eitaa logo
حِرفِه‌ی هُنَر/ زهرا ملک‌ثابت
477 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
144 ویدیو
91 فایل
کانال عمومی حرفه‌ی هنر راه ارتباطی: @zisabet
مشاهده در ایتا
دانلود
یادداشتی بر کتاب دختران آفتاب یادداشت‌نویس: زهرا ملک‌ثابت عنوان کتاب جذاب و روان است. طرح کلی کتاب هم خوب است. اینکه گروهی از دختران جوان به یک سفر دسته‌جمعی می‌روند و هرکدام اخلاق و روحیات خاص خودشان را دارند. ، سفر بلوغ است یا آنچه که می‌توانیم در معادل ایرانی_اسلامی‌اش بگوییم: یا . دختران آفتاب، در حد طرح خوب است ولی به رمان نمی‌رسد. شتابزدگی یکی از ایرادهای بزرگ این کتاب است. اگر بازنویسی‌های مکرر انجام می‌شد، شاهد اثر بهتری بودیم. از اشتباهاتی مانند _ گرگ باران دیده_ و امثال آن اگر بگذریم و اغماض کنیم، یکی از مشکلات بزرگ این کتاب در دیالوگ‌هاست. جنس دیالوگ‌ها خشک و نپخته است. بازنمود سخنان افراد معروف، نوشته‌های دیگر کتاب‌ها،سخنرانی‌ها و پروتکل‌ها در مکالمات زیاد دیده‌می‌شود. اگرچه عده‌ای به دفاع از این نوع برمی‌آیند و برای مخاطب نوجوان آموزنده می‌دانند _که شاید هم باشد_ ولی این کتاب و امثال آن فُرم هنری را ندارند. یکی از سندهای آن همین است که میزان آموزندگی به نسبت سرگرم‌کنندگی و جنبه‌های فنی سلطه‌ی غالب دارد. زیاد تخصصی تحلیل نمی‌کنم و ساده مطلب این است که، سه عامل مهم و کلیدی برای آفرینش هر اثر ادبی وجود دارد:    ۱ . سرگرم کنندگی    ۲ . آموزندگی    ۳ . جنبه های فنی ( تکنیک ) در جنبه فنی یا تکنیک مسائلی باید در اثر دیده شود تا به آن اثر دارای ارزش ادبی گفته‌شود. عده‌ای به صرف تقریظ رهبری بر کتاب دختران آفتاب آن را اثری شایسته می‌دانند و هر نوع نقد و تحلیلی را در جهت مخالفت با این کتاب رد می‌کنند. تقریظ رهبری بر این کتاب را می‌آورم به این امید که بادقت خوانده شود: پس از نزدیک سه سال توانستم در این روزها-ایام شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها)- این کتاب را بخوانم. در میان کتاب‌های داستانی که هدفش طرح مسائل فکری است، این بهترین کتاب از نویسنده‌ای ایرانی است. طرح کلی داستان و درون مایه‌های داستانی آن خوب و شیرین است. حرف‌ها هم قوی و منطقی است. اتفاقاً پیش از این، کتابِ:... را خوانده‌ام. آن قوی‌تر است. ولی با توجه به برخی ملاحظات (عمدةً بهره‌برداری نکردن از عامل جنسی در کتاب حاضر) در این کتاب، هنر بیشتری به کار رفته است. باید ترویج شود. تنها نقطه ضعف آن ذکر مشخصات استادِ فاطمه است در فصل آخر کتاب. (روزهای نیمه خرداد 87) اینکه در مورد گفته‌شده درونمایه خوبی دارد، از یک جنبه صحیح است. درونمایه حجاب و عفاف یک مبحث الهی و فطری است ولی زمانی که بحث تخصصی در مورد داستان می‌کنیم اول اینکه داخل در موضوع می‌شود و آنگاه جهان‌بینی نویسنده از آن نمایان می‌گردد و بعد از آن باید دید آیا نویسنده باتوجه به موضوع توانسته اثر ادبی تولید کند یا خیر؟ به نظر من کتاب دختران آفتاب فاقد ارزش ادبی و هنری است. تیراژ بالا و هیاهوی تبلیغاتی هیچگاه ضعف اینگونه آثار را جبران نمی‌کند. به امید تولید آثار بهتر با این درونمایه و نگاه‌های تخصصی‌تر و فارغ از تعصب به مقوله 🖋📗🖋📗🖋📗🖋📗 گروه ادبی حرفه‌داستان @herfeyedastan 🖋📗🖋📗🖋📗🖋📗
کاملاً نشون دادم یک یزدی اصیلم‌😎😂 کتاب قهوه یزدی☕️ از یک نویسنده اصیل یزدی 😊 @zisabet 📗☕️📗☕️📗☕️ https://eitaa.com/joinchat/2199322957C1c653d496d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅═✧﷽✧═┅┄ سلام، صبح بخیر خانم جعفرزاده هستم از امروز به بعد ادمین کانال حرفه داستان و همراه خانم ملک ثابت و شما فرهیختگان هستم... نام کاربری بنده👇 🆔 @jafari98 🍃 آرزوی موفقیت و سربلندی برای اعضا و همراهان کانال رو دارم...
