eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
572 عکس
155 ویدیو
28 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
درود بر: 📌ره پویان توحید 📌شاگردان مکتب عقلانی امام خمینی 📌سرداران جبهه مقاومت 📌دلسوزان انسانیت 📌مجاهدان راه حقيقت 📌واصلان مقام رضا شادی روحشان: اللهم صل علی محمد و آل محمد
📌تجلّی ولایت عرفانی امام خمینی (ره) در نامه به گورباچف آیت الله العظمی جوادی آملی توضیح: نامه تاریخی امام خمینی (س) توسط هیأت منتخب ایشان مرکب از آیت الله العظمی جوادی آملی، محمدجواد لاریجانی و خانم مرضیه حدیده چی دباغ، 13دی 1367در مسکو به گورباچف آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی تحویل داده شد. پس از 33 سال، اهمیت آن نامه از زبان آیت الله العظمی جوادی آملی از این قرار است: 🔸آن نامه بزرگ مرجع جهان اسلام را وقتی برای جناب گورباچف می نویسد، آنجا سخن از فقه فصوص و فتوحات است. فرمود: در فتوحات این است، در فصوص این است، حرف های ابن عربی این است؛ باید کسانی به ایران اسلامی بیایند، این معارف بلند را از حوزه پر برکت قم و امثال قم فرا بگیرند.* آنجا نامه از فتوحات و فصوص است، اینجا (ایران) دستور از فقه جواهری است. (امام) هم والی ولایت فقیه جواهری بودند، هم والی ولاین فقه عرفانی بودند که توانستند بلند اندیشی کنند، نه بیراهه بروند، نه راه کسی را ببندند. 🔹(امام) به این فکر بود که آن قطب عظیم سیاسی روز را به نامه (تعلیم) کند و نه (تسلیم)! هیات اعزامی را دستور داد این نامه را تعلیم کنید نه تسلیم ؛ هیات اعزامی* هم تعلیم کرد و نه تسلیم. این مقام شامخ عرفان است. این آسمانی فکر می کند نه زمینی، این الهی فکر می کند نه زمینی؛ راه امام یعنی این! 🔸غرض آن است: اخلاق هدف هست و حکومت وسیله است که به این بارگاه امین باید رسید. و امام (رضوان الله تعالی علیه) با ولایت ( فقه اکبر ) برای میخائیل گورباچف آنطور نامه می نویسد، با داشتن ولایت ( فقه اصغر ) ایران اسلامی را احیاء می کند، از اسنبداد ، از استعمار ، از استحمار آزاد می کند؛ و با جهان ارتباط برقرار می کند، امّا عزیزانه با همه کشورهایی که نه بیراهه می روند، نه گزندی دارند، نه مرموزانه کار می کنند، نه قصد ایذاء دارند. https://eitaa.com/hekmat121
📌امتداد حکمت و فلسفه اسلامی در نامه حکیم بزرگ امام خمینی به گورباچف آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی 🔹امام به گورباچف توصیه میکنند که برای دستیابی به منازل معرفت و درک حقیقت خبرگان تیزهوشی را برای یادگیری و آشنایی با ظرایف معرفت الهی به قم گسیل دارد تا از نوشته های فارابی، بوعلی سینا و اندیشه های سهرودری، ملاصدرا و محیی الدین بن عربی میوه های حقیقت را بچینند. 🔸همچنین امام در این بخش از نامه خویش با ماتریالیسم و اکونومیسم که پایه و زیربنای اندیشههای مارکسیستی و کمونیستی است، حمله میبرد و با سلاح عقل و منطق به رد این عنصر اساسی از اندیشههای مارکسیستی میپردازد و مباحثی عقلی در اثبات معاد، خدا، نبوت و عالم غیب و شهادت با استفاده از مثال ¬های ساده و روشن در خطاب به گورباچف ذکر می ¬فرمایند و به وی گوشزد میکنند: «... لازم دانستم این موضوع را به شما گوشزد کنم که بار دیگر به دو جهانبینی مادی و الهی بیندیشید». https://eitaa.com/hekmat121
