🌷رفیقی ناب از جنس #شهید
بچه که بودم همه میگفتن:"مشت آدما اندازه قلبشونه".
مامانم میگفت:" #شهیدا وسعت قلبشون اونقدر زیاده که قابل توصیف نیست".
اون موقع با خودم فکر میکردم یعنی دست شهیدا باید چه اندازه ای باشه که به وسعت #قلبشون برسه؟!
شاید اصلا حرفم خیلی خنده دار بود اما قسمت جالب داستان اونجاست که فهمیدم بعضی شهیدا اصلا #دست_نداشتن!!!
وای خدا!
یعنی وسعت قلبشون اونقدر #زیاده که کار از دست و این چیزا گذشته؟!!
واما شما #شهیدعزیز!
بی آنکه بدانم،آرام آرام تمام ذهنم را تسخیر کردی و جای در قلبمـ باز کردی.در کوتاه زمانیکه حتی فکرش را هم نمیکردم ...!
کاش پیشتر از این #عکست را به دیوار قلبم می آویختی.
با شما بود که آموختم باید فاصله بین حروف #ع #ش #ق را بردارم تا حایلی نباشم بین عاشق و معشوق...
بغضی درگلویم و غمی در قلبم
نغمه ای بر لبم و عشقی در عملم ...
نه،نه
تو اشکی ،
#تو اشک چشمان گناه آلودمی!
پاک کننده چشمانم.
تو لبخندی،آری راز لبخندی!لبخندت بوی گل نرگسـ میدهد.
چه زیباست #لبخندنورانیت وقتی نگاهم میکنی ...
#نگاهت را ،از تهی دستی که هیچ ندارد جز آه دریغ مکن🚫 که نور عشق #خدا در چشمانت موج میزند👌.
آسمان تاریک و غمگین قلبمـ را ستاره باش و نور افشانی کن ..
💟: @hemmat_hadi
🌾سه سال تحمل
درد💔
#دوری
💥اما #تو_بازگشتی
ومن دوباره انگار جان گرفتمـ دوباره توانستم #تو را از ته جانم لمس کنم
💥اما با یک #تفاوت مگر من اینگونه راهیت کرده بودم⁉️ موقع رفتن #روی_پای خود بودی اما حال تورا روی دست برایم اوردن
💟ازتو ممنونم که مرا پیش #حضرت_زینب سربلند کردی. #تو آمدی شهر بوی خدا را گرفت.
عطر دلنشین بهشتـ🌸🍃
💟نگران #فرزندمان نباش🚫 حال او یک قهرمان دارد به نام #پدرشهید🌷
بعد از سه سال دوباره به شهرخودت
خوش آمدی.
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_علیرضا_بریری
💟 @hemmat_hadi
خدایا....❤️
هیچ نسبتی با #شـهــدا ندارم...
اما دلم به دلـشانـ💞 بند است
#خون سرخشـان بد جوری پاگیرم کرده...
میدانم لایق شهادت نیستم
💥اما #آرزویش را داشـتن که عیب نیست.
فریاد مـــــیزنم #تورا
در لابلای نوشته هایم
شاید انعکاسـش جواب #تو باشد
اما میدانم پاســـــخم #میدهی
وقتی #شرمنده تر از همیشه بگویم
#شهدا_شرمنده_ام
@hemmat_hadi
سلام بر ابراهیم
🔸رفته بود #سوریه جنگیده بود تا نیاز نباشد اینجا در تهران مقابل تروریستها👹 بایستند 💥اما رد خشونت جا
#خاطرات_شهدا 🌷
❤️✨محمدحسین خیلی #حسرت دوران دفاع مقدس را میخورد. با غبطه میگفت: ای کاش من هم در #آن_زمان بودم. خوش به حال شما که بودید. خوش به حال شما که دیدید
❤️✨یکی از برنامههای همیشگیاش زیارت #کهفالشهدا و قطعه شهدای گمنام🌷 بهشت زهرا(س)بود.وقتی پیکر دوستان شهید #مدافع حرمش شهیدان کریمیان و امیر سیاوشی را آوردند و در #چیذر به خاک سپردند ، حال و هوای عجیبی داشت.
