داستانک: اُدکلن
نویسنده: زهرا ملکثابت
زنوشوهر جوان جلوی آینه میزِ توالت، برای مهمانی شام آماده میشوند.
شوهر چشمش به زن میافتد که بالای روسری ابریشمی را صاف میکند ولی چهرهاش درهم است.
_ چرا ناراحتی؟
_ نه ناراحت نیستم، حوصلهی این مهمونیا رو ندارم.
_ هوم، منم.
زن لبخندَکی میزند و از آینه مرد را نگاه میکند که ژل را بادقت روی تارهای مویش میکشد.
مرد سرِ حرفش را گرفته و میدهد:
_ باید رسمی بشینیم، جلو پا همه پاشیم، مواظب هر کلمه حرفمون باشیم.
زن بازهم به خودش در آینه نگاه میکند و ریمل را روی مژههایش میکشد. بالحن دلداری دهنده میگوید:
_ ولی لازمه با فامیلا معاشرت کنیم.
مرد دستمالی بیرون میکشد و انگشتهای ژلیاش را پاک میکند. دستمال را داخل سطل کنار میز توالت میاندازد.
درحالی که بادقت در ظرف ژل را میبندد، میپرسد:
_ من آمادهام، تو کِی تمومه؟
زن میپرسد:
_ پس اُدکلن چی؟
مرد به یقه کتش دست میکشد و طوری ژست میگیرد که انگار روی فرش قرمز اکران فیلم ایستاده.
_ ادکلن میخوام چکار؟! نَفَسِت اذیت میشه.
_ امشب همه ادکلن میزنن، حالا تو هم بزنی فرقی ندارها.
_ چرا فرق داره. من ماشینو از پارکینگ درمیارم، زود بیا پائین دیر نشه.
مرد از در اتاق خواب که خارج میشود.
زن یکبار دیگر به خودش در آینه نگاه میکند. گوشه دستمال را تا میکند و روی لبهایش میگذارد تا رطوبت رژ و برق لب را بگیرد.
از ته دل لبخند میزند و بعد در حالی که همزمان کیف دستیاش را برمیدارد، دستمال را هم داخل سطل میاندازد.
دستمال رُژی با طرح لب خندان میافتد روی دستمال ژلی که چندتار مو روی آن، طرحی شبیه به یک چشمِ باز را درست کردهاند.
چراغ اتاق خواب، روشن است.
پایان
#داستانک #عاشقانه #داستان_عاشقانه
🔻🔻🔻🔻
فوروارد فقط بالینک کانال حرفههنر جایز است.
کپی ممنوع است ⚠️
https://eitaa.com/herfeyehonar
شبِ غمگین
شاعر: سجاد دهنوی
چه شبی شد،چه شبِ غمگینی
نشود پای دلم بنشینی؟
گُلِ حسرت به دلم افزون شد
نشود از دلِ من گُل چینی؟
همه را خواسته ای جز منِ بد
نشود یار، منم بگزینی؟
چه خیالی است تقاضای دلم
که ندانست تو دل سنگینی
چه شبیهی تو به آن ابراهیم
دلِ من را چو بُتی می بینی
#شعر #عاشقانه
🔻🔻🔻🔻
فوروارد فقط بالینک کانال حرفههنر جایز است.
کپی ممنوع است ⚠️
https://eitaa.com/herfeyehonar
تا دلم را برایش کباب کردم، حسابم را خالی کرد.
نویسنده: اسحاق فتاحی
#کاریکلماتور
🔻🔻🔻🔻🔻
فوروارد فقط بالینک کانال حرفهداستان جایز است.
https://eitaa.com/herfeyehonar
😍🍎 لینک گروه حرفههنر
✅️ اینجا انگیزه میگیریم، انگیزه میدیم
✅️ تولید هنر و ادبیات میکنیم
✅️ بازخورد مثبت میگیریم
https://eitaa.com/joinchat/2694054659C3577ea16ab
حِرفِهی هُنَر/ زهرا ملکثابت
😍🍎 لینک گروه حرفههنر ✅️ اینجا انگیزه میگیریم، انگیزه میدیم ✅️ تولید هنر و ادبیات میکنیم ✅️ بازخور
🎇🌝
گاهی فقط لازم داری
کسانی اطرافت باشند که
این جملات را بهت یادآوری کنند:
+ آره، میتونی
+ انجامش بده، منتظریم
+ خیلی خوبه
+ چرا بد و زشت باشه؟!
و...
شنیدن یا دیدن این جملات
حسّ خوبی داره 😇
🌃🌜🌛
✍️🎭🎬📽
آموزش دیالوگنویسی
مدرس: زهرا ملکثابت
گفتگوکردن، هنر مهمی در زندگی انسان است.
دیالوگنویسی، هنر مهمی در داستاننویسی، نمایشنامهنویسی و فیلمنامهنویسی است.
اینکه یک نفر چه حرفی را بزند و آن حرف را چگونه بزند و در چه زمان و موقعیتی آن حرف را بزند، چیزهایی را از شخصیتش نشان میدهد.
انواع حالات دیالوگ بین دونفر:
۱. بایکدیگر مخالف هستند یا نظراتشان متفاومت است.
۲. بایکدیگر موافق هستند و در جهت تکمیل اطلاعات یکدیگر مکالمه میکنند.
۳. برای آشنایی باهم مکالمه میکنند.
۴. برای جدایی باهم مکالمه میکنند.
۵. یک نفر سوالکننده و دیگری مطلع است.
۶. بهصورت رمزی مکالمه میکنند.
و ...
دیالوگنویسی یکی از شگفتانگیزترین مهارتها و یکی ار سختترین تکنیکهایی است که یک نویسنده باید بلد باشد.
دیالوگ یا گفتگو، باید متناسب با شخصیتها باشند و اگر اینگونه نیست، مخاطب را به کشفی در داستان برساند.
دیالوگ، باید بادقت نوشتهشود.
دیالوگ، ضربآهنگ داستان را کُند میکند.
دیالوگ در قالب نمایشنامهنویسی بسیارمهم است.
نمایشنامه بر محور دیالوگ است.
فیلمنامه بر محور صحنههای تصویری است.
پایان
#آموزشی
🔻🔻🔻🔻
فوروارد فقط بالینک کانال حرفههنر
https://eitaa.com/herfeyehonar
#عکاسی_داستانی
چراغهای جشن خاموش است!
هنرمند: سعید شیرغلامی
عضو کانال حرفههنر
🔻🔻🔻🔻
کانال حرفههنر
https://eitaa.com/herfeyehonar