حِرفِهی هُنَر/ زهرا ملکثابت
بفرمایید #قهوه_یزدی ☕️♥️
در میان عبور تیتروار روزمرگیها، دغدغه هویت، کشف حقیقت و چگونگی عبور از موانع، ناگهان ذهنم تصویری عجیب از آن زهرا در کشور بیگانه میبافد. چیزی شبیه به نقاشی زنان کوزه به سر آفریقایی در خوابگاه دختران دانشجوی هنرِ ایران. قطعاً آن زهرا درک دگرگونهای از قهوه یزدی خواهد داشت.
نویسنده مجوعه داستان کوتاه قهوه یزدی:
زهرا ملکثابت
@zisabet
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
قهوه یزدی به زودی منتشر میشود.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#حرفه_داستان #معرفی_کتاب #داستان_کوتاه
#پیشنهاد_مطالعه
#داستان_اجتماعی #مجموعه_داستان_کوتاه
#زهرا_ملک_ثابت #زهرا_ملکثابت
📋📋📋📋📋📋📋📋📋📋📋
@herfeyedastan
🌹 معرفی نویسنده
به قلمِ #زهرا_ملکثابت
کسی که مفهوم زیستن را فهمیده؛ متواضع و متخصص.
این سه کلمه عصاره شناخت من از اوست.
شقایق دهقان نیری، متولد ۷ / ۱ / ۱۳۶۷
نویسنده جوان استان یزد.
بعضی از داستانهای کتاب #خوابهای_سفید را در جلسات داستانخوانی استان یزد با خوانش خود نویسنده، شنیدم.بعد هم داستانهای شقایق را با دقت مطالعه کردم.
اینها داستانهایی نیست که یک دور خواندن یا شنیدنش کافی باشد.
گاهی وسط خواندن داستانی و پس از خواندن جملات یا توصیفاتی؛ کتاب را کنار میگذارم و بلند میشوم تا آنچه که خواندم خوب هضم و جذب کنم.
یادداشتی در صفحات نخستین کتاب خوابهای سفید نوشتهام :
اینها داستانهایی است که من دوست دارم، مطالعه کنم. داستانهایی از دلِ باورِ فرهنگِ بومی و ملی. داستانهایی پُر مغز و از نظر نگارش، ماهرانه و تکنیکی.
پینوشت: از این به بعد برای هنرجویانم در درس تعلیقِ دلهره، در کنار فیلمهای آلفرد هیچکاک داستان " زیر سایه آدم برفی" را مثال میزنم.
آرزوی موفقیت میکنم برای دوست، همکار و استاد عزیزم شقایق دهقان نیری
#خوابهای_سفید #شقایق_دهقان_نیری
#تولد_حرفه_داستانی #معرفی_نویسنده
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
گروه ادبی حرفه داستان
@herfeyedastan
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
رزومه ادبی و هنری.pdf
460.5K
با فعالیتهای من آشنا شوید 😊
🖋 رزومه ادبی زهرا ملکثابت
🌹مدیر گروه ادبی "حرفه داستان "
شناسه کاربری در ایتا : @zisabet
#رزومه_ادبی #معرفی_نویسنده
#زهرا_ملک_ثابت #زهرا_ملکثابت
@herfeyedastan
حِرفِهی هُنَر/ زهرا ملکثابت
لذت نوشتن تقدیمنامه برای اثرم 🥰 و دلیل پشت این کار ...
کتاب عطر نعنا مجموعه هفت داستان کوتاه هست و در ژانر اجتماعی 🌱
اگه این کتاب را زودتر میتونستیم چاپ کنیم شاید به خیلی از سوالات و ابهامات اجتماعی جواب داده میشد و یا تجربههای داستانی ما زودتر به مخاطبان منتقل میشد...
مخصوصاً برای زنان و دختران نوجوان ...
به خاطر همین هم به دختر سه نوجوان عزیز، کتاب #عطر_نعنا را تقدیم میکنم ...