❤️✨ارتباط خاصی با #شهدا داشت و همیشه کلام شهدا را نصبالعین خودش قرار میداد محمد #عاشق_شهادت بود. وقتی بحث جبهه مقاومت مطرح شد، همه تلاشش را کرد که به #سوریه برود.
❤️✨یک روز آمد و کنارم نشست و گفت: #مامان اگر من یک زمان بخواهم بروم سوریه، مخالفت میکنید؟ نظرتان چیست⁉️ گفتم: یک عمر است که به #اباعبدالله (ع) میگویم: بابی وامی و نفسی و اهلی و مالی واسرتی، آقا جون همه زندگی من به فدایت، حالا که وقتش شده ، بگویم نه نرو همان #خدایی که در اینجا حافظ توست در سوریه هم است همه عالم محضر خداست.
❤️✨گفت: وقتی #تو راضی هستی یعنی همه راضیاند. عاشقانه تلاش کرد برای رفتن، اعزامها خیلی راحت نبود. یک روز #جمعه-صبح برای خواندن نماز📿 صبح بیدار شدم که دخترم هراسان آمد و گفت: مادر #محمدحسین ساکش را بسته و میخواهد برود
❤️✨رفتم و گفتم: میروی؟ قبل رفتن بیا چندتا عکس با هم بیندازیم. عکسها را که انداختیم، #بوسیدمش و راهیاش کردم. وقتی رفت گفتم با #شهادت برمیگردد اما مصلحت خدا بر این بود که #سالم برگردد.
❤️✨وقتی از #سوریه آمد از اوضاع آنجا برایم گفت، اعتقادش نسبت به حفظ انقلاب و #اسلام بیشتر شده بود میگفت: مامان نمیدانید چه خبر است؟ خدا نکند آن #ناامنی که در سوریه ایجاد شده در ایران پیاده شود. میگفت: تا زندهایم #محال است به این خائنان اجازه بدهیم مملکت ما را مانند سوریه کنند
#شهید_محمدحسین_حدادیان
#سالروز_شهادت
💟 @hemmat_hadi
⇐جانباز #قطع_نخاع_گردن که باشی
⇐دوپایت در خاک جبهه جا مانده باشد
⇐ #سرطان هم که داشته باشی
⇐به علت نارسایی کلیه #دیالیزهم که بشوی
⇐ #زخم_بستر هم که داشته باشی
🕊 #هر_روز_شهیدی🕊
و شهدا🌷 غبطه تو را خواهند خورد
و وای بر ما و کسانی که از #تو غافل شدند
⚜خدایا ما را #شرمنده قهرمانانمان نکن
✍فقط این شعر:
🍃گر چه این مےرا #دوصد مستی بود
🍂نیست را #سرمایۀ هستی بود
🍃از خمار آن #حذر کن کاین خمار
🍂از سر مستان برون آرد دمار
🍃درد و #رنج و غصه را آماده شو
🍂بعد از آن #آمادۀ این باده شو
❣#سیدحسین_آملی بعد از سی و سه سال رو به سینه خوابیدن بر روی تخت، پر کشید...🕊
🌷سیدجان شهادتت مبارک🌷
#یادشهدا_باصلوات🌹
#اللهم_صل_علي_محمدً_وآل_محمد
#وعجل_فرجهم
نگاه مضطرت را
به آسمان نگاه #شهدا بینداز
تا لابلای سو سوی عاشقانه شان💖
#تو را هم باخودحل کنند...
آنقدر که آسمان نیمه شبت🌓
نوربارانی💫 شود...
و #تو را هم مثل خود
ستاره⭐️ کنند️...
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#شبتون_شهدایی🌙
💟: @hemmat_hadi🌷
💌نامه شهید خطاب به همسرشان
📝 #همسر_عزیزم؛ سلام….
امیدوارم زمانی که این نامه را می خوانی از دست من #راضی باشی و به خاطر تمام سختی ها و اذیت هایی که در این چند سال برایت رقم زدم بنده حقیر را #بخشیده باشی،….
