eitaa logo
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
978 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
491 ویدیو
55 فایل
•[ بـِـسْمِ رَبِّ الشُّهَدا ]• •{ڪانال شہید محمد ابراهیم همت}• 🌹|وَقتے عِشْق عاقل مےشود،عَقْل عاشق مے شود،آنگاہ شہید مےشوید|🌹 🌷شهید مصطفی چمران🌷 @deltange_hemmat68 @shahidhemmat68 انِتقاد،پیشْنَهاد،پروفایلِ سفارشی
مشاهده در ایتا
دانلود
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🔺راوی : حاج جابر اردستانی از فرماندهان گردان کمیل لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) 🔹عملیات مسلم ابن عقیل
🔺راوی : حاج جابر اردستانی از فرماندهان گردان کمیل لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) 🔹عملیات مسلم ابن عقیل منطقه سومار مهرماه ۱۳۶۱ 📍قسمت سوم با روحیه دادن به نیروها و توکل به خداوند و معصومین علیرغم انتظار عراقی ها با سختی زیاد و مشقت فراوان نیروها را به بالای ارتفاع سوق دادیم و با تعداد اندک شهید و زخمی خودمونو بالای ارتفاع رساندیم و نیروها دلاورانه جنگیدند و ارتفاع سلمان کشته که سالها دست دشمن بود و به منطقه مسلط بود را تصرف کردیم. و شروع به پاکسازی سنگرهای دشمن کردیم و تقریبا هوا هم داشت روشن میشد. و گردان سمت چپ ما هم موفق به تصرف ارتفاع شده بود ولی از دیگر گردان ها خبر نداشتیم. با اون وضع قبل عملیات که توضیح داده شد ما فکر نمیکردیم که موفق بشیم. و دشمن هم اصلا انتظار این پیروزی را نداشت. و همه تار و مار شدن و از اون طرف ارتفاع فرار کردند و عقب نشینی . هوا روشن شده بود و ماموریت انجام شده. آنطور که فکرش را هم نمی کردیم. حالا باید نیروها را سر و سامان داد و آماده پاتک های سنگین و آتش بسیار سنگین دشمن هم می بودیم. ظاهرا اوضاع منطقه خوب نبوده و انتظار فرماندهان برآورده نشده بود و در بعضی از ارتفاعات دشمن شدیدا مقاومت کرده و برخی گردان ها نتوانسته بودند هدف خود را تصرف کنند. و این موضوع خلل بزرگی در کل عملیات بوجود آورده بود. 🔻ادامه دارد... http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :8⃣2⃣ #فصل_چهارم
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :9⃣2⃣ می خواستم گریه کنم. گفت: «مگر چه کار کرده ایم که آبرویمان برود. من که سرِ خود نیامدم. زن برادرهایت می دانند. خدیجه خانم دعوتم کرده. آمده ام با هم حرف بزنیم. ناسلامتی قرار است ماه بعد عروسی کنیم. اما تا الان یک کلمه هم حرف نزده ایم. من شده ام جن و تو بسم الله. اما محال است قبل از این که حرف هایم را بزنم و حرف دل تو را بشنوم، پای عقد بیایم.» خیلی ترسیده بودم. گفتم: «الان برادرهایم می آیند.» خیلی محکم جواب داد: «اگر برادرهایت آمدند، من خودم جوابشان را می دهم. فعلاً تو بنشین و بگو من را دوست داری یا نه؟!» از خجالت داشتم می مردم. آخر این چه سؤالی بود. توی دلم خدا را شکر می کردم. توی آن تاریکی درست و حسابی نمی دیدمش. جواب ندادم. دوباره پرسید: «قدم! گفتم مرا دوست داری یا نه؟! اینکه نشد. هر وقت مرا می بینی، فرار کنی. بگو ببینم کس دیگری را دوست داری؟!» ـ وای... نه... نه به خدا. این چه حرفیه. من کسی را دوست ندارم. خنده اش گرفت. گفت: «ببین قدم جان! من تو را خیلی دوست دارم. اما تو هم باید من را دوست داشته باشی. عشق و علاقه باید دوطرفه باشد. من نمی خواهم از روی اجبار زن من بشوی. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :9⃣2⃣ #فصل_چهارم