📌امر مغفول بسیاری از مؤمنین: امر به معروف طبیبانه، امر به معروف پدرانه، امر به معروف برادرانه امر به معروف خواهرانه و خلاصه (امر به معروف پیامبرانه) 🔸مؤمنین دغدغه مند نسبت به وضعیت اخلاقیِ اجتماع و سعادت همه افراد جامعه هستند و، همواره به تعالی فرد و جامعه می اندیشند و از و بی دقتی حتی یک فرد نسبت به سعادت خودش و امنیت اخلاقی جامعه‌، هم نگران و دردمند است و دلسوزانه غصه می خورد و در پی راهی برای کمک به اوست. 🔹در چنین مواردی بهترین و اولین اقدام، توجه به خود و اتخاذ نوع چشم انداز به مسئله و انتخاب نوع رویکرد است. این رویکرد اگر دلسوزانه، طبیبانه، پدرانه، برادرانه و یا خواهرانه (براساس سن و جنسیت آمر به معروف) باشد قطعا روشها، شیوه ها و نوع خاصی از کنش اجتماعی را در پی دارد که مهم‌ترین آن القا حس محبت و دلسوزی و "تنبه بخشی طبیبانه" است به گونه ای که به مخاطب احساس خوب منتقل شود و دقایقی او را به تفکر وا دارد. حتی اگر در مواجهه مستقیم واکنش نشان دهد و مقاومت کند اما در ناخودآگاه او تأثير می گذارد و در خلوت او را درگیر می کند و به فکر فرو می برد. همان کاری که انبیا (علیهم السلام ) کرده اند: 🔸امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام و روحی له الفدا) می فرمایند: فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ ۱. لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ ۲. يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ وَ ۳. يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغِ وَ ۴. يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ وَ ۵. يُرُوهُمْ آيَاتِ الْمَقْدِرَةِ مِنْ [1] سَقْفٍ فَوْقَهُمْ مَرْفُوعٍ وَ [2]مِهَادٍ تَحْتَهُمْ مَوْضُوعٍ وَ [3]مَعَايِشَ تُحْيِيهِمْ وَ [4]آجَالٍ تُفْنِيهِمْ وَ [5] أَوْصَابٍ تُهْرِمُهُمْ وَ [6] أَحْدَاثٍ [تَتَتَابَعُ] تَتَابَعُ عَلَيْهِمْ 📌چقدر برای این روش های طبیبانه در امر به معروف فکر کرده ایم و شیوه ها و ابزارهای جذاب و عاقلانه و کارآمد تولید کرده ایم؟ 《طَبیبٌ دَوّارٌ بِطِبِّه قَد اَحکَمَ مَرَاهِمَهُ وَ اَحمیٰ مَواسِمَه》 https://eitaa.com/hekmat121
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَىٰ أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ ۚ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَىٰ بِهِمَا ۖ فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَىٰ أَنْ تَعْدِلُوا ۚ وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا
13.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 شفاعت حدود 20سال پیش، آقا در حضور خانواده شهید از جمع ما کسانی که می‌توانند شفاعت کنند: اول شهدا هستند، دوم خانواده شهدا پس از کمی تأمل.. سوم... این حاج قاسم ....
