eitaa logo
سلام بر ابراهیم
2هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
345 ویدیو
4 فایل
🌼 یا الله 🌹گـویند چـرا تـودل به شھیدان دادے؟ واللہ ڪہ مـن نـدادم، آنـھابـردند دل هایی که در مسیر عاشقی کم بیاورند می میرند. ‌ 🌷‌تقدیم به روح آسمانی شهیدان 💟 #ابراهیم_همت و #ابراهیم_هادی ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
❣ #سلام_امام_زمانم❣ عهد بستم #نفَسَم باشے و من باشم و #تو.. اے ڪہ بے‌ تو نفَسَم #تنگ و.. دلَم #تنگ‌تر اَسٺ ... 🌺 اللهم عجل لولیک الفرج🌺 ❤️🍃 @hemmat_hadi
🌷رفیقی ناب از جنس بچه که بودم همه میگفتن:"مشت آدما اندازه قلبشونه". مامانم میگفت:"  وسعت قلبشون اونقدر زیاده که قابل توصیف نیست". اون موقع با خودم فکر میکردم یعنی دست شهیدا باید چه اندازه ای باشه که به وسعت برسه؟! شاید اصلا حرفم خیلی خنده دار بود  اما قسمت جالب داستان اونجاست که فهمیدم بعضی شهیدا اصلا !!! وای خدا! یعنی وسعت قلبشون اونقدر که کار از دست و این چیزا گذشته؟!! واما شما ! بی آنکه بدانم،آرام آرام تمام ذهنم را تسخیر کردی و جای در قلبمـ باز کردی.در کوتاه زمانیکه حتی فکرش را هم نمیکردم ...! کاش پیشتر از این را به دیوار قلبم می آویختی. با شما بود که آموختم باید فاصله بین حروف #ع #ش #ق را بردارم تا حایلی نباشم بین عاشق و معشوق... بغضی درگلویم و غمی در قلبم نغمه ای بر لبم و عشقی در عملم ... نه،نه تو اشکی ، اشک چشمان گناه آلودمی! پاک کننده چشمانم. تو لبخندی،آری راز لبخندی!لبخندت بوی گل نرگسـ میدهد. چه زیباست وقتی نگاهم میکنی ... را ،از تهی دستی که هیچ ندارد جز آه دریغ مکن🚫 که نور عشق در چشمانت موج میزند👌. آسمان تاریک و غمگین قلبمـ را ستاره باش و نور افشانی کن .. 💟: @hemmat_hadi
چون# صبـح بر آید ز افق، خوردنِ یڪ چـــــــای☕️ ... محشــر شـــود از دستِ نگاری که #تو باشی... #شهید_وحید_نومی_گلزار #صبحتون_شهدایی ❤️ @hemmat_hadi
در صدا ڪردنِ نام #تو یڪ "ڪجایے؟" پنهان است ... یڪ "ڪاش مےبودے"💔 یڪ "ڪاش باشے" من نامِ تو را حذف به قرینہ این همہ #دلتنگے ❣و پرسش صدا مےزنم: برادرم....💔 #شهید_محسن_حججی🌷 #یادش_با_صلوات ❤️ @hemmat_hadi
#عاشقانه‌شهـــدا❤️ 🔸 #ظرف های شام دو تا بشقاب🍽 و یک قابلمه بود . رفتم سر ظرف شویی 🔹گفت :انتخاب کن ، یا #تو بشور من آب بکشم ، یا #من میشورم تو آب بکش 🔸گفتم :مگه چقدر ظرف هست⁉️ گفت :هر چی هست ، انتخاب کن #باهم انجام میدیم. راوے:همسرشهید❤️ #شهید_مهدے_زین‌الدین🌷 شبتون شهدایی عزیزان 💟 @hemmat_hadi