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :0⃣3⃣ اگر دوستم نداری، بگو. باور کن بدون اینکه مشکلی پیش بیاید، همه چیز را تمام می کنم.» همان طور سر پا ایستاده و تکیه ام را به رختخواب ها داده بودم. صمد روبه رویم بود. توی تاریکی محو می دیدمش. آهسته گفتم: «من هیچ کسی را دوست ندارم. فقطِ فقط از شما خجالت می کشم.» نفسی کشید و گفت: «دوستم داری یا نه؟!» جواب ندادم. گفت: «می دانم دختر نجیبی هستی. من این نجابت و حیایت را دوست دارم. اما اشکالی ندارد اگر با هم حرف بزنیم. اگر قسمت شود، می خواهیم یک عمر با هم زندگی کنیم. دوستم داری یا نه؟!» جواب ندادم. گفت: «جان حاج آقایت جوابم را بده. دوستم داری؟!» آهسته جواب دادم: «بله.» انگار منتظر همین یک کلمه بود. شروع کرد به اظهار علاقه کردن. گفت: «به همین زودی سربازی ام تمام می شود. می خواهم کار کنم، زمین بخرم و خانه ای بسازم. قدم! به تو احتیاج دارم. تو باید تکیه گاهم باشی.» بعد هم از اعتقاداتش گفت و گفت از اینکه زن مؤمن و باحجابی مثل من گیرش افتاده خوشحال است. قشنگ حرف می زد و حرف هایش برایم تازگی داشت. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌷مهدی شناسی ۲۸🌷 ◀️یکی از زیبایی های رابطه ی مادر و فرزند این است که اگر فرزند از دامن مادر کنار برو
‌ 🌷مهدی شناسی ۲۹🌷 ◀️ما فکر می کنیم خدا ما را آفریده و به خدا هم بر می گردیم،امام هم آمده تا یک سری"بکن،نکن"هایی به ما بگوید و برود! چقدر این عقیده با شناخت حقیقی فاصله دارد! ◀️در حالی که انسان تنها وقتی حقیقت امام را بشناسد،می تواند نیاز وجودش را برطرف کند؛چرا که موجود بالقوه همیشه گرسنه است و فقط وقتی سیر می شود که به فعلیت برسد. ◀️مثل این که وقتی به بدن انسان ویتامینی نرسیده باشد،همیشه بیمار خواهد بود.و هر چه هم ویتامین در اطرافش موجود باشد و او هم این مطلب را بداند،به دردش نمی خورد؛مگر آن که کیفیت ارتباط آن ویتامین را با خودش پیدا کند. ◀️اما اگر بداند میوه ای در خارج هست که این ویتامین را دارد ولی ربطش را با خودش نفهمد،حتی اگر از بیماری هم بمیرد،باز هم به دنبالش نخواهد رفت؛چون نمی داند دوای دردش فقط همان است. ◀️اگر بخواهیم خدا را دوست داشته باشیم،باید عاشق امام باشیم؛چرا که "من احبکم فقد احب الله" ◀️این جاست که می فهمیم به خدا رسیدن،فقط از مجرای امام است؛که "من ارادالله بدا بکم" ◀️تازه می فهمیم چرا فرموده اند اگر به قدر نوح عمر کنی،روزها روزه باشی،شب ها را به تهجّد سپری کنی و در مقام ابراهیم که بهترین جایگاه است،عبادت کنی،ولی ولایت نداشته باشی،از تو قبول نیست و اصلا ارزشی ندارد! http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🌈🌱 •|... ﷽... |• لحظاتی باسرداردلها حاجی الان خوب ناظرهستی حاجے دلم شکستہ حاجی شما درحق ما دعا کن💔 کجا هستند آن مردان بی ادعا😔 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🔥 📛 #هر_وقت_فکر_گناه_میاد_به_ذهنم۱۱ ➰ #مرگ_در_قرآن_مجید 🕊بسم الله الرحمن الرحیم🕊 🔶 نَحْنُ قَدَّرْ