دنیا برای عطر نعناییهاست 🌏🌎🌍
روش تهیه کتاب عطر نعنا 👇
http://shavaladpub.ir/product/عطر-نعنا
جهت سفارش کتاب #عطر_نعنا روی لینک بالا بزنید
نویسندگان این مجلد ✍️ : زهرا ملکثابت، جمیله فلاحی یخدان، امیندخت امینیان، سحر سلمانی، سمیه رضائی مجومرد، مینا پدر، نجمه پارسائیان
#پیشنهاد_مطالعه #مجموعه_داستان_کوتاه
#کتاب_ژانر_اجتماعی #کتاب_۱۴۰۱ #کتاب_عطر_نعنا #زهرا_ملکثابت #زهرا_ملک_ثابت #کتاب_تازه
#حقوق_زنان #زنان_پیشرو #تحول_مثبت
@herfeyedastan
مصاحبه با مدیر گروه ادبی "حرفه داستان"
لینک خبر
https://daryaaknar.ir/sl/yhU6xD🔵
متن مصاحبه روزنامه دریاکنار با
زهرا ملکثابت ( نویسنده)
@zisabet
منتشرشده در فروردین ۱۴۰۲
مصاحبهکننده: نرگس جودکی
@herfeyedastan
🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵
#مصاحبه #زهرا_ملکثابت #زهرا_ملک_ثابت
#حرفه_داستان #زنان_پیشرو #معرفی_نویسنده
🌍
لینک حضور من در برنامه شوق نوشتن
https://www.instagram.com/tv/ChfPJUtKkz0/?igshid=MDJmNzVkMjY=
در تاریخ ۲۹ / مرداد / ۱۴۰۱ در این برنامه حضور داشتم که در صفحه مجازی شوق نوشتن در کانال اینستاگرام میتونید ببینید 😊
در این برنامه چهها کردم؟
صحبتی در مورد مینیمالیسم 🫰
خواندن چندتا از داستانکهام که به روش مینیمالیستها نوشته بودم 🫰
صحبت از آینده نویسندگی در ایران و اینکه آیا ما باید همه عقاید مینیمالیستها را قبول کنیم؟😐
البته اشاره میکنم به این نکته که مینیمالیسم از دلِ مدرنیسم به وجود اومده ✋️
امیدوارم این برنامه را ببینید و مفید باشه 🥰
داستانک را ساعت ده و نیم امشب میگذارم. خوبه؟
@zisabet
#داستان_مینیمال #زهرا_ملکثابت
او کیست؟ به کجا میرود؟ چرا این چمدان را با خود میکشد؟
" چمدان تمام فلزی" داستانی است که ایده آن با دیدن و تامل کردن در یک نقاشی به ذهنم رسید.
این داستان در گونه داستان واقعگرای نمادین قرار دارد.
در داستان واقعگرای نمادین، شخصیتها، اعمال و ریزهکاریها واقعی و طبیعی هستند و جزئیات و توصیفات به قصد آن ارائه شدهاند که معنای خاصی از واقعیتهای عادی و روزمره به دست بدهند.
#نمادها از میان همین جزئیات و توصیفات و اعمال شخصیتها ظاهر میشوند.
در داستان چمدان تمام فلزی و این نوع #داستانها نمادها جزء طبیعی واقعیتها هستند و با آنها درآمیختهاند اما در عین حال معنای دیگری غیر از معنای ظاهری داستان به آن میبخشند و مفهوم داستان را تقویت کرده و غنیتر میکنند.
نمونه بارز چنین آثاری را میتوان درمیان داستانهای کوتاه و رمانهای جیمز جویس نویسنده ایرلندی و ارنست همینگوی نویسنده آمریکایی پیدا کرد.
در نمونههای ایرانی آن داستان کوتاه قفس از صادق چوبک و داستان کوتاه گیله مرد از بزرگ علوی را میتوان مثال زد.
نمونه اخیر و معاصر از داستان واقعگرای نمادین، داستان کوتاه #چمدان_تمام_فلزی است از کتاب مجموعه داستان کوتاه #قهوه_یزدی
امیدوارم از خواندن این داستان و دیگر داستانهای کتاب قهوه یزدی، اثر #زهرا_ملکثابت لذت ببرید ☕️❤️
http://shavaladpub.ir/product/قهوه-یزدی
👆جهت سفارش میتوانید از سایت انتشارات شاولد با این لینک اقدام کنید
🌹@herfeyedastan
با سپاس از یادآوری دوستان
این کتابِ کودک نیست!
در سایت انتشارات اشتباه نوشته شده
♥️ داستان کوتاهِ طنز " پیوند گلها"
🖋 نویسنده: زهرا ملکثابت
📚 از کتاب: شوقِ رشتن
حجم داستان کوتاه "پیوند گلها"، سیزده صفحه است و با زبان طنز نگارش شده.
این داستان در کتاب چندنویسندگی "شوق رستن" و در کنار داستانهای سایر اعضای گروه ادبی حرفهداستان منتشر شده است.
لینک کتاب شوق رستن – انتشارات شاولد
https://shavaladpub.ir/product/%d8%b4%d9%88%d9%82-%d8%b1%d8%b3%d8%aa%d9%86
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
گروه ادبی حرفهداستان
@herfeyedastan
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#کتاب_مشترک #پیوند_گلها #شوق_رستن
#داستان_طنز #زهرا_ملکثابت
فیلمنامه انیمیشن بانوی ملیح ، k.pdf
198.1K
فیلمنامه کوتاه "بانوی ملیح"
نویسنده: زهرا ملکثابت
شماره ثبت در بانک فیلمنامه:
۲۳۹۱۷۸
توضیحات:
فیلمنامه کوتاه انیمیشن
راه ارتباطی در ایتا و بله:
@zisabet
#فیلمنامه #فیلمنامه_کوتاه
#فیلمنامه_انیمیشن
#بانوی_ملیح #زن_ایرانی
#زهرا_ملک_ثابت
#زهرا_ملکثابت
#زنان #حقوق_زنان
🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️
کانال حرفه هنر
https://eitaa.com/herfeyehonar
535.2K
پادکست "نسل عشق و عاشقی"
نویسنده و گوینده: زهرا ملکثابت
⏰️ دو دقیقه و دو ثانیه
بخشی از پادکست:
نه داداش ...تُچ!...
