🔸مراحل انتظار از منظر آیت الله عمید زنجانی(ره)
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً.»
انتظار، يك فرايند است، يعنى يك مسئله بسيط براى يك زمان و داراى حالت ثابت نيست. مراحلى دارد كه در طول زمان، انتظار، از اين معبرها و لايه ها و مراحل مى گذرد. آغازش ايمان است و پايانش امنيت، در ميان اين آغاز كه ايمان است تا فرجام كه امنيت كامل است، لايه ها و مراحل و حلقه هاى مختلفى وجود دارد.
آيه اى كه تلاوت كردم وعده براى همه نيست، بلكه وعده مشروط است. بلكه شرط اول تحقق ايمان است و شرط دوم عمل، صالح يعنى بالندگى، يعنى توسعه انسانى.
عمل صالح واژه اى قرآنى است كه اگر بخواهيم معادل آن را در اصطلاحات روز پيدا كنيم همان رشد و توسعه انسانى است كه از نظر علم به مرحله بالاى زمانش رسيده است و از نظر توانمندى ها و مديريت، توانسته است اقتدار لازم را كسب كند و خود را با مقام آنچه كه در زمانش هست مجهز كرده است و قادر است امور خود را به نحو احسن به سمت كمال هدايت كند. پس عمل صالح يعنى بالندگى و توسعه يافتگى انسانى. توسعه ها به معناى اقتصادى، سياسى، فرهنگى و غير آن، فرع و نتيجه توسعه انسانى است.
شرط سوم، استخلاف و تشكيل حكومت است. از بالندگى و توسعه يافتگى تا استخلاف و حكومت مراحل جداگانه اى هست كه همان «امر به معروف و نهى از منكر» است. البته امر به معروف و نهى از منكر، از توسعه يافتگى انسانى، خردورزى و ايمان و عمل صالح انسان آغاز مى شود.
شما اگر قانون اساسى را بررسى كنيد هشتاد درصد آن امر به معروف و نهى از منكر است، بسيارى از مراحل اين دو فريضه، فردى نيست فرد حق ندارد در حوزه اين دو، كه شأن حكومت است وارد شود، تأسيس دستگاه قضايى امر به معروف و نهى از منكر است.
در اين فرايند حكومت پايان كار نيست، از حكومت به صلح و از صلح به امنيت پايان داده است: وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً مرحله نهايى تبديل خوف و امن است، خوف و امن يك واقعيت خارجى نيست بلكه حقيقت درونى انسانى است، يك مقوله ذهنى و ادراكى است.
وقتى ما مى گوييم امنيت پايان يك پروسه و يك فرايند بسيار طولانى در لابه لاى انتظار معنايش اين است كه بايد حقوق روشن بشود
سراغ امنيت رفتن بدون تبيين حقوق فقط دنبال سراب رفتن است.
اين حلال و حرامهاست كه مشخص مى كند چه كسى چه حقى دارد و جامعه چه حقى دارد.
امروزه اگر در جهان امنيت نيست، علتش آن است كه حق و تكليف روشن نيست و لذا به حقوق ديگران تجاوز مى شود.
اين امنيت نداشتن دليل عمده اش اين است كه جامعه بين الملل تعريف و چهارچوب منافع ملى و حد و حدود آن را مشخص نكرده است.
اين كافى نيست كه عوامل موجده يا تهديدكننده امنيت را پيش بينى بكنيم اولى را تحقق ببخشيم دومى را منتفى بكنيم، بايد اين حقيقت در درون انسان و در درون جامعه ملى و بين المللى وجود داشته باشد. امنيت را اگر در بيرون ادراك نكنيم چه فايده اى دارد بهترين تعبير قرآن (سكينه) است. امنيت به عنوان يك واژه اى سياسى در دنيا شناخته شده است. اگر واقعيت امنيت را براساس فهم قرآنى به دست آوريم آن «سكينه» است. اين «سكينه» بايد ادراك شود و لذا اصلا امنيت بى ايمان امكان ندارد، بايد پايگاه عقلانى و ادراكى داشته باشد، به باور انسان بنشيند، تا امنيت به باور انسان ننشيند متزلزل است
امنيت در مقابل جنگ نيست. متأسفانه در فرهنگ سياسى امروز امنيت را در مقابل جنگ قرار مى دهند تنها جنگ نيست كه تهديدكننده امنيت است، بله جنگ از عوامل تهديدكننده امنيت است، قرآن چهار عامل اصلى را به عنوان عوامل تهديدكننده امنيت ذكر مى كند: استكبار، عامل تهديدكننده امنيت است چه به ما تعرضى داشته باشد يا نداشته باشد. اصلا وجود استكبار در جهان. اينكه عده اى به خودشان اجازه دهند هرچه دلشان مى خواهد انجام دهند كه متأسفانه الان دنياى تك قطبى به اين سمت در حال حركت است.