📝نمی دانم با چه زبانی از #تو، خوبی هایت، صبر و تحملت درکنار من و… تشکر کنم. توصیه میکنم که همیشه به #یاد_من باشی و مرا فراموش نکنی از #دختر خوبمان مواظبت کنی و زیر چادر خودت پرورش دهی تا راه خودت را ادامه دهد……
📝همیشه با نمــاز و قرآن و #توسل به ائمه اطهار و حضرت ابوالفضل؛ و #حضرت_زینب برای سلامتی خودت، دختر عزیزمان و بنده حقیر دعا کن که میدانم دعای تو #همیشه مستجاب می شود .
#شهید_رضا_دامرودی
#شهید_مدافع_حرم
💟: @hemmat_hadi🌷
#خاطرات_شهدا 🌷
💠از شهدا الگو بگیریم
🔰در حالی که جلوی آینه مشغول بستن آخرین دکمه ی لباس یقه #دیپلماتم بودم صدای یک پیغام از تلفن همراهم توجهم را به خودش جلب کرد. طبق معمول #احمد رفیقم بود که تو بدترین موقع پیام داده بود.
🔰گوشی را برداشتم و پیامش رو باز کردم تصویر یه #پسر_جوون بود، خوشتیپ و خوش قیافه! شروع کردم به تایپ کردن: این دیگه کیه حتما باز یه #بازیگر نوظهور حاشیه ساز؛ اینا چیه میفرستی برا اینو اون، الکی گُندشون میکنید.
🔰پیغام را ارسال کردم و باز مشغول مرتب کردن لباسم شدم، هنوز چند ثانیه? نگذشته بود که دوباره صدای گوشیم دراومد! احمد بود. نه عزیز ... نه بازیگر نه مدلِ فراری نه سلبریتی نه ضد دین و انقلاب. #شهید بابک نوریِ. چند روز پیش تو #ابوکمال سوریه شهید شده? و بلافاصله پشت بندش چندتا عکس دیگه فرستاد.
🔰باورش برام خیلی سخت بود که این تصویر یه #شهید باشه. حال و هوام به طور عجیبی عوض شد؛ حساب و کتابام به هم ریخته بود احساس کردم هوا یه کم #گرم شده، یقه ی بالای لباسم رو باز کردم.
🔰همونطوری که مات #تصویر_خودم توی آینه شده بودم مصرعی از خیام ذهنمو پر کرد:
🔻آیا #تو چنان که می نمایی هستی
#شهید_بابک_نوری_هریس
#شهید_مدافع_حرم
💟: @hemmat_hadi
🔰همرزم
🔸پسرعمه و دختردايي بوديم و در جريان انقلاب 2 تا #همرزم. وقتي ازم خواستگاري كرد💍 خيلي بهم برخورد يك سال و چند ماه گذشت اما #اسماعيل دستبردار نبود
🔹آنروز آمده بود براي #اتمام_حجت. گفت: «معصومه، خودت ميدوني كه ملاك من براي انتخاب #تو ظاهر و قيافه نبوده ولي اگه بازم فكر ميكني اين قضيه منتفيه بگو كه ديگه با اصرارم اذيتت نكنم
🔸نشستم با خودم خلوت كردم. در روايات خوانده بودم كه اگر #خواستگاري برايتان آمد و با ايمان و خوش اخلاق بود، رد كردنش #مفسده دارد. هيچ دليلي به ذهنم نرسيد تا اسماعيل را رد كنم
گفتم: « #راضيم »
#شهيدانه
#عاشقانه_شهدا
#شهید_اسماعیل_دقایقی
@hemmat_hadi
#وصیت_شهید 📜
#خواهر عزیزم🌸
💢هرگاه خواستے از #حجاب خارج شوے و لباس اجنبےرا بپوشے به یاد آور که اشک #امام_زمانت را جارے میکنے به خون هاے پاکے که ریخته شد براے حفظ این وصیت خیانت میکنے
💢به یاد آر که غرب را در تهاجم فرهنگے اش یارے میکنے و فساد? را منتشر میکنے و توجه جوانے که صبح و شب سعے کرده نگاهش? را حفظ کند جلب میکنے
💢به یاد آر حجابے که بر تو واجب شده? تا تو را در حصن #نجابت_فاطمے حفظ کند تغییر میدهے ...
