eitaa logo
هیئت رهپویان ولایت (محفل رهروان مکتب شهید سلیمانی)
958 دنبال‌کننده
923 عکس
124 ویدیو
2 فایل
🔹هیئت مدرسه عالی شهید مطهری مشهد 🎞 پایگاه اطلاع رسانی،حفظ و نشر آثار صوتی و تصویری #هیئت_رهپویان_ولایت 📮 ارتباط‌باما: @heyat_rahpoyan 🖥️ وب‌سایت: Rahpoyanvelayat.com 🔰 نذورات: rahpoyanvelayat.com/nozorat 📍نشانی: zil.ink/heyat_rahpoyan_velayat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 مراسم تشییع ۳ شهید مشهدی : شنبه ۲۸/آبان - ساعت ۱۴:۳۰ 📍بلوار شهید قرنی - تقاطع مجد 🏴@heyat_rahpoyan_velayat
هیئت رهپویان ولایت (محفل رهروان مکتب شهید سلیمانی)
📜 روایت اول : عقوبت انکار اجر گریه کنندگان #چهل_روز_چهل_روایت حضرت آیت الله وحید خراسانی فرمودند
📜 روایت دوم : مشقت مجلس عزاء در دوران پهلوی در زمانی که برپا نمودن مجالس عزاداری اباعبدالله الحسین (ع) را ممنوع کرده بود ، در همان بحبوحه آیت الله حاج سید محمدرضا گلپایگانی که از علمای برجسته محسوب می‌شدند ، تصمیم می‌گیرند که روضه‌خوانی و عزاداری را بر پا کنند ، و به اصطلاح این قُرُق را بشکنند . این قضیه را به آگاهی علما می‌رسانند و می‌گویند :«من مجلس می‌گیرم و خودم منبر می‌روم و اگر امری رخ داد بر عهده خودم می‌باشد تا کسی گرفتار نشود . لکن برای اینکه بی‌جهت بهانه دست دشمن ندهیم من از روی کتاب بحث میکنم که اگر مامورین دولت آمدند بگویند اینها درس می‌خوانند.» [پ.ن : این مجالس عزاداری و روضه‌خوانی های بی‌دردسر رو ، بعد از عنایت حضرت زهرا «س» ، مدیون خون شهدایی هستیم که در راه دفاع از ، در گوشه و کنار این کشور به می‌رسند تا ما در امنیت و آسایش باشیم ...] منابع : ✓ هزار و یک نکته اخلاقی از دانشمندان صفحه‌ی ۲۰۲ 🆔@heyat_rahpoyan_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✓ این است معنای «لاتعد و لاتحصی» ... •با معجزه‌ای به نام آشنا شوید• تصویر هوایی سیل بی‌انتهای مردم مشهد ، در تشیع پیکر شهدای مدافع امنیت شنبه ۱۴۰۱/۰۸/۲۸ 🏴@heyat_rahpoyan_velayat
هیئت رهپویان ولایت (محفل رهروان مکتب شهید سلیمانی)
📜 روایت دوم : مشقت مجلس عزاء در دوران پهلوی #چهل_روز_چهل_روایت در زمانی که #رضاشاه برپا نمودن مجال
📜 روایت سوم : امام خمینی (ره) در سوگ جوان کربلا آقای حاج سید محمد کوثری ، ذاکر معروف اهل بیت (ع) در قم از سالها پیش روضه‌خوان مخصوص بود . هم خودش و هم مرحوم پدرش آقا سید علی‌اکبر کوثری . پدر و پسر که هر دو از ذاکرین پرسابقه قم بودند آهنگی پر‌سوز داشتند و روضه‌ی با حالی می‌خواندند . روضه‌خوان خاص امام بود و . آقای سیدمحمد کوثری این افتخار را داشت که تا آخر حیات امام ، حتی در تهران هم از این توفیق بهره مند بود . نقل میکنند : وقتی امام در بودند ، من سفری برای زیارت به رفتم . در کربلا عده‌ای از فضلای شاگردان امام که در قم با هم آشنایی داشتیم مرا دیدند و گفتند:«اقای کوثری ! به داد امام برسید» گفتم موضوع چیست ؟ گفتند:«می‌دانید که حاج‌آقا مصطفی به طرز مرموزی جان داده ، کسی هم گریه‌ی امام را در سوگ او ندیده است . یکی دو بار که طلاب در منزل امام یا در سر تربت حاج آقا مصطفی مرثیه ایشان را خوانده‌اند ، نه تنها امام گریه نکرده بلکه طلاب را هم منع کرده و گفته‌اند بروید به کارتان مشغول شوید . شما زودتر به نجف بروید و خدمت امام برسید و طبق معمول که اجازه می‌گرفتید و در حضورشان می‌خواندید ، روضه‌ای بخوانید و اسم حاج آقا مصطفی را ببرید ، بلکه بتوانید امام را در مصیبت فرزندشان بگریانید که عقده‌ی ایشان خالی شود و خدای نکرده صدمه‌ای نبینند .» آقای کوثری افزود : پس از زیارت وارد نجف شدم و پس از زیارت خدمت امام رسیدم . و بعد از تسلیت و مختصر احوال‌پرسی عرض کردم : اجازه می‌دهید طبق معمول در حضورتان روضه‌ای بخوانم ؟ فرمودند : بفرمایید . پس از مقدمه‌ی کوتاهی هرچه راجع به حاج آقا مصطفی می‌دانستم بیان کردم و با تکیه به صوت گفتم : حضرت آیت الله ! آجرک الله در مرگ فرزند عزیزی همچون حاج آقا مصطفی ! چه فرزندی ، دانشمند لایقی و ... | در تمام این مدت ، امام بدون تغییر حال گوش می‌دادند و کوچک‌ترین اثری برای گریستن در ایشان پیدا نشد . هر چه به این در و آن در زدم بلکه امام در مرگ فرزند اشکی بریزند نتیجه نداشت . ناچار گریز زدم به کربلا و آمدن امام حسین (ع) به بالین حضرت علی اکبر (ع) ؛ همین که گفتم به قربان غربتت یا اباعبدالله (ع) ! وقتی آمدی به بالین فرزند رشیدت علی اکبر ... امام دستمال از جیب در آوردند و به قدری گریستند که تا آن موقع کمتر دیده بودم . هنگامه‌ای شد ! و از این طرف به این فکر افتادم که نکند حال امام دگرگون شود ؛ ناچار روضه را طول ندادم و ختم کردم . گریه‌ی امام را در ذکر مصیبت امام حسین (ع) و شهدای کربلا دیده بودم ، اما نه آنطور که آن روز مشاهده کردم . منابع : ✓ امام خمینی (ره) و عزاداری امام حسین (ع) - علی دوانی - ص۱۵۲ 🆔@heyat_rahpoyan_velayat
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ ••آجَرَکَ اللّٰه یا صــاحِبَ الزَّمــان•• 📷 ⬇️ ▪️مراسم روضه هفتگی 🔹سخنران:حجت الاسلام و المسلمین سید حمزه روحبخش 📆 پنجشنبه ۲۶/آبان/۱۴۰۱ 🔹مکان برگزاری:دانشگاه شهید مطهری (واحد برادران) 🏴 هِیئَتْ رَهپویان وِلایَتْ 🏴 |مدارس‌شهیدمطهری‌مشهد| ☑️ @heyat_rahpoyan_velayat
هیئت رهپویان ولایت (محفل رهروان مکتب شهید سلیمانی)
📜 روایت سوم : امام خمینی (ره) در سوگ جوان کربلا #چهل_روز_چهل_روایت آقای حاج سید محمد کوثری ، ذاکر
📜 روایت چهارم : پشیمانی شیخ اعظم انصاری مرحوم آیت الله حاج شیخ احمد سبط‌الشیخ که از علمای معروف و محترم بیت شیخ اعظم انصاری می‌باشند ، نقل میکنند : در یکی از سالها در به خاطر اینکه مجلس به طول انجامیده بود و به خاطر ملاحظه و مراعات همسایه‌ها که مبادا ناراحت گردند ، شیخ می‌فرماید که :«سینه‌زنی را ترک نمایید.» اهل‌مجلس هم سینه نزده ، و متفرق می‌شوند و شیخ به جامه خواب می‌رود . طولی نمی‌کشد که از خواب بیدار شده و دستور می‌دهد که جماعتی را که در مجلس بوده‌اند جمع کنند و بگویند تا سینه‌زنی و نوحه‌خوانی نمایند . و همه را هم