✅ نمایی از فصلنامههای علمی_پژوهشی مجمع عالی حکمت اسلامی
⬅️ احوال روانی و شرایط روانشناختی نیز در پدیدایی و عمق تجربههای دینی مؤثر است
▫️پایههای زیستی در تجربه دینی قابل انکار نیست، اما بحث در این است که آیا میتوان تجربه دینی را صرفاً به عوامل زیستی و فیزیولوژیک تقلیل داد؟ بر اساس شواهد تجربی و بیانهای فیلسوفان اسلامی در این مقال پاسخ سؤال منفی است. اوضاع و احوال روانی و شرایط روانشناختی نیز در پدیدایی و عمق تجربههای دینی مؤثر است. صفای باطن، ریاضتهای علمی و عملی، تهذیب نفس، مراقبه، ذکر و... از جمله این شرایط است.
📚 موضوع مقاله: روانشناسی تجربه دینی
🖋مسعود آذربایجانی
#فصلنامه_علمی_پژوهشی
#مجمع_عالی_حکمت_اسلامی
🆔@hekmateislami
✅ نمایی از فصلنامههای علمی_پژوهشی مجمع عالی حکمت اسلامی
⬅️ تفسیر فیض کاشانی از معرفتالله بالله
🔹«معرفةالله بالله» در نگاه جناب #فیض_کاشانی، همان نگاه آیتبینی است که در روایات و آیات به آن اشاره شده است. از این رو، ایشان به آیه «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ» استشهاد میکند. در این آیه و آیات مشابه، زمین و آسمان و هر آنچه در آنهاست، آیات الهی معرفی شدهاند.
👈نکته مهم این است که اگر بخواهیم به جنبه ماهوی این اشیاء نظر کنیم، وجود آیت بیمعنا خواهد بود؛ زیرا همانگونه که حکما فرمودهاند: «الماهیة من حیث هی هی لیست الا هی». از این رو، هر ماهیتی تنها بیانگر ذاتیات خودش است و هیچ چیز دیگری را جز خودش نشان نمیدهد. به عبارت دیگر، ماهیتِ خودنما نمیتواند مرآتی برای حق باشد؛ اما وقتی به وجه یلیالربی اشیا نظر میشود، پیش از آنکه خود شیء دیده شود، علت حقیقی او دیده میشود، زیرا او عین ربط به علت خویش است و هیچ استقلالی از علتش ندارد.
📚 موضوع مقاله: تأثیر اصالت وجود در تفسیر روایت «إعرفوا الله بالله» با تکیه بر دیدگاه فیض کاشانی
🖋سجاد ضیایی
#فصلنامه_علمی_پژوهشی
#مجمع_عالی_حکمت_اسلامی
🆔@hekmateislami
✅ نمایی از فصلنامههای علمی-پژوهشی مجمع عالی حکمت اسلامی
⬅️تحلیل تاریخی قاعده «ثبوت الشيء لنفسه» در منطق
🔸بحث دربارهی «حملُ الشیءِ علی نفسه» پیشینهای به درازای تاریخ علم #منطق دارد؛ چراکه مفاد آن در آثار #ارسطو نیز قابل بازیابی است، هرچند کاربرد این اصطلاح، سابقهای کمتر دارد.
🔹یکی از عباراتی که در آثار فلسفی و منطقی مسلمانان بهکار رفته و پیوند روشنی با بحث «حملُ الشیءِ علی نفسه» دارد، عبارت «ثبوت الشیءِ لنفسه» است.
🔸از مجموع کاربردهای قاعدهی «#ثبوت_الشیءِ_لنفسه» بهروشنی به دست میآید که منطقدانان مسلمان، قصد تفکیک میان این قاعده و قاعدهی «حملُ الشیءِ علی نفسه» را نداشتهاند، بلکه گاهی آن را به معنای «حملُ الشیءِ علی نفسه» و گاه بهعنوان مبنای این نوع حمل بهکار بردهاند؛ بدین معنا که چون ثبوت در عالم واقع، مبنای حمل در ذهن است و ثبوت هر چیزی بر خودش، ضروری است، پس «حملُ الشیءِ علی نفسه» نیز ضروری خواهد بود.
📚 موضوع مقاله: «حملُ الشیءِ علی نفسه» در رسالهی حملیه و نزد منطقدانان مسلمان و فیلسوفان غرب
🖋 نویسنده: احمد ابوترابی
#فصلنامه_علمی_پژوهشی
#مجمع_عالی_حکمت_اسلامی
🆔 @hekmateislami
✅ نمایی از فصلنامه علمی-پژوهشی مجمع عالی حکمت اسلامی
⬅️ وجوه اشتراک و افتراق بدن مثالی فلسفی و بدن برزخی دینی
🔸بر اساس دیدگاه حکمت متعالیه، انسان دارای #بدن_مثالی است. این بدن از یک طرف برخی از خصوصیات بدن مادی مانند شکل و اندازه را دارد و از طرف دیگر فاقد خصوصیاتی مانند قوه و استعداد است.