هوایی که خیال #تو در آن نباشد مرا چه سود⁉️ ❧#باران باشد ❧برفی🌨 باشد ❧یا پر از دود🌫 #باتو تمام زندگیَم غرق عشــ❤️ـق بود #یادت_بخیر! ناب ترین خاطراتِ من! #شهید_سیدسجاد_خلیلی🌷 #صبحتون_شهدایی 💟 @hemmat_hadi
وقت #خواب است! و من بیدارم ✘نکند پشت، به آرمانم بزنی! یا که دراین #دل_شب🌔 نور ایمان✨ #تو خاموش شود تا #سحر وقت نمانده ای دوستـ❤️ سر به کوی اش بزن و زاری کن... #شهید_علیرضا_بریری🌷 #شبتون_شهدایی🌙 💟: @hemmat_hadi
🌾سه سال تحمل درد💔 💥اما ومن دوباره انگار جان گرفتمـ دوباره توانستم را از ته جانم لمس کنم 💥اما با یک مگر من اینگونه راهیت کرده بودم⁉️ موقع رفتن خود بودی اما حال تورا روی دست برایم اوردن 💟ازتو ممنونم که مرا پیش سربلند کردی. آمدی شهر بوی خدا را گرفت. عطر دلنشین بهشتـ🌸🍃 💟نگران نباش🚫 حال او یک قهرمان دارد به نام 🌷 بعد از سه سال دوباره به شهرخودت خوش آمدی. 💟 @hemmat_hadi
خدایا....❤️ هیچ نسبتی با #شـهــدا ندارم... اما دلم به دلـشانـ💞 بند است #خون سرخشـان بد جوری پاگیرم کرده... میدانم لایق شهادت نیستم 💥اما #آرزویش را داشـتن که عیب نیست. فریاد مـــــیزنم #تورا در لابلای نوشته هایم شاید انعکاسـش جواب #تو باشد اما میدانم پاســـــخم #میدهی وقتی #شرمنده تر از همیشه بگویم #شهدا_شرمنده_ام @hemmat_hadi
سلام بر ابراهیم
🔸رفته بود #سوریه جنگیده بود تا نیاز نباشد اینجا در تهران مقابل تروریست‌ها👹 بایستند 💥اما رد خشونت جا
🌷 ❤️✨محمدحسین خیلی دوران دفاع مقدس را می‌خورد. با غبطه می‌گفت: ‌ای کاش من هم در بودم. خوش به حال شما که بودید. خوش به حال شما که دیدید ❤️✨یکی از برنامه‌های همیشگی‌اش زیارت و قطعه شهدای گمنام🌷 بهشت زهرا(س)بود.وقتی پیکر دوستان شهید حرمش شهیدان کریمیان و امیر سیاوشی را آوردند و در به خاک سپردند ، حال و هوای عجیبی داشت. ❤️✨ارتباط خاصی با داشت و همیشه کلام شهدا را نصب‌العین خودش قرار می‌داد محمد بود. وقتی بحث جبهه مقاومت مطرح شد، همه تلاشش را کرد که به برود. ❤️✨یک روز آمد و کنارم نشست و گفت: اگر من یک زمان بخواهم بروم سوریه، مخالفت می‌کنید؟ نظرتان چیست⁉️ گفتم: یک عمر است که به (ع) می‌گویم: بابی وامی و نفسی و اهلی و مالی واسرتی، آقا جون همه زندگی‌ من به فدایت، حالا که وقتش شده ، بگویم نه نرو همان که در اینجا حافظ توست در سوریه هم است همه عالم محضر خداست. ❤️✨گفت: وقتی راضی هستی یعنی همه راضی‌اند. عاشقانه تلاش کرد برای رفتن، اعزام‌ها خیلی راحت نبود. یک روز -صبح برای خواندن نماز📿 صبح بیدار شدم که دخترم هراسان آمد و گفت: مادر ساکش را بسته و می‌خواهد برود ❤️✨رفتم و گفتم: می‌روی؟ قبل رفتن بیا چندتا عکس با هم بیندازیم. عکس‌ها را که انداختیم، و راهی‌اش کردم. وقتی رفت گفتم با برمی‌گردد اما مصلحت خدا بر این بود که برگردد. ❤️✨وقتی از آمد از اوضاع آنجا برایم گفت، اعتقادش نسبت به حفظ انقلاب و بیشتر شده بود می‌گفت: مامان نمی‌دانید چه خبر است؟ خدا نکند آن که در سوریه ایجاد شده در ایران پیاده شود. می‌گفت: تا زنده‌ایم است به این خائنان اجازه بدهیم مملکت ما را مانند سوریه کنند 💟 @hemmat_hadi
بهــ💐ــار #هـوا را تازه میڪند و #تــو جانــم را ...♥️ برای من #تو از هر بهـــاری بهارتری #شهیـــــد #شهید_ابراهیم_هادی #سلام_صبحتون_شهدایی 💟 @hemmat_hadi
⇐جانباز #قطع_نخاع_گردن که باشی ⇐دوپایت در خاک جبهه جا مانده باشد ⇐ #سرطان هم که داشته باشی ⇐به علت نارسایی کلیه #دیالیزهم که بشوی ⇐ #زخم_بستر هم که داشته باشی 🕊 #هر_روز_شهیدی🕊 و شهدا🌷 غبطه تو را خواهند خورد و وای بر ما و کسانی که از #تو غافل شدند ⚜خدایا ما را #شرمنده قهرمانانمان نکن ✍فقط این شعر: 🍃گر چه این مےرا #دوصد مستی بود 🍂نیست را #سرمایۀ هستی بود 🍃از خمار آن #حذر کن کاین خمار 🍂از سر مستان برون آرد دمار 🍃درد و #رنج و غصه را آماده شو 🍂بعد از آن #آمادۀ این باده شو ❣#سیدحسین_آملی بعد از سی و سه سال رو به سینه خوابیدن بر روی تخت، پر کشید...🕊 🌷سیدجان شهادتت مبارک🌷 #یادشهدا_باصلوات🌹 #اللهم_صل_علي_محمدً_وآل_محمد #وعجل_فرجهم
نگاه مضطرت را به آسمان نگاه بینداز تا لابلای سو سوی عاشقانه شان💖 را هم باخودحل کنند... آنقدر که آسمان نیمه شبت🌓 نوربارانی💫 شود... و را هم مثل خود ستاره⭐️ کنند️... 🌙 💟: @hemmat_hadi🌷
💌نامه شهید خطاب به همسرشان  📝 #همسر_عزیزم؛ سلام…. امیدوارم زمانی که این نامه را می خوانی از دست من #راضی باشی و به خاطر تمام سختی ها و اذیت هایی که در این چند سال برایت رقم زدم بنده حقیر را #بخشیده باشی،…. 📝نمی دانم با چه زبانی از #تو، خوبی هایت، صبر و تحملت درکنار من و… تشکر کنم. توصیه میکنم که همیشه به #یاد_من باشی و مرا فراموش نکنی از #دختر خوبمان مواظبت کنی و زیر چادر خودت پرورش دهی تا راه خودت را ادامه دهد…… 📝همیشه با نمــاز و قرآن و #توسل به ائمه اطهار و حضرت ابوالفضل؛ و #حضرت_زینب برای سلامتی خودت، دختر عزیزمان و بنده حقیر دعا کن که میدانم دعای تو #همیشه مستجاب می شود . #شهید_رضا_دامرودی #شهید_مدافع_حرم 💟: @hemmat_hadi🌷
