eitaa logo
سلام بر ابراهیم
2هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
341 ویدیو
4 فایل
🌼 یا الله 🌹گـویند چـرا تـودل به شھیدان دادے؟ واللہ ڪہ مـن نـدادم، آنـھابـردند دل هایی که در مسیر عاشقی کم بیاورند می میرند. ‌ 🌷‌تقدیم به روح آسمانی شهیدان 💟 #ابراهیم_همت و #ابراهیم_هادی ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 کتاب شهدا را بسیار دوست داشت با آنها بخصوص #شهید_همت ارتباط زیادی برقرار می کرد. یک روز قبل از رفتن به سوریه گفت: مادر، من از هر کدام از #شهیدان چیزی را یاد گرفته ام اگر روزی نبودم به دوستان و آشنایان بگویید این #کتاب ها را مطالعه کنند و با درس گرفتن از منش و رفتار شهدا زندگی خود را به جلو ببرند... #شهید_عباس_آسمیه🌷 #شهید_مدافع_حرم 💟: @hemmat_hadi🌷
🔻شهید هادی کجا و من کجا؟ مذهبی بودم، کارم شده بود چیک و چیک📸 سلفی و یهویی...✌️ عکس‌های مختلف با و لبنانی! من و دوستم یهویی توی کافی‌شاپ من و زهرا یهویی ... !! من و خواهرم یهویی... !!! عکس لبخند با های ریز دخترانه... دقت می‌کردم که حتما چال لپم نمایان شود در تمامی عکس‌ها... یکی در میان احسنت و فتبارک الله👌... پر شده بود از تعریف و تجمیدها... از نظر خودم کارم اشتباه نبود📛 چرا که حجاب داشتم ، کم کم در عکس‌هایم رنگ و لعاب‌ها بالا گرفت، تعداد هم خدا بدهد برکت! کلافه از این صف طویل مزاحمت... ♨️یکبار از خودم جویا شدم چیست علت؟!؟!؟!؟! چشمم خورد به کتابی📚 رویش نشسته بود ... هاا کردم و خاک‌ها پرید از هر طرف... 📖« » بود عنوان زیر خاکی من. " هادی" خودمان... همان گل پسر و روی فرم و ورزشی شکست خود را... شیک پوشی را بوسید و گذاشت کنج خانه... ساک ورزشی‌اش هم تبدیل شد به کیسه پلاستیکی! رفتم سراغ و پست‌ها نگاهی انداختم به کامنت‌ها؛ ۸۰ درصدش جنس بود!!!📛🔞 با احسنت ها و درودهای فراوان! لابه لای کامنت‌ها چشمم خورد به حرف‌های برادرها! دایرکت‌هایم که بماند! ⚡️عجب لبخند ملیحی... ⚡️عجب حجب و حیایی... انگار پنهان شده بود پشت این حرف‌های نسبتا ساده؛ 💥عجب هلویی... 💥عجب قند و نباتی، ای جان! از خودم بدم آمد شرمسار شدم از این همه عشوه و دلبری... کجا و من کجا باید نفس را قربانی می‌کردم... پا گذاشتم روی نفس و خواستم کمی بشوم شبیه ابراهیم و ابراهیم‌ها... ✨🌷 دعا میکنم اگر تا حالا این رو نخوندین، توفیق خوندنش نصیبتون بشه. 🍃🌹 @hemmat_hadi
🔻 شهیدی که جان رهبر انقلاب را نجات داد👇👇 💢حاج حمید روی مبل نشسته بود و مشغول خواندن #کتاب بود. من هم #تلویزیون رو روشن کردم، کنار حاج حمید نشستم.  💢تلویزیون داشت خاطرات جبهه #حضرت_آقا رو پخش میکرد. 💢آقای خامنه ای فرمودند ما توی یه #مهلکه ایی گیر افتاده بودیم، که یه #بنده_خدایی اومد و با ماشین ما رو از مهلکه نجات داد. 💢حاج حمید، همین طور که سرش توی کتاب بود و با همان #مظلومیت همیشگی گفت: اون بنده خدا #من بودم. پ ن: این شهید بزرگوار به علت فرماندهی و خدماتی که در تامین امنیت #سامرا، کربلا و امنیت پیاده روی #اربعین انجام دادند در عراق مشهورتر و محبوب تر هستند. راوی: پروین مرادی(همسر شهید) #سردار_شهید #شهید_سیدحمید_تقوی_فر🌷 #شهید_مدافع_حرم شادی روحش #صلوات 💟 @hemmat_hadi
🌷 🔰یک روز که حسابی دلش هوای را کرده بود، دور از چشم خانواده اش به خانه خودشان رفت. کلید را که به در انداخت و وارد شد بیشتر احساس کرد. 🔰خیلی دلش برای روح الله تنگ شده بود با قدم های آهسته و چشمی ، خودش را به اتاق او رساند. به کتابخانه📚 نگاه کرد. از بین آن همه کتاب و جزوه های ، نگاهش روی هشت کتاب سهراب سپهری، که روح الله برایش کادو خریده بود ثابت ماند‌. 🔰جلو رفت و آن را از بین کتاب های دیگر بیرون کشید با دست خاک رویش را پاک کرد و آن را باز کرد را ورق زد، دوتا گل رزخشک شده از آن بیرون افتاد. عادت داشت، گل هایی را که روح الله برایش می خرید، پرپر می کرد و لای کتاب می کرد. 🔰در یکی از های روح الله، وقتی دلتنگش شده بود، روی یکی از گلبرگ ها نوشت: آن چنان در دل و جان جای گرفت، که اگر برود از دل و از جان نرود این گلبرگ را خودش نوشته بود. 🔰اما جریان را نمی دانست. وقتی آن را برگرداند، دستخط را شناخت که روی نوشت بود: ••●❣ عشقِ من ❣●•• 🌷 💟: @hemmat_hadi🌷