🔹در آموزههای دینی به وجود «بدن برزخی» اشاره شده است. در دیدگاه رایج، بدن مثالی در فلسفه همان #بدن_برزخی در دین است. این تطبیق اگرچه فیالجمله صحیح است و این دو دارای خصوصیات مشترکی هستند، اما تفاوتهایی نیز با یکدیگر دارند. یکی از این تفاوتها، تفاوت در قوه و استعداد است.
👈بر اساس مبانی فلسفی رایج، بدن مثالی مانند موجودات مجرد فاقد قوه، استعداد و لوازم مربوط به آنهاست. اما در آموزههای دینی، شواهدی بر وجود برخی خصوصیات در عالم برزخ (بهعنوان موطن بدن برزخی) یافت می شود که این خصوصیات مستلزم وجود قوه، استعداد و لوازم آنها در بدن برزخی است.
📚 موضوع مقاله: اوصاف بدن مثالی در حکمت متعالیه و آموزههای دینی؛ شماره ۲۶ پاییز ۱۳۹۹
🖋 نویسنده: احمد شهگلی
#فصلنامه_علمی_پژوهشی
#مجمع_عالی_حکمت_اسلامی
🆔 @hekmateislami
✅ نمایی از فصلنامه علمی-پژوهشی مجمع عالی حکمت اسلامی
⬅️معیارهای شناخت و حقیقتیابی در محتوای موسیقی بر مبنای حکمت متعالیه
🔸محتوای #موسیقی از آن جهت که صرفاً بیانگر عواطف و احساسات انسانی است، چیزی بیش از یک احساس عاطفی در نفس مخاطب به وجود نمیآورد. بنابراین، واقعیتی که موسیقی ما را با آن مواجه میکند، همان انفعال عاطفی است؛ نه چیزی بیش و نه چیزی کمتر.
🔹ازآنجاکه این قسم مُدرَکات، در شمار مُدرَکات حضوری نفس انسانی است، متصف به کذب نمیشود؛ اما ازآنجاکه بر مبنای هستیشناختی حکمت متعالیه، تشکیک مراتب بر همه مراتب وجود حکمفرماست، میتوان به تناسب تکامل یافتگی هر نفس، محتوای موسیقی منبعث از آن نفس را، متصف به وصف «عالی» و «دانی» دانست. ازاینرو، هرچه میزان اتصاف نفس به اوصاف امکانی و حدود ماهوی کمتر باشد، انفعالات ایجادشده در آن نیز عالیتر خواهد بود.
🔸این مقاله درصدد است که «ملاک شناخت» و «معیار شناخت» را در محتوای موسیقی بر مبنای معرفتشناختی #حکمت_متعالیه مورد بررسی و تفصیل قرار دهد.
📚 موضوع مقاله: سنجش شناخت در محتوای موسیقی در نظام معرفتشناسی حکمت متعالیه؛ شماره ۱۵ زمستان ۱۳۹۶
🖋 نویسنده: حسین شایسته ، عبدالحسین خسروپناه
#فصلنامه_علمی_پژوهشی
#مجمع_عالی_حکمت_اسلامی
🆔 @hekmateislami
💠به لطف و عنایت الهی، تاکنون ۴۵ شماره از فصلنامه علمی-پژوهشی حکمت اسلامی با موفقیت تهیه، تولید و منتشر شده است؛ که آخرین آن (شماره ۴۵) ویژه تابستان ۱۴۰۴ به چاپ رسیده است.
🔻علاقهمندان میتوانند برای دریافت و مطالعه فصلنامههای منتشرشده، به آدرس زیر مراجعه فرمایند:
🌐https://hekmateislami.com/?page_id=3622
#فصلنامه_علمی_پژوهشی
#مجمع_عالی_حکمت_اسلامی
🆔 @hekmateislami
✅ نمایی از فصلنامه علمی-پژوهشی مجمع عالی حکمت اسلامی
⬅️ بررسی اصالت وجود و اعتباریت ماهیت از دیدگاه شهید مطهری
⬇️⬇️⬇️
#فصلنامه_علمی_پژوهشی
#مجمع_عالی_حکمت_اسلامی
🆔 @hekmateislami
مجمع عالی حکمت اسلامی
✅ نمایی از فصلنامه علمی-پژوهشی مجمع عالی حکمت اسلامی ⬅️ بررسی اصالت وجود و اعتباریت ماهیت از دیدگا
✅ نمایی از فصلنامه علمی-پژوهشی مجمع عالی حکمت اسلامی
⬅️ بررسی اصالت وجود و اعتباریت ماهیت از دیدگاه شهید مطهری
🔸از نگاه شهید مطهری، گرچه اصالت و اعتباریت ویژگیهای متعددی دارد، اما دو ویژگی از همه مهمتر است: «هستی محض و خارجساز بودن وجود» و «اندیشهمحض بودن و محصول ذهن بودن ماهیت».
