❁ـ﷽ـ❁
یک جاهایی
روایت باید زنانه باشد
نه اینکه مردان ندانند و نخوانند
نه
اما یک جزئیاتی هست که فقط زن ها میفهمند
مثالش را قبلاً نوشتهام
وقتی که بعد از روز دهم،
به خیمه ها، به بانو رباب، آب رسید.
بعدش چه شد؟
خب این را فقط مادرها میفهمند 😭
برای«شیر داشتن با آغوش خالی» فقط مادرها میتوانند ضجههایی از جنس سوختن بزنند.
حالا روضه ما، پشت در است
(عجیب است
برخی واژههایی که برای میلیاردها انسان به شدت خنثی است، برای ما چه دردی دارد، نه؟ آب، چکمه، سینه، انگشتر، تشت، میخ، در،…)
اصلاً قصد باز کردن ندارم
روضه عصمت الله الکبری را شاید نباید باز کرد
اما خب…
فکر کن که حملِ ششماههای دارد.
فرزند امانت است؛ حالا تصور کن امانتت، فرزند امام هم باشد
خب خیلی حمل سنگینی است!
اما
سنگین تر از حق؟
سنگین تر از خود امام و امامت؟
بانو میآید پشت در
- این ها از نظر من همه تفسیر دارد، تعبیر دارد، نماد است، میشود ساعت ها درباره تک تک جزئیات اتفاق فکر کرد و طرح کلی درآورد تا مصداق ها از آن دربیاید برای یک زندگی مکتبی -
چرا؟
برای باز کردن در؟
نه
در را که با هجوم باز کرده بودند 😭
در را که آتش زده بودند و نیم سوخته و باز شده بود😭
سرباز جبهه حق - که حالا اینجا یک مادر است آن هم باردار آن هم داغدار- خود را به درب خانه میرساند تا از حریم خدا محافظت کند،
تا مهاجمین به خانه ولایت وارد نشوند.
امیرالمؤمنین گوشهای به تماشا ایستاده؟
نه!
العیاذ بالله
غیرت الله و تماشا؟!
حیدر نیز در معرکه درگیر است
بسیار سخت و با رعایت جوانب؛ منع شده از شمشیر کشیدن، امر شده به صبر!
نقشه این است علی دست به شمشیر ببرد تا اسلام همانجا تمام شود!
آااخ
فکر کن که علی باشی، یکه تاز عرب، فاتح خیبر، اسدالله، میداندار جنگ ها و غزوه ها
اما حتی نتوانی دست به شمشیر ببری!…
این خودش یک درد کشنده است!
خب
بانو هم #حاضر میشود در این سمت میدان.
میدان؟
میدان!
خاک بر سر دنیا
خدایا!
چه شد که خانه دختر پیغمبر که ملائک برای ورود به آن اجازه میگرفتند شد میدان جنگ؟! 😭
با آن وضعیت،
همه قوا را جمع میکند در جسم، و در را نگه میدارد که باز نشود،
که شیاطین پایشان به حریم ولایت نرسد، که به امام جسارت نشود.
بعد چه میشود؟
هی مینویسم هی پاک میکنم
حتی فکر میکنم آن در، آن میخ (مسمار) هم دلشان میخواهد خیلی چیزها گفته نشود.
فکر میکنم «در» دلش میخواسته هزار بار، اصلا تا ابد، بسوزد اما خودش را نگه دارد تا روی ریحانه خدا نیفتد
خب
ملعون لگد میزند
با هرآنچه توان دارد
آخر همسر علی، مادر حسنین، در حالی که علی دیگری در بطن میپروراند،
پشت در است!
پس محکم میزند!
فاطمه در را نگه میدارد،
فشار می آورند.
شما بگویید
تاب یک زن
یک زن باردار
داغدار
مگر چقدر است
در برابر لشکری از جنس مذکر؟ (نمیتوانم واژه مرد را به کار ببرم. اصلاً «نَر» مینوشتم بهتر بود، شبیه تر به حیوانات)
👇👇
دری که در آتش میسوزد، به روی مادر میفتد؛
مادر میفتد😭
ناله «یا ابتاه»ِ صدیقه کبری به آسمان میرود
قلب رسول خدا در عرش آتش میگیرد
ملائک بر سر میزنند
کائنات بر مصیبت ناموس خلقت مویه میکنند
راه باز میشود
لشکری قوی هیکل وارد میشوند
فشارِ در مضاعف میشود
مضاعف میشود
شما بگویید
اتفاقی که برای یک زن باردار
در فشار در و دیوار
میفتد
چیست؟
چیست؟
آاااه روضه من همین است😭
مردها بروند بیرون😭
فشار، کار خودش را کرد،
خطاب ناله مادر ما را عوض کرد😭
از یا ابتاه، از گلایه امت به رسول،
ناله شد «یا فضةُ خُذیني» 😭😭😭😭
فضه خادمه حضرت بود.
