📌ساخت معنایی واقعیت اجتماعی براساس حکمت متعالیه
بخش چهاردهم: ثبات و تغییر در جهان اجتماعی ۳
🔹 مهمترین پیامد و نتیجه این عوارض فکری و فرهنگی و تضاد اجتماعی، سلب ایمان و اعتماد مردم(بخصوص نخبگان و جوانان) از پویایی، زایش و کارآمدی نظام فکری و اعتقادی مستقر در فرهنگ عمومی می شود، و این احساس در جامعه و ذهنیت عمومی شکل می گیرد که برای خروج از بن بست ها و فروبستهای اجتماعی باید به سراغ فلسفه ها و نظام های فکری و اعتقادی دیگری رفت که توان امتداد به عرصه های علم، زبان، هنر و فناوری را داشته باشد و بتواند نسخه های بدیع و کارآمدی را برای ساخت اجتماعي و کنترل و مدیریت تغییرات و تضادهای اجتماعی را داشته باشد. این اتفاق موجب #انقطاع_فرهنگ و ادعای #امتناع زایش فلسفه می شود.
🔸 این سلب ایمان و اعتماد از فلسفه و فرهنگ موجود و گرایش به نظام های فکری و فلسفي و طرح های کلان اجتماعی دیگر، اولا موجب رشد ادعای امتناع زایش و پویایی فلسفه و نفی امکان تدام فرهنگ می شود. ثانیا: فعالیتهای فکری، اجتماعی و رسانهیی جریانهای فکری و فلسفي دیگر برای جلب ایمان و اعتماد مردم می شود و ثالثا موجب ظهور اختلافات عمیق فکری و تشتت عقیدتی و سیاسی می شود و با تکثیر نیروها و ارائه طرح ها و فرضیه های مختلف، طبیعتا قدرت و نیروی انسانها و امکانات و سرمایه ها نیز تقسیم می شود و در نتیجه روز به روز از توان داخلی برای همبستگی و هم افزایی در حل مسائل و مشکلات کلان کاسته می شود و همچنین اقتدار بیرونی و توان و رقابت و رویارویی با سایر مکاتب و جوامع را از دست می دهد. همین امور زمینه و آبستن ظهور مشکلات و بحرانهای بیشتر و سکون و رکود و سقوط می شود.
🔹البته این به معنای نفی آزادفکری و تضارب آرا و اندیشهها نیست که این خود نوعی جمود و تحجر و موجب روزمرگی و رکود میشود. بلکه باید سازوکازی را برای آزادفکری و تضارب اندیشهها در نظر گرفت تا در یک محیط ازاد، منطقی و اخلاقی، افراد متفکر بتوانند نظرات و دیدگاههای خود را بیان کنند و از نقادی و نظرات کارشناسی صاحبنظران و اندیشمندان بهرمند بشوند در اینصورت امکان تبدبل فرضیات و ایدههای خلاقانه به نظریات علمی وجود دارد. در حقیقت "نظریه" در متن روابط علمی عمیق در محیط کاملا علمی باسازوکارهای دقیق منطقی شکل میگیرد. نظریه علمی توانمند درحل مسئله ان طرح و ایدهای است که در چنین محیطی مطرح، نقادی، چکش کاری و اصلاح شود و پس از طی این مراحل، به عنوان خروجی "جامعه علمی" به حوزه عمومی و بخشهای تصمیم گیری و مدیریتی عرضه شود به نحوی که هم بخش اعظمی از جامعه علمی از آن دفاع و ابعاد مختلف ان را تکمیل کنند و هم به مدیران و کنشکران این احساس القا شود که این طرح، مطلبی علمی، مستند، مستدل، منسجم و کارآمد است و خروجی کل نظام علمی و جامعه علمی است و یک حرف شاذ، بدعت آمیز، بلندپروازانه و خیالی نیست. چرا که در این صورت، عرصه عمومی و دستگاههای تصمیمگیری و مدیریتی آن را پس میزنند و حاضر نیستند که ریسک کنند و امکانات و سرمایههای مجموعه خود و همجنین فرصت و زمان مدیریتی خود را به پای یک طرح شاذ و... بگذارند که سرانجام آن مشخص نیست و هیچ مجموعهی علمی صاحب نظر و ذی نفوذ نیز مسؤلیت آنرا نپذیرفته است. البته شاید مدیری به واسطه شجاعت و بیباکی و یا روابط و منافع حزبی و ایدئولوژیکی زیربار این مسئولیت برود اما نوعا اینگونه بوده است که با تغییر دولتها و مدیریتها، تمام پشتیبانیها حذف و از مرجعیت مجموعهها کنار گذاشته میشود.
🔸 بنابراین ۱. حضور فعال و امتداد عینی، آشکار و تأثيرگذار نظام فکری و عقیدتی و دانش های حامل آن همچون فلسفه، کلام و عرفان در چهار عرصهی علم، زبان، هنر و فناوری و ۲. زایش، ابتکار و نوآوری در چهار عرصه مذکور برای جلوگیری از روزمرگی، سکون و رکود در نظریه های علمی، شبکه مفاهیم و ساختار زبانی، نمادها و نشانها و فناوری ها و ۳. ساخت جامعه علمی و شبکه متصل و منسجم متفکران و کنشگران علمی و عملی ضرورتی غیرقابل انکار برای ادامه حیات اجتماعی و بقا نظامات اجتماعی و سیاسی است.
🔹 از آنجا که حرکت، تحوّل، تجدد و تنوع سنّت طبیعی این جهان و هماهنگ با فطرت و سرشت آدمي است و جمود، تحجّر، روزمرگی و سکون با فطرت انسان ناسازگار است، همواره عرصه های علم، زبان، هنر و فناوری با تغییرات و تحولاتی همراه است. از این رو، نظام فکری و عقیدتی می بایست به همه تغییرات و تحولات زیربنایی و روبنایی حیات انسان توجه کند و تبیینی فلسفي از تغییر و تحول و فرآیندهای آن داشته باشد. بدون داشتن نظریهای فلسفي در تبیین چیستی و چگونگی #حرکت و #تغییر نمیتوان در عرصههای چهارگانه مذکور حضوری فعال، پویا، سازنده و تاثیرگذار داشت.
ادامه دارد...
#واقعیت_اجتماعی
#حکمت_متعالیه
#حکمت_عملی
#جامعهشناسی
#فرهنگ
#تربیت
#فرهنگ_سازی
#حرکت
#تغییر
https://eitaa.com/hekmat121/745