eitaa logo
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
988 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
491 ویدیو
55 فایل
•[ بـِـسْمِ رَبِّ الشُّهَدا ]• •{ڪانال شہید محمد ابراهیم همت}• 🌹|وَقتے عِشْق عاقل مےشود،عَقْل عاشق مے شود،آنگاہ شہید مےشوید|🌹 🌷شهید مصطفی چمران🌷 @deltange_hemmat68 @shahidhemmat68 انِتقاد،پیشْنَهاد،پروفایلِ سفارشی
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽‌✨ ✨پسری مادرش را بعد از درگذشت پدرش، به خانه سالمندان برد و هر لحظه از او عیادت می کرد. ✨یکبار از خانه سالمندان تماسی دریافت کرد که مادرش درحال جان دادن است پس باشتاب رفت تا قبل از اینکه مادرش از دنیا برود، او را ببیند. ✨از مادرش پرسید: مادر چه می خواهی برایت انجام دهم؟ ✨مادر گفت: از تو می خواهم که برای خانه سالمندان پنکه بگذاری چون آنها پنکه ندارند و در یخچال غذاهای خوب بگذاری، چه شبها که بدون غذا خوابیدم. فرزند باتعجب گفت: داری جان می دهی و از من اینها را درخواست می کنی؟ و قبلا به من گلایه نکردی. ✨مادر پاسخ داد: بله فرزندم من با این گرما و گرسنگی خو گرفتم وعادت کردم ولی می ترسم تو وقتی فرزندانت در پیری تورا به اینجا می آورند، به گرما و گرسنگی عادت نکنی. ╭┅─────┅╮ 💠 @hemmat_channel 💠 ╰┅─────┅╯
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
زندگینامه ی شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀 این قسمت دشت هاے سوخته فصل اول قسمت 9⃣ حاجی
زندگینامه ی شهید حاج محمد ابر اهیم همت 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 این قسمت دشت های سوخته فصل اول قسمت 🔟 به جایی که می دانست اگر ده بار دیگر هم به دنیا می آمد،دوباره به همین نقطه،به همین سرگشتگی ،به همین جا می رسید.😔😔😞😒 ودوباره به دیواری تکیه می داد که رنگ و بوی کهنگی داشت 😞😞😔 وبه افقی نگاه می کرد که رنگ خون داشت و به کسی فکر می کرد که آرام آمده بود😒😒 وتمام زندگی اش را،پیدا و پنهان وجودش را تسخیر کرده و او را با خود برده بود.😞😞😒😒😔 ژیلا آه کشید: ابراهیم کجاست الان؟؟😖😖😢 در زدند وژیلا غرق در خود بود.ترسید و ناگاه از جا پرید.😢 بله؟کیه؟😟😟 زن صاحب خانه بود آمد تو.با یک سینی که در آن یک استکان چای بود و یک تکه نان ومقداری پنیر وحلوا😌😌 سلام!😊😊 سلام خانم.باعث زحمت شدیم.😒 این حرف ها را نزنید شما که غریبه نیستید ژیلا خانم!☺️☺️☺️ ادامه ی این داستان ان شآلله فردا در کانال تخصصی شهید همت 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 @Hemmat_channel
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
زندگینامه ی شهید حاج محمد ابر اهیم همت 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 این قسمت دشت های سوخته فصل اول قسمت 🔟 به ج
