eitaa logo
حِرفِه‌ی هُنَر
570 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
198 ویدیو
100 فایل
اولویتم فعالیت در مجازی است فعلاً
مشاهده در ایتا
دانلود
نثر طنز: خیام و تبلیغات کوزه نویسنده: زهرا ملک ثابت @zisabet جناب خیام، رفتی به کارگه کوزه‌گری ولی بفرما چطور رفتی که کوزه‌گر و کوزه فروش نبودند؟ حالا شاید بگوئی من شاعرم و می‌توانم همه‌جا سرک بکشم مثل همه شعرا و نویسندگان. خب، تا اینجا را قبول می‌کنیم جناب خیام ولی دیگر چرا گفتی "کو کوزه‌خَر؟" شما اگر مشتری نیستی چرا تبلیغات منفی می‌کنی که کوزه‌ها مشتری ندارد؟ از شما که حکیم بزرگی بعید است مانع کسب دیگران شوید. چه فرمودید؟! اینها همه تبلیغات زیرپوستی بوده؟ خیلی ناقلا هستید حکیم خیام! دستِ آخر، مگر دانه دانه کوزه‌ها را شمرده بودید که می‌فرمائید دوهزار کوزه بوده؟ لااقل بابت انبارگردانی هم مزدی از کوزه‌فروش طلب می‌کردی که شاعری نان و آب نمی‌شود. جانم؟! مزدت را با حق سلبرتی‌گری از پیش گرفته‌ای؟ چی؟! من بروم و نوشته‌هایم را بگذارم در کوزه و آبش را بخورم؟ _ بفرمائید خوانندگان گرامی، این هم از حکیم خیام! حالا بروید و هزار نکته فلسفی از ابیات و اشعارش بیرون بکشید!_ 🪭🪭🪭🪭🪭🪭🪭🪭 کانال طنز تحلیل @tanztahlil اگر نظری دارید در مورد این نثر طنز در لینک ناشناس بفرستید لطفا 👇 https://harfeto.timefriend.net/16822797119363
"این سیمرغ" سیمرغ بازهم پیر شده. آیا بسوزد یا نسوزد؟! پیران می‌گویند: "دوره و زمانه‌ی بدی شده! تا عده‌ای به خودشان بیایند معلوم نیست قاطی خاکسترها چه کلک‌هایی بریزند." پهلوانان می‌گویند: "اگر سیمرغ بسوزد، از خاکسترش سیمرغ جوان بیرون نمی‌آید، سی مرغ بیرون می‌آیند که با نوک‌هایشان به سر و چشم هم زخم می‌زنند." زال می‌گوید: "دستِ‌کم آزمون کنیم و پَرّی بسوزانیم." رستم پری از سیمرغ می‌گیرد و پیران ویسه کاسه‌ای زیر پر می‌گذارد. پر می‌سوزد و از خاکسترش یک پَرِ پَرپَر بیرون می‌آید. پیران و پهلوانان درگیر می‌شوند. سیمرغ آهی می‌کشد و پرواز می‌کند. تاکنون کسی نمی‌داند که به قلّه قاف برگشته یا به توران مهاجرت کرده‌است. ✍️ زهرا ملک‌ثابت 🔻🔻🔻🔻🔻🔻 فوروارد فقط بالینک کانال حرفه‌هنر https://eitaa.com/herfeyehonar