نه،
فضه نماد همه خادمههاست!
مادرمان ما را صدا زد 😭
بروید کنار
تاریخ را در هم بپیچید
راهی از میان اعصار و روزگار باز کنید
مادرمان ما را صدا زده 😭😭😭
بگذارید ما زن ها
بر سر زنان
گیسو پریشان
دسته دسته دور مادرمان را بگیریم
آی مردم
فرزند مادرمان را کشتند 😭
یک زن سالم
در بستری از آرامش و مراقبت
وقتی بار شیشه اش در بطنش میشکند
چه بر سرش میآید؟
چه دردی؟
چه شرایطی؟
حالا تو فکر کن که یک زن
سوخته
پهلو شکسته
سینه سوراخ شده
بازو از تازیانه ورم کرده
بین در و دیوار
زیر دری نیم سوخته
فرزند از دست دهد😭😭😭
آااه
ای مردها
شما، دورتر، حلقه غیرت تشکیل دهید
مردانه و سوخته از این جسارت، سینه بزنید
بگذارید ما برویم کنار مادرمان 😭
یکی در را بردارد
یکی آتش چادر را خاموش کند
یکی راه خون زخم را ببندد
یکی…
فضه جان
حتماً دویدی
شاید گوشه خانه دست های زینب را گرفته بودی
سرش را به دامن فشرده بودی که نبیند
اما صدای بانو که بلند شد
خوب فهمیدی اتفاقی که نباید، افتاد!
جنایت قوم، کامل شد!
دست های زینب را رها کردی و بر سر زدی و خودت را به مادر رساندی
حالا
ناله سوم زهرا را شنیدی
این بار پسرش را صدا میزد:
«مهدی»
فضه جان
چه کردی؟
نمیدانم
چه میتوانستی بکنی؟
نمیدانم
ولی به گمانم زهرای اطهر اصلا به شما فرصت نداد!
آتش و در را که کنار زدی،
چشمش به امام افتاد
و نگاهش بر دستان امام خیره شد؛
دستان بسته
سوخته؟
پهلویش شکسته؟
بازویش کبود شده؟
با هر نفس، خون از سینه اش میزند بیرون؟
فرزندش سقط شده؟
همه اینها را به #هیچ می انگارد!
عظمتِ جسارت به امام، تعرض به ولایت، هتک حرمت جانشین پیغمبر
توان را برایش جمع میکند از انتهای همه رگ ها، عصب ها، سلول ها
و تمام جسم مضروبش را یکسره نیرو میکند.
بلند میشود
و دنبال امام
امامی که با دست بسته و ریسمان میبرند
#حرکت میکند
حرکت آن قدر به موقع است که میرسد.
جانباز
زخمی
غرق در خون
اما در همان ابتدای راه به #امام خود میرسد
دست می اندازد به دامن امام، مولا، ولی خدا
تا نگذارد این تجاوز و تعرض به حق، بیش از این شود، ادامه پیدا کند.
میخواهد حمایتش را در میدان تمام کند
اما
ناتمامش میگذارند
با غلاف شمشیر
با تازیانه
با ضربه های مکرر😭
کجا؟
پیش چشم امام، پیش چشم امیر، پیش چشم حیدر 😭
علی
علی
علی
بر شما چه گذشت قهرمان عرب، غیرت خدا 😭
علی را میبرند
و بانویی شکسته و رنجور
فرزند از دست داده و غرق درد
ملیکه ارض و سماء
کوثر اولیاء
ریحانه رسول خدا
حبیبه خدا
بر زمین میفتد...
.
.
لَعنَ اللهُ قَاتلِیکِ و ضَارِبیِکِ و ظَالِمِیکِ و غَاصِبی حقِّکِ یا مولاتِی یا فاطمةُ الزهراء
.
