°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#شهیدهمت به روایت همسرش 3 #قسمت_چهلوپنجم گفتم «نه. او نه. او سرش خیلی شلوغ ست. من خودم خبر دارم.
#شهیدهمت به روایت همسرش3
#قسمت_چهلوششم
آنقدر رفت و آمد تا اینکه عصبانی شدم آمدم بالا تا رک و راست بگویم کار دارم نمی توانم بیایم🍃، یا اینکه اصلاً نمی آیم، یا اینکه اصلاً نمی خواهم بیایم، که دیدم #ابراهیم نشسته توی دفتر، با سر از ته تراشیده، لاغر و آفتاب سوخته، و لبخندی که دیگر پنهانش نمی کرد🙁. بلند شد سلام کرد گفت خوش آمدید به خانه ی خودتان پاوه. فرداش باز آمد خواستگاری، با واسطه ی خانم یکی از دوستانش. مثل اینکه داشت براش گران هم تمام می شد. چون واسطه اتمام حجت کرد که «من باید یک چیز را از شما پنهان نکنم.»
گفتم «چی را؟»
گفت «اینکه خیلی ها سر شهید😢 شدن حاجی قسم خورده اند.او کسی نیست که ماندنی باشد.»
نگفتم «مگر من هستم؟»
گفت «حالا با این حساب باز هم نمی خواهید با هم حرف بزنید؟»🙁
نمی دانست به دوستم چه چیزها نگفته بودم وقتی به جواب خواستگاری کسی گفت نه و او دو هفته بعد شهید شد🕊 و حالا من در جای او بودم، بر سر دوراهی، که چه بگویم به #ابراهیم 😶😞
راوی:همسرشهید
#محمدابراهیمهمت
#ادامهدارد...
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#شهیدهمت به روایت همسرش3 #قسمت_چهلوششم آنقدر رفت و آمد تا اینکه عصبانی شدم آمدم بالا تا رک و راس
.
.
رسیده ام به #خدآ🕊
از مسیرِ چشمانت؛😍
به نقطه ای که تلاقیِعشق و✨
عرفان است🌱
.
#شهید_ابراهیم_همت
#روزتون_مزین_بهنگاهشهید🌹
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#شهیدهمت به روایت همسرش3 #قسمت_چهلوششم آنقدر رفت و آمد تا اینکه عصبانی شدم آمدم بالا تا رک و راس
#شهیدهمت به روایت همسرش3
#قسمت_چهلوهفتم
نمی دانست که بارها خواب #ابراهیم را دیده ام. نمی دانست خواب دیده ام #ابراهیم رفته روی قله ی بلندی ایستاده دارد برای من خانه یی سفید می سازد.🏡 نمی دانست خواب دیده ام رفته ام توی ساختمانی سه طبقه، رفته ام طبقه ی سوم،دیده ام #ابراهیم توی اتاق نشسته. دورتادور هم خانمهایی چادر مشکی با روبنده نشسته اند.»🍃
گفتم « #برادر_همت! شما اینجا چی کار می کنی؟»
برگشت گفت « #برادر_همت اسم آن دنیای من بود. اسم این دنیای من عبدالحسین شاه زیدست.»🙁
این را آن روزها به هیچ کس نگفتم. حتی به خود #ابراهیم. بعدها، بعد از شهید شدنش🕊، رفتم پیش آقایی تا خوابم را تعبیر کند. چیزی نمی گفت. یا شانه خالی می کرد.
گفتم « #ابراهیم شهید شده💔. خیالتان راحت باشد. شما تعبیرتان را بکنید.»
نه خودم رامعرفی کردم، نه او را، نه موقعیت هردومان را.
گفت «عبدالحسین شاه زید یعنی ایشان مثل امام حسین به شهادت می رسند.😔 مقامشان هم مثل زیدست، فرمانده لشکر حضرت رسول.» همین طور هم بود.👌 #ابراهیم بی سر بود و آن روزها،در مجنون فرمانده لشکر ۲۷ حضرت رسول ص✌️
راوی:همسرشهید
#محمدابراهیمهمت
#ادامهدارد...