ظلم از عوامل تهديد كننده امنيت است چه پنهان و چه پيدا. «تجاوز» كه اصطلاح قرآنى آن «عدوان» است منشأ تمامى بى امنى هاست و در جهان فراوان است.
اكنون ظلم و استكبار و فقر و تجاوز تمام جهان را گرفته است.
گفتمان مهدويت سخنرانى و مقاله هاى گفتمان نهم، ج1، ص 29 تا 43(گزیده ای از متن ارائه شده)
@hekmatvahokumat
کتاب «حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه» مجموعه بیانات و اشارات آیت الله بهجت (قدس سره) دیروز به دستم رسید.
خیلی خوشحالم که صبح جمعه ام را با این کتاب می گذرانم.
فکر میکنم این کتاب جزء کتابهای معروف و پرمخاطب در زمینه کتب مهدویت بشود. ظرف مدت کوتاهی به چاپ ششم رسیده است.
کتاب حجم بالایی دارد ۶۹۶ ص
و طرح جلد زیبایی
متاسفانه قیمت کتاب گران است. ۲۴۰ هزار تومن
ولی به نظرم ارزش خرید آن را دارد.
و انتخاب خوبی است برای هدیه به دوستان و آشنایان
در سایت معظم له در قسمت نظرات، گفته شده:
ظاهرا تا چند وقت دیگر در مورد نسخه الکترونیکی آن اقداماتی صورت می گیرد.
خداوند ما را عامل به سفارشات این مرد الهی قرار دهد و توفیق ظهور شخصی و عمومی را به ما عنایت فرماید🤲🤲
هدایت شده از گروه هنری رسانهای نفحات
21.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 پادکست | فلسفه شبهای قدر
◾️ ما میتوانیم با دعا در شب قدر کاری کنیم که تا ابد خود را درست کنیم.
🎙 گفتاری از آیتالله یزدانپناه.
#رمضان_1444
#استاد_یزدان_پناه
🎬 گروه هنری رسانهای نفحات
@nafahat_artmedia
هدایت شده از سجاد فدک
از معابر کوثری تا خیابانهای تکاثری
تا به حال به تفاوت معابر در شهرهای سنتی و معاصر دقت کردهاید؟ در شهر سنتی که مصداق شهر/عبودیت بود بازار در موقعیتهای مشخصی مکانیابی و احداث میشد به نحوی که در چنین شهری، کارکرد اغلب معابر (متناسب با وجه تسمیه معبر) صرفاً عبور و مرور بود و نه تجارت و بیع.
اما در شهر معاصر که مصداق شهر/ثروت است، کمتر خیابان و معبری را میتوان یافت که بدنه آن به کاربریهای تجاری اختصاص نیافته باشد. در چنین شهری، عملا کل شهر بر مدار تجارت شکل میگیرد و نه عبودیت. به نحوی که شهروندان حتی برای طی کردن مسیرهای روزمره نیز گریزی از مواجهه با انبوه ابنیه تجاری ندارند (به تفاوت دو تصویر ارائه شده در عکس فوق عنایت بفرمایید).
به این ترتیب در شهر معاصر به دلیل کالایی شدن فضاهای شهری که از نتایج اقتصاد تکاثری است، شهروندان با عبور و مرور روزمره در معابر، چه بخواهند و چه نخواهند در حال بازارگردی هستند. چنین شهری، برخلاف شهر سنتی که محصول اقتصاد کوثری و فرهنگ قناعت بود، محصول اقتصاد تکاثری و فرهنگ مصرف است؛ اقتصادی که برای رفع احتیاج بازار نیست، بلکه برای ایجاد بازار احتیاج است.
اینکه در اقتصاد تکاثری، بسط بازار از موقعیتهای خاص به کل شهر، چه تاثیراتی بر روحیات و خلقیات شهروندان دارد محل تامل جدی است؛ شهری که حتی بسیاری از شهروندانش شبها را به نوعی در بازار میخوابند! زیرا در منازلی سکونت دارند که طبقه فوقانیِ مغازهها و ابنیه تجاری است و مبرهن است که در چنین شهری، حرکت بر مدار عبودیت، از عهده هرکسی برنمیآید: رجال لا تلهیهم تجاره و لابیع عن ذکر الله (نور/۳۷).