✍هـجرٺــــ
بله و ایتا @hejrat_kon
اینستاگرام @dr.mother8
#نشربامنبع
#روضه #روضه_خوان #مادر #حضرت_زهرا
#روضه_زنانه
«هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُمْ» که گفت
بـنـــــد دل مــــلائـــکـــه پاره پاره شـــــد
✍ هجرتـــــــ
@hejrat_kon
پینوشت:
ظهر که امیرالمؤمنین را، حسنین از مسجد خبر کردند
فاتح خیبر، بزرگمرد عرب و عجم، از عظمت این مصیبت، از درد فراق دنیایی محبوبه خود، چندباری بر زمین افتاد تا به خانه رسید.
به خانه که رسید، وارد اتاق که شد، عمامه از سر برگرفت، عبا را به گوشهای انداخت، کنار بستر زهرا نشست و سر حبیبه بی جان خود را به دامن گرفت.
این که فاطمه زهرا کِی جواب علی را داد و چه شد و آخرین گفت و گوهای این دو مظلوم معصوم چه بود و چه اشکها ریخته شد را خیلی بر منبرها گفته اند،
ولی این که از ظهر تا نیمه شب که مطابق وصیت، وقت تغسیل و تدفین رسید، بر دل حسنین و زینبین چه گذشت را چی؟
تصور کن فقط!
یک خانه مصیبت زده
یک بستر خالی
پیکر مادر در میانه
چهار کودک خردسال زانوی غم به بغل گرفته
و مردی که شکسته و تنها، مشغول ساخت تابوت است
پای این صحنه میشود جان داد😭
نیمه شب که شد،
علی، صدیقه طاهره را که غسل داد،
از شدت جراحت تن کوثر خلقت دست از غسل که کشید و بلند بلند که گریه کرد،
به کار که برگشت و یاس نبی را کفن که کرد،
وقتِ سختترین کار رسید؛
اذن وداع با مادر به بچهها…
بچههایی که ولایت پذیری را از مادر آنقدر خوب یاد گرفته اند که حتی برای وداع و خداحافظی با مادر و گریه هایی که حتماً صدایش بلند خواهد بود هم، منتظر امر مولا و امام خود بودند.
امیرالمؤمنین یک جمله فرمود:
«يَا أُمَّ كُلْثُومٍ يَا زَيْنَبُ يَا فِضَّةُ يَا حَسَنُ يَا حُسَيْنُ هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُمْ فَهَذَا الْفِرَاقُ وَ اللِّقَاءُ فِي الْجَنَّةِ»
دخترها، پسرها، بیایید و آخرین توشه را از مادر خود بگیرید که زمان جدایی رسید و وصال و دیدار مجدد در جنت خواهد بود.
و بچهها (و فضه خادمه که همراه با بچهها اذن داده شده بود) به سمت مادر شتافتند.
صدای ناله و آه حسنین در حالی که خود را بر روی پیکر نحیف بی جان مادر انداخته بودند به آسمان رفت.
امیرالمؤمنین میگوید به خدا قسم در آن لحظه فاطمه زهرا سلام الله علیها فرزندان خود را به آغوش گرفت و به سینه خود چسباند
در این لحظه از آسمان ندا آمد:
«يَا أَبَا الْحَسَنِ ارْفَعْهُمَا عَنْهَا فَلَقَدْ أَبْكَيَا وَ اللَّهِ مَلَائِكَةَ السَّمَاوَاتِ»
یا ابالحسن بچهها را از روی سینه مادر بردار که ملائک آسمان بر این صحنه سنگین و پر از داغ طاقت ندارند و سخت به گریه افتادهاند 😭
این «بیایید و برای آخرین بار از مادر توشه بگیرید» را فقط کسی میفهمد که مادر از دست داده و قبل از در خاک گذاشتن، برای بار آخر مادرش را از روی کفن بغل میکند و آن حس را و آن آغوش سرد را، با تک تک عصب های بدنش و قلب و ذهنش، برای همیشه به خاطر میسپارد
11.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مقام حضرت صدیقه طاهره سلاماللهعلیها
بیان رهبر معظم انقلاب
کان یأتیها...
@hejrat_kon
کتابهایی که امروز
تو #روضه_خانگی
یکی از دوستان بهم دادن.
کتاب صحیفه فاطمیه مجموعه ادعیه و اذکار حضرت زهرا سلام الله علیها ست.
کتاب سمت چپ (فاطمیات) به نظرم کتاب سنگینی میاد… امیدوارم بتونم بخونم و فهم کنم.
امروز توفیق بود قبل روضه و مداحی، هم دعای چهارده صحیفه سجادیه رو خوندیم
هم سوره مبارکه فتح
دل به فکر اوضاع منطقه ایم
دعای اصلی ما هم همین مسائل جبهه مقاومت هست
یا فاطمة الزهراء اغیثینا مولاتنا… خدا به حق سوز آن ناله سوم شما، فرج رو برسونه…
@hejrat_kon
#معرفی_کتاب
آخرین دعاهای مادر ما...
