eitaa logo
حِرفِه‌ی هُنَر/ زهرا ملک‌ثابت
478 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
144 ویدیو
91 فایل
کانال عمومی حرفه‌ی هنر راه ارتباطی: @zisabet
مشاهده در ایتا
دانلود
توی فامیل ما یک خانم باکمالاتی و باتجربه‌ای هستند که همه را مجذوب خاطره‌هاشون می‌کنند. حتی دخترها و پسرهایی که تازه وارد جمع طایفه می‌شوند، نکته‌ها و تجربه‌های دقیق ایشان را مفید و کاربردی می‌دونند. ایشان یکبار به جمعی می‌روند و متوجه می‌شوند آن جمع مقداری عجیب‌و‌غریب هست با آنکه همان آدمهایی بودند که سالها معاشرت داشتند. آخر جلسه که میشه بعضی از افراد شروع می‌کنند به کنایه‌زدن و متلک‌گفتن به این خانم. خانم فامیل ما خیلی تعجب می‌کنند چون سابقه درگیری و دلخوری با این افراد نداشتند. اما ایشان زرنگی می‌کنند و بااینکه خیلی ناراحت بودند در جواب متلکها می‌گویند: "اگه من اینقدر آدم بدی هستم پس خدا هدایتم کنه!" بعدِ مدتی از اون جلسه معلوم میشه یک‌نفر از این خانم کینه به دل داشته و دیگران را هم بددل و بدبین می‌کنه. علاوه بر این معلوم میشه اون چیزهایی که به‌خاطرش کینه داشته چیزهای بیخودی بوده چون از اختیار خانم فامیل ما خارج بوده یا ربطی به ایشان نداشته. من چند روزی هست که وارد یک گروه ادبی شدم. هر پیامی می‌گذارم یک هیاهو و بلبشویی میشه. مثلا یک بداهه نوشته‌بودم: اشک باید هدایت کند و جلا دهد ورنه ریشه در کینه دارد یکی از اعضای باسابقه گروه که سن‌وسال دارد در جواب نوشته: مگه ما کینه داریم؟ هر پیامی می‌گذارم و هر جواب محترمانه‌ای هم می‌دهم یک آشوب و بلبشویی به‌پا می‌کنند. حتی جوابی هم نمی‌دهم مثلا می‌گویم سلامت باشید یا موفق باشید ان‌شاالله خیر است آنها کِش می‌دهند و طلبکارانه می‌خواهند بحث ادامه پیدا کند یا در پیوی حرفهایی می‌زنند که اصلا به من ربطی ندارد. مثلا امروز یک خانمی بابت لحن یک نفر دیگر از اعضای گروه به بنده معترض شده و واقعاً نمی‌دانم این مسئله چه ربطی به بنده دارد؟! در پیوی مزاحمت‌‌های زیادی ایجاد کردند این‌ چند روز و علاوه‌بر کنایه‌زدن در گروه در پیوی هم متلک‌گویی بوده. برخی پیامهایشان در گروه و پیوی حاوی این مضامین بوده: " تو علاقه‌داری ایجاد هیاهو و بلبشو کنی یا چون معتقد به نقد تخصصی آثاری از موضع غرور به نوقلمان نگاه می‌کنی" نقل به مضمون میگم هرچند اسکرین شاتهای زیادی دارم به مدیرشان معترض شدم و گفته‌بود حل می‌کنند که نتوانسته یا نخواسته. در گروه محترمانه خواستم بحث‌ها تمام شود و در پیوی به من پیامی ندهند اما ادامه دادند و مجبور به بلاک کردن شدم. دوستانم که در آن گروه هستند مثل خودم حدس‌هایی زده‌اند. یک فرد خاص داخل آن گروه است کسی که مدتها پیش از گروه ما جدا شد. صابون توهین‌ها و دلخورکردن‌هایش به تن من و بعضی از اعضای گروه حرفه‌داستان خورده‌است. خیلی‌ها از رفتار تفرقه‌انداز و بدرفتاری‌های آن خانم گلایه داشتند. وقتی از گروه رفت نفس راحتی کشیدم. اما متاسفانه اصرار زیادی به بازگشت داشت که طبق قوانین گروه ما اگر کسی گروه را ترک می‌کرد اجازه بازگشت نداشت. همه اعضا قبل از پیوستن به گروه قوانین را می‌خواندند و اعلام می‌کردند که پذیرفته‌اند بعد وارد گروه می‌شدند. ولی این خانم با زور و قلدری می‌خواست که برگردد. این روزها دوستانم می‌گویند علنی نامش را افشا کن تا بقیه هم او را بشناسند. میگویم: "بقیه هم به زودی او را خواهند شناخت و مجبور می‌شوند در برابر مکر و حلیه این خانم چاره‌ای پیدا کنند. همینکه این خانم می‌بیند دوستان سابقش درکنارهم و موفق هستند ولی خودش دوستی آنها را از دست داده برایش تنبیه بزرگی است." این خانم با فشارهایش یکی از دلایل انحلال گروه حرفه‌داستان بود اما دوستان صمیمی همچنان باهم همکاری و مراوده داریم. زهرا ملک‌ثابت .