eitaa logo
هجرت | مامان دکتر |موحد
20.5هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
288 ویدیو
20 فایل
مادرانگی هایم… (پزشکی، تربیتی) 🖊️هـجرتــــــــ / مادر-پزشک / #مامان_پنج_فرشته @movahed_8 تصرف در متن‌ها و نشر بدون منبع (لینک) فاقد رضایت شرعی و اخلاقی (در راستای رعایت سنت اسلامی امانت داری+حفظ حق‌الناس💕) تبلیغ https://eitaa.com/hejrat_tabligh
مشاهده در ایتا
دانلود
به قول کرمانی ها «دختر، شش ماه به مُشتی پسر، نُه ماه به نازی» يعنی شیرخوار دختر اگر تا ۶ ماهگی خودش ننشست، مشت بزن پشتش که بشینه (خشونتش بالاست ضرب المثله😅 منظور اینکه دختر تو این سن دیگه میتونه بشینه) اما پسر تا ۹ ماهگی اگر نشست، نازش هم بکن! یعنی لطف کرده نشسته درواقع البته مدح دختره 😌 که يعنی تکاملش جلوتره از پسر ولی خب این پسرهای ما - متاسفانه یا خوشبختانه - چون زیر دست خواهرها دارن بزرگ میشن، شدن «پسر پنج ماه به مُشتی»! من هم خیلی سخت نمیگیرم چون خود بچه‌هام علاقه نشون میدن به نشستن و خارج شدن از حالت خوابیده. @hejrat_kon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیئت باید جامع باشد و آینده نگر و آینده نگار و انسان ساز سرمایه اصلی جامعه اسلامی، انسان ها هستند. @hejrat_kon
پریروز داشتم این کلیپ رو میدیدم بچه‌ها اومدن گفتن چیه و من نشون دادم امروز تو مراسم روضه، پسرم گفت مامان همه جای روضه بچه‌ها دارن با گوشی بازی میکنن گفتم: عه واقعا ‌؟ گفت: آره، بر این وضعیت باید گریه کرد.... وسط روضه آدم رو میخندونن🤦‍♀ @hejrat_kon
روز سوم است آفتاب داغ کربلا طوری بر بدن‌ها تابیده که رنگ پیکرها را تغییر داده‌است. عمر سعد، بعد از روز واقعه، تا ظهر روز یازدهم در کربلا ماند. کار داشت که ماند. چون مسلمان بود(!)، دستور داد پیکر کشته شدگان لشکرش را جمع کنند و بر آن‌ها نماز بخوانند و دفن کنند... اما پیکر پسر فاطمه، و یاران او، بر زمین ماند. همانجا بود که اندوه و غم چنان بر حجت الله، امامِ بعد از حسین، زین العابدین و سید الساجدین، فشار آورد که زینب کبری، عمه ولی خدا، با احساس خطر و برای حفظ جان امام، به ایشان فرمود: «ای بازماندۀ جد و پدر و برادرم مرا چه می‌شود که می‌بینم نزدیک است از شدت غم جان دهی؟» و امام فرمود: «عمه جان چگونه بی‌تابی نکنم؟ در حالی که می‌بینم سید و سرورم حسین و نیز برادران و عموها و عموزادگان و خاندان و وابستگانم همگی بر خاک غلتیده و در خون غوطه‌ور و برهنه‌اند و در میانۀ صحرا افتاده‌اند و این دشمنان ددمنش پوشش آنان را هم به غارت برده‌اند. ایشان را می‌بینم که کسی کفنشان نکرده و به خاکشان نسپرده و کاری به کارشان ندارد گویا که از خاندان دشمنان مسلمانان‌اند.» زینب کبری فرزند برادر را دعوت به شکیبایی کرد و او را دلداری داد. اخبار غیبی را به زین العابدین یادآوری کرد. فرمود که مردمانی بزرگ این پیکرهای پاک پراکندۀ خون‌آلود را جمع می‌کنند و به خاک می‌سپارند. آنان در این سرزمین برای تربت پاک سیدالشهدا نشانه‌ای می‌نهند که اثرش درگذر زمان هرگز از میان نمی‌رود. اینجا زینب، دختر علی، این زن یکه تاز، ستون امام شد! تکیه گاه امام شد. کما اینکه درست دیروز در همان ساعات، به فریاد امام دیروز رسیده بود. آنجا که حسین، با زانوانی سست شده، و جگری داغ افتاده، صورت بر صورت علی اکبر نهاده بود و انقدر ماندنش در آن حال طول کشیده بود که دشمن گمان می‌بُرد پدر به پای پیکر پسر جان داده است. آن جا هم ناگاه دستی بر شانه امام قرار گرفت و او را توان بلند شدن داد... دست دختر علی، علمدار بعد از واقعه… ✍ هـجرٺــــ بله و ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8 ادامه👇