خدا را به غم امیرالمؤمنین
به اشک حسن
به حزن حسین
به آه حسرت دخترانش
قسم میدهد که...
«ترحم و تغفر للعصاة من امة محمد و تدخلهم الجنة»
بهت آور است...
که خداوند گناهکاران امت پیامبر را ببخشد و آنان را وارد بهشت کند!
مادری را که بر ما تمام کردید بانو😭
دعای هرشب برای همسایهها و بقیه قبل از دعا برای خود بماند،
حالا دارید از عظمت غم و داغ خانوادهتان نیز برای رشد ما فرزندخوانده های گنهکارتان بهره میگیرید 😭
مادرمان که شما باشید، چه غم از دنیا و دردها و سختیهایش
خوشا لحظهای که در صحرای محشر، باز ما را یاد میکنید و شفاعت ما و حتی دوستان ما را نزد خداوند مینمایید
کاش به دعای شما
لایق شویم برای #نصرت_حق
برای یاری فرزندتان مهدی
کاش واسطه شوید مادر
که خدا ما را برای راهش بخرد
مثل شما پای حق بایستیم
و برایش جان و مال و فرزند بدهیم
@hejrat_kon
🍃🥀🌱
#مــــــــادری را
دوستــــــــ دارم
چـــــــرا کـــه اگــر
مُـقــــدس نـبود
زیــــــبـــــا نـــــــبود
ارزشـــمند نبود
ثمربخش نبود
بهـــتریـن نـــبود
اولــویـــت نـبود،
عــــمــــــرِ کـــوتـاهِ شـــــمــــــا
و چــــــند بهــــارِ زنـــدگــــیِ
جسمانی و دنیایی شما،
صـــــــــرفِ آن نـمـــــیشـــــد!
زهــــرا جاݩ...
🍃🥀🌱
✍ هـجرتــــــــ
بله و ایتا @hejrat_kon
اینستاگرام @dr.mother8
#نشربامنبع
ضرب المثلی هست که میگه
«گوشت
افتاد دست گربه»
فاتحهای قرائت بفرمایید...
━━━━━━━ ⟡ ━━━━━━━
حوصله شرح قصه نیست
اما این دولت با نفاق و دروغگویی، با شعار تهی و عوام فریب و صداخفهکنِ «وفاق ملی»،
با این انتصاباتش
داره شورش رو درمیاره
بله بله
شرایط جهانی و منطقه مهمه، پیچیده و حساسه،
تمرکز باید جاهای مهمی باشه،
ولی
لطفاً نیم نگاهی هم به بیانات اخیر رهبری!
اگر دقت کنیم
هم کلیدواژهی #پرچم_نفوذ وجود داره، هم مقابله با #دیکتاتوری و #استبداد در کشور.
و متاسفانه رد پای هر دو اینها رو به تلخی داریم میبینیم؛ مگر اینکه خودمون رو به ندیدن و نفهمیدن بزنیم یا بگیم فقط بیرون مهمه و در داخل همه خفه خون بگیرن؛ نه از انتصابات انتقاد کنن، نه از قانون حجاب دفاع کنن (وقتی مصوب مجلسه دیگه باید حمایت بشه)، نه کاری به لایحه ها و دستورالعملهای جدید داشته باشن
و چقد همه چیز خوبه و چقد وفاق روح انگیز و امیدبخشه و…
باشه
اما
آخرت و روز حساب خیلی نزدیکه
و تضعیف حکومت اسلامی و لگد به منویات ولی و دهن کجی به احکام شرع و حرمت های الهی و مشارکت در خون مظلوم های بی پناه و فروپاشی بنیان خانواده ها، خیلیییی سنگین
━━━━━━━ ⟡ ━━━━━━━
«من بیم آن دارم که نابخردان و نابکاران زمام امور این ملت را به دست آرند و مال خدا را دست به دست گردانند و بندگان او را بردگان خود گیرند و با صالحان به دشمنی برخیزند و فاسقان را حزب خود قرار دهند»
نهج البلاغه، نامه ۶۲
#دولت_وفاق #انتصابات #قانون
#ستاد_ملی_جمعیت #دلار #رونق #گرانی #تولید #گشایش_اقتصادی #کار_کارشناسی
#کارشناس #مافیا #نهج_البلاغه