زندگینامه ی شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀 این قسمت دشت های سوخته فصل اول قسمت 1⃣1⃣ ژیلا لبخند زد وکمی راحت شد:😊 اسم مرا از کجا می دانید ؟😒 حاج همت خودش شما رو معرفی کرد. راستی حاج همت کی رفت؟؟اصلا متوجه نشدیم☺️☺️ راستش من هم متوجه نشدم .وقتی برای نماز بیدار شدم ،رفته بود😢😢 صدای بچه های صاحب خانه که درآمد،زن از اتاق بیرون رفت.😔 ژیلا یک استکان چای ولقمه ای نان و حلوا خورد و دوباره سرجایش به دیوار تکیه داد.😞😞😔 چند دقیقه گذشت.آفتاب حالا تمام دیواره های حیاط و داخل ان را پر کرده بود و از پشت شیشه های پر از لک و پیس اتاق به داخل آن می تابید.😢😏😏 روی قالیچه ی کهنه ای که در کف اتاق پهن شده بود و کم کم داشت به دیوار سبز رنگ و کهنه و ترک خورده ی اتاق هم می رسید .😏😢 ژیلا دلش می خواست از اتاق بیرون برود.😔😏😏😢😢 دلش می خواست از توی حیاط هم بیرون برود.گشتی توی محله و خیابان ها بزند و ببیند که دزفول چه جور شهری است؟؟😔😒😢 دلش هوای بیرون را داشت و نمی دانست که چه کار بکند.😔😒 🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹 ادامه ی این داستان ان شآلله فردا در کانال تخصصی شهید همت 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 @Hemmat_channel
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
زندگینامه ی شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀 این قسمت دشت های سوخته فصل اول قسمت 1⃣1⃣ ژی
زندگینامه شهید حاج محمد ابراهیم همت 🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹 این قسمت دشت های سوخته فصل اول قسمت 2⃣1⃣ سینی رابرداشت و دم در اتاق صاحب خانه رفت .در زد.😔 دو سه دقیقه بعد دختر بچه ای پنج، شش ساله سبزه روی،در حالی که روسری روشن سر کرده بود ،در را باز کرد😊😊 سلام خانم😍😍 سلام دختر گلم،ماشاالله دخترم،اسمت چیه خاله جان؟😊 معصومه😍😍 معصومه جان خوبی؟؟مدرسه میری؟؟😘😘 اول دبستانم .امروز تعطیلیم😍😍 خاله جان این سینی رو بده مامان!😊😊 زن صاحب خانه آمد دم در و دوباره به ژیلا سلام کرد وگفت:شما که صبحانه تان را نخورده ای!😒😒 خوردم،خیلی ممنون😊😊 همین یک لقمه؟؟😔😔 بیشتر از این میل نداشتم.😔😔 ژیلا این را گفت و بعد افزود : اینجا وضع چجوریه؟؟😔😔 راستش دلم می خواهد بیرون بروم😔😔 الان که خیلی زوده،بازار ساعت هشت،نه زودتر باز نمیشه!😒😒 شما کاری چیزی نداری کمکت کنم؟😔😔 اختیار دارید شما مهمان ما هستید.😊😊😊 تشریف ببرید توی اتاقتان استراحت کنید😊😊😘😍☺️ 🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹 @Hemmat_channel
4_5773936299375330184.mp3
8.51M
تقدیم به دختران شهدای مدافع حرم خیلی قشنگه😭😭😭 حتما دانلود کنید👍👍👌😭😭 @hemmat_channel
🍁 از حضرت علی (ع ) روایت است که قرائت ده سوره مانعی برای ده حالت است : ۱ - قرائت سوره حمد ← مانع از خشم و غضب خداوند، ۲ - قرائت سوره یس ← مانع عطش روز محشر، ۳ - قرائت سوره دخان ← مانع از هول روز قیامت، ۴ - قرائت سوره واقعه ← مانع از فقر و پریشانی، ۵ - قرائت سوره ملک ← مانع عذاب، ۶ - قرائت سوره کوثر ← مانع از خصومت و تسلط دشمنان، ۷ - قرائت سوره کافرون ← مانع از کفر در حال مرگ، ۸ - قرائت سوره اخلاص ← مانع نفاق است، ۹ - قرائت سوره فلق ← مانع از حسد حاسدین، ۱۰ - قرائت سوره ناس ← مانع قروض و وسوسه شیطان می باشد. @hemmat_channel 🌎