روز سوم است آفتاب داغ کربلا طوری بر بدن‌ها تابیده که رنگ پیکرها را تغییر داده‌است. زنان قبیله مشهور بنی اسد، گذارشان به کربلا افتاده است. با یک دشت روبرو شده اند پر از نیزه و شمشیرهای شکسته گویی دو سپاه چند هزار نفری مقابل هم جنگیده اند و برای چند هزار کشته گرفتن، آنهمه سلاح خرج شده است! حالی که یک سپاه، فقط هفتاد و دو نفر داشته… دشت، معطر است بدن‌های مانده قاعدتاً باید نفس کشیدن را هم مشکل کنند اما دشت سراسر عطرآگین است قبل از زنان بنی اسد، ملائک از آسمان آمده اند و پیکرها را با آب حیات از بهشت، غسل داده اند… زنان را اندوه و وحشت فرا می‌گیرد می‌دانند بدن ها، پیکرهای سپاه حسین علیه السلام هستند و باید دفن شوند نزد مردان خود برمی‌گردند و تعریف می‌کنند اما مردان… می‌ترسند… مردان قبیله از ابن زیاد و تهدیدهای رعب آورش، سخت می‌ترسند زنان اما جور دیگرند ساعتی پیش، دیده‌اند آنچه خلایق تا قیام قیامت خواهند شنید! تاب ندارند… به مردان می‌گویند: باشد! بمانید! خودمان می‌رویم! و ابزار دفن در دست، راهی می‌شوند. از غیرت و عاطفه زنان، مردان به جوش می‌آیند! بیدار می‌شوند! ترس رنگ می‌بازد! ترس همیشه مقابل عاطفه و غیرت، رنگ می‌بازد؛ کم می‌آورد لرزان و رنگ پریده به گوشه‌ای می‌خزد… روز سوم است مردان و زنان بنی اسد، به کربلا رسیده اند به دشتی سرتاسر بدن.... باید شروع کنند شروع هم می‌کنند اما ناگاه متحیر می‌مانند روی قبرها چه بنویسند؟! بنویسند این پیکر کیست؟ صاحب پیکرهایی که سر ندارند را، چطور باید شناخت؟!...... روز سوم است همه متحیر اند و دست بر کمر، مستأصل ناگاه سواری از دوردست ظاهر می‌شود مردی بر مرکبی سوار است محزون و خاک آلود، روبه قبیله می‌کند: من این پیکرها را می‌شناسم مدد کنید تا تدفین را سرعت ببخشیم... حق همین است امام را جز امام، تغسیل و تدفین نمی‌کند قانون خداوند است ولو مستلزم معجزه باشد حبیب بریر حر زهیر جون سعید قاسم علی اکبر عباس... همه را علی بن الحسین می‌شناسد و می‌شناساند اما نوبت به در خاک گذاشتن پیکر هزار زخم حسین که میرسد، زین العابدین داخل قبر می‌رود هرچه صبر می‌کنند، بیرون نمی‌آید. نگاه می‌کنند و می‌بینند مانند عمه اش زینب، صورت بر حنجر بریده گذاشته و رگ های بریده پدر را بوسه می‌زند… الا لعنة الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون و السلام علی من دفنه اهل القری ✍ هـجرٺــــ بله و ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
دهه اول محرم دهه بکاء و عزاداری و اشک ه ولی دهه دوم خیلی فرصت خوبیه برا اینکه تاریخ بخونیم (یا گوش بدیم از جای معتبر) تاریخ صدر اسلام و ائمه اطهار علیهم السلام خیلی خیلی به کار میاد تاریخ درس هایی برای امروزه و وقتی می‌خونیم، متوجه میشیم چقد داریم دنیا رو، آدم ها رو، جریان ها رو اشتباه می‌بینیم! بد می‌فهمیم! کج موضع میگیریم! البته اگر شاقول و معیار رو، اهل بیت علیهم السلام بدونیم 😏 و هر حرکت و موضع‌گیری و مواجهه اهل بیت برای ما درس و الگو باشه باز هم این کتاب رو توصیه میکنم یا همون حلقات «انسان ۲۵۰ ساله» @hejrat_kon براتون بخش‌هایی از کتاب رو می‌گذارم
هی میخوام هیچی نگم درباره پزشکیان و تصمیم ها و مسائل هی میخوام صبوری کنم ببینم چی میشه هی این ظریف رو می‌بینیم و دندون رو جگر میذارم ولی خداوندگارا ما رو به خائنین و منافقین گرفتار نکن چقد این شبها برای عافیت و عاقبت به خیری ملت با این دولت دعا کردم...