🔥 📛 ۱۲ ➰ 🕊بسم الله الرحمن الرحیم🕊 🔶 وَ إِنْ أَدْري لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَ مَتاعٌ إِلي حينٍ 🔷و نمي دانم شايد اين آزمايشي براي شما و بهره مندي تا به هنگام مرگ باشد 📗 سوره: مؤمنون آيه: 99 🗯 دنیا چیزی شبیه جلسه امتحان با این تفاوت جای برگه جون بالا میاد🗯 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱 •|... ﷽... |• #التزام_به_اقتصاد_مقاومتی گونی های نان خشک را چیده بودیم کنار انبار، #حاجی وقتی فهم
🌱 •|... ﷽... |• *اوایل بهمن ماه ۱۳۶۲ بود. وارد پادگان شد و تعدادی از نیروهای اطلاعات - عملیات لشگر را در کنار خود جمع کرد و با آنها حرف زد🗣. روز بعد با همان نیروها به سفری که هیچ کس نمی‌دانست رفت و پس از دو روز بازگشتند. هرکدام از نیروهای لشگر از آن گروه می‌پرسیدند کجا رفتند😕 هیچ‌کدام حرفی نمی‌زدند😐 بار دوم همت تعداد دیگری را با خود برد آنها مسئولان لشگر بودند. همگی سوار یک ماشین نظامی شدند🚔 و از بیرون زدند. هنوز فاصله زیادی از پادگان نگرفته بودند که همراهان از وی محل مأموریت‌شان را پرسیدند گفت:‌ «خواهید فهمید.» ‌ماشین از اندیشمک گذشت و راه اهواز را در پیش گرفت😶 هر کدام از نیروها جبهه و شهری را حدس می‌زد. اما وقتی ماشین به اهواز رسید و راه خود را به طرف جاده اهواز-خرمشهر ادامه داد، کسانی که حدس می‌زدند به سمت سوسنگرد، آبادان و یا محورهایی که پیش از اهواز به آن‌جا راه داشت می‌روند،‌ حرفشان را پس گرفتند. تمام راه حرفی نزد😃. سرنشینان خودرو سعی کردند تا با هر بهانه‌ای مقصد را از او بپرسند، ولی حتی در لابه‌لای شوخی‌هایی که می‌کردند نتوانستند حرفی از بشنوند😂. او تنها می‌گفتم: «بعداً خواهید فهمید.»آنها نزدیک به ۵۰ کیلومتر از اهواز فاصله گرفته بودند. راننده🚔 فرمان را به طرف جاده‌ای که به جفیر می‌رفت چرخاند. دیگر مقصد قابل پیش‌بینی بود. http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱 •|... ﷽... |• #غافلگیری_فرمانده *اوایل بهمن ماه ۱۳۶۲ بود. #حاج‌همت وارد پادگان شد و تعدادی از نیرو
🌱 •|... ﷽... |• *اوایل بهمن ماه ۱۳۶۲ بود. وارد پادگان شد و تعدادی از نیروهای اطلاعات - عملیات لشگر را در کنار خود جمع کرد و با آنها حرف زد🗣. روز بعد با همان نیروها به سفری که هیچ کس نمی‌دانست رفت و پس از دو روز بازگشتند. هرکدام از نیروهای لشگر از آن گروه می‌پرسیدند کجا رفتند😕 هیچ‌کدام حرفی نمی‌زدند😐 بار دوم همت تعداد دیگری را با خود برد آنها مسئولان لشگر بودند. همگی سوار یک ماشین نظامی شدند🚔 و از بیرون زدند. هنوز فاصله زیادی از پادگان نگرفته بودند که همراهان از وی محل مأموریت‌شان را پرسیدند گفت:‌ «خواهید فهمید.» ‌ماشین از اندیشمک گذشت و راه اهواز را در پیش گرفت😶 هر کدام از نیروها جبهه و شهری را حدس می‌زد. اما وقتی ماشین به اهواز رسید و راه خود را به طرف جاده اهواز-خرمشهر ادامه داد، کسانی که حدس می‌زدند به سمت سوسنگرد، آبادان و یا محورهایی که پیش از اهواز به آن‌جا راه داشت می‌روند،‌ حرفشان را پس گرفتند. تمام راه حرفی نزد😃. سرنشینان خودرو سعی کردند تا با هر بهانه‌ای مقصد را از او بپرسند، ولی حتی در لابه‌لای شوخی‌هایی که می‌کردند نتوانستند حرفی از بشنوند😂. او تنها می‌گفتم: «بعداً خواهید فهمید.»