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#خاطرات_شهدا #از_شهدا_الگو_بگیریم 0⃣5⃣ زغال ها گل انداختہ بود ؛ جوجہ ها توی آبلیمو و پیاز و زعفر
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم 1⃣5⃣
از کرمانشاه به جبهه آمده بودم و مجروح شدم. دستم از کار افتاد و ناچار شدم برای مداوا به تهران بیایم.
ابراهیم در این وضعیت مرا تنها نگذاشت و به همراهم به تهران آمد و چند روز در منزل آن ها بودم و به خانواده ابراهیم مخصوصا مادر ایشان خیلی زحمت دادم.
ابراهیم با موتور من را به همه جا می برد و پی گیر درمانم بود .
بعد از این به دوستانم گفتم که من در تهران فردی را دیدم که از ما کردها مهمان نواز تر است .....
#شهید_ابراهیم_هادی
#راوی_سردار_امیر_نوح
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀
سلام دوستان☺️☺️
🌹روزتون شهدایی🌹🌹
خوش امدید به کانال
سردارخیبرشهید محمد ابراهیم
همت
میدونم ومطمئن هستم همتون نظر
کرده ی شهید هستید خود شهید
دعوتتون کرده به کانال خوش به
سعادتتون😊😊😊
رفاقت با شهدا وعضو شدن در
کانال شهدا لیاقت وسعادت
میخواد هر کسی نمیتونه عضو شه
شما لیاقت داشتید که مهمان شهدا
شدید ان شآلله خود شهید
دستتونوبگیره اجرهمتون با سردار
خیبر دوست داشتید کانال را به
دوستانتون معرفی کنید ودر
گروهاتون کانال رو تبلیغ کنید😊
شفاعت شهدا شامل حالتان☺️☺️
یازهرا ✋✋
التماس دعا🙏🙏
🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
4_582493935813787723.mp3
4.5M
روایتی از سیره ی شهدا💜
فوق العاده تاثیرگذار...😔😭
اینو همیشه گوش کنید...
حال معنویتون رو خوب میکنه ...😭
التماس دعای شهادت😔😭😭
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌸🍃🍂🌸 🍂🍃🌸🍂🍃🌸 🍂🍃🌸🍂🍃🌸 🍂🌸🍂 🌸 #تمثیل هاے خدایے8⃣6⃣ به پاهای خودت موقع راه رفتن نگاه کن... دائما یکی جلو
#تمثیل هاے خدایے9⃣6⃣
"تهمت"
مثل زغال است!
اگر نسوزاند، سیاه می کند...
وقتی تن ڪسی را زخمی می کنی،
دیگه بعدش نوازش کردنش فقط دردش را
بیشتر میکند...
✅قضاوت نکنیم و دل نشکنیم
============
رسانه باشید و نشردهید📢
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#تمثیل هاے خدایے9⃣6⃣ "تهمت" مثل زغال است! اگر نسوزاند، سیاه می کند... وقتی تن ڪسی را زخمی می کنی،
👨✈️🚛👨✈️🚛
#تمثیل هاے خدایے0⃣7⃣
🚘🚖🚘🚖
🚨ترس انسان ‼️
⤵️⤵️
🔆 حجت الاسلام قرائتی:
📛راننده، زمانى در جاده می ترسد كه :
یا بنزین ندارد؛✖️
یا قاچاق حمل كرده؛✖️
یا اضافه سوار كرده؛ ✖️
یا با سرعت غیر مجاز رفته؛ ✖️
یا جاده را گم كرده؛🔀
یا در مقصد جایى را آماده نكرده؛ ❌
و یا همراهانش نا اهل هستند‼️
Ⓜ️ اگر انسان براى بعد از مرگ خود، زاد و توشه لازم را برداشته باشد؛ ✅
كار خلاف نكرده باشد؛ 🚯
راه را بداند؛ در مقصد جایى را در نظر گرفته باشد؛ ✔️
دوستانش افراد صالح باشند؛ 👥
و حركتش طبق مقررات و مجاز باشد؛✅
نگرانى نخواهد داشت.💯
🚛🚚🚙🚗
رسانه باشید و نشردهید📢
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🌹 بسم رب الشهدا و الصدیقین
با سلام
گروه کلاس درس شهدا ویژه #بانوان افتخار دارد
مباحث ویژه پیرامون معارف دین و سیره عملی شهدا را به صورت پیوسته به علاقمندان آموزش و به سوالات بزرگواران پاسخ بدهد .