🔴 🖼 چالش جزئیات داستانی همیشه مورد علاقه خوانندگان بوده و هست. هنرمند جزئیات بیشتر و وسیع‌تری را باید ببیند. ✍🏻 نویسندگان گرامی، هرآنچه در تصویر می‌بیند را به نگارش دربیاورید. 📝 نوشته‌هاتون را به آیدی زیر ارسال بفرمائید: @jafari98 📌 حرفه‌داستان در قالب‌های داستان‌کوتاه، داستانک، دلنوشته، فیلمنامه و نمایشنامه فعالیت می‌کند. https://eitaa.com/joinchat/2199322957C1c653d496d
حِرفِه‌ی هُنَر/ زهرا ملک‌ثابت
🔴 🖼 چالش #تصویر_نویسی جزئیات داستانی همیشه مورد علاقه خوانندگان بوده و هست. هنرمند جزئیات بیشتر و وس
🤔 نظرسنجی جایزه چالش : ۱. تخفیف دوره‌های آموزشی حرفه‌داستان ۲. نقد کامل یک داستان ۳. بدون جایزه بهتره ۴. شما پیشنهاد بدید پذیرای نظرات هستیم👇 🆔 @jafari98 🌿🌿🌿🌿🌿 @herfeyedastan ‌کانال حرفه‌داستان 🌿🌿🌿🌿🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 دنیا را زیبا باید نگریست... 🖥 این کمیک موشن کاملا تولید داخلی و کار یک تیم از کانال تولید محتواست ✍🏻 نویسنده: مصطفی گودرزی 🎙 گوینده: ساره زارع کمالی 🖌 طراحی و نقاشی: الهه ارجمندی 🎬 تدوین: مصطفی گودرزی کانال حرفه داستان👇 https://eitaa.com/joinchat/2199322957C1c653d496d
🌱 بازتاب نظر همراهان کانال حرفه‌داستان😊 می‌خواستم تشکر کنم بابت کانال جذابتون انتخاب موضوع عالی هست تازه و بکر محیط بنظرم صمیمانه هست فعالیت و همکاری اعضاء خیلی خوبه ماشالله خداقوت انشالله همیشه بدرخشید @herfeyedsdtan
حِرفِه‌ی هُنَر/ زهرا ملک‌ثابت
🔴 🖼 چالش #تصویر_نویسی جزئیات داستانی همیشه مورد علاقه خوانندگان بوده و هست. هنرمند جزئیات بیشتر و وس
✍🏻 نویسنده: زهرا زرگران یادت به خیر ننه جون همیشه بساط سماور وچایش به راه بود.برایش فرقی نمی کرد کوچک باشی یا بزرگ تا می رفتی پیش او سریع استکان را پرمی کرد.اگر بچه مهمان او می شدخودش درنعلبکی قند می انداخت وچای را ریخته با ته استکان قند را درچا ی له می کرد وجرعه جرعه باصبر وحوصله به او می خوراند. همه دوستش داشتند. صبح زودتر ازهمه بیدارمی شد سماور را روشن می کرد .صبحانه ی بچه ها را آماده می کرد و راهی مدرسه شون می کرد. بعد هم چادر راسرش می کرد وارام ارام به سمت بازارچه حرکت می کرد. صبر می کرد تاوانت سبزی برسد. بعد باوسواس سبزی ها را ورنداز می کرد . سبزی فروش به او اعتراضی نمی کرد ومی گذاشت سبزی‌ها را انتخاب کند. بعد یک سری به نوه اش که خانه اش نزدیک بازار بود می‌زد. وکمی ازسبزیها را پاک می کرد وبرای او می گذاشت. سبزی پاک کردن را خیلی دوست داشت.برای همین هم همیشه سرسفره سبزی خوردن پای ثابت سفره بود. عصرها هم می رفت حسینه شهدا. آنجا هم همه اورا می شناختند. سواد نداشت ولی ذکرها ی روزانه را می پرسید و تکرار می کرد. دست ودل باز بود. استاد بافتن روسری بود.