📌مکلف بودن تمام مردم در حفظ جمهوری اسلامی‏ ‏‏ ‏‏در هر صورت تکلیف زیاد است، بزرگ است برای همه مان. ما برای ادامۀ این‏‎ ‎‏انقلابی که هست و ادامۀ این، تکلیف زیاد داریم؛ دولت تکلیف دارد، رئیس جمهور‏‎ ‎‏تکلیف دارد، رئیس مجلس تکلیف دارد، کشاورز تکلیف دارد؛ کارگر تکلیف دارد، هر‏‎ ‎‏کس در هر گوشه ای از این کشور واقع شده است تکلیف دارد. تکلیف مال یک نفر دو‏‎ ‎‏نفر نیست، آحاد مردم یکی یکیشان تکلیف دارند برای حفظ جمهوری اسلامی، یک‏‎ ‎‏واجب عینی، اهم مسائل واجبات دنیا، اهم است، از نماز اهمیتش بیشتر است؛ برای اینکه‏‎ ‎‏این حفظ اسلام است، نماز فرع اسلام است. این تکلیف برای همۀ ماست، هیچ فرقی‏‎ ‎‏مابین ترک و فارس و ـ عرض می کنم که ـ کجا و کجایی ندارد، سیستانی و بلوچستانی و‏‎ ‎‏اینها. و این تکلیف برای همۀ دنیاست. حفظ دینِ حق، یک حکمی است برای همۀ دنیا،‏‎ ‎‏در رأس واجبات برای همۀ دنیا واقع شده، منتها غیر مسلمین چون اعتقاد به اسلام ندارند‏ می گویند خوب، اسلام واجب کرده، به ما چه، اما مسلمین که اعتقاد دارند. آن مسلمی که‏‎ ‎‏در افریقاست، حفظ جمهوری اسلامی برایش واجب است؛ برای اینکه از اینجا ممکن‏‎ ‎‏است که ـ یعنی، ان شاءالله ، خواهد شد ـ انعکاسش در همه جا خواهد شد و شده است‏‎ ‎‏الآن.‏ صحیفه امام جلد 19 صفحه 486 ‏‎ https://eitaa.com/hekmat121
📌 تأملی در تفسیر وقایع تاریخی 🔺تأمل اولی: 🔹آیا تفسیر وقایع تاریخی می تواند فکت محور و فارغ از هر گونه ارزش گذاری باشد؟ 🔸خود تفسیر یک کنش ارادی معطوف به هدف است و هدف نوعی ارزش است و بدون آن هیچ کنشی شکل نمی گیرد. 🔸مفسر تاریخ، هم هدفی از پژوهش دارد و آن هدف را آگاهانه انتخاب کرده و اعتقاد دارد و براساس آن واقعیت تاریخی را روایت می کند. 🔹البته به نسبيت ارزشها معتقد نیستم و به امکان داوری و قیاس پذیری ارزشها معتقدم که فلسفه ک کلام عهده دار آن هستند. 🔺تأمل دوم: درست می فرمایید کسانی که معتقدند ارزشها قابل داوری اند و میزان دخالت ارزشها قابل کنترل و ارزش گذاری است از این رو، تفسیرها نیازمند بازگشت به ارزشها و مبانی فکری مفسر است. خوب است از این نظر، تفسیر محققانه مفسران تاریخ هم ارزیابی شود و از منظر مبانی کلامی تشيع بررسی شود همچنان که برخی از محققان از این منظر به سنجش متن و داوری های مفسران تاریخ نظر افکنده اند. 🔸این همان تحقق عقلانیتی است که به خوبی گفته شده، ابر مسئله امروز ماست. 🔺تأمل سوم: 🔹در تحلیل تاریخ اسلام این پرسش مطرح است که آیا بدون اتخاذ یک دیدگاه کلامی روشن و واضح امکان فهم وقایع تاریخ اسلام ممکن است؟ 🔸علامه عسگری و علامه مرتضی و حضرت آقا معتقدند همه تاریخ نگاران دوران اسلامی، براساس مبانی کلامی خود که عمدتا اشعری هستند تاریخ را روایت کرده اند. از این رو فکت های خنثی از تاریخ به دست ما نرسیده است و باید داده های تاریخی را از لحاظ سند و دلالت بازخوانی کرد و براساس اصول فهم صحیح قرآنی، تاریخ را روایت کرد. 🔹جدال تفسیرها، در واقع جدال مبانی فلسفی و کلامی و فلسفه تاریخ است. 🔸اگر ۱. دستگاه فلسفي و کلامي مستدل و محکم بود و ۲. نصوص معتبری انتخاب شد ، آنگاه می توان به تفسیری اعتماد کرد. https://eitaa.com/hekmat121