▫️منظور از اندیشهمحض بودن این نیست که ماهیت کاملاً ساخته ذهن باشد و هیچ ارتباطی با خارج نداشته باشد؛ شهید مطهری این دیدگاه را باطل میداند. به عقیده او، شکلگیری ماهیت در ذهن، بیملاک نیست و وجود خارجی منشأ پیدایش نوع خاصی از ماهیت در ذهن میشود که منعکسکننده مرتبهای از وجود است.
▫️بر اساس این دو ویژگی، دیگر ویژگیهای اصالت و اعتباریت نیز تفسیر خاصی پیدا میکنند که با آنها سازگار است؛ ازاینرو منشأ اثر بودن فقط اختصاص به وجود دارد و ماهیت حتی بالتبع، منشأ اثری نیست. وجود، مانند آبی است که انسان در آن شنا میکند؛ همچنین معنای موجود بالذات و بالعرض نیز روشن میشود. پس تفسیر موجود بالعرض به “بالتبع” صحیح نیست.
🔹برهانی که شهید مطهری برای این دیدگاه میآورد، همان برهان صدرالمتألهین است که بر اساس تفاوت حیثیت ماهیت و وجود استوار است. حیثیت ماهیت غیر از حیثیت وجود است و امکان اتحاد این دو وجود ندارد؛ نه حیث هستی مساوی ماهیت است و نه حیث ماهیت مساوی وجود. اگر این دو در ذهن دو حیثیت متفاوت دارند، در خارج هم چنیناند؛ چراکه مفاهیم فقط حکم محکی خود را دارند. بنابراین، نه اصالت هر دو (وجود و ماهیت) ممکن است و نه اصالت یکی به نحو عینیت؛ زیرا حیثیت ماهیت، حیثیت لابشرطیت است و تنها در ذهن معنا دارد. پس وساطت ماهیت، وساطت در عروض است، نه در ثبوت.
🔸در نهایت، شهید مطهری ماهیت را به عنوان مفهومی در برابر وجود از ذهن حذف میکند و وجود را جایگزین آن مینماید؛ همانطور که در خارج نیز فقط وجود مطرح است. بنابراین، اتحاد ذهن و خارج بین دو وجود برقرار است، نه میان ماهیت و وجود. وجود ذهنی نشاندهنده وجود خارجی است و ماهیت، تصویری از تصویر وجود است، نه خود وجود.
📚 موضوع مقاله: وجود و ماهیت از منظر شهید مطهری؛ شماره ۲۲ پاییز ۱۳۹۸
🖋 نویسنده: یوسف معزز
#فصلنامه_علمی_پژوهشی
#مجمع_عالی_حکمت_اسلامی
🆔 @hekmateislami
✅ نمایی از فصلنامه علمی-پژوهشی مجمع عالی حکمت اسلامی
⬅️نقد قاعده «الواحد»؛ تحول نظر صدرالمتألهین
⬇️⬇️⬇️
#فصلنامه_علمی_پژوهشی
#مجمع_عالی_حکمت_اسلامی
🆔 @hekmateislami
مجمع عالی حکمت اسلامی
✅ نمایی از فصلنامه علمی-پژوهشی مجمع عالی حکمت اسلامی ⬅️نقد قاعده «الواحد»؛ تحول نظر صدرالمتألهین
⬅️نقد قاعده «الواحد»؛ تحول نظر صدرالمتألهین
🔸از بررسی دلایل قاعده «الواحد» که بر استحاله سنخیت علت واحد با بیشتر از یک معلول مبتنی است، آشکار شد که این دلایل برای اثبات قاعده «الواحد» درباره واجب تعالی تام نیست؛ زیرا واجب تعالی با وجود بساطتتش، جامع همه معانی وصفات کمالیه است. پس مانعی برای سنخیتش با معلولات کثیر وجود ندارد و براین اساس، مشکلی برای استناد مستقیم مخلوقات کثیر به واجب تعالی وجود نخواهد داشت.
