ، وجودش را مملو از عشق ساخته ... شوق و عشقی فقط به نیت رضایِ خدا ... 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🛑 دانشگاه حجاب برگزار می‌کند👇👇👇 ❇️ دوره مکالمه عربی (از مبتدی تا پیشرفته) ✔ مطمئن ؛ ارزاااان ؛آفلاین👇‌ 💠 eitaa.com/joinchat/644284519C6e5d0dbf9a .................... ❇️ استیکر،پروفایل و استوری‌های رایگان انجام سفارشات گرافیکی (لوگو،پوستر،تراکت،لیبل،بنر،پروفایل،و...) ✔مطمئن؛باکیفیت؛ارزان ، دراسرع وقت👇 💠 eitaa.com/joinchat/3536912486C6ad0729047 ......................... ❇️ کارگاه یک روزه «فن بیان و هنر سخنوری» ‌‌ بصورت آنلاین با ۳۰، ۴۰ درصد تخفیف ویژه بانوان نوجوان و بزرگسال👇 💠 @fane_bayaan 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اگر طرفدار هستید حتما ببینید ⁉️ تحقیر یا ؟! ♨️ تفسیر متفاوت محمدرضا از زن! ___💚💚💚_____میلاد چهارمین اختر تابناک امامت وولایت بر بانوان کشورم مبارک__🌸🌸🌸_______________ 🗓 برشی از سخنرانی به مناسبت ۸مارس، روز جهانی زن! 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
‼️تفاوت را احساس کنید.... 🔴روز جهانی زن، بزرگداشت چیست؟! 🔺هشتم مارس روز جهانی زن نام گرفته و مراسم این روز در کشورهای مختلف بصورت برگزار می شود. 🔹در ذهنم این مراسم را با مراسمات روز زن در کشور خودمان مقایسه می کردم که معمولا بصورت مراسم ، و بزرگداشت های خانوادگی، اداری و جشن های خیابانی برگزار می‌شود و روز و و احترام و محبت بیشتر به زنان و مادران است. 🔸در جایی خواندم انتخاب روز هشتم مارس به عنوان روز زن بخاطر این است که در روز هشتم مارس سال1908 میلادی کاگران زن کارخانـۀ نساجی کتان در شهر نیویورک به خاطر ، و و حقوق بسیار کم زنان دست به اعتصاب زدند؛ 🔹صاحب این کارخانه به همراه نگهبانان بخاطر جلوگیری از همبستگی کارگران بخش های دیگر با اعتصاب گران و عدم سرایت آن به بخش های دیگر ، این زنان را در محل کارشان محبوس ساخت و بعدا به دلایل نامعلوم کارخانه آتش گرفت و فقط تعداد کمی از زنان توانستند از این حادثه نجات یابند و مابقی کارگر در این آتش سوختند. (برخی شواهد حاکی از برنامه ریزی بودن این جنایت است.) 🔸به همین دلیل روز هشتم مارس بطور سنتی بنام روز زنان علیه بی عدالتی و فشار علیه زنان در خاطره ها باقی ماند. در سال هاى بعد در كشورهاى مختلف اروپايى و امريكا مبارزه زنان به شكل تظاهرات و اعتصاب کاری علیه فشار، تبعیض و کاری و همینطور برای داشتن در اجتماع ادامه پیدا کرد. 🔹اعتراض زنان کارخانه پوشاک به نادیده گرفته شدن جنسیتشان و شرایط سخت کاری بود که جامعه به آن ها تحمیل کرده بود. آنان و عدالت می خواستند و با مردان کمرشان را شکسته بود. پاسخشان هم زنده زنده سوختن بود. 🔸اندیشیدم روز زن در غرب بزرگداشت زنان مظلومیست که تحت فشار نظام بی رحم شوریدند و در قرن بیستم، قرن تمدن و غربی، ناجوانمردانه در آتش سوزانده شدند. 🔹اما روز زن در ایران بزرگداشت زنی است که بر همه اهل عالم سروری داشت؛ پدرش دستش را می بوسید و تولد و زندگی اش آغازگر فرهنگ و به دختران و زنان شد. 🔸جایگاه و امنیتی که اسلام به زن داده ، برای آن زنان مظلوم در آتش سوخته ی نیویورکی به شبیه بود. زنی که در عین ، هیچ وظیفه ای برای درآمد زایی، کار کردن در منزل و حتی رسیدگی به فرزندانش ندارد و حتی (اگر بخواهد) میتواند در ازای شیر دادن به فرزندش از شوهر طلب دستمزد کند! که البته مهر و محبت مادری و علاقه به همسر و اصل معمولا مانع گرفتن این حق است. 🔹 امروز زن در غرب، بر خلاف ظواهری که رسانه های دروغگو به ما نشان می دهند، و رنج کشیده و از بهره کشی، خشونت، تجاوز و ناامنی ست. 🔻کاش ما زنان مسلمان، در کنار دانستن حقوقمان، حقایق زندگی و چیزهایی که از آن محروم شده را بدانیم. تا مبادا با این ندانستن ها، و برای دستیابی به موقعیتی ، آنچه داریم را از دست بدهیم! ✍🏻رها عبداللهی 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