📌اقسام مردم: استاد شهید مطهری: 🔹مردم همان طوری كه علی علیه السلام فرمود دو دسته اند: 1️⃣یك دسته در بازار این جهان خود را می فروشند به پول و مقام و هوا و هوس و تجمل و مد و تقلید؛ 2️⃣و دسته ی دیگر در این بازار خود را خریداری می كنند و شخصیت واقعی و انسانی خود را باز می یابند، یك دنیا بزرگواری و عزت نفس و مناعت و شرافت و راستی و استقامت و عدالت و تقوا و حقیقت خواهی و ایمان و معنویت برای خود ذخیره می كنند، در این بازار آن نرخی را به رسمیت می شناسند كه قرآن تعیین كرد كه هیچ چیزی ارزش ندارد كه آدمی خود را به آن بفروشد. 🔹امام صادق علیه السلام در ضمن اشعاری می فرماید: 🔸من این نفس گرانبها را در بازار وجود و هستی فقط یك قیمت برایش قائل هستم، فقط یك گوهر است كه شایسته است بهای این متاع گرانبها قرار گیرد؛ آن گوهر همان است كه از صدف كون و مكان بیرون است؛ من در میان تمام مخلوقات جهان چیزی كه ارزش بهای این كالا را داشته باشد سراغ ندارم. 🔹اگر من خود را و نفس خود را به یك كالای دنیایی بفروشم، به موجب اینكه كالای دنیایی فانی شدنی است از بین می رود و متاع گرانبهای روح و نفس من نیز به موجب اینكه فروخته شد از دستم رفته است، دیگر من دست خالی هستم، نه متاع در دستم هست و نه بهای آن. غلام همت آنم كه زیر چرخ كبود ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است https://eitaa.com/hekmat121
📌تأملی در ذات هنر 🔹هنر بازنمایی خلّاقانه حقیقت برای بازیابی حقیقت و باریابی به عالم حقیقت است و این مختص به انسان است و سایر مخلوقات از آن بیگانه اند. 🔸اگر هنر امر انسانی است و به انسان تعلق دارد، هویت هنر به هویت انسان گره خورده است و در شناخت هنر، باید انسان را شناخت. 🔹حقیقت انسان به معنا است. انسان موجود معنا یاب و معنا شناس است و در پس ظاهرِ اشیا و صورتِ الفاظ و جلوه سازی نقوش و رنگها و سازها، معنا را می یابد و با معنا اتصال وجودی برقرار می کند، به تعبیر بهتر، خود را در معنا می یابد و با معنا، داشته ها و رفتارهای خود را تفسير می کند و خودِ خود را می یابد. 🔸معنا، همان حقیقت و جوهره اشیا، الفاظ و نقوش است که ثبوت نفس الامری و واقعيت مستقل از آدمي دارد و همواره خود را در پس ظواهر و ماهیات (حدود عدمی اشیا) پوشیده می دارد و رخ نمی نماید. معنا همچون‌ عروسی است که در حجله گاه در پس حجاب و به انتظار محرم عاشق نشسته است و رخ از نامحرمان پوشیده داشته تا طالبِ قابلی از در درآيد و طلب عشق کند و خود را فانی در معشوق کند تا معشوق حجاب برگیرد و در او تجلی کند. 🔹بر این اساس، انسان، هنر را می آفریند تا به بواسطه آن ذهن را از غیر(ظواهر و ماهیات) تجرید کند و با گذار از آنها آماده شود تا دل را به معنا گره زند و از این طریق به معانی و حقیقت قرب و راه یابد. هنرمند اهل درد و دغدغه است و گمشده ای دارد و در پس فرم و نقوش و ریتم، در پی گمشده خود است و در عالم وجودی خود، با گمشده خود که خودِ خودِ اوست به گفتگو می نشیند و گاه از هجران و دوری اظهار عجز و مویه می کند و گاه سرمستانه به وصل معشوق می اندیشد و حضور او را در خود می یابد. پس همه آثار هنری را می توان در ذیل دو مفهوم قُرب و بُعد و یا وصل و هجران دسته بندی کرد. 