✨﷽‌✨ 🍃خواندن این دعا🍃 🔰رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «هر کس هر روز ده بار این دعا را بخواند حقتعالی چهار هزار گناه کبیره ی او را بیامرزد و او را از سکرات مرگ و فشار قبر و صد هزار هول قیامت نجات دهد و از شر شیطان و لشگریان او محفوظ ماند و قرضش ادا و غمش زایل گردد. » «اَعدَدتُ لِکُلِّ هَولٍ لا اِلَه اِلاَّ اللهُ وَ لِکُلِّ هَمٍّ وَ غَمٍّ مَاشاءاللهَ وَ لِکُلِّ نِعمَةٍ اَلحَمُدِللهِ وَ لِکُلِّ رخاءٍ الشُّکرُ ِللهِ وَ لِکُلِّ اُعجُوبَةٍ سُبحَانَ اللهِ وَ لِکُلِّ ذَنبٍ اَستَغِفُراللهَ وَ لِکُلِّ مُصِیبَةٍ اِنَّا ِللهِ وَ اِنَّا اِلَیهِ رَاجِعُونَ وَ لِکُلِّ ضِیقٍ حَسبِیَ اللهُ وَ لِکُلِّ قَضَاءٍ وَ قَدَرٍ تَوَّکَلتُ عَلَی اللهِ وَ لِکُلِّ عَدُّوٍ اِعتَصَمتُ بِاللهِ وَ لِکُلِّ طاعَةٍ وَ مَعصِیَةٍ لا حَولَ وَ لاقُوَّةَ اِلاَّ بِاللهِ العَلِّی العَظِیم». 📗مفاتیح الجنان، دعای اهل قبور ╭┅─────┅╮ 💠 @hemmat_channel 💠 ╰┅─────┅╯
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
زندگینامه شهید حاج محمد ابراهیم همت 🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹 این قسمت دشت های سوخته فصل اول قسمت 2⃣1⃣ سینی
زندگینامه شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀 این قسمت دشت های سوخته فصل اول قسمت 3⃣1⃣ وژیلا حس کرد که راهی جز برگشت به اتاق ندارد و برگشت.😒😒 دوباره همان اتاق کوچک ونمور،😞 دوباره همان تنهایی ودوباره همان فکر و فکر و مرور خاطرات گذشته😔😔 باز هم اصفهان،باز هم چهار باغ،باز هم نقش جهان،باز هم چهل ستون،😔😔 باز هم سی وسه پل،باز هم زاینده رود و باز هم ابراهیم😔😔 پر رنگ تر از همه وهر چیز .ابراهیم و کردستان.ابراهیم وپاوه😔😒 ابراهیم و زخم هایی که در دل داشت.و حرف هایی که فرصت گفتن آن ها فراهم نبود.😒😞 بــــــــــخش 2⃣ با این که چند روزی بود حاج همت و یارانش در مناطق جنوب می چرخیدند و تجربه کسب می کردند😊😊 اما هنوز هم جبهه ی جنوب برای آن ها مرموز وناشناخته و هیجان انگیز بود و این حس فقط متعلق به حاج همت نبود😔😒😞 🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹 ادامه ی این داستان فردا در کانال تخصصی شهید همت 🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀 @Hemmat_channel
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
زندگینامه شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀 این قسمت دشت های سوخته فصل اول قسمت 3⃣1⃣ وژیل
زندگینامه شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀 این قسمت دشت های سوخته فصل اول قسمت3⃣1⃣ حاج احمد هم همین حس را داشت محمود شهبازی ،عباس کریمی،سید رضادستواره،علیرضاناهیدی، مجتبی صالحی،اسماعیل قهرمانی،جعفر جهروتی،و... همین حس را داشتند.😔😔😞 محمود مرادی جانشین فرمانده گردان ((انصار الرسول)) هم همین عقیده را داشت که نوشت:😒😒 ((وضعیت جنوب تجربه ی تازه ای بود که در وهله ی نخست حس کنجکاوی وسپس شیرینی و حلاوت خاصی را در ما ایجاد می کرد☺️☺️ پس از استقرار کامل کادر اصلی تیپ،نیروهای بسیجی ورسمی سپاه از تهران و سایر شهرها و روستاهای کشور وارد دوکوهه شدند.😊😊 حضور انبوه این نیروها به دلیل تبلیغات و رسانه های گروهی بر روی محور های جنوب صورت می گرفت😊😊 در این میان من و دیگر نیروهایی که از غرب امده بودیم مظلومیت نیروهای مستقر در جبهه های غرب را به خاطر می آوردیم.😔😔 ادامه ی این داستان فردا در کانال تخصصی شهید همت 🍂🍀🍂🍀🍂🍀🍂🍀🍂🍀🍂🍀 @Hemmat_channel