🔹از سوی دیگر، اعتقاد صدرالمتألهین به دو قاعده «الشيء کلما کان اشد تحصلا (بساطة) کان اکثر فعلا واقل انفعالا» و «بسیط الحقیقه» ادعای یادشده را تأیید میکند و از اعتقاد او به صدور بیواسطه کثیر از واجب تعالی خبر میدهد، و این در حالی است که به فاعلیت مستقیم واجب تعالی درباره عالم نیز تصریح کرده است.
👈بر اساس آنچه گذشت، میتوان نتیجه گرفت اگرچه صدرالمتألهین ابتدا از قاعده «الواحد» و جریان آن در واجب تعالی دفاع کرده است، در نظر نهایی خود از جریان این قاعده در واجب تعالی اعراض کرده، قاعده دیگری مطرح میکند که کاملاً مخالف با جریان قاعده «الواحد» در واجب تعالی و مناقض آن است. او با طرح این قاعده، مشکل تعارض ظاهری میان عقل و نقل، یعنی ناسازگاری قاعده «الواحد» را با استناد مستقیم و بیواسطه مخلوقات به واجب تعالی که از ظاهر متون دینی استفاده میشود، حل نمود و بدین ترتیب، گام موفق دیگری در راه رسیدن به یکی از اهداف نهایی خود، یعنی توافق عقل و دین برداشت.
📚 موضوع مقاله: تحلیل و ارزیابی قاعده الواحد در حکمت متعالیه؛ شماره ۱۵ زمستان ۱۳۹۶
🖋 نویسنده: احمد حیدرپور، غلامرضا فیاضی
#فصلنامه_علمی_پژوهشی
#مجمع_عالی_حکمت_اسلامی
🆔 @hekmateislami
✅ نمایی از فصلنامه علمی-پژوهشی مجمع عالی حکمت اسلامی
❓ آیا میتوان از شهود، به عنوان ابزار معرفت در فلسفه بهره برد؟
⬇️⬇️⬇️
#فصلنامه_علمی_پژوهشی
#مجمع_عالی_حکمت_اسلامی
🆔@hekmateislami
مجمع عالی حکمت اسلامی
✅ نمایی از فصلنامه علمی-پژوهشی مجمع عالی حکمت اسلامی ❓ آیا میتوان از شهود، به عنوان ابزار معرفت
✅ نمایی از فصلنامه علمی-پژوهشی مجمع عالی حکمت اسلامی
❓ آیا میتوان از شهود، به عنوان ابزار معرفت در فلسفه بهره برد؟
🔸عقل و شهود، دو ابزار معرفتی و دو طریق نیل به واقع هستند. فلسفه، نظام مبتنی بر روش عقلی است؛ همچنانکه عرفان نظری، هستیشناسی شهودی بوده، عارف را با شهود به واقع میرساند. با وجود این، آیا میتوان از شهود، به عنوان ابزار معرفت در فلسفه بهره برد؟ با توجه به این امر که هدف فیلسوف، شناخت هستی است، و شهود نیز ابزاری قوی در درک واقع است، آیا امکان به کارگیری ابزار معرفتی شهود در نظام فلسفی با حفظ همه مؤلفههای فلسفه به معنای خاص وجود دارد؟
🔹بررسی تحلیلی مؤلفههای اساسی و اصول ساختاری نظام فلسفی شهودی و بررسی چگونگی و چرایی ارتباط و تعامل عقل و شهود.مشخص میکند که ایجاد نظام فلسفی شهودی، امری ممکن و معقول است و به کارگیری عقل و شهود در این نظام، تناقض و امر محالی را در پی ندارد و بهرهگیری از هر یک از این دو روش، خللی در استفاده از روش دیگر وارد نمیسازد.
👈به عبارتی، در این نظام فلسفی نیز، همانند همه نظامهای فلسفی، عقل، با استدلالهای یقینی در مقام سنجش صدق و کذب گزارهها و مسائل فلسفی، داور بلامنازع است؛ اما ساحت بهره از شهود قلبی در این نظام، نه در مقام داوری، بلکه در مقام جهتدهی به همان عقل فلسفی و هدایت آن به علمالیقین نسبت به متن هستی و تأمین غایت فلسفه، به بهترین شکل است.
📚 موضوع مقاله: بررسی چیستی و امکان نظام فلسفی شهودی با تحلیل مؤلفههای آن؛ شماره۲ پاییز۱۳۹۳
🖋زهرا محمدعلی میرزایی، محمدمهدی گرجیانعربی
#فصلنامه_علمی_پژوهشی
#مجمع_عالی_حکمت_اسلامی
🆔@hekmateislami