🔸ذات هنر، حقیقتِ معنا است و نقش ونگار، فرم و ریتم و سایر نمادهای هنری، همگی طریقی برای قُرب به معنا و ابزاری برای نمایش معنا و یافته های هنرمندانه حقیقت است. 🔹 هنر در رسالت با عرفان و فلسفه اشتراک دارد و همه آنها در پی عبور از ظاهر به باطن و کشف معنا و حقیقت هستند، تفاوت در طریق حرکت و ابزارِ معنایابی و حیثیت معنای اکتشافی است. هنر با عرفان و فلسفه همنشینی دارد و با صنعت و علمِ جزيي و ماهیت انديش تفاوت و تمایز دارد. 🔸ذاتِ هنر نه فضل فروشی و عیان سازی خلاقیت نفسانی است و نه کالای بازاری و مبادله ای، بلکه حقیقت هنر، دریافت و شهود حقیقت و گذار از حجابِ ظواهرِ متکثرِ تحیّر آور و راه یابی به معنا و وحدت است، گذار از خود و یافتن خودِ خود است. به عبارت دیگر، هنر طریقی برای خلوت و گفتگو با خود برای یافتن معنا و حقیقت است. 🔹هنر زمانی آشکار می شود و آن خلوت نشین هنگامی شاهد بازاری می شود که هنرمند به وصال معنا رسیده باشد و تجلی حقیقت را در خود دیده باشد و انچنان از این باریابی مبتهج است که‌ می خواهد فریاد بزند، برای فریاد دوباره به همین نقش و رنگ، فرم و ریتم، سوز و آواز رجوع می کند و با رونمایی از اثر هنری، ابتهاج خود را فرياد می زند. درواقع، اثر هنری، تمام هویت هنرمند است و در متن زندگی او قرار دارد. هنرمند با هنر آغاز می کند و سیر و سلوک خود طی می کند و در پایان نیز در قالب هنر، ره آورد خود را به دیگران عرضه می کند تا هم ابتهاج خود را فرياد بزند و هم چون هدهد همگان را به وادی سیمرغ معنا فراخواند. 🔸 با توجه به شبکه مفهومی ذکر شده، در فرهنگ ایرانی و اسلامی، "هنر" مفهومی مقدس و متعالی است و "هنرمند" حامل مقدسات و نماد تعالی جامعه است و هرکسی به این وصف متعالی، متصف نمی شد و در هر عصری، تعداد محدودی را هنرمند می خواندند و آثار آنها را اثری هنری می دانستند و باقی را صنعت و امر تصنعی می دانستند. 🔹اثر هنری اگر از ذات خود جدا و از معنا بیگانه شد و به امر بازاری و کالای مبادله ای تبدیل شد از وادی هنر خارج می شود و در دایره وارد می شود؛ البته صنعت ظریف؛ در سنت گذشته ما به این گونه آثار "صنایع مستظرفه" گفته می شد. 🔸 در عصر مدرن و دوران غلبه صنعت بر معنا و هنر، عموم مردم با اثر هنری معامله صنعتِ ظریف می کنند و تلقی ابزار تزئینی و تفریحی از آن دارند و آن را در حاشیه زندگی به کار میگیرند و متعلق به اوقات فراغت میدانند. به همین دلیل، هر امر ظريف، تزئینی و تفریحی را هنر می پندارند و تولید کننده آن را هنرمند میخوانند. این اشتباهی بزرگ و خطایی فاحش است که صنایع ظریف را هنر و صنعتگر را هنرمند بدانند. نتیجه این اشتباه، چیزی جز فراموشی هنرمند، غربت هنر، غفلت از معنا ودوری ازحقیقت نیست. 🔹 سرقت عنوان "هنر" و "هنرمند" بزرگترین ظلم به فرهنگ و حقیقت است وهر ناهنرمندی راهنرمند نامیدن وناخودآگاه بدو تقدس بخشیدن، آثار جبران ناپذیر فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را در پی خواهد داشت. همچنان که امروزه قابل مشاهده است. سید مهدی موسوی @usul121