شربت بدهید و پذیرایی نمائید . پس عده‌ای را جمع نموده ، مشغول سینه‌زنی می‌گردند و خود شیخ نیز با آنها به سینه‌زنی می‌پردازد . موقعی که سبب آن‌ را از ایشان سوال می‌کنند ، می‌فرمایند : الان که به خواب رفتم حضرت صدیقه کبری (س) را در خواب دیدم و به من فرمودند :«شیخ مرتضی ، تو مانع عزاداری فرزندم اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام) هستی .» عرض کردم : خیر ؛ و از خواب پریدم . لذا از خجالت می‌کشم که در شب شهادت فرزندش (شب عاشورا) ، عزاداری نکرده به خواب بروم . و به همین جهت تا زنده بودند همه ساله در شب عاشورا در خاتمه‌ی مجلس روضه‌خوانی ، مراسم سینه‌زنی را ترک نمی‌فرمودند و خودشان نیز در آن شرکت داشتند و به سینه می‌زدند . منابع : ✓ عزاداری سنت شیعیان جلد ۲ - ص ۴۸۰ 🆔@heyat_rahpoyan_velayat
هیئت رهپویان ولایت (محفل رهروان مکتب شهید سلیمانی)
📜 روایت چهارم : پشیمانی شیخ اعظم انصاری #چهل_روز_چهل_روایت مرحوم آیت الله حاج شیخ احمد سبط‌الشیخ
📜 روایت پنجم : نام آقا سیدجعفر را بنویس ... حضرت آیت الله وحید خراسانی رویای صادقه‌ای را از فقیه بزرگوار ، آیت الله العظمی سید عبدالهادی شیرازی نقل کرده‌اند که خلاصه‌اش چنین است : هنگامی که خبر درگذشت به آیت الله سید عبدالهادی شیرازی رسید ، من ( یعنی آیت الله وحید) در کنار استاد بودم . ایشان سر خود را نزدیک گوش من آورد و فرمود : قضیه‌ای درباره‌ی آقا سیدجعفر دارم که تا زنده بود نگفتم ، اکنون که فوت شده می‌گویم : شبی خواب دیدم در بیرونیِ منزل (همان‌جا که محل تدریس بنده است) دو کرسی گذاشته‌اند . بعد و وارد شدند و روی این دو کرسی نشستند . حضرت عباس «ع» دفتری را باز کرد و من متن آن را می‌دیدم . امام حسین «ع» به یکی از نام هایی که در آن دفتر بود اشاره کرد و فرمود : این اسم را قلم بزن (پاک کن) ؛ حضرت عباس «ع» آن نام را قلم زد . بعد امام «ع» فرمودند :«جای آن ، نام آقا سیدجعفر را بنویس.» حضرت عباس «ع» نام ایشان را نوشت و دفتر را بست و رفتند . مرحوم آیت الله شیرازی سپس فرمود : من از عظمت آن رویا تا صبح نخوابیدم . فردای آن روز وقتی آقا سیدجعفر آمد به ایشان گفتم : من خوابی دیده‌ام ؛ و شرح رویا را برای ایشان نقل کردم . ایشان با شنیدن آن منقلب شد و گفت : قضیه این است که من دیشب (شب اول محرم) در حرم بودم . بعد به این فکر افتادم که من یک عمر برای امام حسین «ع» گریه کرده‌ام ، اما کسی را نگریانده‌ام و این اجر ، نصیب من نشده است . این موضوع فکر مرا مشغول کرد . رفتم و جستجو کردم و کتاب {جلاء العیون} علامه‌ی مجلسی را پیدا کردم . به خانه آمدم و زن و بچه‌ام را دور هم جمع کردم و گفتم :«از امشب من می‌خوانم و شما گریه کنید.» ایشان پس از نقل این رویا اضافه کرد که رویای آیت الله شیرازی در همان شب (یعنی شب اول محرم) و برپاییِ نخستین جلسه‌ی سید جعفر بوده و من هر وقت برای زیارت به حرم حضرت عبدالعظیم «ع» می‌آیم ، قبر ایشان را هم زیارت میکنم . منابع : ✓ مصباح‌الهدی-ج۱-ص۲۰۸-مجلس دهم 🆔@heyat_rahpoyan_velayat