eitaa logo
سلام بر ابراهیم
2هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
341 ویدیو
4 فایل
🌼 یا الله 🌹گـویند چـرا تـودل به شھیدان دادے؟ واللہ ڪہ مـن نـدادم، آنـھابـردند دل هایی که در مسیر عاشقی کم بیاورند می میرند. ‌ 🌷‌تقدیم به روح آسمانی شهیدان 💟 #ابراهیم_همت و #ابراهیم_هادی ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 💠غسل با رمل.... ♥️✨غروب روز ٢١ تیر، خبر هجوم دشمن به منطقه ✫شرهانی، ✫فکه و ✫عین خوش به رزمندگان تهرونی مستقر در پادگان رسید و رزمندگان لشگر ٢٧حضرت رسول (ص) و ١٠ سیدالشهداء (ع) در روز ٢٢ تیرماه با حمله برق آسا، دشمن رو تا عقب زدند و در صف این دلاور مردان بود که در عین خوش به شهادت رسید. ♥️✨پیکر مطهر شهید علی کریمی همانروز به منتقل شد، اما پیکر در منای فکه روی زمین باقی ماند و بعد از ٧٠ روز در از زمین داغ فکه برداشته شد و در روز جمعه اول مهر ٦٧ مصادف با یازدهم ماه صفر در بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد.... ♥️✨پیدا شدن شهدایی که در منطقه بدنهاشون روی زمین مانده بود حکایت غریبی داره.... همه اونها از شهید شده بودند و براى اینکه به چنگ دشمن نیفتند در منطقه عملیاتی پراکنده بودند و گازهاى شیمیایی هم نفس های آخر اونها رو گرفته بود و پیدا کردن این همه که در منطقه پخش شده بودند زمان زیادی می برد. هر كدوم کنار تپه ای و زیر سایه خارو خاشاکی به رفته بودند. حکایت بدنهای بر جای مانده سرزمین فکه تداعی کننده و روز بود.... ♥️✨پیکر وقتی برای تشییع اومد انگار نه انگار که بیش از دو ماه زیر آفتاب بوده. ✘نه بویی گرفته بود و ✘نه متلاشی شده بود..... اما این بدن به آغشته بود و انگار لباسهایش را در رملهای فکه داده بودند... ♥️✨کسی لباس رزم غسل داده شده با رملهای فکه را از تن بیرون نکرد و با همان لباس ها در خاک آرمید. هر كسى ردی از رمل های داغ فکه مى خواد به اینجا سر بزنه قطعه ۴٠.... 🌷راوی: 💟: @hemmat_hadi🌸
🌷 💠دوقلوها 📜خاطره ای از جانباز دفاع مقدس و پسر خاله شهید مدافع حرم درباره نحوه تشخیص دوقلوها ⚜شهيدبزرگوارحميد سياهکالي مرادی وقتی متولد شد بودند دوقلوي شبیه به هم👬 خاله بزرگوارم فرمودند این و دیگری حمید ⚜چندروزبعدکه به دیدارشان رفتم ام فرمودند حميد و سعيد را تشخيص میدهی⁉️ گفتم این حمید این سعید ⚜برای خاله ام جای سوال بود که من چطور میشناختم⁉️ وقتی حميد نوشیدند این راز راگفتم ⚜وقتی قلوها را بغل کردم در گوششان👂 بگويم نوری 💫در بالای ابروی حميداقا ديدم که تا زمان هیچگاه برادران را اشتباه صدا نزدم🚫 ❤️ @hemmat_hadi
🌷 🔹💠در رفتار و برخورد بسیار و فردی رُک بود اما هیچ وقت بی ادبی و بی احترامی در کلامش نبود. 🔸💠من 4 سال از بزرگتر بودم و با اینکه درجه نظامی سعید از من بیشتر بود, جلوتر از من حرکت نمی کرد و هیچ کس را با اسم کوچک صدا نمی کرد. 🔹💠خود را می‌کرد, مثلا در بحث ارزشیابی فردی, نمره‌ای به سعید داده بودند و خودش در فرم ارزشیابی آن عدد را کم کرده بود. 🔸💠سعید بود و مبلغی بابت تدریس به حسابش واریز می شد اما این پول را می گرفت و پس می داد و می گفت من دوست دارم برای کار کنم. ❤️ @hemmat_hadi
🔰دوشنبه بود. همه خانه برادرمان جمع بودیم. #جاےخالےسعید بدجور توی ذوق مان می زد. باسعید تماس گرفتیم سرحال بود و #شوق از صدایش می بارید.با همه مان صحبت کرد. همه می پرسیدند کی می آیی 🔰سعید این بار بر خلاف دفعات قبل، خیلی روشن و واضح گفت: #پنج_شنبه میام. با من هم صحبت کرد. بین حرف هایش بی هوا گفت: شاید دیگه #برنگردم. اگه برنگشتم هوای #مادر رو داشته باشین 🔰خون توی رگ هایم منجمد شد و حس از دست و پایم رفت. آن قدر حالم به هم ریخت که همه #متوجه_شدند. حالا همه اصرار می کردند که بگو #سعید چه گفت 🔰هر طور بود با جواب های بی سر و ته و سربالا #راضی شان کردم ولی وجودم آشوب بود حجم این دل آشوبه آن قدر زیاد بود که تنهایی تاب تحملش را نداشتم ولی جرات بازگو کردنش را هم #نداشتم. 🔰همه آماده بودیم. #مادر کلی تدارک دیده بود. گل سفارش داده بود. میوه و شیرینی خریده بود و یک گوسفندبرای #قربانی کردن جلوی پای سعید آماده کرده بود. 🔰سعید به وعده اش #عمل_کرد. گفت پنج شنبه می آیم. سرِ حرفش بود. بعد از 56 روز انتظار، او را پیچیده در پرچم سه رنگـ🇮 با نام " #شهید" که بر پیشانی بلندش نشسته بود برای مان آوردند. بدون این که دیگر از #نگاه_مهربان و #خنده های دلنشین او خبری باشد راوی:برادر شهید #شهید_سعید_علیزاده #شهید_مدافع_حرم ❤️ @hemmat_hadi