بعد به نامزدهای ما میگفتن پوششی اینا خود رئیس جمهورشون پوششیه تا این جای کار و علی الظاهر...
کاش جناب پزشکیانِ نهج البلاغه خوان، این جاهای تاریخ رو هم توجه داشت. از نهج البلاغه و تاریخ امیرالمؤمنین الگو و عبرت میگرفت وگرنه چه بسیارند حافظان قرآن و حدیث که عمل به اون ندارند.... @hejrat_kon کتاب «علی از زبان علی»
سهم خواهی از حکومت ... و شایسته سالاری امیرالمؤمنین @hejrat_kon
کارت واکسن معنوی دیده بودید؟ 😊 اموری که برای آشنایی کودکان با ظواهر عبادات و نمازخوان شدن فرزند، در احادیث آمده کاری از مؤسسه نسل توحیدی @hejrat_kon
راستی درباره این ضرب المثل چند نفر از شما دوستان گفتید که تو شهر ما برعکسه! میگن: دختر نُه و ناز پسر شش و مشت یا پسر پنج و پنه (ینی میتونه یه جا برا خودش پهن بیفته بشینه) دختر هفت و به ناز خب من شما رو با این تناقض طب مادربزرگی تنها میذارم ✋😎 بالاخره دختر یا پسر؟! طب نوین هم خیلی نظر خاصی نداره، تفاوت جنسیتی خاصی قائل نشده. واقعیت اینه که ویژگی‌های حرکتی هر کودک با کودک دیگه متفاوته و به عوامل متفاوت از جمله ژنتیک و محیط و جثه و... مرتبطه. مهم اینه که تکامل کودکی «بازه» داره نه زمان دقیق. پس تو دام مقایسه و نگرانی های نادرست نیفتیم. ارادت🌷 @hejrat_kon
حالا جالبه هردو گروه هم توجیه توصیه شون، حفظ سلامت دختره! گروه اول میگه دختر زودتر بشینه که لگنش مناسب شکل بگیره چون بارداری و زایمان در پیش داره گروه دوم هم میگن نهههه دختر زود نشینه چون بارداری و زایمان در پیش داره آسیب میبینه! یعنی برا نتیجه مشابه، دو راهکار متضاد 😅
اربعین عازمید؟ بچه‌های من که منو کشتن! مامان کی میریم مامان کی میریم 😩 از اول ماه محرم به طور خاص وگرنه که از پارسال از لحظه ای که رسیدیم خونه، شروع کردن: سال دیگه هم میریم؟ کی میریم؟ با کی میریم؟ چقد میمونیم؟ باید بیشتر بمونیم! چرا امسال انقد کم موندیم! سال دیگه تا آخر آخر باید بمونیم! تازه یادتونه که اربعین رفتن ما رو؟ اونقد سختی کشیدن ها ولی بازم عطشِ رفتن دارن! هیچی دیگه دخترا از الان دارن بسته (گیره سر، گیره روسری، شکلات، نقاشی و نوشته دستی و...) آماده میکنن برای هدیه دادن تو طریق! ان‌شاء‌الله که بطلبن... ما البته پیاده روی نمیریم در یه موکب در مسیر مستقر میشیم همون پارسالی لذا خیلی نگران گرما و اذیت بچه‌ها نیستم. @hejrat_kon این نقاشی رو دخترم میگه همینجوری کشیدم به عنوان اتود اولیه. میخوام بزرگ بکشم برا موکب بابا اینا اسم موکب شون «حسین نماد وحدت» هست
وقتی داداش کوچیکه هم میاد وسط و احساس تکلیف میکنه باید به نی‌نی چیز بخورونه! انقد آب بهش داد😅 تو مجلس روضه بودیم و خیلی دستم برا تغییر فضا و جایگزین سرگرمی و... باز نبود @hejrat_kon
دوستم رزیدنت اطفال ه (يعنی داره تخصص اطفال میگیره) برا یکی از بیمارانش کارای لازم رو انجام داده، بعد خواسته به متخصص مقیم هم گزارش بده که ببینه کافی بوده یا نه. ولی.... 😂😂 @hejrat_kon یه صلوات برای شفای اون کوچولو بفرستید 💚 یه صلوات هم برا موفقیت دوست متدین و متعهد و خوش اخلاقم💜
سلام به دانشگاه ✋ خداحافظ مرخصی زایمان 👋💔