لذا عزیزان بزرگوار و مشتاق برای شرکت در دوره به آیدی زیر مراجعه نمایند :
@ammar_halab65
🔴 دوره آموزشی زیر نظر #اساتید_حوزه_علمیه_قم می باشد .
@parastohae_ashegh313
1_120023528.mp3
7.88M
🎧#واحد شهادت امام حسن عسکری👌
🎼 ای کاش غریب نمی موندی ای کاش..😭😭
🎤کربلایی #سیدمجیدبنی_فاطمه
🌙 #شهادت_امام_حسن_عسکری
🔹 #پیشنهاد_دانلود 😭😭😭
التماس دعا😭😭
خیلی قشنگه😭😭
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
😍با خـــــدا باش پادشاهے ڪن😍
قـــسمت اول1⃣
💐🌷🌹🥀💐🌷🌹🥀💐🌷🥀💐
پـــرسیدند:چگونہ بہ خدا برسیم؟🤔
استاد فرمودند:رسیدنے در ڪار نیست🙂
پس چگونہ اے هم نیست.او دور نیست ڪہ بہ او برسے.😌
نماز بخوانم و عبادت ڪنم؟🤔🙄
استاد فرمودند:دریاب در حضور ڪیستے.😉
((برگرفتہ از ڪتاب جریان هدایت الهے))
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
😍با خـــــدا باش پادشاهے ڪن😍 قـــسمت اول1⃣ 💐🌷🌹🥀💐🌷🌹🥀💐🌷🥀💐 پـــرسیدند:چگونہ بہ خدا برسیم؟🤔 استاد فرمودن
😍با خــــدا باش پادشاهے ڪن😍
قـــسمت دوم2⃣
فقط خـــدا👌
🌷💐🥀🌹💐🥀🌷🌹💐🌷🥀💐
حاج شیخ رجبعلے خیاط مے گفت:هے نگو دلم اینطور مے خواهد،🙄
دلم آنطور مے خواهد🙄
ببین خـــدا چہ مے خواهد.🙂
تا وقتے پیرو خواهش هاے دل باشے بہ جایے نمے رسی.👌
دل خانہ ے خداست ڪسے دیگر را در آن راه مده👌😐
فقط بایستے خدا در دل تو باشد و حڪومت ڪند و لاغیر.😉😌
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
ســـلام از امشـــب میخوام داستان واقعےِ دخـــتری رو بزارم ڪانال که به لطف #شـــهدا متحول شدن و زندگے شون تغییر کرد ...😊😉
تمـــام داســــتان واقعے هست اما اســـامی مستعار.👌
🕊دوستان #پیشنهاد مےڪنم این داستان رو ڪه سعی میشه هرشب یک پارت بزارم بخونید نڪات خوبی هم داره که واقعا بدرد مون میخوره... ☺️
بسم الله...👇👇
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
ســـلام از امشـــب میخوام داستان واقعےِ دخـــتری رو بزارم ڪانال که به لطف #شـــهدا متحول شدن و زندگے
#کرامات_و_معجزات_شهدا
🌹قسمت اول
💠راهی ترکیه شدیم، به اصرار من بجای دو هفته یک هفته موندیم ترکیه. ونیز هم که نرفتم چون وسط مدارس بود، عاشق درس و تحصیل بودم قرار بود دیپلم که گرفتم برای ادامه تحصیل برم خارج از کشور.
🍃بعداز یک هفته خوشگذرونی رفتم مدرسه. زنگ آخر خانم مافی مدیر دبیرستانم احضارم کرد دفتر
💠خانم مافی : خانم معروفی شما به دلیل بی حجابی و پرونده درخشان این دوره یک هفته اخراج موقت میشید از مدرسه
😤اون رگ سرتقیم باز اوج کرد با پرروبازی تمام گفتم برام مهم نیست.
⚠️من کلا دانش آموز شری بودم. یادمه یه بار سال اول دبیرستان بودم برای عید مارو تعطیل نمیکردن. منو یه اکیپ از بچه ها شیشه های مدرسه آوردیم پایین.
