سید حسین پیغمبری ( فیلمنامهنویس و نمایشنامهنویس و کارگردان)
@herfeyedastan
نماد/ سمبل/ نشانه
استاد سید حسین پیغمبری
کتابخانه مرکزی یزد/ ۱۴۰۰
جلسه حضوری حرفهی داستان
@herfeyedastan
سمبل، یک مبحث جهانی است. تعریف آن برای همه یکسان است.
مثل گل سرخ که نماد عشق است.
نماد، مبحث منطقهای است.
لباس سیاه عزاداری برای ایرانیها و لباس سفید عزاداری برای هندوها
نماد باید در منطقه تعریف شود.
در داستان اگر عنصری چند بار تکرار شود، به نماد تبدیل میشود.
نشانه، آنچیزی است که برای مثال بین من و بیست نفر از جامعه مخاطبین من شناخته میشود.
مسعود کیمیایی، استاد نشانهها در سینمای ایران است.
معرفی کتاب: نشانهها و معنا در سینما
✍️خلاصهنویسی: زهرا ملکثابت
🎬🎬🎬🎬🎬🎬
@herfeyedastan
#سمبل #نشانه #معنا
#سید_حسین_پیغمبری
#جلسه_حضوری #خلاصه_نویسی
داستانک صدکلمهای
اژدهاک -
نوشتهی مسعود بُربُر
از برجستگی سرشانههای پوشیدهاش پیداست چه کوهنوردی بوده. خیال کردیم او هم پی آن صدای مهیب، که گویی زمین چیزی را در دل میغلطاند و بالا میآورد، از مسیر خارج شده و بوی گوگرد را رد زده آمده اینجا؛ اما اندامش میان صخرهها جوری جاگیر شده که انگار سنگهای دماوند را پیرامون او تراشیدهاند و شاخههای سترگ پیچان، گرد تن او روییدهاند. قبل از این که سر بلند کند، هیسهیسی بیتاب از گلو بیرون میدهد. مثل از خواب پریدهها مبهوت نگاهمان میکند و تازه آخرین شاخه را که تبر میزنیم، درمییابیم صدای هیسهیس نه از گلو، که بر شانههای اوست.
منتشر شده در همشهری داستان، شماره ۱۰۰
🪷🪷🪷🪷🪷🪷
#داستانک
#مسعود_بربر
@herfeyedastan
🪷🪷🪷🪷🪷🪷
Masoud Borbor4_5996557077235893914.mp3
زمان:
حجم:
3.28M
🎧 داستانک صد کلمه ای ، اژدهاک
#داستان_صوتی #اژدهاک
@herfeyedastangroup
☝️لینک کانال آرشیو داستان و کتاب📚❤️ وابسته به گروه حرفهداستان
داستانک بیستم
🦋چشمان به خواب رفته
🖋 الهه نودهی
زمین از خودش پرسید که امروز میخواهند چه کسی را به دل من بسپارند ؟ناگهان صدای گریههای زنی که با قدمهای در هم شکسته از لابهلای جمعیت نزدیک به قبر میشد، توجه همه را به خود جلب کرد. نگاهها به سمت او خیره شده بود و سکوت عجیبی قبرستان را فرا گرفت. آرام آرام با کفشهای کتانیاش و چشمهای ورم کرده نزدیک تابوتی میشد که تمام آرزوهایش را به سردی در بر گرفته بود.از چشمانش خون میچکید و نفسهایش آهنگ دلتنگی مینواختند.همه میدانستند که این زن به همین راحتی از تابوت جدا نمیشود و کنار این قبر که قامت مردی را در خود جای خواهد داد چه میکند.زن شاخه گلی را روی تابوت پرپر کرد و کنار خاکهایی که منتظر بودند درون قبر ریخته شوند زانو زد و از اعماق جانش فریادی سر داد و گفت ؛
_من رو هم باید با این مرد خاک کنید، تمام زندگیم تو این تابوته.》 با گفتن این حرف بیهوش شد و بروی زمین افتاد.عطر گلهای پرپر شده فضا را پر کرده بود و طنین انداز عشق به خواب رفتهای بود که قلب زن را به درد میکشید...
#قهرمان_من
🦋🦋🦋
گروه ادبی حرفهداستان
@herfeyedastan
🦋🦋🦋
حِرفِهی هُنَر
داستانک بیستم 🦋چشمان به خواب رفته 🖋 الهه نودهی زمین از خودش پرسید که امروز میخواهند چه کسی را به د
#نقد_داستان_مسابقه
📗 نقد داستان "چشمان به خواب رفته"
🖋 منتقد: استاد هما ایرانپور
به نام خدای دل شکسته ها
داستانک شماره بیست
نوشته خانم الهه نودهی
با موضوع قهرمان من
با نام زیبای چشمان بخواب رفته
۱_روایت کوتاه است
۲_ زبان روایت ساده و قابل فهم است.
۳_مکان در روایت مشخص است.
۴_زمان در روشنایی روز است.
۶_گفتگو ی زن با حاضرین. منولوگ زمین با خودش .
۷_طرح ندارد
۸_ ماجرا در این روایت چیست؟!
زنی که در مراسم خاک سپاری در کنار تابوت همسرش بیهوش میشود.
۹_ درون مایه حسی مرگ و فراق است.
توجه:
استفاده زیاد از حروف اضافه و ربط در داستانک لطمه زننده هست، چرا که در داستانک هر کلمه سرنوشت ساز است.
بسیار زیاد باید نوشت و زیاد تر از آن باید خواند.
با آرزوی کتابخوان بودن هر چه بیشتر حرفه داستانی ها
دوستدار شما
هما ایران پور
📗🖋📗🖋📗
حرفهداستان، حامی کتاب و کتابخوانی
@herfeyedastan
📗🖋📗🖋📗
چرا داستانک پرُطرفدار است؟
داستانک یا داستان کوچک، قالب ادبی محبوب و پُرطرفداری است.
داستان کوچک یا مینیمالیسم، بسیار کوتاه است اما مطالب مفید و عمیقی را در آن حجم کوتاه بیان میکند.
داستانک، مخاطب را به تفکر میاندازد.
جنس کلمات آن حسابشده و دارای اهمیت زیاد است.
پس داستان کوچک، جایگاه و ارزش بالایی برای مخاطب قائل است.
این قالب، مناسب است برای نگاشتن در مورد وقایع اجتماعی، اقتصادی و سیاسی معاصر. حوادثی که به اصطلاح_ مسائل روز_نام دارند و بهسرعت درجریاناند.
از اینرو گروه ادبی حرفهداستان، به داستان کوچک توجه و نظر ویژهای دارد.
به مبارکی هفته کتاب و کتابخوانی چند #کتاب_مجموعه_داستانک را برای شما معرفی میکنیم.
زهرا ملکثابت
مدیر گروه ادبی حرفهداستان
@herfeyedastan