تقریبا برای همه دخترهای فامیل و همسایه یکی بافته بود. با اضافه شدن عروس تازه، دست به کار بافت روسری می‌شد. طرز بافت آن را به همه یاد می داد ولی هیچکس مثل خودش ظریف وباسلیقه نمی توانست ببافد. برای بعضی دو رنگ می بافت برای بعضی مروارید داخل بافت می گذاشت. هرکدامش ازقبلی بهتر بود. چند روزی همسرم مأموریت بود آمد پیش ما. پسرم را چای خور حسابی کرده بود. اصلا همدم تنهایی همه بود. ولی درکمال ناباوری همه.یکروز صبح دیگه بلند نشد سماور را روشن کند. دل همه ،حتی سماورخانه هم برایش تنگ شده.دیگر چای مزه همیشگی را نمی‌دهد. انگار موقع دم کردن آن عطر محبتش با ان قاطی می شد. چقدر دلم برای آن چای ها که ازدستش بگیرم تنگ شده . یادش به خیر ننه جون ☘☘☘☘☘☘ 👆 این اثر برای چالش ادبی حرفه‌داستان نوشته شده. کپی جایز نیست. 🆔 @herfeyedastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📣 ششمین محفل رونمایی کاغذپران در یزد با حضور سردبیر مجله سیدمرتضی شاهترابی برگزار می‌شود. 💌 اگر در یزد و اطرافش زندگی می‌کنی این دعوت نامه برای توست‌. با دوستانت بیا. ___________________ 🆔 @herfeyedastan
حِرفِه‌ی هُنَر/ زهرا ملک‌ثابت
برنامه رایگان و ویژه نوجوانان دختر ۱۴ تا ۱۹ سال برای ایده‌یابی فیلمنامه کوتاه یکشنبه ۲۸ خرداد ساع
🎬 جلسه ایده‌یابی فیلمنامه کوتاه 💢 هرکسی ثبت‌نام کرده فردا ان شاءالله ساعت ۱۷ تشریف بیاورد... هرکسی هم ثبت نام نکرده در صورت تمایل در اسرع وقت برای ثبت‌نام و هماهنگی به مدیر‌گروه پیام بدهد... مدیر گروه: 🆔 @zisabet
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⁉️ تصویر نویسی چیست؟ تصویر نویسی یعنی اینکه بی‌کم و کاست آنچه را که در تصویر می‌بینید با ریز به ریز جزئیات شرح دهید. قطعاً جایزه چالش به کسی تعلق می‌گیرد که شرایط گفته‌شده را رعایت کند و جزئیات بهتری را شرح دهد. زهرا ملک‌ثابت مدرس داستان‌/فیلمنامه‌/ نمایشنامه/ طنزنویسی 📗📗📗📗📗📗 @herfeyedastan 📗📗📗📗📗📗
حِرفِه‌ی هُنَر/ زهرا ملک‌ثابت
🔴 🖼 چالش #تصویر_نویسی جزئیات داستانی همیشه مورد علاقه خوانندگان بوده و هست. هنرمند جزئیات بیشتر و وس
نام داستان : سفره ی ترمه ✍🏻 نویسنده : زهرا غفاری یادش به خیر بی‌بی گل بانو را می گویم .اگر یک روز سر سفره مان نبود ،آن سفره وآن روز نور وبرکت نداشت. چه وقتی پدرم زنده بود ، چه از آن روزی که در دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله علیها شهید شد، بی بی با ما زندگی می کرد. ماشاءالله زبر وزرنگ . در باغچه ی کوچک گوشه ی حیاط نقلی مان سبزی می کاشت .مخصوصا نعناع و جعفری را خیلی دوست داشت که پایه ی ثابت سفره های پر برکتمان بود. روبه من ومادر وبرادر هایم کرد که دور سفره نشسته بودیم گفت : تخم مرغ آب پز رو خالی نخورین تو گلوتون می چسبه ،باهاش سبزی خوردن بخورین .