اینجا کشور آزادیه واسه انتخابات،
این منطقه هر روزش جون میده با تغییرات.
#پادکست #صوتی
#زهرا_ملکثابت
#زهرا_ملک_ثابت
🔻🔻🔻🔻🔻
کانال حرفههنر
https://eitaa.com/herfeyehonar
#روایت_من
توی فامیل ما یک خانم باکمالاتی و باتجربهای هستند که همه را مجذوب خاطرههاشون میکنند.
حتی دخترها و پسرهایی که تازه وارد جمع طایفه میشوند، نکتهها و تجربههای دقیق ایشان را مفید و کاربردی میدونند.
ایشان یکبار به جمعی میروند و متوجه میشوند آن جمع مقداری عجیبوغریب هست با آنکه همان آدمهایی بودند که سالها معاشرت داشتند.
آخر جلسه که میشه بعضی از افراد شروع میکنند به کنایهزدن و متلکگفتن به این خانم.
خانم فامیل ما خیلی تعجب میکنند چون سابقه درگیری و دلخوری با این افراد نداشتند.
اما ایشان زرنگی میکنند و بااینکه خیلی ناراحت بودند در جواب متلکها میگویند:
"اگه من اینقدر آدم بدی هستم پس خدا هدایتم کنه!"
بعدِ مدتی از اون جلسه معلوم میشه یکنفر از این خانم کینه به دل داشته و دیگران را هم بددل و بدبین میکنه.
علاوه بر این معلوم میشه اون چیزهایی که بهخاطرش کینه داشته چیزهای بیخودی بوده چون از اختیار خانم فامیل ما خارج بوده یا ربطی به ایشان نداشته.
من چند روزی هست که وارد یک گروه ادبی شدم. هر پیامی میگذارم یک هیاهو و بلبشویی میشه.
مثلا یک بداهه نوشتهبودم:
اشک باید هدایت کند و جلا دهد
ورنه ریشه در کینه دارد
#بداهه_نویسی
#زهرا_ملکثابت
یکی از اعضای باسابقه گروه که سنوسال دارد در جواب نوشته:
مگه ما کینه داریم؟
هر پیامی میگذارم و هر جواب محترمانهای هم میدهم یک آشوب و بلبشویی بهپا میکنند.
حتی جوابی هم نمیدهم مثلا میگویم
سلامت باشید
یا موفق باشید
انشاالله خیر است
آنها کِش میدهند و طلبکارانه میخواهند بحث ادامه پیدا کند
یا در پیوی حرفهایی میزنند که اصلا به من ربطی ندارد.
مثلا امروز یک خانمی بابت لحن یک نفر دیگر از اعضای گروه به بنده معترض شده و واقعاً نمیدانم این مسئله چه ربطی به بنده دارد؟!
در پیوی مزاحمتهای زیادی ایجاد کردند این چند روز و علاوهبر کنایهزدن در گروه در پیوی هم متلکگویی بوده.
برخی پیامهایشان در گروه و پیوی حاوی این مضامین بوده:
" تو علاقهداری ایجاد هیاهو و بلبشو کنی یا چون معتقد به نقد تخصصی آثاری از موضع غرور به نوقلمان نگاه میکنی"
نقل به مضمون میگم هرچند اسکرین شاتهای زیادی دارم
به مدیرشان معترض شدم و گفتهبود حل میکنند که نتوانسته یا نخواسته.
در گروه محترمانه خواستم بحثها تمام شود و در پیوی به من پیامی ندهند اما ادامه دادند و مجبور به بلاک کردن شدم.
دوستانم که در آن گروه هستند مثل خودم حدسهایی زدهاند.
یک فرد خاص داخل آن گروه است
کسی که مدتها پیش از گروه ما جدا شد. صابون توهینها و دلخورکردنهایش به تن من و بعضی از اعضای گروه حرفهداستان خوردهاست.
خیلیها از رفتار تفرقهانداز و بدرفتاریهای آن خانم گلایه داشتند.
وقتی از گروه رفت نفس راحتی کشیدم.
اما متاسفانه اصرار زیادی به بازگشت داشت که طبق قوانین گروه ما اگر کسی گروه را ترک میکرد اجازه بازگشت نداشت. همه اعضا قبل از پیوستن به گروه قوانین را میخواندند و اعلام میکردند که پذیرفتهاند بعد وارد گروه میشدند.
ولی این خانم با زور و قلدری میخواست که برگردد.
این روزها دوستانم میگویند علنی نامش را افشا کن تا بقیه هم او را بشناسند.
میگویم: "بقیه هم به زودی او را خواهند شناخت و مجبور میشوند در برابر مکر و حلیه این خانم چارهای پیدا کنند.
همینکه این خانم میبیند دوستان سابقش درکنارهم و موفق هستند ولی خودش دوستی آنها را از دست داده برایش تنبیه بزرگی است."
این خانم با فشارهایش یکی از دلایل انحلال گروه حرفهداستان بود اما دوستان صمیمی همچنان باهم همکاری و مراوده داریم.
زهرا ملکثابت
.