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
زندگینامه شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀 این قسمت دشت های سوخته فصل اول قسمت3⃣1⃣ حاج ا
زندگینامه شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀 این قسمت دشت های سوخته فصل اول قسمت 5⃣1⃣ ابراهیم همت گرچه غرق در کارهای سروسامان دادن و راه اندازی تیپ ۲۷ لشکر محمد رسول الله و غرق در آشناشدن با منطقه جنوب و محاسن و معایب جنگیدن در دشت با نیروهای دشمن بود😔 اماحتی یک لحظه هم خیالش از یاد همسرش ،تنهایے،غربت و مشکلات زندگے اش،خالی و آسوده نبود😒😒😒 هر جا مے رفت و هر کارے مے کرد ژیلا هم با او بود.😔😒 با او راه مے رفت.با او حرف مے زد،با او سرما و گرما را تجربه مے ڪرد و با او به دفاع از کشورش مے پرداخت.😔😔 ژیلا هم همین طور بود .توے خواب،توی بیدارے، توے کوچه،توے خیابان و هرجا ڪه بود ،هرجا ڪه خیالش مے رفت ،با ابراهیم بود.😔😒 با همسرش ڪه تازه یڪ ماه بود با او عروسے کرده بود و هنوز نتوانسته بود ،با آرامش،بدون دغدغه ی خاطر و به دور از اضطراب ڪنارش بنشیند،😔😒😞 نگاهش کند،دست هایش را بگیرد و سر بگذارد روے شانه هایش و خستگے اش را بگیرد😔😒😞 ادامہ دارد... 🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀 @Hemmat_channel
🌷 📃خاطره ای از شهید عبدالمهدی کاظمی از زبان همسرشان ✨قبل از شهادتش ديدم كه رفتم حرم حضرت (س). تمام عكس شهدا را در حرم چسبانده بودند. خانمي آنجا بود كه داشت. 🍁از آن خانم پرسيدم كه اينها عكس‌هاي چه كساني هستند؟ ايشان گفت: عكس . بعد هم گفت: اينها بسيارعزيز هستند. در ميان عكس‌ها تصوير من هم بود. 🍃خيلي نگران شدم تا اينكه خبر را به من دادند. عبدالمهدي در شب تاجگذاري امام زمان(عج)‌ همان طور كه آيت‌الله فرموده بودند به شهادت رسيد. 🌹29 دي ماه سال 1394 بود. عبدالمهدي با اصابت موشك به آرزويش رسيد. 🌾وقتي خبر را شنيدم، بال بال مي‌زدم كه پيكرش را ببينم. آخر خيلي دلم برايش شده بود. گفتم عبدالمهدي به حاجتت رسيدي. بعد از شهادتش ديدم كه پشت سر (عج) مي‌رود و از اينكه در كنار امام حسين (ع) است، بسيار خوشحال بود. ☘ مي‌گفت من فكر نكنيد كه مرده‌ام هيچ وقت ناشكري نكنيد. هر مشكلي داشتيد من برايتان مي‌كنم. 💫من و عبدالمهدي 9 سال با هم زندگي كرديم. ريحانه هفت ساله و فاطمه دو ساله يادگاري‌هاي شهيدم هستند. ⚡️ريحانه خيلي وابسته به پدرش بود. خيلي با پدرش حرف مي‌زد. 🌷 💟 @hemmat_channel
1_37179240.mp3
1.03M
🎵تفاوت دعای مؤدبانه و غیرمؤدبانه و اثر آن در استجابت دعا 🔻یک راه ساده برای رعایت ادب در دعا @hemmat_channel🍃🌸