⇜ #تو هم شامل آبرویے بعد از همه این ها اگر توجه نکردے (متنبه نشدے)
⇜هویت #شیعه را از خودت بردار (دیگه اسم خودتو شیعه نزار)
#شهید_علاء_حسن_نجمه
❤️ @hemmat_hadi
#عاشقانه_شهدا
روزی که #مهدی میخواست متولد شود، ابرهیم زنگ زد خانه خواهرش.
از لحنش معلوم بود خیلی بیقرار است. #مادرش اصرار کرد بگویم بچه دارد به دنیا میآید. گفتم: نه ممکن است بلند شود این همه راه را بیاید، بچه هم به دنیا نیاید. آن وقت باز باید #نگران برگردد...
مدام میگفت: من مطمئن باشم #حالت خوب است؟ زندهای هنوز؟ بچه هم زنده است گفتم: خیالت راحت همه چیز #مثل_قبل است. همان روز، عصر مهدی به دنیا آمدو چهار روز بعد #ابراهیم آمد...
بدون اینکه سراغ بچه برود آمد پیش من گفت: #تو حالت خوب است ژیلا؟ چیزی کم و کسر نداری بروم #برات_بخرم؟! گفتم: احوال #بچه را نمیپرسی گفت: تا خیالم از #تو راحت نشود نه!
وقتی به خانه میآمد دیگر حق نداشتم کاری انجام دهم همه کارها را #خودش میکرد. لباسها را میشست، روی در و دیوار اتاق پهن میکرد. #سفره را همیشه خودش پهن میکرد. جمع میکرد تا او بود، نود و نه درصد کارهای خانه #فقط_بااو بود.
#شهید_محمدابراهیم_همت
❤️ @hemmat_hadi
🌟✨ساده نگذر از کنار پوتینهای #بیپا
که پاهایشان را برای #تو جا گذاشتند ... !
💢تا پای #دشمن
⇜به کوچه و خیابان
⇜به شهر، روستا
⇜و خانههای ماباز نگردد
🌹#یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات
#سلام_صبحتون_شهدایی🌺
❤️ @hemmat_hadi
🌾یک دسته گل💐
برای #تو چیدم نیامدی
با یاد تو ز هرچه بریدم #نیامدی
🌾هر #صبح
وقت سر زدن خوشه های نور💫
از شوق تو به کوچه دویدم #نیامدی
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#سلام_صبحتون_شهدایی🌺
❤️ @hemmat_hadi
🍃🌹🌹🍃🌹🍃🌹🍃
می آییم چون #تو می آیی ✊
همه جا بودی
⇜در جنگ💥
⇜ #امنیت، سیل، زلزله،
⇜⇜تحریم دارو
⇜در ناآرامی ها
تو نگران بودی...
درست همان وقتهایی که
#ما یا حرف زدیم یا خواب بودیم
مرد #عمل و میدان بوده ای.
میدانیم که در کنارمان هستی مثل همیشه چون #شهدا زنده و حاضرند👌
این بار میخواهیم باز هم
از آن #بالا نگاهی کنی به ما
و روی لبت لبخند دلنشین✨ همیشگی
بنشیند #حاج_قاسم عزیز ما...
#شهید_قاسم_سلیمانی
#انتقام_سخت
❤️ @hemmat_hadi
در گذر ِ مرگ ِ ســ❣ـرخ
هر که #تو را دید، گفت:
برگ ِ گل ِسرخ🌷 را
#باد کجا میبرد؟!
پ.ن: امروز ۱۰ اسفند ماه سالروز شهادت #شهید_امیر_حاج_امینی صاحب این تصویر بی مثال است
❤️ @hemmat_hadi
هر که در #شب
رخ چون مـ✨ـاه #تو بیند گوید
روز #عیدست مگر
یا #شب_نوروز امشب
#شهید_قاسم_سلیمانی🌹
#شبتون_شهدایی🌙
❤️ @hemmat_hadi
صدای به هم خوردنِ بالِ معصومِ فرشته ها می آید ، انگار آمدنِ #تـــو نزدیکست ...
