eitaa logo
حِرفِه‌ی هُنَر
449 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
196 ویدیو
100 فایل
واسه چی خیال میکنی اینجا مجازیه و نمیشه پیدات کرد؟ مواظب حرفهات توی پیوی باش! امنیت کانال : رقیه فرمایشی
مشاهده در ایتا
دانلود
اثر بعد از انتشار در دست مخاطبان است🌱 نظرات دیگری را در مورد اثر " ماموریت" بخوانید که در لینک ناشناس فرستادند. @zisabet
فرهیختگان گرامی، امشب می‌خوام داستانکی را برای نقد بگذارم 😊 البته اگر موافقید 🤷 @zisabet
قبل از گذاشتن داستانک یک دور مرور کنیم که داستان مینی‌مال چی هست💥 👇👇🏼👇🏾👇🏿
@herfeyedastan در ادبیات، سبک یا رویکردی ادبی است که بر پایه فشردگی و تراکم و ایجاز بیش از حد محتوای اثر نمود پیدا می کند. مینیمالیست‌ها در فشردگی و ایجاز تا آنجا پیش می‌روند که فقط عناصر ضروری اثر، آن هم در کمترین و کوتاه‌ترین شکل، باقی بماند. به همین دلیل، کم حجمی از مشخص‌ترین ویژگی‌های این آثار است. مینیمالیسم ادبیات داستانی را «کوتاه نویسی» و «داستانِ کوتاهِ کوتاه» خوانده‌اند. کوتاه‌نویسی مینی‌مالیست‌ها نظر بسیاری از منتقدان ادبی را به خود جلب کرد، آنها نظر موافقی با اینگونه داستان‌ها نداشتند. زیرا به عقیده آنها مینی مالیست‌ها بیش از حد شاخ و برگ عناصر داستان را می‌زنند! و لطف و روح داستان از بین می‌رود. بعضی از منتقدان بدبین، مینیمالیسم را با نام‌هایی مانند «واقع‌گرایی سوپرمارکتی»، «آدامس بادکنکی شیک» و «مینیمالیسم پپسی‌کولایی» خواندند.از مهم‌ترین نویسندگان این سبک میتوان به ریموند کارور اشاره کرد. داستان‌های مینی مالیستی مقدمه‌گریز هستند: مقدمه در رمان و داستان کوتاه از بدو پیدایش همواره، یکی از عناصر ساختاری نویسندگان بوده است. از نویسندگان بزرگی چون داستایوفسکی و تولستوی گرفته تا ماکسیم گورکى ، گی دی موپاسان، فاکنر، کافکا و جویس و... مقدمه را به عنوان پلی برای ورود به داستان استفاده کرده‌اند. نویسنده ابتدا با توصیف مکان و زمان و فضا، داستان خود را با مقدمه آغاز می کند و سپس شخصیت ها و کنش داستانی و حرکت برای شکل گیری طرح آغاز می شود. اما این عناصر در داستان‌های مینی‌مال و به ویژه فلاش‌فیکشن ها وجود ندارد. عناصر مینی‌مالیستی: در داستان مینی مال فرصت برای مقدمه و حاشیه وجود ندارد و فقط باید لب کلام را گفت. باید توجه کرد که نمی توان هر داستانی را صرفاً به این دلیل که کوتاه است و حجم کمی دارد داستان مينيمال دانست. بخصوص داستان‌هایی که به طور اتفاقی کوتاه شده اند و دارای ویژگی های مینی‌مال یا فلاش فیکشن نیستند. داستان‌های مینی‌مال همچنین با قالب هایی چون طرح (plot ) یا اسکچ و لطیفه (انکدوت) متفاوت هستند. این سه قالب از لحاظ حجم و فشردگی روایت بسیار شبیه یکدیگر می نمایند و گاهی حتی تمییز دادن آنها کار دشواری است. برخى از منتقدین داستان‌های مینی‌مالیست را به یک معجزه کوچک و برخی، به ماده منفجره‌ای که در فضایی کوچک انفجار بزرگی را ایجاد می‌کند تشبیه می‌کنند. طرح ساده، ایجاز، و شعار اصلی فرمالیستی، یعنی توجه به تمهید در زبان در اين آثار به وضوح دیده می شود. گاهى اوقات اين داستان ها برشی از یک موقعیت هستند، حادثه خارق‌العاده‌ای رخ نمی‌دهد. اما یک داستان کامل هستند با جذابیت که از ویژگی‌های بارز این گونه داستانی است. نویسنده این سبک هنری با پرهیز از به کار بردن قیود و دیگر اطلاعات غیر ضروری، علاوه بر اینکه داستان خود را ساده و کوتاه تر می کند به خواننده این اجازه را می دهد که در بسیاری از موارد خود قسمت هایی از داستان را با دیدگاه شخصی تصور یا درک کند و او را مجبور می کند که در قسمتهایی از داستان تصمیم بگیرد و مسیری را برای ادامه انتخاب کند. شخصیت هایی که در این گونه داستان ها یا رمان ها وجود دارند عموماً افراد عادی هستند و در میان آنها هرگز یک شاهزاده، یک کارگاه بسیار باهوش، یک فرشته زیبا و... پیدا نمی شوند. شعر مينيمال نيز همانند داستان مينيمال بيشتر از آنكه به جزييات بپردازد سعى دارد با ايجاز كامل و با زبانى ساده حرف خود را بزند. هرچند نمى توان تمام اشعار كوتاه را مينيمال دانست اما بيشتر اشعار مينيمال، كوتاه هستند و البته اشعار بلندى هم به سبك مينيمال وجود دارند. @herfeyedastan 🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥
🌍 لینک حضور من در برنامه شوق نوشتن https://www.instagram.com/tv/ChfPJUtKkz0/?igshid=MDJmNzVkMjY= در تاریخ ۲۹ / مرداد / ۱۴۰۱ در این برنامه حضور داشتم که در صفحه مجازی شوق نوشتن در کانال اینستاگرام می‌تونید ببینید 😊 در این برنامه چه‌ها کردم؟ صحبتی در مورد مینی‌مالیسم 🫰 خواندن چندتا از داستانک‌هام که به روش مینی‌مالیست‌ها نوشته بودم 🫰 صحبت از آینده نویسندگی در ایران و اینکه آیا ما باید همه عقاید مینی‌مالیست‌ها را قبول کنیم؟😐 البته اشاره می‌کنم به این نکته که مینی‌مالیسم از دلِ مدرنیسم به وجود اومده ✋️ امیدوارم این برنامه را ببینید و مفید باشه 🥰 داستانک را ساعت ده و نیم امشب می‌گذارم. خوبه؟ @zisabet
👆 امیدوارم از دیدن این برنامه لذت برده باشید😍 اگر دیدین نظرات‌تون را برام بفرستید 👇 @zisabet
یک نکته آموزشی دیگه هم می‌گذارم که به نظرم باید قبل از گذاشتن داستانک امشب بخونید. امیدوارم از این آموزشهای رایگان کانال نهایت استفاده را ببرید 🌱✌️ @zisabet
@herfeyedastan     تمثیل : دو گونه است تمثیل سنتی و تمثیل غیر سنتی مصدر باب تفعیل   در اصطلاح ، آوردن کلامی حکیمانه   _ که حکم ضرب المثل را یافته _ در بیت یا جمله است . 📚 بدیع نو ✍ دکتر مهدی محبتی نماد : دو معنا دارد . معنای خاص و اصطلاحی . معنای متعارف و اصطلانی آن ، هرگونه  علامت و نشانه و تمثیلی است که به معنایی غیر از معانی قاموسی کلمات دلالت کند . در این معنا رمز یا نماد از دلالت مستقیم جلوگیری می کند .   نماد به معنای خاص : نماد و یا سمبل تمامی چیزهایی ( و نه فقط کلمات ) است که وابسته به ظرفیت و ذهن مخاطب توان ایجاد معنا را دارد . رمز نهایت معنا و معنای نهایی ندارد بلکه پیوسته در حال گسترش و تعمیق است و توان حمل معانی گوناگون را دارد .   📚 بدیع نو   ✍ دکتر مهدی محبتی @herfeyedastan 🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥
داستان " فاخته‌ها و کبوتر" نویسنده: زهرا ملک‌ثابت داستان نمادین و مینمال برای @zisabet فاخته‌های ما دچار نوعی روزمرگی شده‌اند. " کجا بودی؟ " " کجا میری؟ " " چکار می‌کنی؟" امروز صدای ناآشنایی آمد. کوکوی فاخته‌ها نبود، بغ بغوی کبوتری بود که پشت سرهم می‌گفت: " من هستم" فاخته‌ها مثل من گردن می‌کشیدند تا کبوتر را بهتر ببینند. کبوتر سفید، دقایقی آواز هستی سرداد و ما گوش دادیم. او پرگشور و به سمت زمین آمد، شاخه‌ای نازک از درخت زیتون به منقار گرفت و رفت. ما ماندیم با " چکار کنم؟ " @herfeyedastan 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 کپی بدون ذکر نام نویسنده و کانال حرفه‌داستان مجاز نیست 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 . داستان فاخته‌ها و کبوتر نویسنده : زهرا ملک‌ثابت لینک ناشناس برای نقد 👇 https://harfeto.timefriend.net/16822797119363 کاربری من برای نقد با نام خودتان @zisabet 🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲
ممنون 🥰 به خصوص خوشحالم که تاثیرگذار بود. اگر سه عنصر پایه و اولیه برای هر داستان را شخصیت و ماجرا و تغییر تا پایان بدونیم، پس داستان " فاخته‌ها و کبوتر" این سه عنصر پایه را دارد. به شخصه نمی‌دونم قطعه ادبی یا دلنوشته چی هست، هرچند رتبه ملی در این زمینه دارم 😂 ما حرفه‌داستانی‌ها یکبار هم توی یکی از گروه‌ها در مورد این مقوله بحث کردیم. نتیجه این شد 👇 در منابع خارجی چیزی در مورد قطعه‌ادبی یا دلنوشته وجود ندارد. آنها یا شعر دارند یا داستان. چیزی مابین ندارند. به منابع داخلی رجوع کردیم. در کتاب مرجع جمال میرصادقی تعریفی از قطعه ادبی یا دلنوشته نبود. نهایت اینکه به این نتیجه رسیدیم، قطعه‌ادبی یعنی نثری که به صورت عاشقانه نوشته شده. تعریف نثر عاشقانه در کتاب واژه‌نامه هنر داستان‌نویسی هست. بازهم اگر در این زمینه کسی اطلاعاتی را می‌خواد در اختیار بقیه قرار بده، استقبال می‌کنیم 😊 @zisabet