آنها نزدیک به ۵۰ کیلومتر از اهواز فاصله گرفته بودند. راننده🚔 فرمان را به طرف جاده‌ای که به جفیر می‌رفت چرخاند. دیگر مقصد قابل پیش‌بینی بود. به آرامی سرش را برگرداند و با لبخندی دلنشین😃 خطاب به سرنشینانی که روی صندلی عقب نشسته بودند گفت: «میریم، طلائیه!»😊 یکی از آنها با لحن خاصی گفت: «نمی‌گفتی هم می‌دانستیم.»😂😒 🌱 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🍃❀✿❀🍃🌼🍃❀✿❀🍃 #مجموعه_مهدوی #قسمت ششم #منتظر ❃فضیلت منتظران ✠حضور در زمان ظهور روایتی از امام صادق
🍃❀✿❀🍃🌼🍃❀✿❀🍃 هفتم ❃فضیلت منتظران ✠رابطه انتظار با نماز و روزه از برترین عبادتها، نماز و روزه است. از روایات استفاده می‌شود آن‌گاه که شخصب به انتظار روزگار سپری میکنند، بسان کسی است که ... ادامه دارد.... http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f 🍃❀✿❀🍃🌼🍃❀✿❀🍃
1_365231210.mp3
12.19M
شب بے گریه من نمے خواهم😭😭 بعد مردن ڪفن نمے خواهم😭 خیلے قشنگهههه👌👌 اشکاتون جاری شد برای حال روحے من دعاڪنید👌👌 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
📖 🍒 (دفع شیطان و نفس) 🔮 و هوای نفس محاصره ات کرده اند! بساط و معصیت مهیاست! 💔ولی ته دلت میلرزد که فردای و ، با آتش این گناه چه خاکی به سر کنی؟! اینجاها برایت راه دررو طراحی کرده است از سر مهربانی؛↘️ 🍃«إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّه‏...»📖[آل عمران/135] 🛡این شیطان و هوای نفس، به ذکر خدا و حساسیت شدید دارند و با همان تکبیر اول، فراری میشوند! پس تا کار دستت نداده اند، وضو بگیر و پناهنده شو به قلعه و پناهگاه نماز و ذکر خدا، خودت را از مهلکه معصیت، نجات بده؛✅ 📮نشر دهید، رسانه قرآن و عترت باشید 📡 👇👇🇯‌🇴‌🇮‌🇳 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
💠نماز حاجت روز پنجشنبه به توصیه آیت‌الله بهجت قدس‌سره 🔷آیت‌الله بهجت قدس‌سره اطرافیان و شاگردان خود را بسیار به خواندن نماز روز پنجشنبه توصیه می‌کردند و می‌فرمودند: «آیت‌الله سید مرتضی کشمیری هر وقت این نماز را می‌خواند، هدیه‌ای برای او می‌رسید». 📃شیوه خواندن نماز از کتاب جمال‌الاسبوع سیدبن‌طاووس چهار رکعت (دو نماز دورکعتی) در رکعت اول بعد از حمد 11بار سورۀ توحید در رکعت دوم بعد از حمد 21بار سورۀ توحید در رکعت سوم بعد از حمد 31بار سورۀ توحید در رکعت چهارم بعد از حمد 41بار سورۀ توحید بعد از سلام نماز دوم 51بار سورۀ توحید و 51بار «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد» را بخواند و سپس به سجده برود و 100بار «یاالله یاالله» بگوید و هرچه می‌خواهد از خدا درخواست کند. 🔸پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: اگر از خدا بخواهد که کوهی را نابود کند کوه نابود می‌شود؛ نزول باران را بخواهد به‌یقین باران نازل می‌شود؛ همانا هیچ‌چیز مانع میان او و خداوند نیست؛ خداوند متعال بر کسی که این نماز را بخواند و حاجتش را از خدا نخواهد غضب می‌کند. 👈 برگرفته از کتاب بهجت الدعا، ص٣٨٠ـ٣٨١ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از اربعین خانوادگی