#آرام_جانم ، در این مدت دوستیمان، انگار سالهاست که تو را میشناسم،
نمیدانم چه رازیست ، رازِ بودن تو ...
چه مهریست ، مهرِ به تو ...
که زندگی ام را از پاییز به #بهار رساندی ...
سپاس خدایی که #تـــو را به من داد
🌷#ابراهیم_جان ، در سالروز میلادت برایمان #دعا کن،دعا کن رهرو راهت باشیم
❤️ @hemmat_hadi
#خاطرات_شهدا 🌷
💠از شهدا الگو بگیریم
🔰در حالی که جلوی آینه مشغول بستن آخرین دکمه ی لباس یقه #دیپلماتم بودم صدای یک پیغام از تلفن همراهم توجهم را به خودش جلب کرد. طبق معمول #احمد رفیقم بود که تو بدترین موقع پیام داده بود.
🔰گوشی را برداشتم و پیامش رو باز کردم تصویر یه #پسر_جوون بود، خوشتیپ و خوش قیافه! شروع کردم به تایپ کردن: این دیگه کیه حتما باز یه #بازیگر نوظهور حاشیه ساز؛ اینا چیه میفرستی برا اینو اون، الکی گُندشون میکنید.
🔰پیغام را ارسال کردم و باز مشغول مرتب کردن لباسم شدم، هنوز چند ثانیه? نگذشته بود که دوباره صدای گوشیم دراومد! احمد بود. نه عزیز ... نه بازیگر نه مدلِ فراری نه سلبریتی نه ضد دین و انقلاب. #شهید بابک نوریِ. چند روز پیش تو #ابوکمال سوریه شهید شده? و بلافاصله پشت بندش چندتا عکس دیگه فرستاد.
🔰باورش برام خیلی سخت بود که این تصویر یه #شهید باشه. حال و هوام به طور عجیبی عوض شد؛ حساب و کتابام به هم ریخته بود احساس کردم هوا یه کم #گرم شده، یقه ی بالای لباسم رو باز کردم.
🔰همونطوری که مات #تصویر_خودم توی آینه شده بودم مصرعی از خیام ذهنمو پر کرد:
🔻آیا #تو چنان که می نمایی هستی
#شهید_بابک_نوری_هریس
#شهید_مدافع_حرم
💟: @hemmat_hadi
#خاطرات_شهدا 🌷
💠از شهدا الگو بگیریم
🔰در حالی که جلوی آینه مشغول بستن آخرین دکمه ی لباس یقه #دیپلماتم بودم صدای یک پیغام از تلفن همراهم توجهم را به خودش جلب کرد. طبق معمول #احمد رفیقم بود که تو بدترین موقع پیام داده بود.
🔰گوشی را برداشتم و پیامش رو باز کردم تصویر یه #پسر_جوون بود، خوشتیپ و خوش قیافه! شروع کردم به تایپ کردن: این دیگه کیه حتما باز یه #بازیگر نوظهور حاشیه ساز؛ اینا چیه میفرستی برا اینو اون، الکی گُندشون میکنید.
🔰پیغام را ارسال کردم و باز مشغول مرتب کردن لباسم شدم، هنوز چند ثانیه? نگذشته بود که دوباره صدای گوشیم دراومد! احمد بود. نه عزیز ... نه بازیگر نه مدلِ فراری نه سلبریتی نه ضد دین و انقلاب. #شهید بابک نوریِ. چند روز پیش تو #ابوکمال سوریه شهید شده? و بلافاصله پشت بندش چندتا عکس دیگه فرستاد.
🔰باورش برام خیلی سخت بود که این تصویر یه #شهید باشه. حال و هوام به طور عجیبی عوض شد؛ حساب و کتابام به هم ریخته بود احساس کردم هوا یه کم #گرم شده، یقه ی بالای لباسم رو باز کردم.
🔰همونطوری که مات #تصویر_خودم توی آینه شده بودم مصرعی از خیام ذهنمو پر کرد:
🔻آیا #تو چنان که می نمایی هستی
#شهید_بابک_نوری_هریس
#شهید_مدافع_حرم
💟: @hemmat_hadi