💠بخاطر بی حجابیم از مدرسه اخراج شدم، منم که غد و لجباز لج کردم مدرسه نرفتم دیگه.
ادامه دارد..
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🚨توجه🚨➖🚨توجه🚨
#آغاز_ثبت_نام_چله حدیث_کساء
برای ثبت نام خانومها و آقایون به این آی دی مراجعه کنید👇👇👇👇
@deltange_hemmat68
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
@hemmat_channel
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#شهیدهمت به روایت همسرش3 #قسمت_چهلوهفتم نمی دانست که بارها خواب #ابراهیم را دیده ام. نمی دانست خ
#شهیدهمت به روایت همسرش3
#قسمت_چهلوهشتم
همین خوابها بود که نگران ترم می کرد. برگشتم رفتم اصفهان، رفتم پیش حاج آقا صدیقین برای استخاره. آیه ی سیزده از سوره ی کهف آمد👌. با این معنی که «آنها به خدای خود ایمان آوردند و ما به لطف خاص خود مقام ایمان و هدایتشان را بیفزودیم.»🌸
حاج آقا پایین استخاره تفسیر نوشته بود که «بسیار خوب ست. شما مصیبت زیاد می کشید برای این کاری که می خواهید انجام بدهید، ولی در نهایت به فوزی عظیم دست پیدا می کنید.»☝️
بعدها که #ابراهیم می گذاشت می رفت دیر می آمد بش می گفتم «ببین استخاره ام چه خوب تعبیر شد. تو نیستی و ما هی باید فراق تو را تحمل کنیم😒، سختی بکشیم، دلتنگ بشویم. آخرش ولی انگار باید…»😞
می خندیدم. یک جور خاصی نگاهم می کرد و هیچی نمی گفت😌.او آن دوری همیشگی را دیده بود و من دل به این دوری های چند روزه و چند ماهه داشتم و فکر می کردم بالاخره کنار هم زندگی می کنیم.
مانده بودم چی کار کنم. خسته هم شده بودم. احساس کردم دیگر طاقت ندارم. نیت چهل روز روزه و دعای توسل کردم.
با خودم گفتم «بعد از این چهل شب، هرکس که آمد خواستگاری، جواب نه نمی شنود.»🙂
درست شب سی ونهم یا چهلم بود که باز #ابراهیم آمد خواستگاری🙈😌. جواب استخاره ام را هم می دانست. آمده بود بشنود آره. شنید. ولی این تازه اول راه بود.
گفتم «حالا تعارف را می گذاریم کنار می ریم سر اصل مطلب.»😇🌹
راوی:همسرشهید
#محمدابراهیمهمت
#ادامهدارد...
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#شهیدهمت به روایت همسرش3 #قسمت_چهلوهشتم همین خوابها بود که نگران ترم می کرد. برگشتم رفتم اصفهان،
#شهیدهمت به روایت همسرش3
#قسمت_چهلونهم
مطلب این بود که خیلی از خانواده ها راضی نمی شدند دخترهاشان را بدهند به سپاهی یا رزمنده🙁. حتی آن هایی که خیلی ادعا داشتند. و بخصوص خانواده ی من.
گفتم «خانواده ی من تیپ خاص خودشان را دارند. به این سادگی ها با این چیزها کنار نمی آیند. اول اینکه باید راضی شان کنید به این ازدواج. بعد هم اینکه باید بدانند من اصلاً مهریه نمی خواهم.»🙂
گفت «من وقت اینجور کارها را ندارم.»
عصبانی شدم گفتم «شما که وقت نداری با پدر و مادر من حرف بزنی یا راضی شان کنی بیخود کرده ای آمده ای ازدواج کنی😤😒. همین جا قضیه را تمامش می کنیم. مرا به خیر و شما را به سلامت.»
بلند شدم سریع بروم از اتاق بیرون، که برگشت گفت «من گفتم وقت ندارم، نگفتم که توکل هم ندارم😇☝️. شما نگذاشید من حرفم تمام شود.»
ازم خواهش کرد بگیرم بنشینم. نشستم.
گفت «خطبه ی عقد من و شما خیلی وقت ست که جاری شده.»😌
نفهمیدم. گذاشتم باز به حساب بی احترامی.