اومدم بیینم که شرایط چجوریه و از کدوم بخش و کجا باید دوباره شروع کنم و برنامه ریزی هامو بکنم و... ولی رسیدم میبینم همه جا تاریک، بسته، تعطیل! فهمیدم بله دانشکده از دقیقا امروز یک هفته تعطیل کرده بخاطر گرما و تابستان 😒 زودتر برگردم خونه پیش پسرکوچولو که عادت نداره دور از من باشه هنوز 🥺
تو خونه پیش پرستار و خواهربرادرهاست
لازمه دوباره اینو یادآوری کنم؟ ☺️ که مامان اولی ها و دو فرزندی ها، نخوان بیفتن تو وادی عذاب وجدان و حس کافی نبودن و مقایسه و...؟ ༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ 💚 با خودت دوست باش 💚
💥 شیطان گاهی موفقیت‌های دیگران را به رخ شما می‌کشد! ممکن است نقطهٔ حرکتِ ما، با نقطهٔ حرکتِ فرد دیگر، متفاوت باشد، اما شیطان ما را فریب می‌دهد و می‌گوید: ببین که فلانی چطور به کمال رسید! تو هم همان مسیر را برو! 💠 : «اگر انسان دنبال تکلیف خدا بگردد و آنجا که تکلیف می‌آید، بایستد و عمل کند، همهٔ رشدها را خداوند برای او رقم می‌زند. اما اگر با تدبیر خود دنبال رشد خودش باشد، به هیچ‌کُجا نمی‌رسد. خدای متعال، متناسب با شخص و ظرفیّتِ هرکس، زمینهٔ رشدی برای او فراهم کرده است و زمینهٔ رشدش، انجام تکلیفی است که متوجه اوست. برای مثال، انسانی که مادری مریض دارد، می‌فهمد که باید وقتش را برای او بگذارد؛ اما اگر برود کار دیگری انجام دهد، رشدش در آن کار نیست. تمام تلاش شیطان این است انسان را از آن نقطهٔ حرکت، به مسیر دیگری بکشاند. ممکن است نقطهٔ حرکتِ ما، با نقطهٔ حرکتِ فرد دیگر، متفاوت باشد؛ اما شیطان ما را فریب می‌دهد و می‌گوید: ببین که فلانی چطور به کمال رسید! تو هم همان مسیر را برو! [مثلاً] رشد حضرت یوسف(ع) در یک امتحان خاصی است و رشد حضرت موسی(ع) در امتحان دیگری است. نمی‌شود که حضرت موسی رشد خودش را در امتحان حضرت یوسف دنبال کند. حضرت موسی باید از امتحان خودش موفق بیرون بیاید. رشد حضرت موسی در زندان‌رفتن نیست.» 📚 منبع: کتاب تربیت ولایی @hejrat_kon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کم لطفی برخی دوستان چقد عجیبه میان تو شخصی و میگن: هنری نکردی که هم مادری هم محصل هم فلان. خب پرستار داری. هرکس اینجوری امکانات داشته باشه فلان میشه! فضیلتی نداری که! چنان با افتخار میگی من هم مادر پنج فرزندم هم پزشک و فعال اجتماعی! و ده تا حرف دیگه خب اولاً که من کجا گفتم هنرمندم؟! 🤭 سردر کانال زدیم اینجا متعلق به یک انسان بافضیلت است؟ 😁 یا نه تو همون پیام سنجاق شده، نوشتم کسی با شرایط خودش، عیوب و نواقص خودش، و خب دستاوردهای محدود خودش؟ گفتم ای مردم اینجا یه مادر بی نقص و قهرمان نشسته بیاید الگوبرداری کنید عیناً و با همین شکل و فرم؟ یا نه از کمی هام گفتم از کلافگی هام گفتم از دعوای بچه‌ها گفتم از نقص هام گفتم؟... ثانیاً که بر خلاف کلی از این بلاگرها و چندفرزندی های فضای مجازی، من هیچ وقت طوری نمایش ندادم که انگار همه زندگی رو دارم رو یه انگشت به نحو احسن میچرخونم. پنهان نکردم که پرستار دارن بچه‌ها. اصلاً عقل کی قبول میکنه یه مادر بدون کمک هیچ کس بتونه دانشگاه بره، بیمارستان بره، سر کار بره؟! خب یا بچه شو مهد میذاره یا پیش خانواده یا شوهرش کمکه یا پرستار دیگه! خب ما از نعمت حمایت خانواده که کاملاً