🌷 💠از شهدا الگو بگیریم 🔰در حالی که جلوی آینه مشغول بستن آخرین دکمه ی لباس یقه بودم صدای یک پیغام از تلفن همراهم توجهم را به خودش جلب کرد. طبق معمول رفیقم بود که تو بدترین موقع پیام داده بود. 🔰گوشی را برداشتم و پیامش رو باز کردم تصویر یه بود، خوشتیپ و خوش قیافه! شروع کردم به تایپ کردن: این دیگه کیه حتما باز یه نوظهور حاشیه ساز؛ اینا چیه میفرستی برا اینو اون، الکی گُندشون میکنید. 🔰پیغام را ارسال کردم و باز مشغول مرتب کردن لباسم شدم، هنوز چند ثانیه? نگذشته بود که دوباره صدای گوشیم دراومد! احمد بود. نه عزیز ... نه بازیگر نه مدلِ فراری نه سلبریتی نه ضد دین و انقلاب. بابک نوریِ. چند روز پیش تو سوریه شهید شده? و بلافاصله پشت بندش چندتا عکس دیگه فرستاد. 🔰باورش برام خیلی سخت بود که این تصویر یه باشه. حال و هوام به طور عجیبی عوض شد؛ حساب و کتابام به هم ریخته بود احساس کردم هوا یه کم شده، یقه ی بالای لباسم رو باز کردم. 🔰همونطوری که مات توی آینه شده بودم مصرعی از خیام ذهنمو پر کرد: 🔻آیا چنان که می نمایی هستی 💟: @hemmat_hadi
🌷و# بخند و بگذار همواره بر لبت نقش ببندد که لبخندت، #تــو را ای زیبا زیباتر می‌سازد😍👌 #شهید_علی_آقاعبداللهی ❤️ @hemmat_hadi
#ای_شهید ☄از اینجا که دل سیاه من است تا آسمان که دل #حسینی تو♥️ است هزاران فرسنگ #فاصله است 💥اما اگر #تو دستم را بگیری هزاران فرسنگ #یک_شبه طی می‌شود. دستم را گرفته‌ای رهایش نکن❌✘ #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری #شبتون_شهدایی🌙 @hemmat_hadi
#صــبح آمده و مهـرِ تـو دردل💖 سرشار... #امیـد! که بـاشد، همه عُمـرت پـربار👌 لبخـند بـزن درهمه وقت و #همه_جا... جایی که #تو هستی نَبُـود غم در کار #شهید_علاء_حسن_نجمه #سلام_صبحتون_شهدایی🌺 ❤️ @hemmat_hadi
#صبـح آمـــــد و از عطر تـ‌مناے #تـو نوشید خورشیـ☀️ـد هم از جامه لبخنـد تـو پوشید😍 دست من و آرامش موزوم #نگاهت هر حادثه از چشمه #چشمانه_تـو جوشـید...♥️ #سلام_صبحتون_شهدایی🌺 @hemmat_hadi
🔰همرزم 🔸پسر‌عمه و دختر‌دايي بوديم و در جريان انقلاب 2 تا #همرزم. وقتي ازم خواستگاري كرد💍 خيلي بهم برخورد يك سال و چند ماه گذشت اما #اسماعيل دست‌بردار نبود 🔹آن‌روز آمده بود براي #اتمام_حجت. گفت: «معصومه، خودت ميدوني كه ملاك من براي انتخاب #تو ظاهر و قيافه نبوده ولي اگه بازم فكر مي‌كني اين قضيه منتفيه بگو كه ديگه با اصرارم اذيتت نكنم 🔸نشستم با خودم خلوت كردم. در روايات خوانده بودم كه اگر #خواستگاري برايتان آمد و با ايمان و خوش اخلاق بود، رد كردنش #مفسده دارد. هيچ دليلي به ذهنم نرسيد تا اسماعيل را رد كنم گفتم: « #راضيم » #شهيدانه #عاشقانه_شهدا #شهید_اسماعیل_دقایقی @hemmat_hadi