گفت «توی سفر حجم، در تمام لحظه هایی که دور خانه ی خدا🕋 طواف می کردم، فقط شما را کنار خودم می دیدم. آنجا خودم را لعنت می کردم. به خودم می گفتم این نفس پلید من ست، نفس اماره ی من ست، که نمی گذارد من به عبادتم برسم😞. ولی بعد که برگشتم پاوه دیدمتان به خودم گفتم این قسمتم بوده که…»
نگاهم کرد.
گفتم «من سر حرف خودم، در هر حال، هستم. راضی کردن خانواده ام با شما. حرف آخر.»🤗😐
راوی:همسرشهید
#محمدابراهیمهمت
#ادامهدارد...
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
#به_مجنون_گفتم_زنده_بمان
ابراهیمی که با چشم بسته راه میرفت و ما دخترها از تقوای چشمش حرف میزدیم ،کارش به جایی کشید که از زنش شنید"تو از طریق همین چشمات شهید میشی"
گفت:"چرا؟"
گفتم:"خدا به این چشم ها هم کمال داده هم جمال."
ابراهیم چشم های زیبایی داشت.خودش هم میدانست.شاید به خاطر همین بود هیچ وقت نمی گذاشت آرام بماند.یا سرخ از اشک و دعا و توبه بود یا سرخ از خستگی روزها جنگیدن و نخوابیدن
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🌴بعد از شهادتش🌷 سپردم همه جا را دنبال #وصیتنامه اش گشتند. حتی توی وسایلی که در سوریه جامانده بود اما وصیت نامه ای در کار نبود❌ تنها چیز مکتوبی📝 که از او موجود است همان نامه ای💌 است که برای #همسرش در شب شهادت امیر المومنین (ع) نوشته بود
🌴این وصیتنامه را بعد از #شهادتش منتشر کردم. محض اطمینان، یکبار از همسرش💞 درباره وصیتنامه سوال کردم. گفت: یک بار در خانه🏡 درباره ی وصیتنامه از او پرسیدم، پوستر #شهیدهمت را نشان داد و گفت: وصیت من این است، #محمودرضا پوستری از حاج همت در اتاق کوچکش روی کمد وسایل شخصی اش چسبانده بود، روی این پوستر، زیر تصویر حاج همت این فراز از وصیت نامهاش نوشته شده بود:
📜با #خدای خود پیمان بسته ام تا آخرین قطره خونم❣ در راه حفظ و حراست از #انقلاب_الهی یک آن آرام و قرار نگیرم✊
راوی:برادرشهید
#شهید_محمودرضا_بیضایی🌷
🌹🍃🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
💠 لیست شرکت کنندگان در 💠
💠 چله حدیث کسا 💠
🔶 🔶
🔷➖🔷➖🔷➖🔷➖🔷
۱- خانم دلتنگ شهید همت
۲-خانم لیلا شادرام
۳-خانم ناشناس
۴-خانم گمنام
۵-خانم خادم طهورا
۶-آقاے حیدرے
۷-
۸-
۹-
۱۰-
۱۱-
۱۲-
۱۳-
۱۴-
۱۵-
۱۶-
۱۷-
۱۸-
۱۹-
۲۰-
۲۱-
۲۲-
۲۳-
۲۴-
۲۵-
۲۶-
۲۷-
۲۸-
۲۹-
۳۰-
۳۱-
۳۲-
۳۳-
۳۴-
۳۵-
۳۶-
۳۷-
۳۸-
۳۹-
۴۰-
کسانی که میخواهند دراین چله شرکت کنند به آیدی زیر اطلاع دهید👌👌
@deltange_hemmat68
حضور اعضا در کانال برای شرکت در چله حدیث کسا الزامیست👌👌
🔷➖🔷➖🔷➖🔷➖🔷
🔲این لیست جهت اطلاع اعضا، از تعداد شرکت کنندگان می باشد
@hemmat_channel
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
👨✈️🚛👨✈️🚛 #تمثیل هاے خدایے0⃣7⃣ 🚘🚖🚘🚖 🚨ترس انسان ‼️ ⤵️⤵️ 🔆 حجت الاسلام قرائتی: 📛راننده، زمانى در ج
🏝🏖🏝🏖🏝
#تمثیل هاے خدایے1⃣7⃣
مثل سنگریزه!