@baladetayyeb
حکمت و حکومت
از معابر کوثری تا خیابانهای تکاثری تا به حال به تفاوت معابر در شهرهای سنتی و معاصر دقت کردهاید؟ در
در روایت مفصلی از رسول خدا در مورد «اشراط الساعة» (نشانه های قیامت) آمده است که چطور وضعیت دینداری و انسانیت دچار دگرگونی و آسیب می شود یکی از ان موارد است:
فَعِنْدَهَا تَقَارَبُ اَلْأَسْوَاقُ
در این موقع است که بازارها نزدیک می شود
إِذْ قَالَ هَذَا لَمْ أَبِعْ شَيْئاً وَ قَالَ هَذَا لَمْ أَرْبَحْ شَيْئاً فَلاَ تَرَى إِلاَّ ذَامّاً لِلَّهِ
یک نفر می گوید امروز چیزی نفروختم دیگری می گوید سودی نکردیم نمی بینی آنها را مگر اینکه خدا را نکوهش می کنند
يَا سَلْمَانُ ! إِنَّ عِنْدَهَا يُؤْتَى بِشَيْءٍ مِنَ اَلْمَشْرِقِ وَ شَيْءٍ مِنَ اَلْمَغْرِبِ يُلَوَّنُ أُمَّتِي
در این موقع است که کالایی از شرق و کالایی از غرب می آید و امت من خود را به الوان مختلف زینت میکند
فَالْوَيْلُ لِضُعَفَاءِ أُمَّتِي مِنْهُمْ وَ اَلْوَيْلُ لَهُمْ مِنَ اَللَّهِ
وای بر ضعفای امت من از دست این ها و وای بر ایشان از ناحیه خدا
یک عده از امت من هستند که توانایی تهیه این کالاها را برای خودشان ندارند. وای بر این ها از دست کسانی که توانایی تهیه این کالاها را دارند! همچنین وای بر این ها از ناحیه خدا زیرا این ها دلشان پر می زند برای تهیه این کالاها در حالی که مومن نباید این چنین باشد.
(توضیح فراز آخر توسط آیت الله مجتبی تهرانی(ره) - کتاب علائم و اهوال قیامت، ص 43)
البته احتمال دیگر در مورد «الویل لهم من الله» آنست که مربوط به گروه اغنیاء باشد که خود را ملون می کنند و ضعفا را تحقیر می کنند.
منبع روایت: تفسير القمی، جلد۲، صفحه۳۰۳
هدایت شده از بیسیمچی مدیا 🎬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خواب آیتالله حقشناس در جریان انقلاب
آیتالله حقشناس_فقیه و عارف معاصر_ امام خامنهای را علمدار میدانستند. همچنین امام زمان(عج) را در خواب دیده بودند که جلوتر ایستادهاند و امام خمینی(ره) پشت سر ایشان هستند.
@BisimchiMedia
حکمت و حکومت
خواب آیتالله حقشناس در جریان انقلاب آیتالله حقشناس_فقیه و عارف معاصر_ امام خامنهای را علمدار م
ما با حجت الاسلام میرهاشم حسینی شاگرد آیت الله حق شناس و مدیر فعلی مدارس علمیه فیلسوف الدوله و مجتهدی درس(الموجز) داشتیم.
یکبار ایشان خاطره ای مستقیم از آیت الله حق شناس تعریف کردند
گفتند یکبار عالمی به دیدار ایشان میآید و در میان گفتگو از امام(ره) بدگویی میکند اقای حق شناس پاسخ او را میدهد و ان شخص می رود
بعد از رفتن او، امام زمان (عج) وارد می شود و به آیت الله حق شناس عتاب میکند که وقتی او این حرفها را در مورد "آقا روح الله" گفت شما چرا جلسه را ترک نکردید؟
(با وجود اینکه ایشان پاسخ داده بودند، حضرت می گویند چرا در اعلام مخالفت این کار را نکردی؟)
بعد از این عتاب حضرت، آیت الله حق شناس تا چند ساعت گریه می کرده است
همسر آیت الله حق شناس به استاد ما تماس می گیرد و میگویید بیایید و سعی کنید ایشان را آرام کنید.
هم چنین همسر ایشان به آن عالم زنگ می زند و با تندی به او می گوید دیگر حق نداری پایت را در خانه ما بگذاری.