به اطلاع کاربران عزیز کانال اربعین خانوادگی و شهید محمد ابراهیم همت میرساند که تنها تا مسابقه ی انلاین کتاب سه دقیقه در قیامت به همراه🎁جوایز نفیس🎁باقی مانده است پیشنهاد میگردد در ایام ازمون در همان ساعات ابتدایی روز در مسابقه شرکت فرمایید و زمان را به اواخر نیندازید تا سامانه دچار اختلال نشود از همکاری شما صمیمانه سپاسگزاریم ✅@seh_daghigheh_in_ghiyamat@Arbaeenkhanevadegi@hemmat_channel
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱 •|... ﷽... |• #غافلگیری_فرمانده *اوایل بهمن ماه ۱۳۶۲ بود. #حاج‌همت وارد پادگان شد و تعدادی از نیرو
🌸🌈🌱 •|... ﷽... |• مثل فنر از جا كنده شد. هميشه جلو پاي بسيجي بلند مي‌شد و بعد انگار سال‌ها همديگر را نديده باشند، مي‌پريدند بغل هم.☺️بسيجي دراز كشيده بود كف سنگر، سرش را بالا آورده بود و به پاهاي حاجي كه با دوربين اطراف را مي‌پاييد، تكيه داده بود و درد دل مي‌كرد.😇 يك‌وقت مي‌ديدي او را تنگ، بين دست‌هاش گرفته. صورت به صورتش مي‌گذاشت و انگار زير گوش حاجي ورد بخواند، لب‌هاش مي‌جنبيد. حاجي بين اين دست‌ها چقدر رام بود.☺️ تا مي‌ديدشان، گل از گلش مي‌شكفت. مي‌دويد طرفشان؛ آن‌ها هم. حاجي براي بچه‌ها يا يك پدر بود، يا يك پسر، يا يك برادر. بعد از چند روز دوري، مثل اين كه گم‌شده‌اي را پيدا كرده باشند😢، دست مي‌كشيدند به سر و دوش حاجي و او را بو مي‌كردند🌹 ❤️ 🌸🌈🌱 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🔥 📛 #هر_وقت_فکر_گناه_میاد_به_ذهنم۱۲ ➰ #مرگ_در_قرآن_مجید 🕊بسم الله الرحمن الرحیم🕊 🔶 وَ إِنْ أَدْري
🔥 📛 ۱۳ ➰ 🕊بسم الله الرحمن الرحیم🕊 🔶 قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ 🔷مرگ باد بر آن دروغگويان : 📗 سوره: واقعه آيه: 60 🗯میت کسیه که امتحان زندگیش تموم شده میره تا نتيجه اش را ببینه🗯 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🚩 🌸 ✔ 💠 📖 که همراه با گروه سوم عازم شد، می گوید: ... ماجرای سفر هم خیلی عجیب بود. پانصد نفر نیرو را سوار یک هواپیمای جمبوجتِ «کارگو» [ ویژه حمل بار ] کردند! از فرط تراکم مسافر، درِ هواپیما را به زور توانستند ببندند. توی آن دالان هواپیما، این پانصد نفر داشتند از سر و کول هم بالا می رفتند. ما با یک گوشه ای نشسته بودیم. چفیۀ سفیدی به گردن داشت و یک دست پوشیده بود. پاچۀ شلوار را گِتر کرده بود و به جای پوتین هم از این کتانی های چینی سفید به پا داشت. از من پرسید: بگو بدانم چه احساسی داری؟ با توجه به اینکه این سفر در حکم ورود به وادی جدید در زندگی ماست، آیا آمادگی داری؟ گفتم : بالاخره سرنوشت است دیگر. هرچه پیش آید، خوش آید. بعد دست کرد توی جیب پیراهنش،کتاب دعای کوچکی را درآورد و در آن شلوغی و ازدحام بچه ها نشست و خواند. اصلاً انگار توی خلسه رفته باشد، دعا می خواند و کار به کار کسی نداشت. 🔸️ 👉 📚 منبع : کتاب 📸 حضور سردار در کنار وجود نازنین سردار - پادگان دوکوهه. http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 دل را قرار نیست مگر در کنار تو 🍂 به جون مادرت دلم تنگه برات😭😭 منو آقا بازم ببر تا ڪربلات😭😭 دلتنگتم آقاجووون😢 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از اربعین خانوادگی