اصلا سبزی خوردن سلطان سفره هست . خوبه همیشه سر سفره باشه بعد هم نگاهی به قاب عکس پدر شهیدم که از توی طاقچه به ما لبخند می زد کرد وبا غصه گفت: ابوالفضلم تخم مرغ آب پز رو با سبزی خوردن خیلی دوس داشت.می خورد ومی گفت : ننه ! یه استکان چای هم روش می چسبه ها... بی بی بانو این حرف هارو که زد؛ بغض کرد وچشمان بی حالش خیس شد . مادرم گریان شد. اما سعی می کرد با یک موضوع دیگر حواس ما بچه ها را پرت کند .نگاهی به سفره انداخت و گفت : بی بی امروز رفتم سفره ی پارچه ای ترمه خریدم .می گن پلاستیکی خوب نیست . نگاه کن جنسشم خیلی خوبه . بی بی لبخند زد .نگاهی به کاسه ی انگور کردو گفت : انگورم عفت خانم آورده؟ _ اره بی بی ،عفت همسایه ی قدیمی ،ما یه شهر دیگه هم که بریم عفت از باغشون برامون انگور میاره ...بفرما بی بی بخور چه آبدار و خوشمزه س بی بی با همان بغض کهنه ای که همیشه در گلو داشت وسعی می کرد با لبخند آن را پنهان کند، گفت: دس عفت خانم درد نکنه شام را که خوردیم ظرف های ملامین جهیزیه مامان را توی هم گذاشتم و به آشپز خانه بردم .علی آمد خود شیرینی کند ومثلا به من کمک کند. با لجبازی گفت: استکانارو من می برم . مامان گفت : سنگینه بذار عباس کمکت کنه .علی اما گفت: خودم تنهایی می تونم هنوز دوتا استکان پراز چای تو سینی بود . علی با دستان کوچکش سینی استیل را برداشت . اما دستان او تاب وتحمل سینی استیل چای را نداشت .از دستش روی سفره ی ترمه ای که مامان همین امروز خریده بود ،افتاد. همه ی چای ها سفره را لک کرد. مامان سر علی داد زد.اما بی بی گل بانو گره روسری ای فیروزه ای رنگش را محکم کرد ورو به مادرم کرد و با لحن آرام همیشگی اش گفت : یا حضرت زینب(س) مامان تا نام حضرت زینب (س)را از دهان بی بی شنید شرمنده سرش را پایین انداخت و سفره را تا کرد وتوی سینی استکان ها گذاشت. 💫💫💫💫💫💫 این اثر برای حرفه‌داستان نوشته شده. کپی جایز نیست. @herfeyedastan
کتاب_دستور_زبان_فارسی_حسن_احمدی_گیوی_و_حسن_انوری.pdf
13.53M
📕کتاب:دستور زبان فارسی 1 🖊مولف:حسن احمدی گیوی و حسن انوری @herfeyedsstan
نشست ادبی با محوریت داستان نویسی و داستان کوتاه با حضور سید مرتضی شاهترابی ( نویسنده) و اعضای گروه ادبی حرفه‌داستان دبیر نشست : شقایق دهقان نیری حضور برای عموم آزاد و رایگان است مکان کتاب واحه زمان دوشنبه ساعت ۱۶ الی ۱۸ عصر آدرس داخل پوستر 🌱🌱🌱🌱🌱 فعالیتی از گروه‌ ادبی حرفه‌داستان @herfeyedastan 🌱🌱🌱🌱🌱🌱
🗞 لینک مصاحبه آقای شاهترابی با روزنامه رویداد ایران 🌐 ruydadiran.com/?newsid=182373 گروه ادبی حرفه داستان👇 🌿 @herfeyedastan
