eitaa logo
حِرفِه‌ی هُنَر
435 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
195 ویدیو
99 فایل
واسه چی خیال میکنی اینجا مجازیه و نمیشه پیدات کرد؟ مواظب حرفهات توی پیوی باش! امنیت کانال : رقیه فرمایشی
مشاهده در ایتا
دانلود
"زندگی اساطیری!" - زندگی آنقدر ارزش نداره که به داشتنش فکر کنی! - اینها رو برای این می‌گی که آرومم کنی؟ - نه ما همدردیم بی آنکه هم رو ببینیم. - تو کی هستی؟ مامور اعدام؟ - کوری مگه کنارت قراره اعدام بشم... فکر کردی تنهایی سفر می‌کنی؟ - چشم بند دارم دیگه کوری نمیبینی؟ - دیوانه منم چشم بند دارم. - چرا انقدر خوشحالی؟ - چون اعدام ما جنبه های خوب هم داره... بهتره به اونها فکر کنی! - نگاه کن... چی دارم میگم تو که کوری، الان همه دارن به ما نگاه می‌کنند، این که معروف باشی و بمیری که خوبه. - معروفیت ما کذاییه - ببین سفسطه نکن معروفی معروفیه دیگه اسم من فردا توی روزنامه هاست آقای ع ب سلطان کوکائین ایران اعدام شد. جاودانگی به همین شیرینیه - من فقط تو دعوا چند نفر بودیم اما - اما چی؟ - نتونستم ثابت کنم قتل رو انداختن گردن من - خب داداش تو الان یه آدم بزرگی یه یاغی مدرن مثل سمیتقو مثل شیخ خزعل. - دیوانه‌ای! اونها که آشوبگر و تجزیه طلب بودند - حالا اسمت کنار خوبای شر باشه که خوبه، خداروشکر کن همینکه داری با سلطان حرف می‌زنی چیزیه که سهم هر کسی نمی‌شه... چرا اعدام نمیکن چقدر لفتش میدن؟ خسته شدم بابا - تو توی زندگیت خونه آنچنانی ماشین آنچنانی داشتی به رویاهات رسیدی و داری میری من چی؟ - عشق اساطیری نشنیدی؟ خوب اینم که تجربه کردی زندگی اساطیری هست خیلی رمانتیکه کافیه دنیا رو جور دیگه‌ای ببینی یه آدم که از صبح تا شب سگ دو زد آرزوهاش مثل سگ ازش فراری بودن این زندگی اساطیریه اگه میرسیدی که اساطیری نبود یه پولدار مرفه بی درد بی خاصیت بودی. - موافقی سکوت کنیم به اساطیر بپیوندیم؟ - موافقم. نویسنده: سپنتا بحیرایی عضو گروه حرفه‌هنر 🔻🔻🔻🔻🔻🔻 کانال حرفه‌هنر https://eitaa.com/herfeyehonar
. داستان "ملکه در رویاها" نویسنده: زهرا ملک‌ثابت غم‌خوردن رسمش بود یا جزوی از وجودش، مثل تَرَک و شیاری که نمی‌توان از ماسه‌های کویر جدا کرد. بارغصه‌ را،_ همان‌قدرش که پیدا بود_ چروکهای زیر چشمِ بی‌بی می‌‌کشید تا خطوط اخموی پیشانی‌اش و با آه‌کشیدن‌ از کنجِ سینه‌ سوخته‌اش فشرده‌تر می‌شد. می‌‌گفت: "هیچ وقتِ عُمرم زرشکی نپوشیدم" نپوشیده چون همیشه عزا نگه‌داشته؛ عزای فامیل نزدیک، دور، همسایه، هم‌محله‌ای و حتّا غِیر و غریبه‌ها...عزاهای ناتمام. بی‌بی به‌خاطر دل این و برای نشکستن دل آن، برای خودش دل نداشت. فقط یکبار زرشکی پوشید، آنهم به اصرارِ نوه‌ها و شیرین‌زبانیِ نتیجه‌ها. روز تولد هفتاد سالگی‌اش، در پیراهن بلند زرشکی و کنار غنچه‌های سربسته رُز، صورتِ گردش از شرم گُر گرفته‌بود. فردای تولد، پیراهن زرشکی از روی خط‌هایش تا شده و مرتب در جعبه‌اش بود. انگار کسی آن را نپوشیده. بی‌بی گفت: _ "واسه‌ی دل شماها بَر کردم. حالا ببرین خیریه." صدا در صدا انداختیم امّا نظرش عوض نشد. آب رُزها را تازه کرد و گفت: _ "بازم گل بیارین! من گل دوست دارم." 🔻🔻🔻🔻🔻 کانال حرفه‌هنر https://eitaa.com/herfeyehonar
حِرفِه‌ی هُنَر
❓️ سوال شما: هنوزم‌ وقت داریم واسه ارسال عکسها به جشنواره (دانش‌آموزی مدرسه)؟ جواب من: اِی شیطونا، فهمیدم جمعه رفتین طبیعت‌گردی و عکس گرفتین 😁 آخرین مهلت ارسال آثار: ۳۰ دی‌ماه ولی زودتر بفرستین و ثانیه آخر نگذارین🙂 سوالی دارین من اینجام @zisabet
تو هر صبح با صداي آفتاب در آرزوي من شكفته مي شوي.... و نفس هاي خسته ي مرگ را از انزواي اوقاتم به كوچ مي كشاني تا هنگامي كه شب اندوهي كهنه در گلويم كاشت ريشه اش را با تشعشع لبخندت بسوزاني.... نویسنده: مرضیه قاسمی عضو گروه حرفه‌هنر 🔻🔻🔻🔻 حرفه‌هنر https://eitaa.com/herfeyehonar
. گامِ محکم دیگری به‌عنوان هنرمند/شهروند مطالبه‌گر برداشتم. ماجرای در حوزه فرهنگ و هنر به قوّت خداوند متعال ادامه دارد. 🚶‍♀️ 🚶‍♀️ 🚶‍♀️ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. «اگر کسی بود که به اندازه خودم می‌شناختمش، این‌قدر دربارهٔ خودم حرف نمی‌زدم.» هنری دیوید ثورو/ والدن 🌸🌸🌸🌸
زمان: حجم: 174.3K
یک معرفی مختصر از خودم
زمان: حجم: 141.2K
حوزه‌های مورد علاقه‌ام
زمان: حجم: 439K
دلیل کم‌کاری در حوزه طنز