⭕️وقتی یک سنگریزه به درون
حوض و یا استخر میافکنی چه اتفاقی میافتد❓❓
〽️اول حلقه اي کوچک پدید
میآید و بعد پیش میرود،🌊
بزرگ و بزرگتر میشود تا اینکه
تمام سطح آب را فرا میگیرد.🌀
⚠️گناه نیز از همین دست است.
وقتی انجام میشود به مرور پیش میرود
〰〰〰
تو گویی تمام عالم و آدم خبردار میشوند.📣📣
🏦در ادارات و بانکها دیده اي
میان برگه ها، برگه هاي کاربن
گذاشته اند و شما کافی است
روي یک برگه بنویسی 📑🖌
🔍آن گاه چه بخواهی و چه
نخواهی همان نوشته نیز بر برگه هاي دیگر هم منعکس میشوند
و تمامی برگه ها از آن محتوا خبردار میشوند.📣
♥️از همین روست که علی(ع)
فرمودند:⤵️⤵️
↩️ اگر از زیر درختی گذشتی و
شاخه آن بر صورت تو خط و
خدشه اي انداخت،🌴
بپذیر که روزي خطایی کرده اي و
این خط در آن خطا ریشه دارد.☹️
👈و این یعنی هر چه میکنید،
گویی به تمام عالم رونوشت
میخورد و مخابره میشود، 🖨
و گرنه آن شاخه درخت از کجا
میفهمد⁉️
سعدي میگفت:🔰
[شبانه در سحرگاه برمیخیزم و با خداي خود راز و نیازي میکنم،
اما فردا وقتی به بازار آمده یا به مسجد میروم]
👥👥مردم به گونه اي دیگر با من
روبه رو میشوند و رفتار میکنند،
تو گویی از احوال شبانه من باخبرند.😧
[هر سحر از عشق دمی میزنم »
« بار دگر میشنوم بر ملا]
Ⓜ️بنابراین عالَم، عالَم بازتاب و انعکاس است. 🔄
⚠️پس این سخن که کاري کردم و
کسی ندید و نفهمید بیشتر به یک
شوخی شبیه است.⛔️
❎✳️❎✳️❎
رسانه باشید و نشردهید📢
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🏝🏖🏝🏖🏝 #تمثیل هاے خدایے1⃣7⃣ مثل سنگریزه! ⭕️وقتی یک سنگریزه به درون حوض و یا استخر میافکنی چه اتفا
🕯🔦💡🌝🌟🌞
#تمثیل هاے خدایے2⃣7⃣
🌞🌞🌞🌞
وقتی می خواهید وارد مکان تاریکی 🌚 بشوید،
نیاز به یک روشنایی مثل شمع 🕯 داریم،
〰〰〰〰
🔷و زمانی که این نور پاسخگو برای نیاز
ما نباشد از یک چراغ قوه 🔦 استفاده می کنیم...✔️
زمانی هم هست؛ نه شمع 🕯 و نه چراغ
قوه 🔦 نمی تواند در مکانی 🌚 تاریک..
. که در پیِ چیزی می گردیم پاسخگویمان باشد؟؟
اینجاست که اگرآن مکان پریز برق داشت لامپ💡را روشن می کنیم...
اگر دقت کنید شمع🕯 مقداری روشنایی داشت
↩️چراغ قوه 🔦کمی بیشتر...
و لامپ 💡 فضای تاریک را برایمان روشن می کرد✔️
〰〰〰〰
🕹در قیامت هم ما، نوری برابر تاریکیِ راهمان نیاز داریم که؛
🔅به راحتی بتوانیم از موقف های قیامت عبور کنیم...
Ⓜ️و این نور؛ نورِ تقوا ✨ و ایمان✨و
اعمال صالحِ ✨ ما انسان ها هستند.
⤴️⤵️
که اگر تهی از این نور ✨ باشیم، پیمودن
راه در تاریکی 🌚 مطلق امکان پذیر نخواهد بود.❌
پس:
⏬⏬
🌹إتّقوا أللّه، در این سرایِ گذرا، تقوای إلهی پیشه کنیم...👌✔️
🌐🔆🌐🔆🌐
رسانه باشید و نشردهید📢
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f