#وصیت_شهید 📜 #خواهر عزیزم🌸 💢هرگاه خواستے از #حجاب خارج شوے و لباس اجنبےرا بپوشے به یاد آور که اشک #امام_زمانت را جارے میکنے به خون هاے پاکے که ریخته شد براے حفظ این وصیت خیانت میکنے 💢به یاد آر که غرب را در تهاجم فرهنگے اش یارے میکنے و فساد? را منتشر میکنے و توجه جوانے که صبح و شب سعے کرده نگاهش? را حفظ کند جلب میکنے 💢به یاد آر حجابے که بر تو واجب شده? تا تو را در حصن #نجابت_فاطمے حفظ کند تغییر میدهے ... ⇜ #تو هم شامل آبرویے بعد از همه این ها اگر توجه نکردے (متنبه نشدے)  ⇜هویت #شیعه را از خودت بردار (دیگه اسم خودتو شیعه نزار) #شهید_علاء_حسن_نجمه  ❤️ @hemmat_hadi
#عاشقانه_‌شهدا روزی که #مهدی می‌خواست متولد شود، ابرهیم زنگ زد خانه خواهرش. از لحنش معلوم بود خیلی بی‌قرار است. #مادرش اصرار کرد بگویم بچه‌ دارد به دنیا می‌آید. گفتم: نه ممکن است بلند شود این همه راه را بیاید، بچه هم به دنیا نیاید. آن وقت باز باید #نگران برگردد... مدام میگفت: من مطمئن باشم #حالت خوب است؟ زنده‌ای هنوز؟ بچه هم زنده است گفتم: خیالت راحت همه چیز #مثل_قبل است. همان روز، عصر مهدی به دنیا آمدو چهار روز بعد #ابراهیم آمد... بدون اینکه سراغ بچه برود آمد پیش من گفت: #تو حالت خوب است ژیلا؟ چیزی کم و کسر نداری بروم #برات_بخرم؟! گفتم: احوال #بچه را نمی‌پرسی گفت:‌ تا خیالم از #تو راحت نشود نه! وقتی به خانه می‌آمد دیگر حق نداشتم کاری انجام دهم همه کارها را #خودش می‌کرد. لباس‌ها را می‌شست، روی در و دیوار اتاق پهن می‌کرد. #سفره را همیشه خودش پهن می‌کرد. جمع می‌کرد تا او بود، نود و نه درصد کارهای خانه #فقط_بااو بود. #شهید_محمدابراهیم_همت ❤️ @hemmat_hadi
🌟✨ساده نگذر از کنار پوتینهای که پاهایشان را برای جا گذاشتند ... ! 💢تا پای ⇜به کوچه و خیابان ⇜به شهر، روستا ⇜و خانه‌های ماباز نگردد 🌹 🌺 ❤️ @hemmat_hadi
🌾یک دسته گل💐 برای چیدم نیامدی با یاد تو ز هرچه بریدم 🌾هر وقت سر زدن خوشه های نور💫 از شوق تو𓼨 به کوچه دویدم 🌺 ❤️ @hemmat_hadi 🍃🌹🌹🍃🌹🍃🌹🍃
می آییم چون می آیی ✊ همه جا بودی ⇜در جنگ💥 ⇜ ، سیل، زلزله، ⇜⇜تحریم دارو ⇜در ناآرامی ها تو نگران بودی... درست همان وقتهایی که یا حرف زدیم یا خواب بودیم𓼨 مرد و میدان بوده ای. میدانیم که در کنارمان هستی مثل همیشه چون زنده و حاضرند👌 این بار میخواهیم باز هم از آن نگاهی کنی به ما و روی لبت لبخند دلنشین✨ همیشگی بنشیند عزیز ما... ❤️ @hemmat_hadi
در گذر ِ مرگ ِ ســ❣ـرخ هر که  را دید، گفت: برگ ِ گل ِسرخ🌷 را   کجا می‌برد؟! پ.ن: امروز ۱۰ اسفند ماه سالروز شهادت صاحب این تصویر بی مثال است ❤️ @hemmat_hadi
هر که در رخ چون مـ✨ـاه بیند گوید روز مگر یا امشب𓼨 🌹 🌙 ❤️ @hemmat_hadi
