eitaa logo
حِرفِه‌ی هُنَر
567 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
198 ویدیو
100 فایل
اولویتم فعالیت در مجازی است فعلاً
مشاهده در ایتا
دانلود
داستانک "صلح پلاستیکی" نویسنده: زهرا ملک‌ثابت صدای "قاروقور" از شکم بچه‌ها بلند شده‌بود. به زحمت بچه‌‌های کوچک را به صف کردیم. به‌سختی روی پاهای ضعف‌کرده‌شان بند می‌شدند. پشت‌سرشان، پیرمردها و پیرزن‌ها را به صف کردیم. رابطین سازمان‌مللی‌ برای باز کردن پلمپ جعبه‌ها طول می‌دادند. فیلم و عکس‌شان را که از باز کردن جعبه‌ها گرفتند؛ بسته‌های همبرگر پلاستیکی، قوطی شیرکاکائوی پلاستیکی، چیپس پلاستیکی و اینها بین بچه‌‌ها دست‌به‌دست شد. قیافه بچه‌ها درهم شد. چندتا بغضِ نترکیده در گلوی نرم‌ و لطیف‌شان پیدا بود. پیرمرد چروکیده‌ای که تا آن موقع به عصای کهنه‌اش تکیه داده‌بود، عصایش را بالاگرفت و صف از وسط باز شد. جلو آمد درحالی که از جیب دشاشه‌اش چیزی درمی‌آورد. تعدادی هسته زیتون و پرتقال چندروز مانده را جلوی پای رابطین ریخت. کسی از جایش تکان نمی‌خورد و حرفی نمی‌زد، حتّی بچه‌ها! پیرمرد نیشخندی زد و انگشت اشاره را بالا آورد. _ ترجمه کن غزه‌ای: "شما همونین که عُمری به ما صلح پلاستیکی دادین!" پایان 🔻🔻🔻🔻🔻 فوروارد فقط بالینک کانال حرفه‌هنر کپی جایز نیست https://eitaa.com/herfeyehonar