محرومیم (زمان طرحم البته زحمتم رو دوش مامان و بابام بود و آخر دوران پزشکی عمومی مادرشوهرم و یکی از اقوام کمک کردن) مهد هم به نظرم برا یک و دو بچه منطقی تره (بچه اولمو ۷ ماهه بود گذاشتم مهد و رفتم کشیک بیمارستان!! این سختیها رو که نمیبینن!!) همسر که خودش شاغله تا 6-7 شب میمونه پرستار دیگه! خیلی عجیبه؟! البته که من بعد فرزند سوم و وقتی تصميم گرفتم تخصص بخونم این امکان رو برا خودم فراهم کردم. از اول که نبوده! لزوم نداشته. ثالثاً من خودم هرجا هروقت فرصتی بوده در جمع مسئولین و صاحب نظران، اینو گفتم. که ساختارها باید طوری باشه که مادرها بتونن جمع کنن بین مادری (فرزندآوری) و اشتغال و تحصیل. از مهدهای خوب محل کار و درس گرفته تا خدمات پرستار کودک و... رابعاً به نظر من اینکه بتونی از افراد و شرایط مختلف کمک بگیری و حمایت طلبی کنی، یک مهارته و یک انتخابه و یک عقلانیت. مثلاً تو یه بودجه ای داری (داریم درباره جمع بین شغل و مادری حرف میزنیم دیگه. پس اون زن یه داره. تو تحصیلات تکمیلی هم یه کمک هزینه میدن)، حالا باید کنی که اینو خرج چی کنی؟ خب من دارم به جای لباس و وسایل فانتزی و ریخت و پاش های غیرضروری و مسافرت گرون و...، خرج این مسئله میکنم! که بتونم جلو برم و ادامه بدم. و خب بله خیلی تر از خیلیا زندگی میکنم. (البته اگر چندبرابر هم داشتم سبک زندگی م همین بود. الانم شاید بتونم اما نمیخوام) پس نگیم طرف لابد خیلییی پولداره که فلان! نه مجبوره 😅 خامساً خب با افتخار نگم مادرم؟ سرمو بندازم پایین و با خفت بگم هم مادرم هم مشغول به تحصیل؟ چه ایرادهای بنی اسرائیلی هست که میگیرید آخه؟! تمام انگیزه یه نفر که داره به سخخختی تو فضای مجازی فعالیت میکنه رو میگیرید! همون بلاگرهایی رو دوست دارید که فقط صبح بیان بگن صبح بخیر عشقولیا چقد خورشید قشنگه امروز، ظهر هم بگن من نهار فلان چیزو گذاشتم شما چی نازنین ها؟ شب هم بگن خودتو نوازش کن فردا مال توست؟ سادساً من همیشه خواهرانه به این افراد توصیه کردم اگر از خوندن این مطالب اذیت میشی و تو مقایسه میفتی یا سرخورده میشی یا کلا بدت میاد، نخون! ترک کن کانال رو! خودتو چرااا اذیت میکنی؟! بدبختی و اعصاب خردی کم داری، تحمل یکی مثل فلانی هم روش؟! رها کن خودتو.... ━━━━━━━ ⟡ ━━━━━━━ میدونید فک میکنم بعضیا دنیال «ابَرزَن» و سوپرقهرمان هستن (چون احتمالا دچار مشکل اساسی کمال گرایی افراطی هستن) و چون میبینن عه فلانی هم که کمک داره! فلانی هم که شوهرش فلانه، خونه‌ش بیساره، خانواده‌ش چنانه، یهو اون مجسمه براشون فرومیریزه و واکنش میدن! نه آقا ما ابرزن نداریم که هم بتونه تو خانه داری 💯 باشه هم تو شوهرداری هم تو فرزندآوری هم تو تحصیلات هم تو اشتغال، هم هیئت علمی با اچ ایندکس بالااا، هم پوست و هیکل عالی، هم همه مهمونی های قوم شوهر رو بره 😁، هم دعای کمیل و ندبه هرهفته‌ش پای منبرها معروف به جا، هم .... خلاصه که جالبه برخی واکنش ها و قضاوت ها بدون جامع دیدن زندگی طرف و دیدن سختی‌هایی که کشیده و صبوری و پذیرشی که داره و هزینه ای که میده و چیزایی که ازشون میزنه! ༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ 💚با خودت مهربون باش رفیق 💚 @hejrat_kon 🙃🌷