به اطلاع کاربران عزیز کانال های اربعین خانوادگی و شهید محمد ابراهیم همت میرساند که تنها تا مسابقه انلاین کتاب سه دقیقه به همراه🎁🎁 جوایز نفیس🎁🎁 در قیامت باقی مانده است- پیشنهاد میگردد در روز ازمون در صورت بروز مشکل یا اختلال سریعا با حفظ کامل خونسردی به لینک:https://eitaa.com/M_M_Mohamadian مشکل خود را در میان بگذارید 🌹با ارزوی موفقیت در روز ازمون برای شما عزیزان🌺 ✅ @seh_daghigheh_in_ghiyamat@Arbaeenkhanevadegi@hemmat_channel
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🔥 📛 #هر_وقت_فکر_گناه_میاد_به_ذهنم۱۳ ➰ #مرگ_در_قرآن_مجید 🕊بسم الله الرحمن الرحیم🕊 🔶 قُتِلَ الْخَرَّ
🔥 📛 ۱۴ ➰ 🕊بسم الله الرحمن الرحیم🕊 🔶 نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقينَ 🔷ما مرگ را بر شما مقدر ساختيم و ناتوان از آن نيستيم كه 📗سوره: جمعه آيه: 6 🗯زندگی نام زندگی دارد ولی در حقیقت گذر زمان برای مرگ است....🗯 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از اربعین خانوادگی
نفر اول:مبلغ۲۵۰۰۰تومان نفر دوم:مبلغ۱۵۰۰۰تومان نفر سوم:مبلغ۱۰۰۰۰تومان به حساب نفرات برتر واریز میگردد ✅ @seh_daghigheh_in_ghiyamat@Arbaeenkhanevadegi@hemmat_channel
هدایت شده از اربعین خانوادگی
ضمن عذرخواهی از شما عزیزان به دلیل مشکلاتی که با سایت ازمون مواجه شده ایم ازمون یک روز عقب تر افتاد انشاالله عذرخواهی ما را پذیرا باشید انشالله ازمون روز دوشنبه ،اطلاع رسانی نهایی صورت خواهد گرفت
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🔥 📛 #هر_وقت_فکر_گناه_میاد_به_ذهنم۱۴ ➰ #مرگ_در_قرآن_مجید 🕊بسم الله الرحمن الرحیم🕊 🔶 نَحْنُ قَدَّرْ
🔥 📛 ۱۵ ➰ 🕊بسم الله الرحمن الرحیم🕊 🔶وَ جاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِكَ ما كُنْتَ مِنْهُ تَحيدُ 🔷به راستي كه بيهوشي مرگ فرا مي رسد اين است آنچه از آن مي گريختي 📗سوره: ذاريات آيه: 10 🗯چرا وقتی حرف مرگ میاد واسه همه میدونیم ب جز خودمون🗯 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌸🌈🌱 •|... ﷽... |• مثل فنر از جا كنده شد. هميشه جلو پاي بسيجي بلند مي‌شد و بعد انگار سال‌ها همديگر را
🌸🌈🌱 •|... ﷽... |• مسأله‌ای كه زمان ازدواج حاج همت پیش آمد، موضوع سیگار كشیدن🚬 او بود. حدود چهارده سال سیگاری بود؛ خیلی هم سیگار می‌كشید. به عنوان مثال، شب عملیات «محمد رسول‌الله(ص)» در قله «شمشیر»، از ساعت هشت شب تا هشت صبح، سه پاكت «هما»ی چهل‌تایی، دو بسته هما فیلتردار و یك بسته هما پنجاه‌تایی كشید؛😐 چیزی حدود ده پاكت كشید❗️ همه اینها به خاطر فشار روحی فراوانی بود كه در آن لحظات متحمل می‌شد.با همه این حرفها، وقتی خانمش از او خواست كه دیگر سیگار نكشد، همان‌جا در حضور همسرش سیگار را خاموش می‌كند😊 و دیگر هرگز به آن لب نمی‌زند.این مسأله عجیب بود؛ كسی كه روزی چند پاكت سیگار می‌كشید، چگونه می‌تواند در یك لحظه تصمیم بگیرد، آن را كنار بگذارد و تا آخر به قولش وفادار بماند😇. ولی او بر سر تصمیم خود ماند.🌹 راوی : مجتبی صالحی 🌸🌈🌱 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f