نویسنده: آینور موسی قلی هیچوقت آن بوی خوش خانه قدیمی ننه جان را فراموش نمیکنم. آن خنده های شیرین که بعد از خوردن صبحانه بر لب ما می نشاند. طعم آن چای زغالی سماور ننه جان هنوز گوشه دندانم مانده که با شکر ترکیب میکرد و گرم گرم میداد دستمان و میگفت :((بخورید مادر.برای شما لازم است)) آن حیاط با صفایش و بوی گل های شمعدانی دور حوض. چقدر دل انگیز بود . هیچوقت خاطرات بچگی که برایمان تعریف میکرد تکراری نمی شد. همیشه در خانه اش به روی همسایه ها باز بود و با چادر می نشست سر سفره تا موقع آمدن مهمان ها هول نشود . تخم مرغ های صبحانه را همیشه عسلی درست میکرد و کنارش سبزی میاورد تا به جای نعنا بخوریم وقتی بازش میکردیم زردی تخم مرغ سر میخورد به روی انگشتانمان و همه جایمان را زرد میکرد و ما صدایم در می آمد که :(( ننههههههه)) و او هم میخندید و ما هم به دنبالش میخندیدیم . بعد از همه این ها ننه منبع اطلاعاتمان بود. از هرچه می گفتیم خبر داشت . بیشتر خبر هایمان را از او میگرفتیم . آن آشپز خانه کوچکش و آن عکسی که همیشه به روی طاقچه بود هم هیچوقت تکراری نمیشد . هر وقت راجب ان عکس میپرسیدیم میگفت:(( فرشته ای از فرشته هاست مادر)) ولی نمی دانستیم منظورش از فرشته چیست تا اینکه خودش به فرشته ها پیوست و برای ما تخم مرغ های عسلی اش خاطره شد . 💫💫💫💫💫💫 این اثر برای چالش حرفه‌داستان نوشته شده. کپی جایز نیست. @herfeyedastan
✌️🌱 هدف همه ما بهتر شدن داستان‌های اعضا و همراهان کانال است. ما یک گروه هستیم و پیشرفت تک تک اعضا مهم است. من اینچنین نگاهِ مدیریتی را دارم 😊 @zisabet 🌹🌹🌹🌹 گروه ادبی حرفه‌داستان @herfeyedastan 🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💡 📕 کتاب در حوزه سبک زندگی است که محور این هفته کانال ما است. 👌 و در حرفه‌داستان بخش معرفی نویسنده و معرفی کتاب یکی از بخش‌های پُرطرفدار است...
📚سـپـیـددار📚 📌خاطرات یک مدافع سلامت ✅معرفی کتاب: سپیدار مظهر راست‌قامتی و ایستادگی است، خصوصیتی که در دوران به خوبی آن را به نمایش گذاشتند. داستان این کتاب هم، جرعه‌ای از دریای بی‌کران فداکاری‌ها، رشادت‌ها و حماسه‌های سپیدپوش این سرزمین است. داستانی خواندنی و پر فراز و نشیب از مادری سخت‌کوش که نه به بهانه مادری، از کار و خدمت و فاصله گرفته و نه به بهانه آن‌ها، نعمت و فضیلت مادربودن را از دست داده است. داستانی ، واقعی و تکان‌‌‌دهنده از یکی از بی‌شمار این سرزمین. ✅ مشخصات کتاب : 🔸ناشر: دفتر نشر معارف 🔹مولف : اشرف پهلوانی قمی 🔸صفحه: 280 🔹قطع : رقعی 🔸قیمت : 75000 تومان 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 📌 گروه ادبی حرفه‌داستان👇 🆔 @herfeyedastan 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