#دلنوشته
این روزها حال دل دنیا خوب نیست. دعایمان بالاتر از سقف خانه مان نمی رود. امیدها به نقطه کور رسیده اند. ازهمه جا بوی دروغ وریا ومرگ می آید. قایق نوح وسیل عظیم هم کارساز نیست.
ای که یاس آمدی ونیلوفرانه رفتی، ای که مهرت همانند مهریه ات نسبت به خاندانت جاری وساریست. نیمه های شب همانندآن وقت ها که لالایی می خواندی ومی بوسیدی گلوی عاشورا وشانه میزدی بر گیسوان اسارت وآب خنک می نوشاندی بر جگر سوخته ومرحم می گذاشتی بر دل پر درد علی ات، دعایمان کن تا شاید حال دل دنیایمان کمی خوب شود.
✍️ نرگس جودکی
@herfeyedastan
#فاطمیه
@MANJAGRAPH
روسری را دستش میدهم و میگویم:«مامان خودت بپوش، من برم پارچهها رو بزنم.»
پارچهها را دور تا دور خانه میزنم. در حالی که جاشمعیهای بلور و سیبهای سرخ را روی میز، کنار عکس پدر میگذارم، میگویم:«راستی مامان امسالم نذری قیمه باشه؟»
_بله مادر ببخش که اینقدر زحمتت میدم. دوتا سبد سیب هم بگیر.
میخندم و میگویم:«چشم مامان ولی بابا میوههای دیگه رو هم دوست داشت ها.»
زیر لب میگوید:«ولی همیشه نصف سیبش را برایم میگذاشت.»
■
کلید را داخل قفل میچرخانم. صدای مادر نمیآید.
_مامان قیمهها آماده شدن، گفتم بیارن همینجا پخش کنیم. قبول باشه!
مامان!
آرام دست روی دستش میگذارم. تسبیح از دستش سر میخورد.
_مامان!مامان!
🏴🏴🏴🏴🏴
گروه ادبی حرفهیداستان
@herfeyedastan
🏴🏴🏴🏴🏴
#داستان_فاطمی #فاطمیه
حِرفِهی هُنَر/ زهرا ملکثابت
🎧 داستان "یلدای فاطمی"
نویسنده و گوینده: تلما میرزائی
🏴🏴🏴🏴
گروه ادبی حرفهداستان
@herfeyedastan
🏴🏴🏴🏴
#داستان_فاطمی #فاطمیه #داستان_صوتی