صدای به هم خوردنِ بالِ معصومِ فرشته ها می آید ، انگار آمدنِ نزدیکست ... ، در این مدت دوستیمان، انگار سالهاست که تو را میشناسم، نمیدانم چه رازیست ، رازِ بودن تو ... چه مهریست ، مهرِ به تو ... که زندگی ام را از پاییز به رساندی ... سپاس خدایی که را به من داد 🌷 ، در سالروز میلادت برایمان کن،دعا کن رهرو راهت باشیم ❤️ @hemmat_hadi
🌷 💠از شهدا الگو بگیریم 🔰در حالی که جلوی آینه مشغول بستن آخرین دکمه ی لباس یقه بودم صدای یک پیغام از تلفن همراهم توجهم را به خودش جلب کرد. طبق معمول رفیقم بود که تو بدترین موقع پیام داده بود. 🔰گوشی را برداشتم و پیامش رو باز کردم تصویر یه بود، خوشتیپ و خوش قیافه! شروع کردم به تایپ کردن: این دیگه کیه حتما باز یه نوظهور حاشیه ساز؛ اینا چیه میفرستی برا اینو اون، الکی گُندشون میکنید. 🔰پیغام را ارسال کردم و باز مشغول مرتب کردن لباسم شدم، هنوز چند ثانیه? نگذشته بود که دوباره صدای گوشیم دراومد! احمد بود. نه عزیز ... نه بازیگر نه مدلِ فراری نه سلبریتی نه ضد دین و انقلاب. بابک نوریِ. چند روز پیش تو سوریه شهید شده? و بلافاصله پشت بندش چندتا عکس دیگه فرستاد. 🔰باورش برام خیلی سخت بود که این تصویر یه باشه. حال و هوام به طور عجیبی عوض شد؛ حساب و کتابام به هم ریخته بود احساس کردم هوا یه کم شده، یقه ی بالای لباسم رو باز کردم. 🔰همونطوری که مات توی آینه شده بودم مصرعی از خیام ذهنمو پر کرد: 🔻آیا چنان که می نمایی هستی 💟: @hemmat_hadi
🌷 💠از شهدا الگو بگیریم 🔰در حالی که جلوی آینه مشغول بستن آخرین دکمه ی لباس یقه بودم صدای یک پیغام از تلفن همراهم توجهم را به خودش جلب کرد. طبق معمول رفیقم بود که تو بدترین موقع پیام داده بود. 🔰گوشی را برداشتم و پیامش رو باز کردم تصویر یه بود، خوشتیپ و خوش قیافه! شروع کردم به تایپ کردن: این دیگه کیه حتما باز یه نوظهور حاشیه ساز؛ اینا چیه میفرستی برا اینو اون، الکی گُندشون میکنید. 🔰پیغام را ارسال کردم و باز مشغول مرتب کردن لباسم شدم، هنوز چند ثانیه? نگذشته بود که دوباره صدای گوشیم دراومد! احمد بود. نه عزیز ... نه بازیگر نه مدلِ فراری نه سلبریتی نه ضد دین و انقلاب. بابک نوریِ. چند روز پیش تو سوریه شهید شده? و بلافاصله پشت بندش چندتا عکس دیگه فرستاد. 🔰باورش برام خیلی سخت بود که این تصویر یه باشه. حال و هوام به طور عجیبی عوض شد؛ حساب و کتابام به هم ریخته بود احساس کردم هوا یه کم شده، یقه ی بالای لباسم رو باز کردم. 🔰همونطوری که مات توی آینه شده بودم مصرعی از خیام ذهنمو پر کرد: 🔻آیا چنان که می نمایی هستی 💟: @hemmat_hadi