داستانک "دوئلِ یک روئینتَن"
گاوچران، کلاه کابوییاش را پوشید. دو انگشتش را به نشانه پیروزی جلوی آینه گرفت. سِلفیاش با هشتگ پیروزی استوری کرد.
بعد سراغ هفتتیرش رفت. یک گلوله داخل آن گذاشت. بهاندازهای از خطانرفتن تیرش مطمئن بود که به روئینتَن بودنش اطمینان داشت.
والدینش به او گفتهبودند موقع غسل تعمید چشمهایش باز بوده و آبِ حیات داخل چشمانش رفتهاست.
وقتی به محل دوئل رسید، یَمَنی رجز میخواند و حریف میخواست. مردم دنیا تماشاچی بودند و سازمان ملل بجایِ محکوم کردن، کار جدیدی برای خودش دستوپا کردهبود: داوری دوئل!
سازمان ملل گفت:
"برای آخرین بار از دو طرف میپرسم، آیا انصراف نمیدید؟"
"نه"
"آیا هردو از این کار و تبعاتش مطمئنین؟"
"بله"
۱۲ ژانویه بود. بهخاطر همین سازمان ملل میخواست تا ۱۲ بشمارد ولی ایرانی گفت:
"به تاریخ ما ۲۲ دی است، چرا تا ۲۲ نمیشماری؟"
سازمان ملل که سابقهی چَکوچانهزنی ایرانی را داشت و در این شرایط حوصله کَلکَل با ایرانی را نداشت، شمارش تا عدد ۲۲ را قبول کرد.
سازمان ملل:
"تا ۲۲ میشمارم، دو طرف بیائید جلوتر، پشت به پشتِ هم بدید"
یمنی و آمریکایی همین کار را کردند.
سازمان ملل طوری که همه مردم دنیا بفهمند دادزد:
"آماده باشید!"
سازمان ملل این دفعه از ترس اینکه مبادا حنجرهاش پارهشود، آرام و سریع گفت: "یمن"
مردم دنیا فقط نگاه میکردند. ایرانی فریاد زد:
_ شیرررررره
سازمان ملل با طنین کِشداری گفت: "ایالات متحده آمریکا"
همه ساکت بودند ناگهان خری گفت:
_ شیرررررره
ایرانی پوزخندی زد و گفت: "آره پاکتیش"
آمریکایی سیگارش را به زمین انداخت و حتی زحمت نکشید با کف با تهسیگارش را خاموش کند.
یمنی انگشتر عقیقش را بوسید و خنجرش را از غلاف درآورد.
ایرانی به این فکر میکرد که چه اسمی را برای مناسبت ۲۲ دی در تقویمش بگذارد.
پایان داستان هم معلوم است. یک روئینتَن شکست خورد.
نویسنده: زهرا ملکثابت
🔻🔻🔻🔻
فوروارد فقط بالینک کانال حرفهیهنر جایز است ✅️
https://eitaa.com/herfeyehonar
#داستانک #یمن